واضح آرشیو وب فارسی:شبکه خبر: دانش - قفس پلنگ يك و نيم متري بود نه يك متري
دانش - قفس پلنگ يك و نيم متري بود نه يك متري
پيرامون مطلب منتشره در روزنامه كارگزاران مورخ 7/8/87 از سوي خانم مژگان جمشيدي شايسته است جوابيه ذيل طبق قانون مطبوعات با همان كيفيت چاپ گردد. همانگونه كه در مقدمه مطلب آن روزنامه آمده است تولهپلنگ مذكور شب هنگام حين عبور از سقف محل نگهداري طيور بومي كه بهشدت فرسوده بوده است بهداخل آن سقوط مينمايد كه ماموران اجرايي و زحمتكش اين اداره كل به محض اطلاع صبح فردا به محل رفته كه بلافاصله پس از بيهوشي تولهپلنگ توسط تفنگ بيهوشي ضمن رسيدگي اوليه به دامپزشكي شيرگاه براي انجام معاينات لازم و مداواي محل زخم منتقل گرديد و براي نگهداري موقت و تصميمگيري آتي مبني بر رهاسازي در طبيعت يا تداوم نگهداري به پناهگاه حياتوحش سمسكنده انتقال يافت و وظيفه نگهداري و تغذيه مناسب آن به يك مامور محيطبان آگاه و علاقهمند سپرده شد و با توجه به خصلت رفتاري كه گربهسانان دارند بهدليل عدم حضور غريبه تولهپلنگ با رفتار آرام در قفس نگهداري ميشد و به همين دليل بود كه با ورود آقا و خانم فوق (خبرنگار ذكر شده در گزارش) بدواً مخالفت گرديد و با اصرار و تماسي كه با مديركل حفاظت محيطزيست استان برقرار نموده اين بازديد ميسر گرديد و نكته درخور توجه اينكه ايشان خود را فقط دوستدار محيطزيست معرفي نمودند، وليكن معلوم نيست چرا شخصيت خبرنگاري خود را براي مدير استان مخفي نگه داشته كه اين خود جاي بسي تامل است؟ و به محض رسيدن به تهران با مدير استان تماس گرفتند و تازه پس از اين زمان هويت و نيتش را از بازديد معرفي مينمايد. آيا اين فرد كه با سوءظن نسبت به دستگاه اجرايي و مخفي نمودن هويت و نيت اصلي خود سعي در جمعآوري اطلاعات و خبر دارد، شايسته خبررساني صحيح و بيغرض را دارد؟! چهبسا از همين تولهپلنگ و بسياري از اين موارد توسط خبرنگاران استاني و محلي خبر و گزارش تهيه شد و البته حق مطلب را نيز با صحت ادا نمودهاند.
گويا خانم محترم نگارنده هيچگونه آگاهي از خصوصيات رفتاري و عادات گونه پلنگ نداشتهاند تا متوجه باشند كه پلنگ جانوري بسيار محتاط و ترسو بوده و از انسانها بهشدت گريزان ميباشد و اگر حداقل حين درخواست ورود خود را بهعنوان گزارشگري كه در زمينه محيطزيست مينويسند معرفي مينمود بيترديد كارشناس مربوطه به محل اعزام ميشد تا پاسخگوي سوالات و ابهاماتي كه براي ايشان وجود دارد، باشند.
طي تماس صورت گرفته ماموران اجرايي حاضر در محل با اين اداره كل مبني بر رفتار غيرمتعارف نامبردگان در هنگام مواجه با تولهپلنگ كه سبب ناآرامي شديد حيوان شده باشد، دور از انتظار نيست.
