تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 25 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر که بر خدا توکل کند دشواریها برایش آسان شده و اسباب برایش فراهم گردد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815767282




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نويسنده: ايناس - حسني راه‌هاي انتقال و تأثير هنر اسلامي در اروپا(1)


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: ايناس - حسني راه‌هاي انتقال و تأثير هنر اسلامي در اروپا(1)
خبرگزاري فارس: در همان هنگام كه كليسا، انديشه مردم را در غرب اروپا به بند كشيده بود و آن‌ها را مجبور مي‌كرد كه در محدوده‌ي خاصي فعاليت فكري داشته باشند، انديشمندان اسلامي مانند ابن‌رشد، در آزادي انديشه مثال‌زدني بودند. اين‌گونه بود كه اروپايي‌ها روي به سمت تمدن اسلامي گرداندند و براي پژوهش در دانش مسلمانان رهسپار گرديدند. اين خود آثاري روشن بر انديشه‌ي اروپايي باقي گذاشت.


در زمان گذشته، اين بازگاني بود كه در كنار جنگ و روابط دوستانه، باعث انتقال بخش بزرگي از تمدن‌هاي انساني شد و اين در حالي بود كه بازرگاني در قلمرو دولت اسلامي جان گرفته بود؛ بازرگاني چه داخلي و چه خارجي در دولت عباسي پيوسته در حال گسترش بود.

جهان اسلام در زمينه‌ي بازرگاني خارجي، با غرب و شمال اروپا، خاور دور و قاره‌ي آفريقا روابط تجاري داشت. روابط بازرگاني با غرب اروپا بر پايه‌ي صادرات بندگان به جهان اسلام پي‌ريزي شده بود، اين‌گونه كه بندگان را به بنادر فرانسوي آورده و سپس از آن‌جا به جهان اسلام حمل مي‌كردند.

مبادلات تجاري بين جهان اسلام و دولت بيزانس و شمال اروپا پيوسته برقرار بود. دولت‌هاي اسكانديناوي پوست خز را به جهان اسلام صادر مي‌كردند و جهان اسلام حرير را از چين و فيل، ادويه و چوب را از هند وارد مي‌نمود. و به همين صورت طلا، آبنوس و عاج از قاره‌ي آفريقا به جهان اسلام صادر مي‌شد.

اما بازرگاني داخلي، يا از طريق راه‌هاي خشكي يا راه‌هاي آبي مانند رودخانه‌ها، كانال‌ها و درياها صورت مي‌گرفت. قابل ملاحظه است كه اعراب به راه‌ها به عنوان وسيله‌ي ارتباطات و انتقال متاع‌ها و رهگذار كاروان‌ها اهتمام داشتند، لذا در جهت تجهيز اين جاده‌ها به عمارات يا منازلي براي استراحت، همت گماشتند و چاه‌ها و چشمه‌هايي را براي رساندن آب لازم براي مسافران حفر نمودند. بي‌شك رسيدگي به راه‌ها در اسلام از واجبات شرعي شمرده مي‌شود زيرا از آن‌ها در جهت حج خانه‌ي خدا و زيارت مسجد شريف نبوي استفاده مي‌شود.

«تمدن اسلامي از اواخر قرن يازدهم ميلادي راه خويش را به غرب اروپا باز كرد و در اين راستا راه‌هاي متعددي در پيش گرفت كه مهم‌ترين آن‌ها سه راه است؛ اول: اندلس، دوم: سيسيل و سوم: سرزمين‌هاي خاور نزديك و جنگ‌هاي صليبي مربوط به آن‌ها.

اين راه‌ها را مورد بحث قرار خواهيم داد تا اهميت هر طريق در پيوند تمدني جهان اسلام با غرب اروپايي را بيان كرده باشيم.»(2)

اندلس (اسپانيا)

«در اوايل قرن هشتم ميلادي، وقتي مسلمانان اندلس را فتح كردند، اين سرزمين از حيث انتشار جهل و عقب‌ماندگي، هرج و مرج برخاسته از كشمكش‌هاي اجتماعي و فروپاشي داخلي و فنته‌هاي قومي و قبيله‌اي با بقيه‌ي سرزمين‌هاي غرب اروپا تفاوتي نداشت. اما مسلمانان بعد از فتح، آن را به مرحله‌ي استقرار و سازندگي رساندند. و در مسير احياي زمين‌هاي مرده و باير، آبادي شهرهاي ويران و فعال نمودن تجارت راكد و جان دادن به صنعت عقب‌مانده گام برداشتند تا جايي كه اندلس تحت خلافت قرطبه (كردوا)، ثروتمندترين و پرجمعيت‌ترين نواحي اروپا شد.»(3)

