تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 30 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگاه خداوند بخواهد بنده اى را رسوا كند، از طريق زبانش او را رسوا مى كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1854876283




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سياست - پس از مكاتبه، مناظره و مذاكره


واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: سياست - پس از مكاتبه، مناظره و مذاكره


سياست - پس از مكاتبه، مناظره و مذاكره

مهرداد خدير:پيام «تبريك» محمود احمدي‌نژاد به باراك اوباما به خاطر پيروزي او در انتخابات رياست‌جمهوري آمريكا بيش از آنكه اهميت و حساسيت سياسي داشته باشد موضوعيت رسانه‌اي دارد و از همين رو است كه بازتاب قابل‌توجهي داشته و موضوع اين گفتار نيز هست. اين پيام، تنها روابط تيره دو كشور در نزديك به30 سال گذشته را به ياد نمي‌آورد بلكه يادآور تلاش‌هاي عمدتا ناكام رئيس‌جمهور اصولگراي جمهوري‌ اسلامي براي فتح باب مذاكره با دولت جورج بوش در طول سه سال گذشته است كه اتفاقا با آرمان‌گرايي ادعايي كمتر سازگاري داشته و بيشتر با عمل‌گرايي‌هاي معطوف به قدرت و نه الزاما عقلانيت سياسي يا توقعات ديپلماتيك قابل درك بوده است. در اينكه پيام «تبريك» رئيس‌جمهور اصولگراي «جمهوري‌ اسلامي ايران» به «رئيس‌جمهوري منتخب ايالات متحده آمريكا» رفتاري نيست كه پيش از اين از اسلاف آقاي احمدي‌نژاد در تاريخ جمهوري اسلامي و حتي ابوالحسن بني‌صدر اولين رئيس‌جمهور ايران سر زده باشد، ترديدي نيست. چه، بني‌صدر نيز با اينكه مي‌توانست با توجه به اقدام جيمي كارتر در صدور فرمان عمليات طبس براي نجات گروگان‌ها و دستور قطع ارتباط سياسي و بعد تحريم‌هاي اقتصادي عليه ايران و نيز انسداد حساب‌هاي بانكي از پيروزي رقيب او استقبال كند اما چنين اتفاقي نيفتاد و رونالد ريگان، جورج‌بوش پدر، بيل كلينتون و جورج‌بوش پسر كه 28 سال جمهوري اسلامي را در كاخ سفيد حضور داشتند هيچ‌يك پيام تبريكي از تهران دريافت نكردند. حساسيت بر سر ارسال اين نوع پيام‌ها به مقام‌هاي ارشد غربي به گونه‌اي است كه اولين رئيس‌جمهوري ايران به خاطر ارسال نامه تشكرآميز به خانم مارگارت تاچر، نخست‌وزير وقت بريتانيا مورد انتقاد قرار گرفت. با اينكه مضمون آن سپاس از دستور دخالت و عمليات «اسكاتلنديارد» براي پايان ماجراي گروگانگيري ديپلمات‌ها و پرسنل سفارت ايران در لندن بود كه دو كشته هم بر جاي گذاشته بود و اگر پليس لندن مداخله نمي‌كرد گروگانگيرها از خشونت‌هاي بعدي نيز فروگذار نمي‌كردند.

با درك همين حساسيت و اطلاع از پيشينه روابط ايران و آمريكاست كه مشاور رسانه‌اي آقاي احمدي‌نژاد كه خود تابعيت دوگانه «ايراني- آمريكايي» دارد توضيح داده است: اين پيامي بود به «منتخب مردم آمريكا» و نه «رئيس‌جمهوري ايالات متحده آمريكا». اين ادعاي آقاي حميد مولانا در حالي است كه آقاي احمدي‌نژاد در خطاب خود از باراك اوباما به عنوان «رئيس‌جمهور منتخب ايالات متحده آمريكا» ياد مي‌كند. جالب‌تر اينكه بدانيم در طول نزديك به 30 سال گذشته هيچ‌كس به اندازه «حميد مولانا» در رد مكانيسم انتخاباتي آمريكا مقاله ننوشته و گفت‌و‌‌گو نكرده است و مطالب روزنامه كيهان به قلم او در اين زمينه موجود و قابل مراجعه است. اما او در انتخابات اخير آمريكا دچار نوعي تعارض شد و برخلاف ديگر اصولگرايان، آشكارا ابراز اميدواري مي‌كرد كه اوباما به پيروزي ‌رسد.

