واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: اهداف فردي، سازماني و اجتماعي
organization
دکتر فرزاد بزرگي
چكيده:
فرد داراي خواسته ها و تمايلاتي است كه براي دستيابي به آن تلاش مي كند. اين خواسته ها را مي توان در يك طيف پيوستار از انسان اقتصادي و مادي تا انسان اجتماعي و كمال جو ترسيم كرد. دنبال كردن اين نيازها و رويارويي با آن به وراثت، محيط و شاكله شخصيت فرد بستگي دارد. از طرف ديگر، انسان موجودي اجتماعي است و براي رفع نيازهاي اجتماعي با شكل دهي و ايجاد سازمان جديد و عضويت در آن و يا با پيوستن به سازمان موجود و مشاركت خود، رضايتمندي و خشنودي را به دست مي آورد.
بنابراين، سازمانها زياني مي توانند در جهت اهداف اجتماعي گامهاي موثري بردارند كه از اهداف فردي و سازماني متعالي برخوردار باشند. در اين مقاله سعي شده است كه نقش هريك از سه هدف پيش گفته به اجمال تشريح گردد.
مقدمه
مهمترين وظيفه مدير، هدايت امكانات سازمان براي نيل به اهداف از پيش تعيين شده است. اين امكانات و تسهيلات در دو قالب كلي به نام سرمايه مادي و انساني در سازمان مشهود است.
هر قدر ميل و علاقه به كار و محيط كار و اعتقاد به اهداف و ارزشهاي سازمان و توجه به انتظارات عمومي عميق تر و قوي تر باشد، تعهدات فردي، سازمانـي و اجتماعي بيشتري به وجود مي آيد.
بنابراين، مدير توانمند و موفق، مديري است كه بتواند سطح پذيرش مسئوليت و تعهدات فردي را افزايش دهد، مسئوليت پذيري سازمان را بالا ببرد، روحيه و توانايي پاسخگويي را در كليه سطوح پرورش داده و مهمتر از همه آنها، ديدگاهي همسونگر و همراستا براي اين سه هدف داشته باشد و در جهت آن تلاش كند.
اهداف فردي
افراد براي رسيدن به خواسته ها و اهداف خـــود تلاش مي كنند و سازمان مي تواند وسيله اي براي نيل به اين اهداف باشد و سازمانها نيز براي بقا خود بايد به طور دقيق اهداف افراد را شناسايي و در جهت ارضاي آنها به شكل معقول، منطقي و هدفمند اقدام كند. به عبارت ديگر، وجود نياز، فرد را وا مي دارد كه در جهت آن تلاش كند.
افرادي كه از روحيه بالايي برخوردارند به تلاش بيشتري براي رسيدن به هدفهاي سازماني دست مي زنند. در مباحث مربوط به تئوري هاي نياز كه آبراهام مازلو آن را سلسله مراتب نيازها و فردريك هرزبرگ آن را تئوري دو عاملي و داگلاس مك گريگور آن را تئوري y وx ناميده اند همه آنها به اين نكته مي پردازند كه يك بخش از نيازها مربوط به تحقق اهداف فردي يا شخصي است كه فرد در جهت آن تلاش مي كند. به طور كلي، فرد براي اينكه به يك سازمان بپيوندد يا در يك سازمان با ميل و علاقه تلاش كند هدفهايي را در نظر مي گيرد كه اگر آنها را در يك طيف پيوستار قرار دهيم يك سمت آن توجه به عوامل مادي (انسان اقتصادي) و سمت ديگر آن توجه به عوامل معنوي (انسان اجتماعي، انسان كمال خواه) قرار مي گيرد. مهمترين اهداف فردي عبارتند از:
1 - داشتن شغل متناسب با توانايي فردي: افراد دوست دارند از نظر مالي متكي به خود باشند و نيازهاي مادي خود را تامين كنند كه لازمه آن داشتن شغل متناسب با توانائيهاي جسمي، ذهني و روحي است. به عبارت ديگر، فرد زماني از تواناييهاي لازم شغلي برخوردار است كه قادر به شناخت و درك مسئله يا مشكل باشد و بتواند بهترين گزينه را براي حل آن انتخاب كند.
2 - برخورداري از حقوق و مزاياي معقول: افراد دوست دارند بر پايه «رابطه مبادله» و «عدل و انصاف» حقوق و مزايا دريافت كنند. «نظريه برابري» اين موضوع را به روشني بيان مي كند. براساس نظريه مذكور، هرفرد خود را با يكي از كاركنان سازمان يا خود را با دوستان و همكاران در ساير سازمانها و يا با مشاغل قبلي، باتوجه به سطح تحصيلات، سابقه خدمت و ميزان فعاليت و سختي كار مقايسه مي كند. در صورتي كه از حقوق و مزاياي همسطح يا بيشتر برخوردار باشد احساس رضايت مي كند كه با عملكرد بهتر و انگيزه بيشتر همراه خواهد بود و زماني كه نسبت ستاده (حقوق و مزايا) به داده (تحصيلات، سابقه خدمت، ميزان و نوع فعاليت) در مقايسه با ديگران كمتر باشد ممكن است سطح انگيزش را كاهش دهد.
3 - برخورداري از محيط كار مناسب: در محيط آرام، سرعت تغييرات بسيار كند است به طوري كه عوامل موثر بر تصميم گيري قابل پيش بيني است. در حالي كه در محيط پيچيده يا متغير از آنجا كه سرعت تغييرات زياد است و عوامل متعددي در تصميم گيري دخالت دارند لذا اتخاذ تصميم با سطح اطمينان بالا (ضريب اطمينان بالا) بسيار مشكل و گاهي ناممكن است و همين ابهام در تصميم گيري منتهي به فشار روحي، فرسودگي جسمي و خستگي خواهد شد.
كارشناسان در گذشته معتقد بودند كه فاكتورهاي فيزيكي محيط كار مثل نور، صدا، درجه حرارت محيط، مدت استراحت در طول روز و مدت كار، در ميزان توليد يا ارائه خدمات موثر است و كرت لوين (KURT LEWIN) نيز اين موضوع را به گونه اي ديگر مطرح كرد. به زعم وي، رفتار تابعي از محيط و شخصيت فرد است و سازمانها تحت فشار نيروهاي زيادي قرار مي گيرد كه اين فشارها هم از جانب درون سازمان و هم از طريق بيرون سازمـان تحميل مي گردد كه بعضي از اين فشارها باعث تغيير مي شود. اگر بتوانيم اين تغييرات را كنترل كنيم و فرآيند آن را به صورت برنامه ريزي شده اداره (مديريت) كنيم نتايج خوبي به دست مي آيد. «فردريك هرز برگ(FEREDERIK HERZBERG) » «در تئوري دو عاملي» خود شرايط محيط كار، اداره امور سازمان، حقوق و دستمزد و روابط بين كاركنان و سرپرستي را جزء عوامل نگهدارنده يا پيش گيري كننــده مي داند كه كاركرد اصلي آن جلوگيري از نارضايتي شغلي است. عامل دوم كه محرك يا برانگيزاننده است وقتي است كه فرد درباره كار خود احساس خشنودي مي كند كه اين خشنودي موجب عملكرد بهتر و رضايت شغلي خواهد بود مانند قدرداني براي انجام كار، كسب موفقيت، دادن اختيار و مسئوليت فزاينده كه در اين دسته قرار دارند.
4 - وجود همكاران صميمي: فرد در محيط اجتماعي داراي روابط متقابل است. اين تعاملات وقتي همسو و همراستا باشد تعارض و تضاد را به حداقل رسانده و احساس لذت و خشنودي به وجود مي آورد. به طوري كه گروههاي كاري تخصصي با دانش و مهارت چندجانبه شكل گرفته و با اشتراك مساعي و همفكري گروهي، سطح تصميم گيري را بالا مي برد، ضمن اينكه شك و ترديد تصميمات را تقليل مي دهد. به عبارت ديگر، پذيرش متقابل، تبادل اطلاعات را آسان، همكاري و همسونگـــري و يكپارچه سازي را تضمين مي كند.
يكي از راههايي كه سطح صميميت بين همكاران را توسعه مي دهد «تواضع است» و به معني فروتني است و يك حالت دروني است كه انسان به واسطه آن خود را غرق نياز و بنده كوچك در مقابل خدا مي بيند و هركس چنين حالتي را در خود احساس مي كند، نشانه خضوع و خشوع است.
حضرت علي (ع) در خطبه 193 به همام يكي از ياران خود در وصف متقين مي فرمايد.
«مشهيم التواضع» يعني مشي و روش كلي آنها در زندگي تواضع است و اگر زمينــــه خود نمايي و خودبزرگ بيني فراهم شود تواضع بلافاصله آن را سركوب مي كند.
يكي ديگراز راههاي ايجاد صميميت، داشتن «سعه صدر» است. سعه به معني گشادگي و صدر به معني سينه است اما نه سينه ظاهر، بلكه مقصود همان روح متعالي بشر است. چنانچه فرد بتواند در مقابل سختي ها و مشكلات با حوصله و بااعتقاد قلبي در راه خدا قدم بردارد، يك نوع رضايت و ايمان قلبي حاصل مي شود به گونه اي كه هرگز تسليم پيشامدهاي ناگوار و مشكلات نمي شود. قرآن در اين خصوص مي فرمايد: «الم نشرح لك صدرك» (سوره انشراح آيه يك) ما به رسول خويش نيروي خويشتن داري عنايت كرديم تا تاب و تحمل سخنــــــــــــان زشت و سنگ انـــــدازي هاي گوناگون مشركين و كفار را داشته باشد.
5 - فضاي ارزشي سازمان: ارزشها نمايانگر عقايد اصولي هستند كه از نظر فردي يا اجتماعي نوعي رفتار برتر شمرده مي شوند و بر نگرشها و رفتار فرد اثر مي گذارد.
وقتي ارزشهاي فردي را برحسب ميزان شدت فهرست مي كنيم، سيستم ارزشي شخص به دست مي آيد. ارزشها، اصولاً در نخستين سالهاي زندگي به وجود مي آيد كه از پدر، مادر، معلم و دوست كسب مي گردد. ديدگاه ارزشي به ما مي گويد: چه چيزي درست يا چه چيزي نادرست است.
ارزشها به صورت نسبي ثابت، پايدار و بادوام هستند و در مقايسه با نگرشها از دامنه گسترده تري برخور دارند.
به عبارت ديگر، نگرش در مقايسه با ارزش، خصوصي تر، محدودتر و بيشتر براي بيان يك ايده و نظر كاربرد دارد. فضاي سازماني و ارزشهاي حاكم بر محيط كار عاملي است كه فرد را ترغيب به ماندگاري در سازمان مي كند. هرقدر فضاي سازماني با ايده ها و عقايد فكري فرد بيشتر همسو و هماهنگ باشد سطح روحيه بالاتر خواهد بود.
«توكل» نوعي ارزش متعالي است، توكل به معني واگذاشتن كار به ديگري و منظور از توكل در اينجا، واگذاركردن كار به خداست. در حقيقت يكي از شرايط تقوي، توكل به خداست بدين معنا كه غير خدا را رها كنيم و تنها به رشته اميد او چنگ زنيم.
قرآن مي فرمايد: «ومن يتوكل علي الله فهوحسبه» (سوره طلاق آيه 3)، هركس به خدا توكل كند خدا براي او كافي است.
بنابراين، معني توكل اين نيست كه دست از همه كارها بايد كشيد و آن را به خداوند واگذار كرد بلكه انساني كه توكل مي كند در اثر بندگي زياد به مقامي مي رسد كه احساس مي كند هرقدمي كه برمي دارد بايد با رضاي خدا باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 179]