محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827687415
جهان - ايجاد مراكز بازپروري و اصلاح جهاديان القاعده
واضح آرشیو وب فارسی:شبکه خبر: جهان - ايجاد مراكز بازپروري و اصلاح جهاديان القاعده
جهان - ايجاد مراكز بازپروري و اصلاح جهاديان القاعده
كاترين زوپ/ ترجمه و تلخيص: محمدحسين باقي:نماز مغرب تازه پايان يافته است و شيخ «احمد الجيلاني» از كلاس خواست كه نظم را رعايت كنند. وقتي كساني كه دير آمدند در رديفهاي جلو نشستند، جيلاني به سرعت در حالي كه سري تكان ميداد از آنها پرسيد: «جوانان، چه كسي ميتواند به من بگويد چرا ما جهاد ميكنيم؟». بچههاي كلاس او جديد بودند و كمي خجالتي. جيلاني دستانش را روي هم انداخت و لبخندي زد. پشت سر او بسياري از جوانان سعودي بودند كه روي ميزهاي مدرسه نشسته بودند و هر يك از آنها مدتي را به دليل تعلق داشتن به گروههاي جهاد اسلامي در زندان گذرانده بودند.
اكنون اما آنها هماتاقيهايي در يك مركز بازپروري بودند؛ مركزي كه بخشي از طرح دولت سعودي است تا اثر شستوشوي مغزي افراطگرايان اسلامي را از بين ببرد و آنها را به آغوش اجتماع بازگرداند. جيلاني در حال تدريس در كلاسي است كه يكسال از تاسيس آن ميگذرد.
باري، سرانجام كسي پرسش او را چنين پاسخ داد: «ما جهاد ميكنيم تا با دشمنانمان بجنگيم». ديگري گفت: «تا دشمنان خدا را شكست دهيم». سومي پاسخ داد: «به مسلمانان ضعيف و از كار افتاده كمك كنيم». جيلاني در پاسخ گفت: «خوبه، خوبه. همه خوب جواب دادند.
آيا كس ديگري جوابي دارد؟ علي تو چي؟». علي كه در رديف دوم نشسته بود در حالي كه مردد به نظر ميرسيد گفت: «در مورد علت جهادي كه پرسيديد جواب دهم؟» جيلاني از اين جواب علي كمي روي در هم كشيد. شيخ سپس گفت: «بسيار خوب علي، چرا ما به درخواست براي جهاد پاسخ ميدهيم؟ آيا به اين دليل است كه همه رهبران مسلمان ميخواهند نام خدا را در زمين بلند كنند؟ آيا اگر اين رهبران به ما بگويند بكشيد ما هم ميكشيم؟» علي كه به نظر مبهوت مانده بود، بسيار آرام گفت: «بله».
در حالي كه علي سرخ شده بود جيلاني فرياد زد: «نه، غلط است. البته كه ميخواهيم نام خدا را بلند كنيم اما هر رهبر مسلماني اين را به عنوان هدف خود قرار نداده است. جهاديهاي درست و جهاديهاي نادرست وجود دارند و ما بايد وضعيت را براي خودمان بسنجيم. بهطور مثال، اگر فردي در حال حاضر بخواهد به حج رود آيا درست است؟». كلاس از اين شوخي كوچك جيلاني به خنده افتاد. ماه ذيحجه هنوز فرا نرسيده است و اين حرف، حرفي طعنهآميز بود. جيلاني چنين توضيح داد: «خب، همچنان كه زمان مناسبي براي حج وجود دارد، زمان مناسبي نيز براي جهاد وجود دارد».
دانشآموزان جيلاني - كه به لحاظ سني در فاصله 18 تا 36 سال هستند - بخشي از نسلي هستند كه بر اساس داستانهاي قهرمانگونه از پدران سعوديتبار خود پرورش يافتهاند كه طي دهه 1980 خانه و كاشانه خود را رها كردند تا همراه با مجاهدين در افغانستان بجنگند و كمك كنند كه نيروهاي شوروي از اين كشور بيرون نشيند. دولت سعودي اساسا بر مفهوم جهاد شكل گرفته است؛ مفهومي كه ملك عبدالعزير السعود از آن براي پيوند دادن گروههاي قبيلهاي متفرق در يك ساختار ملي واحد استفاده كرد. مدارس سعودي رويكردي از تاريخ جهان را آموزش ميدهند كه بر مبارزه مكرر ميان مسلمانان و دشمنان غيرمسلمان تاكيد دارد. چه در دهه 1980 در افغانستان و چه در حال حاضر در عراق، عربستان سعودي بيش از هر كشور ديگري داوطلبان جهادي به اين كشورها صادر كرده است. ضمن اينكه 15 نفر از 19 هواپيمارباي 11 سپتامبر نيز سعودي تبار بودند.