تعارض‌هاي مشاور رسانه‌اي
نخستين تعارض در آرزوي آقاي مولانا با تحليل‌هاي داخلي ديگر اصولگرايان بود. آنان در محافل عمومي اين راهبرد تبليغي را دنبال مي‌كردند كه تفاوتي ندارد كه رئيس‌جمهوري آمريكا از حزب جمهوريخواه باشد يا دموكرات‌ اما بر پايه برخي شنيده‌هاي مستند در بعضي نشست‌هاي درون‌گروهي، مك‌كين را - به دلايلي كه بعدتر خواهد آمد- ترجيح مي‌دادند. دكتر مولانا اما چنين نگاهي نداشت و اوباما را ترجيح مي‌داد و حتي به سبب اين تحليل كه يك‌بار در جمع سفيران ايران و در سطح محدود و مرتبه بعد در دهمين «همايش استادان بسيجي» دانشگاه‌ها به صورت علني و رسانه‌اي مطرح كرد سرزنش شد. او در توجيه نگاه خود در آن همايش گفت: «از كجا معلوم كه اوباما مثل گورباچف، قهرمان نشود و آمريكا هم مثل شوري تاب تغييرات او را نياورد؟» تعارض ذاتي تحليل او در آن همايش اين بود كه از يك‌سو انتخاب اوباما را «مايه زوال آمريكا» قلمداد مي‌كرد و از جانب ديگر مي‌گفت: «اوباما، امپراتوري رو به زوال آمريكا را نجات خواهد داد و مثل جيمي‌كارتر كه به بادام‌زميني فروش شهرت داشت و نه رجل سياسي اما به خاطر شكست ويتنام و وقوع انقلاب اسلامي ايران به قدرت رسيد.» [البته چون در آن سال‌ها آقاي دكتر مولانا در آمريكا اقامت داشته گمان كرده است كه كارتر پس از انقلاب اسلامي ايران به كاخ سفيد راه يافت حال آنكه او در سال 1355 به رياست‌جمهوري رسيد و يك سال بعد به ايران آمد و شاه با او در تهران و واشنگتن ديدار داشت و انقلاب اسلامي 57 نه‌تنها موجب به قدرت رسيدن او نشد كه موجب شد دموكرات‌ها 12 سال از صحنه غايب باشند. (از 1359 تا 1371 كه بيل كلينتون رئيس‌جمهور شد)] در همان همايش در عين حال تصريح كرد: «هيات حاكمه آمريكا ريشه‌دار است و آمريكا را يك نفر نمي‌تواند تغيير دهد. من خود تاكنون شاهد 10 رئيس‌‌جمهوري از زمان آيزنهاور بوده‌ام. اين رئيس‌جمهورها مي‌آيند و مي‌روند و سياست‌هاي مختلفي دارند اما از زمان آيزنهاور تا بوش سياست خارجي آمريكا تغيير بنياديني نداشته است در حالي كه دنيا تغيير كرده است.» با اين وصف در پيام احمدي‌نژاد به اوباما از او «تحول صحيح و اساسي در سياست‌هاي داخلي و خارجي دولت آمريكا» خواسته شده و به صورت مشخص اين موارد را برشمرده است: «خدمت به مردم، اصلاح وضعيت بحراني اقتصادي، بازيابي حيثيت، روحيه و اميد آنان و رفع كامل فقر و تبعيض، احترام كامل به كرامت، امنيت و حقوق انساني و تقويت بنيان‌هاي خانواده.»

