واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: سناريوي اخاذي از دختر جوان را خواستگار شياد نوشت
جام جم آنلاين: مرد دروغگويي كه به بهانه ازدواج با دختر جواني، او را فريب داده و با صحنهسازي يك تصادف رانندگي، از وي كلاهبرداري كرده بود، دستگير شد.
به گزارش «جامجم»، هفته گذشته دختر جواني به شعبه پنجم بازپرسي دادسراي عمومي و انقلاب ناحيه 5 تهران مراجعه و از خواستگار شيادي شكايت كرد و به بازپرس موسوي گفت: در يكي از روزهاي مرداد امسال در يكي از محلههاي تهران منتظر تاكسي بودم كه يك دستگاه خودروي پژو مقابلم توقف كرد و سوار شدم.
در ميانه راه، مرد راننده درخصوص مشكلات اقتصادي صحبت كرد و ادامه داد كه كارمند كادر پروازي فرودگاه امام(ره) تهران است و فارغالتحصيل رشته هوا فضاست و بتازگي از كشور فرانسه برگشته است.
با شنيدن حرفهاي مرد راننده فرشاد به او اعتماد كردم و از او خواستم در صورت امكان كار مناسبي برايم پيدا كند كه قبول كرد و شماره تلفن همراه مرا گرفت.
چند روز بعد، فرشاد با من تماس گرفت و گفت، بزودي مقدمات اشتغال مرا در محل كارش فراهم ميكند كه از او تشكر كردم.
به دنبال اين آشنايي، فرشاد به من ابراز علاقه كرد و گفت كه ميخواهد با من ازدواج كند تا اين كه ماجرا را با خانوادهام در ميان گذاشتم و وي به خواستگاريام آمد و پس از موافقت اعضاي خانوادهام، با هم نامزد كرديم.
تصادفي كه راز گشود
شاكي ادامه داد: روز 25 مهرماه امسال، يك هفته پيش از مراسم عقد، او به يكباره ناپديد شد و چند بار با تلفن همراهش تماس گرفتم، اما پاسخي نداد تا اين كه پس از چند روز، با تلفن همراهم تماس گرفت و ادعا كرد كه 2شب قبل در يكي از اتوبانهاي تهران با پسربچهاي تصادف كرده و هنگامي كه وي را براي درمان به بيمارستان فياضبخش تهران انتقال داده، از سوي پليس دستگير و بازداشت شده است تا اين كه يكي از دوستانش پس از اطلاع از ماجرا و سپردن وثيقه، باعث آزادي او از بازداشتگاه شده است و نياز به 800 هزار تومان پول دارد.
شاكي افزود: با شنيدن اين حرفها شوكه شدم و تصميم گرفتم به همسر آيندهام كمك كنم. به اين ترتيب با او قرار ملاقات گذاشتم و 800 هزار تومان را به او پرداخت كردم تا بتواند هزينه درمان پسر مصدوم را در بيمارستان بپردازد.
وي اضافه كرد: يك روز بعد، او طي تماس تلفني گفت كه فرد مصدوم در بيمارستان فوت كرده و بايد در آن محل بماند. بشدت ناراحت بودم و به دنبال راه نجات براي فرشاد بودم بنابراين به بيمارستان فياضبخش رفتم و سراغ او را از مسوولان بيمارستان گرفتم، اما آنها از چنين تصادفي اظهار بيخبري كردند و جستجويم براي يافتن فرشاد خواستگارم بينتيجه ماند.
به اين ترتيب، به منزل مادر فرشاد رفتم كه متوجه شدم، او فرزند آن خانواده نيست و اعضاي آن خانواده او را نميشناسند. گمان ميبرم فرشاد شياد و كلاهبردار است.
به دنبال شكايت اين زن، جستجو براي يافتن فرشاد، آغاز شد تا عاقبت، مخفيگاه وي در يكي از محلههاي تهران شناسايي و دستگير شد. با انتقال اين متهم به مركز پليس، وي در بازجويي به كلاهبرداري از دختر جوان اعتراف كرد.
سه شنبه 21 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 75]