دولت عربستان حملات 11 سپتامبر را محكوم كرد و جهاديهايي را كه قصد ورود به عراق را داشتند، دستگير كرد. برخي جهادگرايان سعودي در خارج از اين كشور شكلي از آموزه تكفير را پذيرفتهاند كه در آن يك مسلمان از سوي مسلماني ديگر به عنوان فردي غير معتقد مورد قضاوت قرار ميگيرد. لذا برخي از تكفير براي توجيه حمله به دولت عربستان استفاده كردهاند. در سالهاي اخير، اين حملات ترس و بيمهايي برانگيخته مبني بر اينكه هرج و مرج در برخي از مناطق ستيز در جهان از سوي راديكالهاي جهادي سعودي به داخل اين كشور آورده ميشود. از اين رو دولت عربستان خود را در موقعيتي ضعيف مييابد تا آنها را از توسل به كاربرد سلاح بازدارد. يكي از روشهايي كه عربستان در اين مورد اتخاذ كرده همانا صحبت و مذاكره با كساني است كه ثابت كردهاند در برابر وسوسههاي جهاد بسيار آسيبپذير هستند؛ يعني شبه نظاميان دستگير شده. همانگونه كه جيلاني براي من گفت: «پادشاهي عربستان براي مبارزه فكر با فكر اعتماد به نفس دارد».
هرچند دولت عربستان تمايل دارد تا برنامههاي بازپروري خود را به شكل ناب كاملا اسلامي توضيح و تبيين كند اما اين برنامه جديد همچنين نيازهاي رواني و ضعفهاي روحي را كه منجر به جهادي شدن جوانان ميشود نيز مورد بررسي قرار ميدهد. اين برنامه سعي دارد تا به جوانان نااميد و سرخورده با دادن كار، خودرو و احتمالا همسر، آرامش و ثبات بخشد.
اگر برنامه اصلاح و بازپروري عربستان با موفقيت مواجه شود، ميتواند ميزان فعاليتهاي خطرناك افراطگرايانه را كاهش دهد و تاثيري وافر داشته باشد: ثبات داخلي و منطقهاي و امنيت روافزون براي اهداف بالقوه در غرب. مديران و مجريان اين برنامه مدعياند كه طرح سعودي ميتواند مدلي براي ساير كشورهاي مسلمان باشد كه با افراطيگري اسلامي دست به گريبانند.
در واقع ماهيت دقيق نقشي كه باور مذهبي در استخدام و بهكارگيري جهادگرايان ايفا ميكند موضوع بحثهاي بسيار در ميان دانشمندان حوزه تروريسم است، تعداد بسياري مدعياند كه ايدئولوژي نسبت به خانواده و پويايي گروهي و نيازهاي عاطفي و رواني اهميت كمتري دارد. «جان هورگان» روانشناس سياسي كه مدير مركز بينالمللي مطالعه تروريسم در Penn State است و با بسياري از تروريستهاي پيشين مصاحبه كرده است به من ميگفت:« ما دريافتيم كه آنها عموما به دلايل مذهبي به اين گروهها نميپيوندند». وي افزود: «جنبشهاي تروريستي يك حس ماجراجويانه، تهييج آميز، ذهني و وفادارانه دارند و مشاركت با آنها جذابيتي دارد كه مقاومت در برابر آن ميتواند دشوار باشد. اما ايدئولوژي معمولا چيزي است كه به محض جذب شدن در آن به دست ميآوريد».