عليالحال رهاسازي مجدد در طبيعت در اولويت اول براي چنين جانوراني ميباشد كه نمونه آن رهاسازيهايي است كه در ساليان گذشته و به دفعات در مورد همينگونه در سطح استان صورت گرفته كه آخرين مورد آن نيز رهاسازي يك قلاده پلنگ در مورخ 5/8/87 در منطقه كوهستاني توسط ماموران اجرايي محيطزيست منطقه كجور ميباشد كه بلافاصله پس از زندهگيري در محل رهاسازي گرديد و به همين جهت درصدد طراحي و ساخت فضايي براي زنده نگهداري جانوران نبوده و اصولا حيات وحش را بهعنوان موجودي نمايشگاهي نپنداشتيم و درصدد توسعه باغوحش از گونههاي جانوران وحشي و حمايتشده نظير پلنگ و... نميباشيم. اما جانوري كه تازه دوران شيرخوارگي را طي نموده و در پي طعمه و تعقيب آن از زيستگاه خارج شده و در خانهاي در روستا به دام ميافتد، احتمال عدم موفقيتش در صيد و دستيابي مستقل به طعمه در صورت رهاسازي مجدد زياد است و رهاسازي آن گرچه طرفداران زيادي را جلب مينمايد و سوژه خوبي براي گزارشگران ميباشد، اما واقعيت اين است كه در برخي شرايط گونههايي نظير توله پلنگ مذكور كه رهاسازي آن بهنوعي رفع مسووليت و پذيرفتن شانس و ريسك خطر و انداختن تيري در تاريكي است، ضمن اينكه در گزارش اوليهاي كه پس از زندهگيري توله پلنگ از سوي اين اداره كل صادر گرديد اعلام شده كه بهنظر ميرسد توله مذكور به همراه پلنگ مادري به روستا آمده باشد كه اين يك احتمال است و آنگونه كه نگارنده با احساس در وصف پلنگ مادر نوشته و بيشتر به افسانهها شباهت دارد قطعا پلنگ مادري در طول شب و از موقع بهدام افتادن توله پلنگ تا موقع صبح در داخل روستا به انتظار نشسته و بيترديد در صورت همراهي اوليه منطقه را ترك نموده چرا كه وضعيت طبيعي و اكولوژيكي منطقه بهصورت يك زيستگاه دائمي براي پلنگ كه داراي قلمرو وسيعي هستند نبوده و گزارشاتي از مشاهده قبلي آن در منطقه وجود نداشته است و تنها در حد يك گذرگاه موردي و فصلي است و حال چنانچه منطقهاي كه توله پلنگ موصوف در آن گرفته شده اگر در محدوده منطقه حفاظت شده و زيستگاه دائمي ميبود، تصميمگيري متفاوتي قطعا گرفته ميشود.
ضمنا لازم بهذكر است كه قفسهايي كه براي چنين شرايطي در ادارات كل استانها در نظر گرفته ميشود نه براي نگهداري در اسارت، بلكه براي انتقال و جابهجايي بوده و ابعاد قفسي كه براي آن بهكار رفته آنگونه كه نگارنده محترم اشاره نمود يك متري نبوده بلكه ابعاد آن 5/1متر طول، 10/1 متر ارتفاع و cm75 عرض بوده است. 14-8/ج
روابط عمومي محيط زيست مازندران
سازمان محيط زيست هم پاسخ داد:
اظهارات خبرنگار مغرضانه بوده است
يك قلاده توله پلنگ در يكي از روستاهاي سوادكوه مازندران كه براي بهدست آوردن طعمه از يك از مرغداريهاي روستاي منطقه داخل مرغداري گرفتار شده بود، با اطلاعرساني افراد محلي توسط همكاران محيط زيست استان و با سلاح بيهوشي زندهگيري گرديد كه پس از اطلاع از وضعيت نگهداري آن در استان و با توجه به بررسيهاي به عمل آمده و عدم امكان رهاسازي آن در طبيعت بلافاصله شرايط مناسب نگهداري در پارك پرديسان تهران مهيا و حيوان مذكور به پارك منتقل گرديد. پس از انجام برخي مطالعات لازم روي گونه، حيوان مذكور به يكي از مراكز نگهداري يا باغوحشهاي داراي مديريت مناسب و استاندارد كشور تحويل خواهد شد. اما درخصوص نقل قول يكي از بهاصطلاح متخصصان حياتوحش به نام آقاي هوشنگ ضيايي بايد گفت كه ايشان خود با اجراي طرح تكثير يوزپلنگ در پارك ملي بمو و تكثير در اسارت گوزن زرد در دشت ناز جزء مبتكرين تكثير در اسارت حياتوحش بودهاند ليكن معلوم نيست چرا هماكنون با برخي از اقدامات سازمان حفاظت محيط زيست كه صرفا در جهت ساماندهي گونههاي جانوري در اسارت (كه از سالهاي قبل در اسارت تكثير و نگهداري شدهاند) ميباشد كه با عنوان طرحها و برنامههاي بيهوده سازمان نام ميبرد.
همچنين در رابطه با درج مطلب با مضمون خاموش بودن تلفنهاي معاون محيط طبيعي و مديركل دفتر حيات وحش سازمان لازم به توضيح است اين اظهارات كاملا مغرضانه بوده به دليل اينكه در يك روز تعطيل همان عضو محترم هيات علمي دانشگاه كه در مقاله به نام وي اشاره شده است با مديركل حياتوحش سازمان تماس گرفته و در اين رابطه موفق به گفتوگو شده است.
دوشنبه 20 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبکه خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 122]