واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: وضعيت اسطوره شناسى در ايران نقد شد
ايسنا- نشست بررسى و تحليل آراى «لوى استروس» - انسانشناس فرانسوى - روز (يكشنبه، 19 آبانماه) در مركز هنرپژوهى نقش جهان برگزار شد. شهرام پرستش - استاد دانشكده علوم اجتماعى دانشگاه تهران - در اين نشست، با موضوع «از اسطوره استروس تا رمان لوكاچ»، در نگاهى تطبيقي، به ارائه آراى اين دو انديشمند درباره اسطوره و رمان پرداخت و گفت: هر دو اين انديشمندان تحت تاثير فلسفه روشنگرى و پوزيتيوستى قرار دارند و براى بشر يك ساختار ذهنى واحد را قائلاند كه با عبور از انگارههاى دوران كهن و ظهور دوران مدرن، اين ساختار ذهنى با پراكندگى مواجه مىشود؛ از همينرو استروس و لوكاچ معتقدند، رمان داراى نظمىمصنوعى است؛ در حالىكه اسطوره نظمىطبيعى دارد. رمان را حكايت پراكندگى بشر مىدانند و از اينرو دل خوشى از آن ندارند.
او با بيان اين مطلب كه رمان براى استروس سطحى نازلتر از اسطوره دارد، يادآور شد: استروس نوول را به منزله امرى فرعى درنظر مىگيرد كه به واسطه آن مىتوان اسطوره را تشريح كرد. وى در ادامه به طرح مفهوم زمان در رمان و زمانناپذيرى اسطوره پرداخت و هر يك از اين دو معنا را شرح داد. سارا شريعتى - استاد دانشگاه - نيز با موضوع «كلود استروس؛ وارث فكرى مارسل موس؟»، به طرح چرايى اين موضوع پرداخت و با به دست دادن گزارشى از زندگى مارسل موس و نگاهى گذرا به آراى اين انديشمند، از سه مفهوم امر اجتماعى تام، تركيب و امر سمبوليك به عنوان مفاهيم اساسى آراى مارسل موس ياد كرد و با بسط اين مفاهيم، تاكيد كرد كه لوى استروس درواقع ادامهدهنده راه مارسل موس است.
او سپس به نسبت دوركيم، مارسل موس و لوى استروس با حوزه دين پرداخت و اظهار كرد: اگر دوركيم از مفهوم امر قدسى در تبيين نسبت دين صحبت مىكند، مارسل موس از امر سمبوليك ياد مىكند؛ اما لوى استروس از هيچيك از اين دو مفهوم استفاده نمىكند و معتقد است براى اينكه بتوانيم از دين استفاده كاربردى داشته باشيم، ضرورت دارد آن را از مفاهيم قدسى خالى كنيم و به شكل كاربردى مورد استفاده قرار دهيم، كه به اين كجراهى استروس نمىتوان تكيه كرد.
همچنين بهار مختاريان با صحبت درباره «اسطورهشناسى استروس»، در ابتدا نگاهى انداخت به رويكردهاى مختلف جامعهشناسان و فلاسفه در مقاطع گوناگون تاريخى به مفهوم اسطوره و با ارائه تعريفى از ساختارگرايى انسانشناسي، به فعاليتهاى انسانشناسان در تبيين معناى اسطوره پرداخت و گفت: لوى استروس تحت تاثير زبانشناسان ساختارى مانند ياكوبسن و سوسور، به ارائه نگاه ديگرى به اسطوره مىپردازد كه متفاوت از نگاه ديگران است. استروس اساطير را تلاش ديالكتيكى انسان براى يافتن معنايى از ميان اطلاعات بىنظمىكه طبيعت ارائه مىدهد، مىداند و بر پايه نظريههاى زبانشناسى مدرن، تحت تاثير مفهوم واج در زبانشناسي، به كوچكترين جزء اسطوره يعنى سازه اسطورهاى مىرسد كه بسان جزء بنيادى نظام زبان در ساخت آن دخيل است.