ساير انديشمندان با تاكيد مخالفند و بر اهميت باور و نارضايتي سياسي تاكيد ميورزند. اما اگر اين برنامه سعودي به موفقيت دست يابد شايد به اين دليل باشد كه با جهاديان نه به عنوان بنيادگرايان مذهبي يا دشمنان دولت بلكه به مثابه جوانان بيگانه شده كه نيازمند بازپروري هستند رفتار ميكند. در سال 2004، وزارت كشور عربستان برنامه «مناصحه» يا «كميته مشورتي» براي اصلاح زندانيان متهم به مشاركت در افراطگرايي اسلامي را آغاز كرد. عبدالرحمن الحدلق- مدير اين برنامه- ميگويد كه كميتهاي از روحانيون عاليرتبه سعودي با اين زندانيان در مورد باورهايشان پيش از قرار دادن آنها در كلاسهاي مناسب مصاحبه ميكنند. فارغالتحصيلان اين برنامه ميگويند كه رفتار در آنجا خشونتآميز نيست. در ژانويه 2007، وزارت كشور محوطههاي تفريحي كوچكي در حومه التمامه (در رياض) را اجاره داد. نيمي از كساني كه به اين مجموعه تفريحي رفتند در حال حاضر در «مركز مراقبتي» سكني دارند كه تداوم همان برنامه مناصحه در دوره پس از زندان است كه فعاليتهاي بازپروري جديتري را ارائه ميدهد. هر قسمت از اين مركز به 20 نفر تعلق دارد كه در آنجا و طي مدت اجراي اين برنامه مطالعه ميكنند، ميخورند و ميخوابند.
به محض ورود، به هر زنداني چمداني پر از لباس، ساعتهاي ديجيتالي، وسايل مدرسه و وسايل شستوشو داده ميشود. غذاي مورد علاقه آنها هم به ايشان داده ميشود. تورهاي واليبال، بازيهاي PlayStation و ميزهاي پينگپنگ و فوتبالدستي همه حاضر و آماده است. فضاي اين مركز- كه سال جاري چندين بار از آنجا ديدار داشتم - تقريبا به طور ناباورانهاي راحت و دوستانه است و پتو و تشك روي چمنهاي هرس شده براي اين افراد مهياست تا روي آن دراز بكشند. هرچند اين مردان خوشحال هستند اما اندكي خسته و نگرانند؛ يكي از اين افراد به نام فيصلالصباعي كه 19 سال دارد توضيح داد كه ما تشويق ميشويم به اينكه بيشتر ساعاتمان را يا استراحت كنيم يا نماز بخوانيم.
در عربستان سعودي، اختلالات رواني غالبا در نتيجه اين امر رخ مينمايد كه فردي خود را يك جورهايي خارج از دايره خانواده يا اجتماع بيابد. بسياري از مشورتها و نصايحي كه به اين افراد داده ميشود بر كمك به آنها براي بهبود و بسط روابط سالم خانوادگي متمركز است. «تي.ام. اوتايان» روانشناس اين مركز با اشاره به كلاسهاي مذهبي فشرده ميگويد: «ما تكنيكهاي روانپزشكي را همراه با تكنيكهاي اسلامي به كار ميگيريم». وي ميافزايد: برخي از اين افرادي كه تحت اصلاح و بازپروري قرار گرفتهاند دچار اختلال شخصيتي ضد اجتماعي شدهاند اما اين روانشناس مدعي است كه بيماريهاي روحي جدي در ميان جهادگرايان سابق نادر است.
بسياري از اين زندانيان اين برنامهها و دورهها را طي دو ماه به پايان ميرسانند. هنگام آزادي، هر يك از اين جهادگرايان بايد تعهدنامهاي را امضا كنند كه بر اساس آن گرايشهاي افراطگرايانه را ترك كردهاند؛ همچنين بايد بزرگ خانواده او نيز اين تعهدنامه را امضا كند. برخي از آنها حتي يك اتومبيل (اغلب يك تويوتا) و كمكهايي از وزارت كشور براي اجاره يك منزل دريافت ميكنند. مددكاران اجتماعي نيز به اين جهادگرايان سابق و خانوادههايشان كمك ميكنند تا بتوانند طرحها و برنامههاي پس از آزادي در زمينه آموزش، اشتغال و معمولا ازدواج را با موفقيت طي كنند. حدلق ميگويد: «ازدواج شخصيت يك مرد را با ثبات ميسازد. در اين حالت وي بيشتر به يك آينده بلندمدت فكر ميكند تا خودش و خشم خودش».
ساير كشورها هم با الگوگيري از اين تجربه در تلاش براي بازپروري افراطگرايان اسلامي هستند. در مصر و يمن، روحانيون ميانهرو به زندانيان متهم به فعاليتهاي نظامي مشورت ارائه ميدهند. «گروه بازپروري مذهبي» در سنگاپور، براي كاهش نفوذ سازمان تروريستي جماعت اسلاميه بسيار مورد تمجيد قرار گرفته است. اما رويكرد سعوديها استثناست و بر اساس نظر برنارد هيكل- استاد مطالعات خاور نزديك در دانشگاه پرينستون- «منطبق است با تاريخ سعودي كه در آن شما از طرق ابزارهاي غير خشن براي تطميع و ترغيب اپوزيسيون تلاش ميكنيد».
شيخ جيلاني دوست دارد با پرسش از مرداني كه تجربيات مشتركي دارند مباحث كلاسي را تشويق كند و در يكي از اوقاتي كه من از آن مركز ديدار داشتم وي از دانشآموزي به نام «عزام» خواست توضيح دهد كه چرا پنج ماه را در عراق گذرانده است. عزام با اشاره به كشتار وحشتناك محموديه در سال 2006 جواب داد كه مقالهاي در اينترنت درباره «دختر كوچكي به نام عبير ديده بود كه از سوي آمريكايي به او تجاوز و سپس كشته شده بود». وي چنين ادامه داد: «من براي وضعيت مسلمانان بسيار احساس تاثر كردم. كفار به زنان تجاوز ميكنند و كودكان را ميكشند. من هم تصميم گرفتم كه براي اخراج آمريكاييها از عراق به ساير مسلمانان ملحق شوم ». شيخ به عزام گفت: «بگو عزام. در عراق چه ديدي؟ آيا وقتي به آنجا رفتي احساس خوبي داشتي؟». عزام روي در هم كشيد و ادامه داد: «واقعيت اين است كه آنچه را انتظار داشتم نيافتم. در عراق حتي مسلمانان به جان يكديگر افتادهاند. من انتظار داشتم كه آنها سازماندهي خوبي داشته باشند اما چنين نبود».
جيلاني سري تكان داد و گفت: «آيا جنگيدي؟». عزام در حالي كه در لاك دفاعي فرو رفته بود جواب داد: «من فرصت اين كار را نداشتم. چند ماه بود كه از اين خانه امن به خانه امن ديگري ميرفتم. هيچ كاري براي انجام دادن نبود- نه اقدامي و نه آموزشي. سرانجام، آنها از من خواستند كه يك بمبگذار انتحاري شوم اما من ميدانستم كه عمليات انتحاري در اسلام حرام است بنابراين به كشورم بازگشتم». بله آنها با يك ايدئولوژي منحرف فريفته شدند اما اكنون فرصت بازگشت دارند.
از تمام مفاهيمي كه در كلاسهاي اين مركز بازپروري بيان ميشود، «تكفير» موضوعي است كه خشم بسياري در ميان قاطبه مسلمانان سعودي را بر ميانگيزد. ايدهاي مبني بر اينكه مسير لغزندهاي از «جهاد» به سوي «تكفير» وجود دارد كه مرتبا در مباحث روحانيون سعودي طرح ميشود. جيلاني به من ميگفت: «برخي از جوانان شما به سخنان انديشمندان معقول گوش نميدهند. اول آنها بايد به اين تفكر برسند كه حق دارند كه هر زماني كه ميخواهند به جهاد بروند. پس از آن، آنها بايد فكر كنند كه حق داريم هر غير مسلماني را بكشيم. سپس بگويند كه رهبران ما كفار و مشركان هستند. پس از اين هم بگويند دانشمندانمان هم كافر هستند. پس از اين است كه آنها به تمام جهان اعلان جنگ دادهاند».
دولت عربستان به تازگي تلاش براي مبارزه با افراطگرايي را تشديد كرده است. چندين نفر از روحانيون عالي رتبه موضعگيريهايي عليه القاعده اتخاذ كردهاند و اواخر سال گذشته مفتي سعودي «شيخ عبدالعزيز بن عبدالله الشيخ» فتوايي صادر كرد كه بر اساس آن جوانان سعودي از سفر به خارج از كشور براي انجام جهاد منع ميشدند. وزارت امور اسلامي برنامه جديدي به نام «صداقت» را براي مبارزه اينترنتي با تروريسم آغاز كرده است كه بر اساس آن كساني كه به دنبال جذب تروريستها هستند به اتاقهاي گفتوگوي ايدئولوژيكي اينترنتي با روحانيون ميانهرو كشيده ميشوند. دولت اعلام كرده است كه هيچ كدام از دانشآموختگان برنامه مناصحه به خشونت روي نياوردهاند اما اين برنامه همچنان نسبتا جديد است و پرسشهاي بيجواب همچنان برجاست. آيا دولت در حال دست و پنجه نرم كردن با نظاميان دستگير شده است در حالي كه به راستي براي ريشهيابي علت اين افراطگرايي ناكام مانده است؟ آيا افراطگرايان آزاد شده سرانجام دوباره به جهاد روي خواهند آورد؟