نگاه سياسي يا ايدئولوژيك
پيام تبريك البته با دقت نوشته شده است. از جمله اينكه در ابتدا آمده است: «از اينكه توانستيد آراي اكثريت شركت‌كنندگان در انتخابات را به خود جلب كنيد تبريك مي‌گويم.» در هفته‌هاي اخير مهم‌ترين محور تبليغات رسمي كه در روزنامه دولت و صداوسيما انعكاس مي‌يافت اين بود كه 100 ميليون نفر از مردم آمريكا در انتخابات شركت نمي‌كنند و به همين خاطر رئيس‌جمهور اصولگراي جمهوري اسلامي توفيق اوباما را در جلب آراي اكثريت «شركت‌كنندگان در انتخابات» و نه الزاما «مردم آمريكا» ذكر مي‌كند. هرچند اين نوع بازي با كلمات در عرف سياسي چندان جايي ندارد و خود آقاي احمدي‌نژاد نيز همواره و به دفعات از جانب «ملت ايران» و نه «اكثريت شركت‌كنندگان در مرحله دوم انتخابات رياست‌جمهوري ايران» سخن مي‌گويد. دقت ديگر رئيس‌جمهور در پرهيز از ورود به بحث تبار و پدر كنيايي اوست. اين در حالي است كه معمر قذافي، رهبر ليبي به اعتبار آفريقايي (كنيايي) بودن پدر آقاي اوباما و نام «حسين» در نام كامل او، وي را «برادر آفريقايي و حتي مسلمان» خود لقب داده است. محمود احمدي‌‌نژاد اما عبارت «باراك حسين اوباما» را نياورده كه در واقع «بركت حسين اوباما» است و اشاره‌اي هم به تبار او نكرده است. پدر اوباما مسلمان بود و از كنيا بورس پذيرش در دانشگاهي را در هاوايي گرفت و در آمريكا با يك آمريكايي ازدواج كرد. فشار و انتقاد شديد خانواده از وصلت اين دو سبب شد كه كار آنها پس از دو سال به طلاق بكشد و فرزند به مادر سپرده شود تا پدر بتواند در «هاروارد» ادامه تحصيل بدهد. اينگونه بود كه «بركت»، «باراك» شد و به جاي آيين پدر تحت تعاليم مسيحي قرار گرفت. همين موضوع نگاه خاص فقهي را ضروري مي‌كند و از اين‌روست كه احمدي‌نژاد به «بركت» و «حسين» كاري ندارد و همانگونه كه اوباما خود دوست‌تر مي‌دارد آنگونه خطابش كرده است كه نسب آمريكايي او اقتضا مي‌كند. تصوير مادربزرگ سفيدپوست رو به احتضار ترديدهاي شماري از آمريكايي‌ها را در اصالت آمريكايي او از تبار مادر از ميان برد و اشك‌‌هاي او در مرگ پيرزن فضاي عاطفي خاصي را پديد آورد.

اوباما يا مك‌كين
دلايل متعددي مي‌‌توان آورد كه نشان دهد برخلاف آنچه تبليغ و ادعا مي‌شد ترجيح اصولگرايان راديكال نه باراك اوباما كه اتفاقا جان مك‌كين بود. مهم‌ترين دليل اينكه بر حميد مولانا خرده گرفتند كه چرا پيروزي اوباما را پيش‌بيني و از آن استقبال مي‌كند، او گفته بود: «شانس اوباما در عراق و ايران بيش از ديگران است زيرا نتيجه‌اي فوري براي آمريكا به ارمغان مي‌آورد.» اما به نكات ديگري نيز مي‌توان اشاره كرد. نخست اينكه محمود احمدي‌نژاد در طول 9 ماه گذشته دو مرتبه و هر دو بار در گفت‌و‌گو با رسانه‌هاي خارجي پيش‌بيني كرده بود: «نمي‌گذارند اوباما رئيس‌جمهور شود.» در اسفندماه سال گذشته و پس از سفر به عراق در گفت‌و‌گو با روزنامه اسپانيايي «ال‌پائيس» گفت: «بعيد مي‌دانم دستگاه پشت پرده كاخ سفيد اجازه دهد اوباما به كاخ سفيد راه يابد. شما مناسبات قدرت را در آمريكا مي‌شناسيد. آنها در قدرت، بسيار خشن عمل مي‌كنند و راي مردم تضمين شده نيست.» دو ماه بعد نيز در يازدهم ارديبهشت سال‌جاري در دهلي‌نو گفت: «آيا فكر مي‌كنيد در آمريكا اجازه مي‌دهند يك سياهپوست رئيس‌‌جمهور شود؟ من فكر نمي‌كنم اجازه دهند آقاي اوباما رئيس‌جمهور شود.