«مسلمانان به ادبيات، علوم و فنون توجه و عنايت نمودند و به گونه‌اي ابتكار و نوآوري كردند كه چشمه‌ساري گوارا فراهم نمودند كه از اواخر قرن يازدهم ميلادي، اروپا پيوسته از آن جرعه‌نوشي مي‌كرد. اندلسي‌ها در راه به دست آوردن علوم مشرق اسلامي از هيچ تلاشي فروگذار نكردند؛ چه با فراخواندن دانشمندان مشرق مانند «ابي علي قالي» به اندلس، چه با سفر هيئت‌هايي از غرب اندلس به مشرق براي دانش و معرفت‌اندوزي مانند «يحيي بن يحيي ليثي» و چه از طريق گردآوري كتب كه خود از مهم‌ترين ابزارهاي فعاليت علمي است؛ به گونه‌اي كه خليفه «حَكَم دوم» مهم‌ترين تأليفات و مصنفات عربي در علوم قديم و جديد را فراهم نمود. لذا مردم در زمان او به طور گسترده‌اي به خواندن كتب پيشينيان و آموختن مشارب و انديشه‌هاي آن‌ها روي آوردند تا آن‌جا كه شمارگان كتاب‌‌هاي موجود در كتابخانه او به هزاران رسيد.»(4)

«تمدن اسلامي در اندلس در نيمه‌ي دوم قرن دهم ميلادي در حالي به اوج خود رسيد كه «قرطبه» -پايتخت خلفاي اموي – از بزرگ‌ترين شهرهاي دنياي متمدن گرديد؛ به گونه‌اي كه در آن بيش از دويست هزار منزل وجود داشت كه يك ميليون نفر جمعيت، در آن‌ها سكونت داشتند. همين براي مباهات كردن قرطبه كافي است كه ساكنينش در آن دوره قادر بودند شب‌هنگام در خيابان‌ها زير نور چراغ‌هاي عمومي تردد داشته باشند؛ حال آن‌كه شهر لندن، تا هفت قرن بعد حتي يك چراغ روشن در هنگام شب در راه‌هايش نداشت. به همين صورت تمدن اسلامي خصوصاً در ابعاد فرهنگي، اقتصادي و هنري در اندلس پيوسته نورافشاني مي‌كرد و اين امر ادامه يافت تا در قرن دوازدهم و سيزدهم و بعد از اين دو، غرب اروپا را روشن كند.

سياست تساهلي كه مسلمانان نسبت به اهل ذمه - از مسيحي و يهودي- پيش گرفتند، به اين خيزش عظيم در اندلس كمك كرد. اين‌گونه بود كه ساكنان اسپانيايي اندلس به استفاده از زبان عربي روي آوردند به‌ علاوه آن را بر زبان لاتيني ترجيح دادند؛ همان‌گونه كه بسياري از يهوديان نزد اساتيد عرب شاگردي نمودند.»(5)

«اين‌گونه مكتب بزرگي از غير مسلمانان به وجود آمد كه اعضاي آن ‌توانستند نقش سفيران بين تمدن اسلامي از طرفي و اهالي غرب اروپا را از طرف ديگر ايفا كنند. يهودي‌ها به گونه‌ي فعالي در حيات فرهنگي در اندلس مشاركت داشتند و اين به خاطر كتاب‌هاي عربي فراواني بود كه ترجمه نمودند. بايد در نظر داشت كه فعاليت يهود اسپانيا، جزء جدايي‌ناپذيري از فعاليت فرهنگي مسلمانان بود. ميزان شيفتگي اسپانيايي‌ها به فرهنگ عرب و اقبال آن‌ها به تمدن مسلمين در گفته‌ي «فارو» روشن مي‌شود آن‌جا كه مي‌گويد «برادران [كشيش] مسيحي من كتاب‌هاي فقها و فلاسفه‌ي مسلمان را فرامي‌گيرند تا شيوه‌ي بليغ عربي را بياموزند.»(6)

«هنگامي كه در سال 1085م طليطله در دست مسيحي‌ها افتاد. جويندگان دانش از نواحي مختلف اروپاي غربي براي استفاده بيشتر از تحقيقات اسلامي، به گونه‌ي بيشتري به اسپانيا سرازير شدند و حركت ترجمه از عربي فعال شد و بسياري از تأليفات عرب در علوم و فنون مختلف به «لاتين» ترجمه شد. به همين صورت بسياري از تأليفات يوناني‌ها، مثل كتاب‌هاي جالينوس و بقراط و افلاطون و ارسطو و اقليدس و جز اين‌ها، از زبان عربي گرفته و ترجمه شد. در ميان فرمانروايان مسيحي اسپانيا كساني مانند «الفونس پنجم» - پادشاه قشتاله- و ليون كه به حكيم ملقب بود (1252 م – 1284 م) وجود داشتند كه به فرهنگ عربي اسلامي اهتمام داشتند.

