تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):علم میراث گرانبهائی است و ادب لباس فاخر و زینتی است و فکر آئینه ای است صاف.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829488663




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفتاري ازحسن رحيم پور ازغدياسلام و مدرنيته(2)


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گفتاري ازحسن رحيم پور ازغدياسلام و مدرنيته(2)
خبرگزاري فارس: بُعد ديگر مدرنيته، رفورميزم مذهبي و جنبش ضد كليساي كاتوليك رومي دانسته شده است. اختلافات اصلي بر سر اعتراض به تشريفات دعا، سلسله مراتب كليسا، اتوريته پاپ، اعترافات و خريد و فروش گناهان و بهشت و جهنم، تجرّد كشيش‏ها، و... بوده است كه به انشعابات گوناگون مسيحي منجر شد.


3- اصلاحات مذهبي:
بُعد ديگر مدرنيته، رفورميزم مذهبي و جنبش ضد كليساي كاتوليك رومي دانسته شده است. اختلافات اصلي بر سر اعتراض به تشريفات دعا، سلسله مراتب كليسا، اتوريته پاپ، اعترافات و خريد و فروش گناهان و بهشت و جهنم، تجرّد كشيش‏ها، چگونگي تفسير آئين عشاء رباني، فساد مالي و اخلاقي درون كليسا، غسل تعميد كودكان ترجمه انجيل و حق قرائت فردي آن و "خودكشيشي"، خشونت‏هاي مذهبي، تثليث، گناه نخستين، شمائل مذهبي، ميوه ممنوعه، و... بوده است كه به انشعابات گوناگون مسيحي منجر شد. ما اين بُعد از مدرنيته را چگونه مي‏بينيم؟!

اسلام در اين خصوص، بدون ترك آخرت و زهد و تقوي و اخلاق و بدون تشويق به دنياپرستي، دعوت به اصلاح امور دنيا مي‏كند. اولاً در اسلام، طبقه اجتماعي و كاست‏هايي به نام "روحاني" يا "كشيش" نداريم و مسجد بر خلاف كليسا، يك نهاد به مفهوم جامعه شناسي آن نيست و در آن، تشريفات و سلسله مراتب واتوريته‏هاي اسرارآميز، وجود ندارد. تنها اتوريته و مرجعيت معتبر، اتوريته "علم" و "تقوي" است و علما دين، نه طبقه خاصّي‏اند و نه درگير تشريفات ويژه‏اي. هركس مي‏تواند بدون هيچ تشريفات به مدارس ديني رفته و عالي‏ترين مراتب علمي و اخلاقي را طي كند. گرچه در جامعه ، گاه تشريفات مذهبي و القاب اجتماعي در اين باب، پديدمي‏آيدامامتن‏اسلام، هيچ قيدوبندي دراين‏خصوص ندارد،نه‏شرط‏لباس،نه‏شرط‏طبقه،نه‏شرط مليت و جنسيت.

عالي‏ترين مقامات ديني بايد بالاترين صلاحيت‏هاي علمي و اخلاقي و ساده‏ترين زندگي‏ها را داشته باشند و متواضع، مردم دوست، ساده زيست، مهربان و شجاع و پاسخگوي سوالات عقيدتي، اخلاقي و عملي مردم باشند، هيچ امتياز مالي يا دنيوي بيشتري نداشته باشند بلكه بايد در كنار محرومان، درصدد گسترش عدالت اجتماعي و اخلاق انساني باشند. دعا و توبه، هيچ تشريفات خاصي و نياز به وساطت روحانيون ندارد. بطور فردي يا دسته‏جمعي مي‏توان توبه كرد و اعتراف به گناه نزد ديگران و از جمله، روحانيون، جائز نيست. اين اعتراف تنها بايد در محضر خداوند و صادقانه صورت گيرد. دعا و قرآن را با صداي خوش خواندن، بهتر است اما نبايد تكيه بر صوت و صورت شود و محتواي كلمات، تحت‏الشّعاع لحن و صدا قرار گيرد. نماز و دعا و تلاوت كتاب مقدس اسلام همراه با موزيك و جاذبه‏هاي فرعي كه بجاي عقل و قلب، گوش‏ها را بنوازد، نبايد انجام شود. بهشت و جهنم مسلمانان در دست روحانيون و قابل خريد و فروش و معامله نيست و هركس با اعمال، عقائد و اخلاق خود، بهشت يا جهنم خويش را مي‏سازد. آمرزش خداوند در دسترس همه است و مي‏توان خودرا با توبه و عمل صالح و نماز و روزه و كفاره جبران خطايا و خدمت به مردم، تطهير كرد و به سوي خدا بازگشت البته در كليه اين مراحل، نقش تعليم و تربيت از سوي علما دين، طبق اصل عقلايي "رجوع به عالمِ" انكار نمي‏شود و در مسائل تخصّصي، نظر علما، بر مردم، حجّت است چنانكه در پزشكي و ساير علوم چنين است. علما دين مي‏توانند ازدواج كنند و از مزاياي مشروع زندگي بهره ببرند اما از لحاظ مالي و اخلاقي بايد از بقيه مردم سالمتر، ساده‏تر و پاكتر باشند و وظائفي بيش از ديگران دارند.