انتخابات در آمريكا به‌طور طبيعي به سمت خاص هدايت مي‌شود.» با اينكه احمدي‌نژاد انتظار داشت، اوباما واكنشي نشان نداد و نه تنها دعوت او را براي ديدار در نيويورك در حاشيه مجمع عمومي سازمان ملل متحد نپذيرفت بلكه سوم مهرماه 1387 – تنها 40 روز قبل از پيام اخير- به موجب خبري كه همان موقع خبرگزاري محافظه‌كار «آريا» مخابره كرد در قبال نطق رئيس‌جمهور ايران در مجمع عمومي اينگونه موضع گرفت و واكنش نشان داد: «من به شدت اين سخنان نامعقول و اهانت‌‌آميز در سازمان ملل را محكوم مي‌كنم و متاسفام كه به او جايگاهي داده شد تا بتواند ديدگاه‌هاي ضديهودي و نفرت‌انگيز خود را بيان كند.» در همين حال مفسر سياسي «فاكس‌نيوز» كه به جمهوريخواهان افراطي گرايش دارد يكي از شعارهاي اوباما و احمدي‌‌نژاد در انتخابات سه سال قبل ايران را مشترك دانست. «مونيكا كراولي» با طعنه درباره شعار «ما مي‌توانيم» اوباما گفت: اين در واقع همان شعار احمدي‌‌نژاد است با اين تفاوت كه اوباما مي‌گويد: «بله، ما مي‌توانيم.» نكته دوم اين است كه اگرچه با انتخاب اوباما گزينه نظامي، منتفي به نظر مي‌رسد اما محبوبيت و كاريزماي او مي‌تواند در اظهارنظرهاي احتمالي يا تصميم‌گيري عليه برنامه هسته‌اي ايران فضاي تبليغي منفي و شديدتري را سامان دهد. خبرگزاري رسمي دولت پيش از اين در گزارشي ادعا كرده بود: «رسانه‌هاي آمريكايي به نقل از مقام‌هاي اسرائيل نوشتند كه تيم‌هايي براي هدايت اوباما در همه بخش‌ها طراحي و آنها را عملياتي كرده‌اند و يكي از آنها نيز در بخش رسانه‌‌اي است و هدف عمده آنها نيز مخالفت با ايران است.» با اين فرض تبليغات عليه ايران متوقف نخواهد شد. با اين تفاوت كه آنچه از زبان اوباماي محبوب بيان شود زيان‌بارتر است از آنچه بوش منفور مي‌گفت.

با اين نگاه، لايه‌هاي افراطي و هسته مركزي جريان احمدي‌نژاد به‌رغم تظاهر امروز خود جمهوريخواهان و مك‌كين را ترجيح مي‌دادند زيرا در فضاي ميليتاريزه مي‌توان به تهييج توده‌ها و به حاشيه راندن مباحث دموكراتيك پرداخت اما با غلبه گفتمان‌هاي مدرن، اصلاح‌طلبان در اين كار تواناتر به نظر مي‌رسند. وجه سوم اين است كه با پيروزي اوباما احتمال كانديداتوري خاتمي نيز فزوني مي‌گيرد. هرچند اصولگرايان ايران هيچ ارتباطي با جمهوريخواهان و اصلاح‌طلبان نيز رابطه‌اي با دموكرات‌ها ندارند اما پاره‌اي شباهت‌هاي سياسي و نه ايدئولوژيك را نمي‌توان انكار كرد. باراك اوباما در فروردين‌ماه امسال گفته بود: «چنانچه او پيروز شود در نخستين سال رياست‌جمهوري تلاش مي‌كند براي ايجاد ثبات در خاورميانه با رهبران اين كشورها وارد گفت‌وگو شود و يكي از نخستين كارهاي من براي پيشبرد ديپلماسي اين است كه پيام بفرستيم كه ما نياز داريم با ايران و سوريه گفت‌وگو كنيم.» هرچند اين اظهارنظر را مي‌توان يكي از دلايل پيام تبريك دانست ولي كافي است كه خاتمي اعلام كانديداتوري كند و متقابلا اوباما نيز بگويد تا روشن شدن نتيجه انتخابات رياست‌جمهوري در ايران صبر خواهد كرد.