بعضي از مسيحي‌هاي متعصب – مانند اسقف اعظم «اگزيمنيس» كه هشتاد هزار كتاب از كتاب‌هاي عرب را بعد از راندن آن‌ها از اسپانيا سوزاند – پنداشتند كه مي‌توانند آثار تمدن اسلامي را از اندلس محو نمايند امّا از اين نكته غفلت كردند كه آن‌چه عرب از راه‌هاي هموار و سنگفرش، كاخ‌هاي مرتفع، مسافرخانه، ديدباني و غيره بر جاي گذاشت، همه‌ي اين‌ها عهده‌دار ماندگار كردن اسم عرب هستند تا آن‌جا كه «لوبون» مي‌گويد: در اسپانياي معاصر چيزي از اعمال و دستاوردهاي آبياري جز آن‌چه عرب آن را به انجام رسانده است پيدا نمي‌شود.

خلاصه اين‌كه عرب با مردم اندلس درآميختند و از آنان همسر اختيار كردند و هر كجا رفتند دين و زبان و فرهنگ خود را منتشر نمودند. عرب از نظر انديشه مردماني باز بودند؛ لذا به داد و ستد [فرهنگي] روي آوردند. آن‌ها دين خود را بر كسي تحميل نكردند، اما اوضاع ظالمانه‌ي اجتماعي در دوره‌ي «گوت‌ها» گروه‌هاي زيادي از مردم را به اسلام كشانيد و اين‌گونه از همان لحظه‌ي آغاز، روند اختلاط اجتماعي به گونه‌ي وسيعي بين عناصر مختلفي كه ملت اندلس را شكل مي‌دادند، شروع شد و داد و ستد مدني و فرهنگي عربي نفوذ گسترده‌اي در اسپانياي مسيحي پيدا كرد. اما دولت‌هاي اسلامي در اندلس كم‌كم رو به ضعف نهادند و در مقابل، قوت و استحكام پادشاهي‌هاي مسيحي رو به فزوني نهاد تا آن‌جا كه طليطله در سال 1085م در دست مسيحي‌ها افتاد تا كار به سقوط دولت كوچك غرناطه در سال 1492 ميلادي انجاميد.»(7)

سيسيل

«عرب‌هاي پيروز يا حكام تونس، جزيره سيسيل را كه تحت تسلط حكومت بيزانس بود در سال 212 هجري / 827 ميلادي فتح كردند و اين جزيره تا آن هنگام كه «نورماندي‌ها» در سال 484 هجري / 1091 ميلادي بر آن چيره شدند در دست مسلمانان بود.

علوم مسلمانان از طريق جزيره‌ي سيسيل به غرب اروپا راه پيدا كرد و اين در همان زماني بود كه مسلمانان به حفر زه‌كشي‌هاي آب و كانال پرداختند و آبراه‌هايي كه پيش از آن‌ها ناشناخته بود را ساختند و همين‌طور كشت پنبه و نيشكر را به سيسيل وارد نمودند. در صنعت، مسلمانان از ثروت طبيعي جزيره بهره‌برداري كردند و از آن نقره، آهن، مس و گوگرد استخراج نمودند و صنعت حرير را به جزيره وارد كردند. بازرگاني سيسيل در دوره عرب، در چهارچوبي گسترده انجام مي‌پذيرفت. هم‌اكنون در سيسيل از ساختمان‌هاي عرب جز تعداد اندك و نادري باقي نمانده است امّا همگي شكوه و زيبايي افسونگري را گواهند. «الادريسي» شهر «پالرمو» (پايتخت سيسيل) در زمان حاكميت «روجر دوم» - يعني اندكي پس از زوال حكومت عرب – را توصيف كرده و قصرها، خانه‌ها و گردشگاه‌هاي آن را ستوده است و بدين طريق تفاوت فراوان آن با اوضاع فرهنگي، عمراني اقتصادي و اجتماعي سيسيل در آغاز استقرار مسلمانان در آن‌جا آشكار مي‌شود.»(8)