گرچه انسانها از كودكي و بدو تولد در جامعه اسلامي، از حيث حقوقي و دنيوي، مسلمان محسوب مي‏شوند اما تكليف شرعي و مسؤوليت ديني، پس از بلوغ، متوجه دختران و پسران مي‏شود. متن قرآن را وحي خالص الهي و گزاره‏ها و تكاليف آسماني مي‏دانيم، ترجمه آن به زبانهاي ديگر را ممنوع نمي‏دانيم اما معتقديم كه ترجمه، قادر به انتقال همه مفاهيم نيست و نبايد به آن اكتفاء كرد، در عين حال، هر كسي، مخاطب قرآن است و حقّ خواندن قرآن، تفكّر در آن و نتيجه‏گيري از آن را دارد اما اگر اين استنباط، از ترجمه ساده، فراتر رفته و در برخي مسائل پيچيده‏تر صورت گيرد بايد با منطق استنباط كه يك منطق عقلي، زباني و عرفي است، سازگار باشد و جوانب كارشناسي آن رعايت شود تا تفسير غلط و خرافي از آن صورت نگيرد و تحريف يا آغشته به مفاهيم غير اسلامي نشود و از آن سوء استفاده در جهت فريب افكار عمومي نشود، اما اگر كساني با منطق استنباط و فهم، آشنا باشند، در چارچوب محكمات اسلام، مي‏توانند هر نظريه استدلالي را بدهند و آن را به بحث بگذارند بي‏آنكه تكفير شوند و لذا درباب تفسير قرآن و الاهيات، اظهارنظر كاملاً آزاد و بازار گفتگو، گرم است.
در مذهب ما، هيچ كارشناسي نبايد از كارشناس ديني ديگر، تقليد كند بلكه بايد نظريه خود را عرضه كند. چنانچه ايده‏آل، آن است كه حتي مردم عادي نيز نه تنها در عقائد اصلي خويش بلكه حتي در وظائف عملي، تقليد نكنند و خود، قدرت استنباط بيابند اما چون چنين امري نشدني است، در باب آداب عملي و عبادي، حقّ تبعيت دارند اما اين تبعيت را نيز به دليل عقلي و با جستجوي شخصي و انتخاب مرجع بايد مستند كنند ولي در هر صورت در ايمان و اصول عقائد، حقّ تقليد كوركورانه ندارند و بايد دليل ـ گرچه اجمالي ـ براي ايمان خويش داشته باشند.

گرچه ما مسايلي چون تثليث، عشاء رباني، غسل تعميد و شمائل مذهبي نداشته‏ايم تا در آن اختلاف كنيم اما البته موضوعات ديگري براي اختلاف نظر در جهان اسلام وجود داشته‏اند كه از نوع ديگري بوده‏اند مثلاً بزرگترين انشعاب در جهان اسلام، انشعاب بر سر مسأله "دين و دولت" و "عدالت" بوده است كه به آن خواهم پرداخت اما در باب روش گفتگو و حفظ وحدت در عين اختلاف، دستورالعملهاي مهمّي داريم. ما همه بشريت را بندگان خدا و خواهران و برادران خود مي‏دانيم اما به خصوص خداپرستاني چون مسيحيان را اعضاء نزديك‏تر به خود در خانواده اديان ابراهيمي مي‏شماريم. نوح (ع) و ابراهيم (ع) و موسي (ع) و عيسي (ع) را انسانهاي برگزيده و پيامبران بزرگ خدا مي‏دانيم و آنان را چون پيامبر اسلام (ص)، دوست مي‏داريم و به آنان عشق مي‏ورزيم. معتقديم كه همه پيامبران الاهي از يك حقيقت، خبر داده و به يك سو فراخوانده‏اند و در عين حال، معتقديم كه بخشهايي از تعاليم پيامبران پيشين به تدريج، تحريف و تغيير داده شده است و پيامبر اسلام، كه پيامي جز پيام موسي‏بن عمران (ع) و عيسي بن مريم (ع) ندارد، كاملترين و دقيق‏ترين و آخرين تقرير از پيام الاهي را به بشريت، عرضه كرده است بنابراين خود را مسيحي واقعي و يهودي حقيقي مي‏دانيم. ما حق نداريم خون يكديگر را بريزيم و حتي خون مشركين اگر با اسلام، درگير نشوند و هجوم نياورند، محترم است ما بدون پذيرش شكّاكيت و نسبيت و بدون ترديد درباره حقّانيت و جامعيت اسلام، معتقد به مدارا و تسامح با پيروان ساير اديان و مذاهب هستيم. ميان هدايت و گمراهي، فرق قائليم و "حقّ و باطل" را قابل تشخيص از يكديگر مي‏دانيم و معتقد به تحريف اسلام جهت رسيدن به نوعي "صلح كل" نظري نيستيم و همه مكاتب را بر حقّ و مساوي نمي‏دانيم زيرا در غير اين صورت بايد عقائد متناقض را درست بدانيم و يا مفهوم دين را تغيير دهيم. ما در حقّانيت قرآن، ترديدي نمي‏كنيم و نمي‏توانيم همزمان، به درست بودن آنچه مخالف با قرآن باشد، نيز معتقد باشيم اما معتقد به مدارا و گفتگو با ساير اديان و مذاهب هستيم و خشونت عليه آنان را جائز نمي‏دانيم مگر آن كه مورد حمله و خشونت، قرار گيريم و "نجات" را منحصر به مسلمين نمي‏دانيم. ما اولاً معتقد نيستيم كه همه مسلمانان، بهشتي‏اند زيرا شرط بهشتي شدن، ايمان و عمل صالح و تقوي است نه تولد در خانواده مسلمان.

همه مسلمانان در دنيا، "مسلمان" محسوب مي‏شوند اما در "آخرت"، ملاك اسلام، شناسنامه نيست بلكه ايمان و عمل صالح است. ثانياً همه پيروان انبياء الاهي و از جمله يهوديان و مسيحيان را تا پيش از بعثت پيامبر بعدي، در صورتي كه اهل ايمان و عمل صالح بوده باشند اهل نجات مي‏دانيم. ثالثاً همه پيروان اديان الهي را كه پيام محمد (ص) را به درستي نشنيده‏اند و بدين علت به او ايمان نياورده‏اند، در صورتي كه اهل ايمان و عمل صالح باشند، نيز اهل نجات مي‏دانيم و معتقديم عذاب الاهي بدون ابلاغ پيام، عادلانه نيست و جهنّم، مجازات بي‏اطلاعي و ناآگاهي نيست. حتي در مورد ساير بشريت نيز معتقد به جهنّمي بودنِ ضعيفان و ناآگاهان نيستيم و معتقديم كه خداوند با رحمت خويش با آنان برخورد خواهد كرد.

بنابراين روشن است كه ما بدون آنكه به نسبيت، شكّاكيت و پلوراليزم افراطي تن دهيم، معتقديم كه با برادران و خواهران غيرمسلمان، اعمّ از مسيحي و يهودي و ساير اديان، بايد با مدارا و برادري و دوستي، مواجه شد و به آنان خدمت كرد و حقوق آنان را محترم شمرد و حتي آنان را، اگر اسلام را نمي‏شناسند، در صورت درستكاري، اهل نجات هم دانست.

قرنهاست كه مسيحيان، يهوديان، زرتشتيان و پيروان اديان ديگري در جهان اسلام در امنيت كامل زيسته‏اند و حكومت اسلامي، موظف به تامين امنيت، حقوق و آسايش آنان است. در "حكومت اسلامي نمونه" يعني حكومت‏پيامبر (ص) وعلي (ع)، صدهانمونه‏ازاين‏دست آمده وقرآن‏كريم‏نيزدراين باب سفارشات اكيد كرده است.
علي (ع) در حكومت خويش روزي در كنار خيابان پيرمرد كوري را ديد كه گدائي مي‏كند. پرسيد: "اين چه وضعي است؟! در جامعه اسلامي گدائي، مفهوم ندارد." گفتند: او مسيحي است. فرمود: "باشد. ولي زير سايه حكومت اسلامي زندگي مي‏كند. تا او جوان بود و در اين جامعه ، كار مي‏كرد نگفتيد كه مسيحي است، حال كه از پا افتاده است چنين مي‏گوئيد؟!" سپس فرمود تا او را از بيت‏المال تا آخر عمر، بيمه و تامين كردند. نيز وقتي شنيد كه نيروهاي شورشي به ظاهر مسلمان به روستائي حمله كرده و به دختر يهودي توهين نموده و دستبند او را با خشونت دزديده‏اند برآشفت و فرمود اگر از غم اين جسارت بميريم، شايسته است زيرا آن دختر يهودي كمك خواسته و ما نبوديم كه كمكش كنيم. يا وقتي شنيد كه مسلماني در معامله زمين، يك شهروند مسيحي را فريب داده است با او برخورد شديد كرد و فرمود كه سود و ضرر او سود و ضرر ماست و بايد از او عذرخواهي و جبران كني. او در دوران خلافت و رهبري خود، به طور ناشناس همسفر يهودي بود و پس از خداحافظي، مقداري از راه را همچنان آن يهودي را بدرقه كرد. يهودي پرسيد: مگر راه شما از آن طرف نيست. فرمود: چرا. ولي در دين ما به كوچك‏ترين بهانه، دوستي و برادري تقويت مي‏شود و انسان‏ها بر گردن ما حقوقي پيدا مي‏كنند. من به خاطر حق همسفري، مقداري تو را بدرقه مي‏كنم.
..........................................................................................
ادامه دارد...
انتهاي پيام/
 يکشنبه 19 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 200]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن