واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: يادداشت مرتضي طلايي به بهانه توقيف تهران امروز خبرگزاري فارس: در جاهليت رسمي بود كه اگر عشيرهاي بر عشيره ديگر و قبيلهاي بر قبيله ديگر، دست به تعدي ميگشاد، ديگر يك نفر مسئول و مجرم نبود هر كسي كه از سوي مقابل به دست ميآمد، فرصتي بود براي ستاندن كين و آنگاه آن مقتول خود بهانهاي ميشد براي خونخواهاني جديد. اين دوره را كه در تاريخ جزا، دوره انتقام جمعي مينامند، آن چنان تاريك و غيرانساني است كه گاه يك اتفاق كوچك ميان دو عشيره از يك قبيله يا دو قبيله مجاور و هم ريشه، آنچنان بزرگ ميشد كه به نابودي هر دو طرف ميانجاميد. تمدن حتي اگر شهرنشيني صرفش ندانيم، محصول گذر سالهاست و پيچيده شدن زندگي انسانها و سياست علم تدبير مدن. هفتهاي بيش نگذشته بود از آن كه راقم اين سطور در نوشتهاي از گسترش بداخلاقي و يا شايد بياخلاقيهاي سياسي رايج شده در ميان سياستورزان به گلايه و هشدار نشسته بود كه اتفاق ناگواراي ضميمه يك روزنامه باز هم فضاي سياسي را به صفبندي و قطبي شدن سوق داد. صرف نظر از اين كه جنس دو مطلب متفاوت است و بايد سهم غرض و نيت را نيز در بررسي اعمال منظور داشت و ميان سهوها و خطاهاي بيغرض و تخريب غرض ورزانه قايل به تفكيك شد اما تاختني كه رنگ و بوي تخريب شخصيت داشته باشد در هر جا و از هر زبان ناپسند است، خواه در كاغذهاي سپيد روزنامه و كتاب، خواه بر سبيل خطابه و تريبون و سايت و يا هر كجاي ديگر اما نيك كه مينگريم چند وقتي است كه نوك پيكانها در ميان خانواده بزرگ اصولگرايي به سوي هم نشانه روي شده و ياللعجب كه در وقت نزاع خانگي اصولگرايان بسيار سختگيرتر و دير اغماضتر ميشوند و كدورتهاي كوچكي كه ميشود در فضايي دوستانه به حل آن نشست گام به گام به جايي ميرسد كه ديگر دندان هم براي گشودن گره آن نزاع ناكارآمد شده و قيچي جدايي براي حل آن تيغه نمايي ميكند. به راستي آيا سرنوشت هر گروهي كه به قدرت ميرسند همين است؟ آيا وحدت، جمعگرايي، گذشت، پايبندي به مرام بايد تا پيش از رسيدن به قدرت رخ بنمايانند و تا پايگاهي به دست آمد، تلاش براي توسيع دايره قدرت بايد سبب ساز حذف و هدم همه آن باورهاي ارزشمند شود؟ به راستي اگر اصولگرايي پايبندي به اصول است، گذشت و چشمپوشي از گلايههاي درون خانواده بخشي از اصول نيستند؟ تا به كي بايد شاهد بازي تكراري موشك پراني در درون خانواده بود؟ آيا وقت آن نرسيده كه بزرگان اصولگران به وظيفه تنظيم روابط، و فعالان اصولگرايي به ادب گردن نهادن به چارهجويي بزرگان در چارچوب روشهاي دموكراتيك دست يازند؟ اگر شيفته خدمتيم، اگر همگي به اصولي مشخص پايبنديم و اگر همهمان باور داريم كه ولايت فصلالخطاب آرا و نظرات است امروز حمايت از دولت، نقد منصفانه و سازنده، پذيرش و به كار بستن انتقادات، پرهيز از تخريب، و سماحت و چشمپوشي از خطاها، قطعاً بخشي از انديشه اصولگرايي و مطابق با منويات رهبري معظم انقلاب است. ما همگي مؤمن به ديني هستيم كه خطاب به اهل كتاب نيز ميفرمايد: «قل يا اهلالكتاب تعالوا الي كلمه سواء بيننا و بينكم الا نعبد الا الله و لا نشرك به شيئا» و تحت لواي امامي انقلاب كرديم كه ميفرمود: «مادامي كه حفظ كنيد شما وحدت خودتان را، خدا با شماست» و نيز «برادر باشيم! مخاصمه مال اهل جهنم است» و «هي نگوييد وحدت و دنبالش نباشيد، عملاً با هم وحدت داشته باشيد. شما برادرهاي هم هستيد.» و امروز تحت زعامت رهبري هستيم كه ايم جملات از ايشان است: «وحدت و همدلي يكي از نيازهاي ضروري كنوني كشور است» و «وحدت الزاماتي نيز دارد كه از جمله آنها كوتاه آمدن سلايق مختلف از برخي رفتارها، اظهارات و پافشاريهاست» و «محور وحدت در كشور، نظام جمهوري اسلامي، اسلام عزيز و قرآن كريم است و ملت ايران تاكنون هوشيارانه در مقابل توطئه ايجاد اختلاف از طريق گرايشهاي سياسي ايستاده است». به عنوان عضوي كوچك از خانواده بزرگ اصولگرايي اميدوارم كه اين ابر تيره كدورت هرچه زودتر بگذرد و خورشيد وحدت و همدلي در آسمان فعاليتهاي سياسي بدرخشد. در دل همان محبت پيشينه باقي است آن دوستي كه بود در اين سينه باقي است باز آو حسن جلوه ده و عرض ناز كن كان دل كه بود صاف چو آينه باقي است مرتضي طلايي عضو شوراي اسلامي شهر تهران انتهاي پيام/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 200]