اين نكته را به ياد داشته باشيم كه اصولگرايان پايگاه ثابت اجتماعي دارند اما اصلاح‌طلبان مي‌توانند آراي خاموش را نيز جذب كنند. آرايي كه تحت تاثير القائات رسانه‌اي غرب بعضا به صندوق ريخته نشد اما در انتخابات آتي با منتفي شدن گزينه تغيير ساختاري با دخالت نظامي ناگزيرند اصلاح در چارچوب ساختار موجود سياسي را به‌عنوان يگانه راه‌حل بپذيرند. موضوع ديگر مي‌تواند اين باشد كه مك‌كين به سياست بوش در عراق ادامه مي‌داد حال آنكه اوباما درصدد جمع كردن اين ماجرا خواهد بود ولو اينكه با سرعت مورد نظر اين اتفاق نيفتد اما حضور او در كاخ سفيد كارت را در بازي‌هاي عراق تا اندازه‌اي مي‌سوزاند. به اينها مي‌توان كهولت سن مك‌كين را نيز اضافه كرد كه در صورت درگذشت او زني كم‌تجربه را براي اولين‌بار به رياست‌جمهوري آمريكا مي‌رساند كه تا مدتي و حداقل پايان دوره چهار ساله اجازه تحرك و دخالت قابل توجه خارجي به ايالات متحده نمي‌داد و اينها همه به سود اصولگرايان تلقي مي‌شد. بي‌سبب نيست كه صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران در برنامه‌هاي خبري خود در پنج‌شنبه گذشته متن كامل پيام احمدي‌نژاد به اوباما را پخش نكردند تا امكان حذف جمله اول كه در آن واژه «تبريك» قيد شده بود فراهم آيد. مشكل آنها، «تبريك» تنها اين نيست كه روابط سياسي جمهوري اسلامي ايران و ايالات متحده آمريكا 28 سال است كه قطع شده است و رهبري عالي نظام نيز مشكلات دو حكومت را ريشه‌اي‌تر از چند مورد مي‌دانند و «دشمن» خوانده مي‌شود بلكه قابل حدس است كه فشارهاي تازه‌اي متوجه نظام شود كه از رسوايي و عرياني گفتار و رفتار بوش نيز فاصله داشته باشد.

پيام رجايي به ميتران
بعيد نيست كه در توجيه مفاد و اصل پيام مورد بحث به پاسخ شهيد رجايي به فرانسوا ميتران در مردادماه سال 1360 اشاره شود.محمود احمدي‌نژاد اصرار دارد خود را به محمدعلي رجايي تشبيه كند و هرچه همسر رئيس‌جمهور شهيد انكار مي‌كند و اصلاح‌طلبان ياران و وزيران رجايي را نام مي‌برند كه اكنون در زمره منتقدان احمدي‌نژاد هستند از اين تلاش فرو كاسته نمي‌شود. بر اين اساس بعيد نيست كه گفته شود در اين پيام تبريك به مرحوم رجايي تأسي شده است. حال آنكه اولا دو كشور ايران و فرانسه رابطه سياسي در حد سفير داشتند ثانيا ابتدا فرانسواميتران بود كه پيام تبريك فرستاد و بعد رجايي به شكل غيرمرسوم كه با عرف ديپلماتيك متفاوت بود، پاسخ داد. در موضوع اخير اما رابطه دو كشور ايران و آمريكا قطع است و فرستنده پيام، رئيس‌جمهوري ايران است نه گيرنده آن. ضمن اينكه ناظر به مسائل كلي است و نه گره‌هاي روابط دو كشور.