«...تمدن اسلامي با انتهاي حكومت مسلمانان بر جزيره پايان نمي‌پذيرد، بلكه پادشاهان «نورمان» كه به حمايت از عرب و رسيدگي به آن‌ها پرداختند، از تمدن اسلامي پشتيباني نمودند زيرا مي‌دانستند كه سود اين كار به خودشان برخواهد گشت. روجر اول (1061م – 1101م) احكام و فرامين خويش را در كنار لاتيني و يوناني، به عربي مي‌نوشت و سكه‌هايي‌ كه اين پادشاه ضرب كرده است از اين جهت متمايز بوده كه رويش نوشته‌اي عربي داشت و طرف ديگر آن را به لاتيني و يوناني نوشته بودند و به همين طريق بعضي از سكه‌هاي او مشتمل بر شعار اسلامي و بعضي ديگر داراي شعار مسيحي بودند. جانشينان روجر اول، هم از سُنت او درس گرفتند لذا روجر دوم (1129م – 1154 م) دانشمنداني از عرب را به ياري طلبيد و وليم دوم (1166 م – 1184 م) زبان عربي را آموخت و در مهم‌ترين امور خود به مستشاران عرب رجوع نمود. پادشاهان سيسيل ردايي حريري مي‌پوشيدند كه با نوشته‌هايي عربي به خط كوفي پيراسته شده بود و تاريخ آن به سال 1133م برمي‌گشت. به همين صورت پادشاهان «نورمان» در سيسيل نگهباناني از عرب براي خود گماشتند كه لباس‌شان با لباس نگهبانان نورمان تفاوت داشت.

شكي نيست كه در قصر‌هاي پادشاهان نورمانِ سيسيل، به شعر عربي پرداخته مي‌شد و در قرن دوازدهم و در عهد امپراطور فردريك دوم مكتب سيسيل در شعر ظاهر شد زيرا او به علت آموختن زبان عربي، خود به مظاهر شرقي و عربي احاطه داشت و همان‌طور كه ستاره‌شناسان و ادبا را ترغيب مي‌كرد، از ترجمه كتاب‌هاي عربي پشتيباني مي‌‌نمود.» (9)

خاور نزديك و جنگهاي صليبي

«سرزمين‌هاي شام و خاور نزديك در انتقال مظاهر تمدن اسلامي به غرب اروپايي در قرون وسطي تأثير گذاشت. اين تأثير از رهگذار جنگ‌هاي صليبي بوده كه از آن‌ها روابط سياسي، فرهنگي و بازرگاني بين خاور اسلامي و باختر مسيحي به وجود آمد.

صليبي‌ها براي طلب دانش به منطقه‌ي شرق و سرزمين‌هاي شام نيامده بودند و زندگي تازه‌ي آن‌ها متمايز بود با خشونت، ساختن قلعه‌ها و دژها و ماندن در استحكاماتي كه در شام، در وسط اقيانوس وسيع اسلامي بنيان نهاده بودند. ستم و گران‌باري جنگ تنها هنگامي از بين رفت كه آخرين دژهاي صليبي كه شهر «عكا» باشد در شام در سال 1291م به تصرف درآمد. اين‌گونه بود كه صليبي‌ها فرصت يك زندگي آرام و مستقر كه براي پرداختن به فعاليت فكري و فرهنگي ضروري است را پيدا نكردند و بر خلاف برادران اروپايي آن‌ها در اندلس و سيسيل، صليبي‌ها فرصت پيوند مسالمت‌آميز با عرب را به دست نياوردند. اگر چه صليبي‌ها توانستند تعدادي حكومت نيرومند در شام مانند پادشاهي مشهور بيت‌المقدس را تأسيس نمايند اما در حقيقت تمام اين واحدهاي صليبي، سنگرها و پادگان‌هاي پراكنده‌اي در ميان اقيانوس وسيعي از دشمنان بودند؛ لذا جوي از رعب و وحشت بر تمام آن‌ها سايه افكنده بود كه با وجود آن يك حيات علمي ثمربخش به هيچ وجه امكان‌پذير نبود.» (10)

«بايد اعتراف كرد كه جنگ‌هاي صليبي از اتصال فرهنگي و تمدني بين مسلمانان و صليبي‌ها خالي نبود. از بعد زباني، بسياري از اصطلاحات و كلمات عربي در زبان‌هاي اروپايي داخل شد. به همين صورت جنگ‌هاي صليبي در پيشرفت فنون نظامي اروپائيان خصوصاً در ساخت قلعه‌ها و دژها، تأثير گذاشت. علاوه بر اين جنگ‌هاي صليبي در پيشرفت عمليات‌هاي محاصره، به كارگيري منجنيق‌ها و دژكوب‌هاي ويرانگر و نيز استخدام زره آلات براي سواران و اسب‌هايشان و ارسال نامه‌هاي جنگي به وسيله كبوتران نامه‌بر تأثير گذاشت.

اين احتمال مي‌رود كه مشرق اسلامي همان منبعي باشد كه مغرب اروپايي در هنگام جنگ‌هاي صليبي در نتيجه اتصال با مسلمانان از آن بهره برده باشد. جنگ‌هاي صليبي به برقراري فعاليت بازرگاني بين شرق و غرب انجاميد و اين فعاليت در اوضاع سياسي، اقتصادي و اجتماعي اروپا اثر گذاشت و زندگي عربي، در نتيجه رشد تبادل تجاري، بر زندگي اروپايي تأثير گذاشت. لذا ملاحظه مي‌كنيم كه گياهان، محصولات و درختان جديدي مانند كنجد، برنج، خربزه و سير از شرق درياي مديترانه به غرب اين دريا راه پيدا كرد و بسياري از داروها، رنگ‌ها و ادويه شرقي در غرب منتشر شد. گذشته از اين بعضي از آداب و رسوم و آئين‌هاي اسلامي به غرب منتقل شد.»(11)

«در حقيقت در قرون وسطي، زماني براي غرب اروپا فرا رسيد كه مردم از سخت‌گيري كليسا، كه انديشه آن‌ها را دايره‌ي كوچكي محدود ساخته بود، به تنگ آمدند و جستن حيات علمي و فكري پربارتر و متنوع‌تري را آغازيدند.

در همان هنگام كه كليسا، انديشه مردم را در غرب اروپا به بند كشيده بود و آن‌ها را مجبور مي‌كرد كه در محدوده‌ي خاصي فعاليت فكري داشته باشند، انديشمندان اسلامي مانند ابن‌رشد، در آزادي انديشه مثال‌زدني بودند. اين‌گونه بود كه اروپايي‌ها روي به سمت تمدن اسلامي گرداندند و براي پژوهش در دانش مسلمانان رهسپار گرديدند. اين خود آثاري روشن بر انديشه‌ي اروپايي باقي گذاشت. از اين جمله مي‌توان «اديلارد الباتي» را نام برد كه دو علم فلك و هندسه را آموخت و از مصر، شام و اندلس ديدن كرد و همانند او «لئوناردو فيبوناچي» است كه به مصر و سرزمين‌هاي شام سفر كرده و جبر را از مسلمانان فراگرفت.» (12)

«با توجه به اين‌كه استفاده از عصاره‌ي انديشه‌ي عربي جز از طريق جنبش عظيم ترجمه صورت نمي‌گرفت، بسياري از عربي‌دانان غير عرب به ترجمه بسياري از مؤلفات عربي به لاتيني كمر همت بستند و امكان اين را براي غرب اروپايي فراهم نمودند تا از فراورده‌ي قريحه‌ي عربي اسلامي به طور گسترده‌اي استفاده نمايند.» (13)

جنبش ترجمه

«اروپا در بين قرن‌هاي دوازدهم و پانزدهم شاهد نهضتي بود كه در دو بعد علمي و فلسفي، از طرفي با ميراث يوناني و از طرف ديگر با ميراث عربي اسلامي ارتباط داشت. اروپا نمي‌توانست از اين دو ميراث جز از طريق جنبش عظيم ترجمه از عربي و يوناني استفاده كند.

اما ميراث يوناني در دوره‌هاي تاريك سده‌هاي مياني در غرب اروپا مورد توجه قرار نگرفت حال آن‌كه به طور كافي در شرق مورد تقدير و توجه قرار گرفت و عرب به فرهنگ‌ها و علوم مختلفي كه در غرب آسيا يافت اهتمام فراوان و توجه بالايي از خود بروز داد و تمدن اسلامي با جنبش ترجمه از فارسي، سرياني، يوناني، هندي و چيني به عربي متمايز گشت.» (14)

«بني‌اميه بهره‌ي كافي از حكمت و بلند نظري داشتند كه باعث شد مدارس بزرگ مسيحي، صائبي يا فارسي را در اسكندريه، بيروت، حرا، نصيبين و نيشابور داير باقي گذارند (15) لذا اين مدارس كتب اصلي در فلسفه و ساير علوم كه اكثرشان به سرياني ترجمه شده بود را حفظ كردند. اين كتب به سرعت مسلمانان آشنا به دو زبان سرياني و يوناني را مجذوب خود ساخت و ديري نپاييد كه علاوه بر يهود و نسطوري‌هاي مسيحي، عده‌اي از مسلمانان كمر به ترجمه اين كتب به عربي بستند.

روش سرياني‌ها اين‌گونه بود كه ابتدا كتاب يوناني را به زبان خودشان - سرياني - برگردانند سپس آن را از سرياني به عربي ترجمه نمايند و اين‌گونه، سرياني‌ها - پيروان كليساي شرقي سرياني – بزرگ‌ترين حلقه‌ي اتصال بين دو فرهنگ هلني و اسلام شدند.

اين حركت علمي و جنبش ترجمه به عربي در عصر عباسي نيز ادامه يافت، كه در اين دوره مسلمانان بين ميراث يونان و علوم ايرانيان، هنديان و چينيان ارتباط برقرار كردند به گونه‌اي كه زبان عربي وسيله‌ي علم و معرفت گرديد كه بلندترين قله‌هاي سربلندي و رفعت كه تمدن بشري در سده‌هاي مياني به آن رسيده بود را بيان مي‌كرد. عرب توانست علاوه بر ترجمه‌ي مجموعه‌اي از كتب فارسي و هندي، كتب‌هاي فلسفي ارسطو و افلاطون و كتب طبي جالينوس را ترجمه كند و اين‌گونه جويندگان معرفت از عرب توانستند آن‌چه يونان طي سال‌هاي متمادي توليد كرده بود را درك و هضم كنند. لذا راهي در برابر غرب اروپايي جز ترجمه از عربي به لاتيني باقي نماند. گذشته از اين، دانشمندان مسلمان مانند ابن‌رشد، شروحي را بر فلسفه‌ي ارسطو نوشتند كه دانشمندان غربي به اين شروح عنايت و اهتمام داشتند.» (16)

«مهم‌ترين مراكز ترجمه از عربي به لاتيني عبارت بود از اندلس و سيسيل و در حقيقت اندلس مركز اصلي ترجمه از عربي به لاتيني بود. لذا بسياري از چهره‌هاي نهضت اروپايي در قرن دوازدهم، به قصد جرعه‌نوشي از درياي تمدن اسلامي در علوم و آداب مختلف، رهسپار اندلس شدند. از جمله كساني كه در قرن دوازدهم روانه‌ي اسپانيا شدند مي‌توان «اديلارد» انگليسي و «هرمان» از آلمان و «جيرارد» از كريموناي ايتاليا را نام برد و اين‌ها گذشته از اهل اسپانيا - كه عرب شده بودند - و يهود است كه به برگرداندن معارف عربي و ترجمه‌ي آن‌ها اهتمام داشتند؛ كه به عنوان نمونه مي‌توان به پطرس فونس، حنا اشبيلي و ابراهيم‌بن‌عزرا و غير از اين‌ها اشاره كرد.»(17)

«جنبش ترجمه از عربي در بارسلون، ليون و طليطله فعال شد؛ جايي كه سراسقفش، كتابخانه‌ي بزرگي را براي ترجمه از عربي به لاتيني، داير نمود و در آن‌جا بسياري از اصلي‌ترين كتاب‌هاي مرجع عربي، به لاتيني ترجمه شد.

«روبرت شستري» قرآن را براي اولين‌بار به لاتيني ترجمه كرد و همين‌طور كتاب خوارزمي در رياضيات را علاوه بر بعضي مؤلفات عربي ديگر در شيمي و ستاره‌شناسي ترجمه كرد. به همين صورت، «جيرارد كريموتاوي» در طليطله به ترجمه كتاب‌هاي عربي در تمام علوم و فنون كمر بست و بيش از هفتاد كتاب از تأليفات عربي را ترجمه كرد كه حوزه‌هاي مختلف معرفت خصوصاً رياضيات و طبيعت، شيمي و پزشكي را شامل مي‌شد.» (18)

شكي نيست كه عرب با تسامح فراواني كه نسبت به بيگانگان و غيرمسلمانان داشت فرصت خوبي را براي اين عناصر فراهم نمود تا نزد مسلمانان به شاگردي و بهره‌برداري بنشينند، تا آن‌جا كه يكي از نويسندگان اروپايي اين‌گونه اظهار مي‌دارد: «تمدن اسلامي به سبب تسامح خود نسبت به عناصر بيگانه بود كه رشد و تعالي پيدا كرد.»

«سيسيل نيز به نوبه‌ي خود نقش مستقيم و بي‌واسطه‌اي در جنبش ترجمه از عربي داشت. موقعيت سيسيل به عنوان حد فاصل بين اروپا و آفريقا، آن را در اين نقش‌آفريني كمك كرد. به علاوه اين جزيره از سال 827م تا 1901م تحت حكومت مسلمانان بود و در عصر نورمن نيز كه عرب را در حكومت آن باقي گذاشتند، قسمت بزرگي از ساكنان مسلمان و نيز فرهنگ عربي‌اش را حفظ كرد.

در سيسيل بسياري از كتاب‌هاي عربي ترجمه شد؛ در سال 1150م، ايوجينوس بالرمي، كتاب بطلميوس را ترجمه كرد و در سال 1162م كتاب‌هاي ديگري در ستاره‌شناسي و رياضيات از عربي ترجمه شد. از ميان مترجمين در قرن سيزده، فرج‌بن‌سالم يهودي به شهرت رسيد. او اصالتاً سيسيلي بوده و در پالرمو، پايتخت سيسيل به علم‌آموزي پرداخت و بسياري از كتب عربي را به لاتيني ترجمه كرد.» (19)

اثر تمدن اسلامي در سرزمين‌هاي غرب

در هنرهاي قرون وسطي، عصر رنسانس و قرن هجدهم، بعضي از هنرمندان به اضافه كردن اشكال هنر اسلامي به كارهاي‌شان، به گونه‌ي تكميل يا تزئين، روي آوردند بدون اين‌كه هنگام نقل شكل‌هاي حروف نوشتاري عربي، از محتواي كلمات باخبر باشند يا معنايي را كه نقش تزئيني نزد هنرمند مسلمان داشت را درك كنند؛ آن‌ها تنها فرم بدون محتوا را منتقل مي‌كردند به گونه‌اي كه نشان مي‌داد آن‌هايي كه در خارج [از فرهنگ اسلامي زندگي مي‌كنند] شيفته‌ي ظاهر اين اشكال تزئيني هستند.

«قرن دهم ميلادي، انتشار روند بيابان‌نشيني در تمام منطقه‌ي خاورميانه را شاهد بود كه اين افزايش نه به معناي زياد شدن تعداد صحرانشينان و نه‌نقش اقتصادي آن‌ها بلكه به معناي بزرگ شدن نقش سياسي و نظامي آن‌ها بود. اما مغرب اسلامي، به رغم روابط فرهنگي و اقتصادي كه با شرق داشت از فرهنگي بهره مي‌برد كه بسيار متفاوت از شرق بود زيرا دوره‌اي را تجربه مي‌كرد كه در اسپانيا و در قرطبه زير سايه خلافتي قدرتمند بود.»(20)

فلورنس سرآغازي واقعي براي عصر رنسانسي است كه در آينده به درازا مي‌كشيد و حق اين است كه شهر «فلورانس» اولين جرقه براي آغاز عصر رنسانس بوده و اين به خاطر نهضت فراگيري بود كه در علم و هنر در اين شهر به وقوع پيوست، خصوصاً در عهد «كوزيمو» و «لورنزو» كه بزرگ‌ترين مردان خاندان حاكم «ميدچي» بودند. اين دو، اين رويّه را داشتند كه مخطوطات يوناني و عربي را خريداري مي‌كردند و از عمليات كشف آثار تاريخي حمايت مالي مي‌نمودند و همين‌طور از علما، ادبا و هنرمنداني كه از قسطنطنيه و اندلس، به فلورانس وارد مي‌شدند، به بهترين نحو پذيرايي مي‌نمودند. از اين گذشته، كتابخانه‌ها، موزه‌ها و مراكزي علمي بنا نهادند تا آن‌جا كه فلورانس در عهد آن دو، شبيه‌ترين شهرها به آتن در عصر طلايي‌اش شد.

در پرتو اين فعاليت و نيز توجه و اهتمام به منابع اصلي و گوناگون، گرايش انساني جديدي آشكار گشت و همان‌طور كه بيان شد وجهه‌ي زندگي و هنر را چندين قرن متحول كرد. واضح است كه در اين جنبش، جانبداري از يك عقيده‌ي مشخص يا فكر معين وجود نداشت بلكه تمام عقيده‌ها و افكار را با آغوش باز پذيرا بود و معيار و ميزان معتبر در تشخيص صحيح و غير صحيح تنها عقل بود لذا تمام ثروت‌هاي معنوي كه احيا شده و به دايره‌ي زندگي آورده شده بودند، بر محك عقل عرضه مي‌شدند و مادامي كه عقل بروز كند، همراه آن آزادي قبول و انكار نيز بروز خواهد نمود. لذا ديگر چيزي [به گونه‌اي كه نتوان در مورد آن به بحث و بررسي پرداخت] نبود و همين‌طور تعاليمي كه بر عقل و روح انسان فرض بشود وجود نداشت و اين انسان بود كه همه‌چيز بود و او اصل و محور بود. اين رويكرد و برداشت در توجه و عنايت صرف به بررسي علوم مربوط به انسان انعكاس پيدا كرد كما اين‌كه در ابداعات هنري انسان در آن زمان بازتاب داشت و به‌گونه ملموسي بر آن‌ها اثر گذاشت.» (21)