اين استاد دانشگاه اصفهان در ادامه با بسط مفهوم اسطوره نزد استروس، خاطرنشان كرد: لوى استروس پايهگذار انسانشناسى ساختارى شناخته مىشود و شهرت او به ديگر حوزههاى علوم اجتماعى نيز كشيده مىشود.
مختاريان همچنين با انتقاد از وضعيت اسطورهشناسى در ايران، اظهار تاسف كرد و گفت: اسطورهشناسى در ايران از مباحث طرح و روايت فراتر نرفته است و آيا با شيوه روايتگرى اسطوره مىتوان راه به شناخت و فهم اسطوره برد؟
او تاكيد كرد: ضرورت دارد به اسطورهشناسى نگاه جدى داشته باشيم و به گفته كاسيرر، شايد هيچوقت درست فرهنگ خود را نشناسيم؛ زيرا بسيارى از اطلاعات زيادى كه از فرهنگ ما در اسطورهها نهفته است، مورد دقت و تامل قرار نمىگيرد.
على عباسى - استاد دانشگاه شهيد بهشتى - هم از كلود لوى استروس به عنوان پدر ساختارگرايى ياد و تاكيد كرد: بدون شناخت لوى استروس، امكان شناخت ساختارگرايى و ساختار ميسر نمىشود و در ادامه، با طرح اين پرسش كه روش علمىلوى استروس چيست، با ارائه مثالهايي، به تبيين روششناسى اين انديشمند پرداخت.
ناصر فكوهى - مديرگروه انسانشناسى فرهنگى فرهنگستان هنر - نيز به «رساله نژاد و تاريخ» لوى استروس پرداخت و با ارائه گزارشى از اين رساله و مفهوم اجتماعى نژاد، از استروس به عنوان انديشمندى ياد كرد كه در تعديل نگاه تمايزطلبانه جهان غرب و اروپا و به ديده تحقير نگريستن به تمدنهاى ديگر كمك فراوانى مىكند و از نگاهى كه شأنى برتر براى تمدن اروپايى و غربى قائل است، با فعاليتهاى علمىانسانشناسى خود انتقاد مىكند. فكوهى تاكيد كرد: گام انسانى كه استروس برمىدارد، اين است كه نگاه تمايزى را كه به ديگرى در جهان غرب بوده است، به همراه ديگر ساختارگرايان تعديل مىكند و سعى در نشان دادن تشابهات جوامع انسانى دارد.
در اين مراسم، بهمن نامور مطلق - دبير فرهنگستان هنر- هم با بيان اين مطلب كه لوى استروس تمامشده است و ساختارگرايى با او تمام شده، يادآور شد: منتها ما در حافظه علمىخود، لوى استروس و ديگر انديشمندان از اين دست را نداريم؛ از اينرو ضرورت دارد به آنها بپردازيم.
او در ادامه تاكيد كرد: شايد بهترين چيزى كه ما مىتوانيم از استروس فرابگيريم، روششناسى او باشد. نامور مطلق متذكر شد: ساختارگرايى استروس برخاسته از هنر است و از او مىتوان به عنوان نقطه عطفى در ساختارگرايى ياد كرد، كه به اين اعتبار، ساختارگرايى را به پيش و پس از استروس تقسيم كرد؛ تا جايىكه بسيارى از محققان معقتدند پيش از استروس را نبايد ساختارگرايى بدانيم؛ بلكه بايد دوران پيشاساختارگرايى ناميد. او در گذار از ساختارگرايى تاثير بسزايى داشته است. وى همچنين تصريح كرد: ادبيات و هنر در شكلگيرى انديشه استروس نقش بسزايى داشته است و از آن طرف مىبينيم كه آموزهها و آراى او يك جهش جدى را در نقد ادبى و هنرى فراهم مىآورد.
دوشنبه 20 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 193]