واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: مجله سی نت: ماه چهره خلیلی از بازیگران جوان و مستعد سینما و تلویزیون و نوه پروین سلیمانی بازیگر فقید و پیشکسوت ایران ، از معدود هنرمندانی است که در طی سالهای اخیر و پس از بازگشت به ایران بطور همزمان در چند پروژه تاریخی بزرگ حضور داشته است .
"در چشم باد"، "مختارنامه"، "نردبام آسمان" و "کلاه پهلوی" مجموعه هایی هستند که این بازیگر، نقش های متفاوتی را در آنها تجربه کرده است و خود این مسئله را بزرگترین شانس زندگیش عنوان می کند. به همین بهانه و در گفتگویی اختصاصی و خواندنی از نقش های مختلفی که در خلال این سالها به ایفای آنها پرداخته برایمان گفت.
شما به تازگی از فرانسه به ایران برگشتید. فصل های خارج از کشور مجموعه "کلاه پهلوی". در این سریال ایفاگر چه شخصیتی هستید؟
زنی بنام وندی سیمسون. یک دیپلمات انگلیسی که در سفارت ایران کار می کند و در جهت تحقق اهداف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی انگلستان در ایران به عنوان مثال بهره برداری کامل از نفت، آموزش های پیش رفته ای دیده است.
این شخصیت سندیت تاریخی دارد؟
بله ، او فارسی را به شیوایی زبان فارسی صحبت می کرده و جالب است بدانید نخستین کسی بوده است که دیوان حافظ را به زبان انگلیسی ترجمه می کند .
از چه سالی با این پروژه قرارداد بستید؟
از سال 83 آقای دری به دنبال بازیگری می گشتند که انگلیسی را با لهجه دیپلماتی صحبت کند چون نوع گویش این لهجه با گویش عادی انگلیسی متفاوت است و من چون 18 سال متوالی در انگلستان زندگی کردم واز طریق آموزش هایی که در انجا دیده ام با این لهجه آشنا هستم.
شما جزو معدود بازیگرانی هستید که همزمان در 3 پروژه تاریخی حضور داشتید
در مقاطعی 4 مجموعه "در چشم باد"، "کلاه پهلوی"، "مختارنامه" و "نردبام آسمان" که 3 مجموعه نخست 35 بودند و البته دوستان تولید این لطف را داشتند و طوری برنامه ریزی می کردند که تداخلی در کار من بوجود نیاید من در "کلاه پهلوی" یک زن انگلیسی بودم در "مختارنامه" یک زن عرب در "در چشم باد" یک مادر معصوم و فداکار و در "نردبام آسمان" یک نجیب زاده و واقعاً این شانس بزرگ زندگی من است که نقش های متفاوتی را تجربه کردم و همچنین با کارگردان های بزرگ و ارزشمندی نیز همکاری داشتم.
از تجربه بازی در "مختارنامه" بگوییید ...
زمانیکه به این مجموعه دعوت شدم 5 ماه از "درچشم باد" گذشته بود و مدت 8 ماه فیلمبرداری این سریال متوقف بود در این فاصله از دفتر پروژه "مختارنامه" تماس گرفته شد والبته من بسیار هیجان زده شدم چون من پیش تر مجموعه "امام علی" (ع) را دیده بودم و یکی از آرزوهای من کار با داود میرباقری بود و چون می دانستم که قرار است یکی از نقش های اصلی کار به من محول شدم اضطراب مضاعفی داشتم و بهتر است در اینجا خاطره ای را از روز نخست حضورم در این کار برایتان بازگو کنم نخستین پلان من همین قسمت اخیر مجموعه و صحنه ای بود که جاریه برای گرفتن امان نامه به خانه مختار می آید در یک سکانس 4 نفره. من، نسرین مقانلو، فریبا کوثری و فریبرز عرب نیا در مقابل .طبیعی بود که استرس زیادی داشته باشم بعد از آماده شدن، آقای اسکندری گفتند هر گاه بطور کامل آماده شدید برای بازیگر اشک می گذاریم و ناگهان آقای میرباقری اعتراض کردند که بازیگر خودش باید گریه کند تصور کنید این فضای استرس آورو تاکیید کارگردان باعث شد بطور ناخودآگاه شروع به گریه کردم و جالب اینکه گریه ام بند هم نمی آمد.
بازی شما در جنس دکوپاژ داوود میرباقری و نماهای سریع حرکتی به خوبی هضم شده بود؟
بله این صحنه ها مربوط به 6 سال پیش است و وقتی خودم به تماشایشان می نشینم برایم جالب است این سکانس ها پیچیده ترین لحظات این کارکتر است چون مقطعی است که جاریه دچار دوگانگی شده از یک سو به همراه شمر و همسرش نقشه قتل مختار را می کشد و از سوی دیگر می بیند که پسرش بر روی او شمشیر می کشد و متضرعانه برای گرفتن امان نامه به خانه مختار می آید ..
برای شمایی که از کودکی در انگلستان زندگی کرده اید نوع ادای دیالوگ های ثقیل " مختارنامه" دشوار نبود؟
چرا برای من انگلیسی صحبت کردن به مراتب راحتر از زبان فارسی است و آقای میرباقری دیالوگ های خاص خودشان را دارند که دقیقاً همانگونه که تاکید دارند باید ادا شود و طبیعی است که برای من دشوار بود اما تلاش کردم که خود را آدابته کنم.
"در چشم باد" هم به لحاظ پروداکشن و توالی زمانی کاراکتر کار مشکلی بود
بله تمام کارهای تاریخی من با وجود جذاب و متفاوت بودن در عین حال بسیار هم سخت بودند به عنوان مثال در فصلی از این مجموعه که در ارتفاعات پوشیده از برف و درون یک درشکه فیلمبرداری شد ما سرمای 27 درجه زیر صفر را تجربه کردیم و همه گروه به شدت زیر فشار بودند اما در مجموع از همکاری با مسعود جعفری جوزانی بسیار لذت بردم
و البته در این اثر بیننده باور می کرد که شما مادر پارسا پیروزفر هستید
خدا را شکر می کنم تمام تلاش من در جهت این باورپذیری بود
از فرانسه برایمان بگویید و سکانس های خارجی " کلاه پهلوی" ...
این فصل ها مربوط به 5 قسمت نخست این مجموعه است سفارت انگلیس در مقطع شروع داستان تعدادی از دانشجویان ایرانی مقیم فرانسه را طی اهدافی به ایران بر می گرداند و به نوعی شکل گیری درام از اینجا آغاز می شود .
چه مدت در فرانسه بودید؟
54 روز و جالب است بدانید در آنجا نیز سرما طاقت فرسا بود چون لوکیشن ما دور از پاریس بود و هر روز در سرمای 11 درجه زیر صفر کار می کردیم اما اتفاق خوب این فصل تجربه همکاری با بازیگران فرانسوی و انگلیسی بود که در نوع خود تجربه ای متفاوت است بطوریکه کاراکتری که ماموریت سفر به ایران را به وندی سیمسون محول می کند از بازیگران حرفه ای تئاتر انگلستان بود اما این مسئله لزوماً به معنای حرفه ای تر بودن آنها نیست بلکه صرفاً فضای کاری متفاوتی است.
یک نکته مهم دیگر آنکه این مجموعه در دو ورژن تهیه می شود که ورژنی که قرار است از تلویزیون داخلی ایران پخش شود با دوبله فارسی و ورژنی که به روی آنتن شبکه جام جم می رود با زیرنویس فارسی است اما من تنها بازیگری هستم که تمام پلان هایی را که به زبان انگلیسی صحبت می کنم دو برداشته گرفته اند یک برداشت به زبان فارسی و یک برداشت به زبان انگلیسی اما در مجموع تجربه همکاری با ضیاءالدین دری بسیار شیرین و خاطره انگیز بود .
شاید برای بیننده ایرانی وجود چنین زنی در آن زمان در سفارت ایرانی قدری سوال برانگیز باشد وندی سیمسون به لحاظ کاراکتری چه ویژگیهایی دارد؟
از دید من او شباهت های بسیاری به مارگارت تاچر دارد و من این مسئله را با آقای دری درمیان گذاشتم و ایشان این اجازه را به من دادند که نشانه هایی از شخصیت تاچر را در این شخصیت متبلور کنم.
در جشنواره امسال فیلم فجر با 3 فیلم حضور داشتید که برای یکی از این فیلم ها در بخش مسابقه آثار اول و دوم کاندید شدید ...
بله فیلم های " سایه وحشت" " مرگ کسب و کار من است" و " پرنده باز" که برای " پرنده باز" کاندید دریافت جایزه شدم البته فکرش را نمی کردم و این را هم بگویم که تصور می کنم در حق این فیلم اجحاف شد چون سیر روایی بسیار خوبی دارد و کاش بهتر دیده می شد و وقتی فیلم را به همراه مردم در سینما دیدم واکنش ها بسیار مثبت بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 530]