«لذا قرن يازدهم براي اروپايي‌ها، عصر كشف «ديگران» بود و اين ديگران براي اروپا، از يك جهت همان امپراطوري بيزانس و از جهت ديگر جهان اسلام بود و مسلمانان همواره نقش ديگراني را ايفا مي‌كردند كه در عين غايب بودن، حاضر بودند؛ آن‌ها براي غربي‌هاي كاتوليك همان دشمن مخوف و ناپسند و همان همسايه مترقي و پيشرفته‌اي بودند كه در اندلس، سيسيل، سرزمين‌هاي شام و مصر و شمال آفريقا سكونت داشتند و همواره مورد رشك بودند. جنگ‌هاي صليبي- از طرفي در فلسطين، مشرق و مغرب عربي بر ضد مسلمانان و از طرف ديگر بر ضد دولت مسيحي بيزانس- تلاشي سرسختانه بود كه غرب كاتوليك براي خارج شدن از پوست تنگ اروپا به آن روي آورد. در سده‌هاي ميانه، تمدن اروپايي از تمدن عربي اسلامي تأثير پذيرفت و بازرگاني، همان وسيله پيوندي اسلامي- مسيحي در قرون ميانه بود. از قرن يازدهم به بعد اروپايي‌ها در درياي مديترانه در بازرگاني فعاليت داشتند و مسلمانان بر روي آب‌هاي اين دريا در فعاليت آن‌ها مشاركت داشتند. اين فعاليت تجاري افزايش پذيرفت و بعد از سال 1000م نيز به رشد خود ادامه داد. گذشته از سرزمين‌هاي مغرب عربي اروپايي‌ها از اسلامي كه از مصر و عراق و ايران مي‌آمد، تأثير مي‌پذيرفتند و هنرهاي انتزاعي(22) اروپايي در سده‌هاي ميانه متأثر از تمدن عربي اسلامي بودند و حقايقي وجود دارد كه به اين نكته اشاره دارند كه هر فكر و شكل در بسياري از هنرهاي اروپايي منبع و ماخذي اسلامي دارند.» (23)

پاورقي‌ها:

1- اين مقاله ترجمه‌اي است از فصل سوم كتاب أثر الفن الاسلامي علي التصوير في عصر النهضة، (= اثر هنر اسلامي بر نگارگري در عصر رنسانس) تأليف: ايناس حسني، چاپ اول، 2005م- 1425هـ، دارالجيل للنشر و الطباعة و التوزيع، عنوان فصل سوم اين كتاب: "طرق انتقال و تاثير الفن الاسلامي در اروبا" مي‌باشد.

2- د. اسماعيل احمد ياغي: اثر الحضارة الاسلاميه في بلاد الغرب، مكتبه العبيكان، الرياض، 1997، ص 34.

3- گوستاو گرونيباوم: حضارة الاسلام، ترجمه عبد العزيز جاويد، القاهرة، 1956، ص 81-82،

4- د. عزالدين فراج: فضل العلماء المسلمين علي اروبا، ص 221، 225.

5- د. اسماعيل احمد ياغي، اثر الحضارة الاسلامية في بلاد الغرب، مكتبة العبيكان، الرياض، 1997،ص 35، 36.

6- د. سعيد عاشور: المدنية الاسلامية و اثرها في الحضارة الاروبية، القاهرة، 1963، ص 52-53.

7- د. اسماعيل احمد ياغي، اثر الحضارة الاسلامية في بلاد الغرب، مكتبة العبيكان، الرياض، 1997، ص 36، 37.

8- د. سعيد عاشور: المدنية الاسلامية و اثرها في الحضارة الاروبية، القاهرة، 1963، ص 53، 55.

9- د. عزالدين فراج: فضل العلماء المسلمين علي اروبا، القاهرة، 1988، ص235.

10- د. سعيد عاشور: المدنية الاسلامية و اثرها في الحضارة الاروبية، القاهرة، 1963، ص 57، 60.

11- د. اسماعيل احمد ياغي: مرجع گذشته، ص 40 – 41.

12- د. سعيد عاشور: منبع گذشته، ص 59 - 60.

13- د. اسماعيل احمد ياغي: منبع گذشته، ص 42.

14- د. اسماعيل احمد ياغي: منبع گذشته، ص 42.

15- خواننده‌ي عزيز خود واقف است كه بني‌اميه چه صفحات تاريكي در تاريخ به يادگار گذاشته كه جايي را براي اين مدح و تمجيدها براي خود باقي نگذاشته است. درست آن است كه اين نقاط روشن را از شيوه و سيره‌ي اسلامي بدانيم كه تا به آن به هر ميزاني عمل شد موجب پديد آمدن افتخارات بزرگي شد و شيوه‌هاي امثال بني‌اميه مسلمانان را رفته‌رفته از چنين اسلامي محروم ساخت... مترجم.

16- فيليپ حتي: تاريخ الاسلام، ج 2، بيروت 1993، ص 380، 444.

17- د. اسماعيل احمد ياغي: منبع گذشته، ص 44.

18- گوستاو گرونيباوم: حضارة الاسلام، ص 432.

19- منبع سابق، ص 439.

20- كلود كاهن: الشرق و الغرب زمن الحروب الصليبية، ترجمة: احمد الشيخ، نشر سينا، 1995، ص 17.

21- عز الدين اسماعيل: منبع گذشته، ص 85.

22- الفنون التشكيليه

23- ديونيسيوس آجيوس، ريچارد هيچكوك: التاثير العربي في اوروبا العصور الوسطي، ترجمه: د. قاسم عبده قاسم، عين للدراسات و البحوث، القاهره، 2000، ص 60.
.............................................................................
منبع: سايت فيروزه
انتهاي پيام/
 يکشنبه 19 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 329]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن