واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: سنجش هوش هيجاني
دقت شود در شناخت و درك حالات هيجاني خود و ديگران و كارآيي در تنظيم، كنترل و استفاده از هيجانها در رسيدن به اهداف براي فرد نتايج مثبتي به همراه دارد.
معمولترين علامت اختصار براي هوش هيجاني از روي ضريب هوشي آيكيو (IQ) برداشته شده است كه به آن ضريب هيجاني (EQ) ميگويند.
*تفاوت هوش شناختي با هوش هيجاني
آلفرد بينه در سال 1905 نمونه اوليه آزمون هوش واقعي را تهيه كرد. نمره هوش از تقسيم سن عقلي بر سن تقويمي به دست ميآيد.
هوش شناختي به ما اجازه ميدهد تا بدانيم اطلاعات چگونه پردازش ميشود. شناختها، شباهتها، تقاوتها، استنباط و استنتاج همه به طور واضح در قلمرو شناختي (ادراكي) و عقلي قرار دارند.
هوش هيجاني به طور ژنتيكي قابليت اكتساب دارد و قابل اصلاح و بهبود است و در طول زندگي فرد همراه با آموزش ارتقا مييابد.
شناخت احساسات خويشتن و استفاده از آن براي اتخاذ تصميمهاي مناسب در زندگي، توانايي اداره مطلوب خلق و خوي، وضع رواني و كنترل تكانشها به وسيله هوش هيجاني سنجيده ميشود.
* به اين مثال توجه كنيد:
يك ظرف پر از شكلات روي ميز است. دختربچهاي آن را ميبيند. به او گفتهاند كه ميتواند يك شكلات را همين حالا بخورد، ولي اگر 5 دقيقه صبر كند، ميتواند دو شكلات بخورد.
مطمئناً داشتن دو شكلات بهتر از يك شكلات است. بنابراين تصميمگيري آسان به نظر مي رسد. اما 5دقيقه براي دخترك خيلي طولاني است. چه كار بايد كرد؟ دخترك صورتش را برميگرداند تا شكلاتها را نبيند، اما خيلي زود دوباره برميگردد و شكلات برميدارد.
اين مثال براي درك معني و مفهوم هوش هيجاني است. هوش هيجاني ميتواند در حل مشكلات كمك كند. دخترك ميتواند با تنظيم هيجان و عكسالعمل به موقع خود، در مقابل وسوسه پاداش آني (لحظهاي سريع) مقاومت كند.
* ضرورت آگاهي و رشد هوش هيجاني در آموزش پرورش
هوش هيجاني داراي نقش حياتي در سلامت رواني ـ اجتماعي كودكان است و نبود هوش هيجاني در كودكان به معناي آماده بودن زمينه وقوع انواع مشكلات و مسائل و اختلالات رفتاري در آنها خواهد بود. به عنوان مثال سطح پايين هوش هيجاني باعث كاهش قدرت اراده و قدرت مديريت ميشود. همچنين باعث افزايش آلكسي تيميا، تنبلي، عصبانيت، خشونت و استرس ميشود.
در مورد رفتارهاي بيروني نيز سطوح پايين هوش هيجاني باعث ضعف در فعاليتهاي تحصيلي، افزايش تمايل به استفاده از دخانيات و الكل و ميل به انحرافات جنسي ميشود.
سارني در پژوهشي بر روي 400 نفر از كاركنان شركتهاي مختلف دريافت افرادي كه هوش هيجاني بالايي دارند، از شادابي، نشاط، سرزندگي و استقلال بيشتري در كار برخوردارند و عملكرد بهتري دارند. همچنين اين افراد نسبت به زندگي خوشبينتر بوده و در برابر استرس مقاومتر و از پيشرفت و موفقيت بيشتري در زندگي برخوردارند.
بررسيهاي انجام شده در مورد اعتماد به نفس، همدلي، خودابرازي، خوشبيني و تحمل فشارهاي رواني كه همگي از مؤلفههاي هوش هيجاني هستند، نشا ميدهد كه ارتقاي اين مهارتها در افراد با ارتقاي مهارتهاي اجتماعي و سلامت و بهداشت روان آنها همبستگي معناداري دارد.
گلمن معتقد است وجود IQ به تنهايي براي موفقيت تحصيلي كافي نيست، بلكه فقط 20 درصد در موفقيت نقش دارد و 80 درصد ديگر به هوش هيجاني بستگي دارد.
گاردنر معتقد است مهمترين خدمتي كه آموزش و پرورش ميتواند در جهت رشد كودك انجام دهد، اين است كه او را با توجه به استعدادهايش به سوي مناسبترين زمينه هدايت كند؛ يعني به جايي كه او در آن خشنود و كارآمد است و اين مهم با سنجش هوش شناختي صرف ممكن نيست. بنابراين ما ميتوانيم مفهوم هوش هيجاني را در موقعيتهاي آموزشي مانند مدارس به كار ببريم. به ياري مشاوران و روانشناسان تربيتي در رفع نيازهاي دانشآموزاني كه مشكلاتي در امر تحصيل و اختلالات رفتاري دارند، اقدام كنيم و با آموزش آن گام مهمي در جهت كاهش مشكلات آموزشي، اخلاقي، هيجاني برداريم.
سه شنبه 21 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 327]