يك روانپزشك مشاور در بيمارستان ملك فيصل در رياض ميگويد كه مبارزه واقعي با جهادگرايي به اين معناست كه اساسا بايد آن اسلام افراطي كه در مدارس و مساجد تدريس ميشود تغيير يابد در حالي كه دولت عربستان تاكنون براي انجام اين كار رغبتي از خود نشان نداده است. اين روانپزشك ميگويد: «دولت هرگز نميگويد كه جهاد[البته به معناي وهابي آن] امري نادرست است». وي ميافزايد استدلال عليه اين آموزه خشم انديشمندان مذهبي را برخواهد انگيخت و احتمالا اعتبار اسلامي را كه سعودي منادي آن است زير سوال خواهد برد. اين روانپزشك (بدون ذكر نام خود) ميگويد: «شما جواني داريد كه نااميد است و سرخورده از زندگي. ممكن است در اين امتحان شكست بخورد. او ميتواند از يك بازنده و شكست خورده برود و به يك جهادي با شأن و روحيه تبديل شود». اينكه چگونه و چرا افراطگرايان خشن سازمان خود را ترك ميگويند اساسا يك رويكرد جديد در مباحث دانشگاهي در مورد تروريسم را دامن زده است. يافتههاي هورگان- مبني بر اينكه ترس ساده و سرخوردگي ميتواند نقشي مهم در تصميم يك فرد براي جدايي از گروهش ايفا كند- نشان ميدهد كه تلاشها از سوي پليس و عوامل اطلاعاتي براي ايجاد فشار شديد داخلي در درون اين گروههاي تروريستي براي مبارزه با افراطگرايي موفقيتآميزتر از اقدام نظامي بوده است.
ابوسليمان- مرد قوي هيكل 32 ساله- را در نظر بگيريد كه سه سال را در زندان گوانتانامو گذراند و ميگفت كه پا به پاي بن لادن در تورابورا جنگيده است. او دورههاي مناصحه را پشت سر گذاشت اما اندكي پيش از تاسيس «مركز مراقبتي» آزاد شد. ابوسليمان به من ميگفت: «دستگيري و گوانتانامو همهاش يك درس خوب بود. منظورم اين است كه ايده جهاد خوب است. هيچكس مخالف آن نيست».
اولين حركت جهادي او در سال 1996 بود زماني كه او به فيليپين رفت تا همراه با «جبهه آزاديبخش اسلامي مورو» بجنگد. در سال 1997، ابوسليمان به افغانستان رفت. چهار سال بعد و پس از دومين سفرش به اين كشور، از دست بن لادن سرخورده شد و تصميم گرفت به فيليپين برود... اما در نهايت دستگير شد. امروز اما او خاطرنشان كرده كه اردوگاههاي القاعده- جايي كه او در آنجا به عنوان معلم آموزش كار ميكرد- به او پيشنهاد كار بهتري دادهاند. همسر جديد او- كه در حومه طبقه متوسط جده است و در يك شركت برقي كار شيفتي و نيمه وقت انجام ميدهد- اما چنين هدفي را بر نميتابد.
ابو سليمان ميگفت: «بسياري از مردم ميخواهند فقط سلاح حمل كنند». وي ميگويد اين گونه افراد دلايل مذهبي پيچيده و خاص ندارند. ابو سليمان ميگفت: «در مورد من اما هميشه اين احساس را داشتم كه ميخواستم به مسلمانان كمك كنم. اما جهاد دشوار است. اين افراد روزي به عراق ميروند، آنها هيچ آموزشي نديدهاند بنابراين فقط به اين دليل ميروند تا خود را منفجر كنند». سليمان ادامه داد:« الان دولت ما ميگويد: به عراق نرويد. در حال حاضر من فكر ميكنم دستكم كاري در عمرم انجام دادم. رفتم و به خاطر عقيدهام جنگيدم و دريافتم كه امور آنگونه كه من فكر ميكردم نبود. اما حداقل اين است كه براي عقيده و باورم جنگيدم. خداوند از درون من مطلع است». ابوسليمان به من گفت: «آنها فكر ميكردند كه پس از تمام اين مدتي كه در گوانتانامو بودم تنفر هنوز در وجودم هست. اما هرگز به گذشته نگاه كردم. به خود گفتم: بسيار خوب. زندگي جديدي را شروع ميكنم».
منبع: نيويورك تايمز
دوشنبه 20 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبکه خبر]
[مشاهده در: www.irinn.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 94]
-
گوناگون
پربازدیدترینها