عمل‌گرايي و نگاه معطوف به قدرت
پيام تبريك به رئيس‌جمهوري منتخب آمريكا بيش از آنكه اقدامي اصولگرايانه و آرمان‌خواهانه باشد رفتار سياسي و معطوف به مناسبات قدرت است. از يك رئيس‌جمهور و رئيس دولت نيز جز اين انتظار نمي‌رود اما مشكل بر سر اين است كه با داعيه‌‌هاي ديگر نمي‌خواند و در بطن خود به صورت مشخص منافع ملي را پيگيري نمي‌كند و در حد تلاش براي كاري تبليغاتي و رسانه‌اي باقي مي‌ماند. در حالي كه در مباني اصولگرايي ضديت و تخاصم با آمريكا يك آرمان غيرفروكاهنده است اما در عمل محمود احمدي‌نژاد بيش از هر مقام ديگر ايراني- اعم از اصلاح‌طلب، مصلحت‌انديش،‌محافظه‌كار و اصولگرا- براي گشودن روزنه‌اي در مناسبات ايران و آمريكا كوشيده و البته به نتيجه نرسيده است و ارسال اين پيام نيز در همين راستا قابل ارزيابي است. پاره‌اي از تلاش‌هاي گذشته از اين قرارند: حضور در عكس دسته‌جمعي سران در اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل در حالي كه رئيس‌جمهوري آمريكا نيز در آن بود، نامه به رئيس‌جمهوري آمريكا كه بدون پاسخ ماند، دعوت بوش به مناظره كه اين نيز بدون جواب باقي ماند، چهار دور مذاكره در عراق و بعد در ژنو، استقبال از پيشنهاد گشايش دفتر حفاظت منافع و سفرهاي مكرر هوشنگ اميراحمدي به ايران در اين‌باره و پيشنهاد متقابل پرواز مستقيم تهران- نيويورك. رئيس‌جمهور اصولگرا كه از بي‌توجهي‌ها ناخرسند شده بود در بازگشت از عراق، و در جمع مدرسين حوزه علميه قم اظهار داشت: «براساس اطلاعات موثق، دشمنان طرح ربودن و ترور خادم ملت را در سفر به عراق برنامه‌ريزي كرده بودند اما با فضل‌الهي و با تغيير يكي دو برنامه در اراده و تصميم آنها تزلزل ايجاد شد.»

پس از آنكه اين اظهارات چندان موجي در آمريكا ايجاد نكرد و تنها موجب ناخرسندي ميزبان عراقي شد احمدي‌نژاد توطئه ربودن و ترور خود را متوجه گروهي دانست كه در ميان آنها «پاكستاني و فلسطيني و تروريست‌هايي ضد ايران و آمريكا» بودند و بدين ترتيب بار ديگر به آمريكا يادآور شد كه «طالبان» به‌عنوان گروهي كه هم ضد ايران و تشيع است و هم آمريكا و غرب مي‌تواند نقطه مشترك مذاكره و بحث باشد اما اين پيام نيز بدون پاسخ ماند. وقتي سياست‌هاي مكاتبه، دعوت به مناظره، مذاكره و مبادله پيام به نتيجه مطلوب نرسيد، اسفنديار رحيم‌مشايي كه روابط بسيار نزديكي با رئيس‌ دولت دارد بر آن شد كه مشكل را از جاي ديگري حل كند و در اظهارنظري بي‌سابقه از «دوستي با مردم اسرائيل» سخن گفت. تاكيد مكرر او بر اين عبارت و اصرار بر اين موضع و دفاع و حمايت رئيس‌جمهور اين گمان را تقويت كرد كه هدف از آن تلطيف فضاي پس از بحث انكار هولوكاست است و جلب توجه محافل و لابي‌هاي يهودي در آمريكا. ماجرا تنها هنگامي پايان پذيرفت كه رهبري عالي نظام شخصا در خطبه‌هاي نماز جمعه به تقبيح اين نگاه پرداخت.

برگ انتخاباتي
با اينكه به استناد موارد پيش گفته مي‌توان تاكيد كرد اصولگرايان دوست نداشتند اوباما پيروز شود و به‌جز حميد مولانا بقيه در تحليل‌هاي خود جمهوريخواهان را در عين نامطلوب بودن، مطلوب مي‌دانستند (نامطلوب به سبب ادامه سياست‌هاي بوش و مطلوب به خاطر امكان هيجان‌آوري توده‌اي در برابر تهديدات) با اين وصف آقاي احمدي‌نژاد پيام تبريك مي‌فرستد. نه به‌خاطر تبار آفريقايي پدرش يا رنگين بودن پوست او. نه به‌خاطر واژه‌هاي آشناي «بركت» و «حسين» در نام اصلي و كامل وي. نه حتي به اميد «ترجيح مصالح حقيقي مردم و انصاف و عدالت بر تقاضاهاي سيري‌ناپذير اقليتي خودخواه و ناصالح» و عمل به اين توصيه كه «از فرصت خدمت حداكثر استفاده را به عمل آورد و نام نيكي از خود به جاي‌گذارد.» كه شايد در دل هم‌عقيده مراد و حامي و مرشد خود- آيت‌اللـه احمد جنتي- باشد كه در خطبه‌هاي نماز جمعه تهران گفت: «انتخابات آمريكا تمام شد. يكي رفت و ديگري آمد. نمي‌دانم اين آدم چه كار مي‌كند. خيلي حرف‌هاست كه در زمان انتخابات گفته مي‌شود ولي بعد فراموش مي‌شود. اگر بخواهد تحول ايجاد كند كوره اميد است اما سياست كلي آنها ضديت با اسلام است. اينها اول به دستبوسي اسرائيل مي‌روند و به خاك مي‌افتند و بعد بر كرسي رياست‌جمهوري مي‌نشينند.» و نيز نه به‌‌خاطر پيام متفاوت. آنگونه كه نويسنده كيهان و مشاور مقيم آمريكاي او مي‌گويد: «احمدي‌‌نژاد خود يك رسانه است. چرا كه حرف‌هايي دارد كه به واسطه غيرمترقبه بودن آنها شنيدني است. او نستعليق صحبت نمي‌كند و حتي يك واژه انگليسي يا فرانسوي را نيز به كار نمي‌برد.»

شايد اگر رئيس‌جمهور مي‌خواست «نستعليق» بنويسد مي‌توانست به جمله‌اي از آندره مالرو – نويسنده مشهور فرانسوي كه به وزارت فرهنگ نيز رسيد- اشاره كند كه گفته بود: «آمريكا يگانه ابرقدرت دنيا و تاريخ است كه اين ابرقدرتي را بدون جنگ و زحمت فراچنگ آورده است.» يا اين سخن «رابراندت» -جامعه‌شناس- را باز گويد كه: «ساكنان سرزمين آمريكا به اندازه‌اي كه بار مرارت و نفرت آن را بر دوش مي‌كشند از شيريني آن بهره نمي‌برند.» شايد بتوان تاكيد بر «گرايش‌هاي معنوي ملت آمريكا» را در اين پيام نوعي «نستعليق»گويي دانست كه البته از جانب جناب مشاور انكار شده بود. اما در عين حال مي‌توان همه اينها را به كنار زد و انگيزه و هدف- فعلا در تعليق- را معطوف به گفته‌اي از باراك اوباما در هشتم فروردين‌ماه گذشته دانست كه اظهار داشته بود: «حيثيت جهاني آمريكا طي هشت سال گذشته لطمه ديده است. زيرا جورج بوش حاضر نشده با سراني چون محمود احمدي‌نژاد وارد گفت وگو شود.»

وقتي رئيس‌ دولت تابوي عدم‌حضور در تصوير سران در سازمان ملل را شكست و به درخواست عكس يادگاري با يك نظامي آمريكايي در عراق نيز پاسخ منفي نداد و از اين تصوير به مثابه يك افتخار ياد كرد، مي‌توان حدس زد كه ديدار و مذاكره با اوباما كه قبل از پايان‌ دي‌ماه كه رسما رئيس‌جمهوري آمريكا خوانده مي‌شود براي او تا چه اندازه حياتي است. خاصه هنگامي كه به ياد آوريم انتخابات ‌رياست‌جمهوري در خرداد 1388 پيش‌روست و پيروزي اوباما در پاره‌اي رسانه‌هاي داخلي به دوم خرداد 76 تشبيه شد تا جايي كه تارنماي «شهاب نيوز» تيتر زد: «دوم خرداد در قاره آمريكا تكرار شد!» و هيچ‌كس به اندازه آقاي احمدي‌نژاد دوست ندارد كه در 22 خرداد 88 دوم خرداد تكرار نشود.
 دوشنبه 20 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 177]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن