تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 28 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):ما اهل بيت، وعده‏هاى خود را براى خودمان، بدهى و دِين حساب مى‏كنيم، چنانكه رسول اكر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830834152




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفت‌وگو با كتايون فيض مرندي، كارگردان نمايش «آتن- مسكو»تنهايـى و اصـالت وجـودى زن


واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: گفت‌وگو با كتايون فيض مرندي، كارگردان نمايش «آتن- مسكو»تنهايـى و اصـالت وجـودى زن
مريم منصورى - «آتن- مسكو» نوشته ادوتيموز تسولاكيدوس، از نويسندگان و كارگردان‌هاى امروز تئاتر يونان است كه به بازخوانى مدرنى از نمايشنامه «سه خواهر» آنتوان چخوف پرداخته است. اين نمايش با كارگردانى كتايون فيض مرندى و ترجمه سكينه عرب‌نژاد در تالار مولوى اجرا مى‌شود. موقعيت اصلى اين نمايش از يك ديدار نابهنگام شكل مى‌گيرد و سه خواهر طى اين ديدار در معرض مواضع و مسائل زن معاصر در جهان امروز قرار مى‌گيرند. دنيايى كه پر از تنش و تناقض كه نشانگر عصر پيچيده ماست كه در فرآيند مدرنيسم و جهانى شدن چهره عوض كرده است.

در ابتدا كمى‌راجع به اين نويسنده توضيح دهيد؟

ادوتيموزتسولاكيدوس «يكى از نويسندگان و كارگردان‌هاى معروف يونان است كه اصولا مدرسه تئاترى دارد و به همه جاى دنيا سفر مى‌كند و متد خودش را به عنوان يك كارگردان تئاتر ارائه مى‌دهد. در طول ساليان گذشته هم، دو بار به ايران سفر كرده و در دانشكده هنر‌هاى زيبا، يك سرى كارگاه‌هاى آموزشى برگزار كرد. ماحصل اين سفر، اين بود كه خانم «عرب نژاد» كه مترجم اين كار هستند، با ايشان آشنا شدند و اين كار را كه از پيشتر در دست ترجمه داشتند، با همراهى و ارتباط ايشان به اتمام رساندند. فروردين پارسال من، مجموعه‌اى از نمايشنامه‌ها را كه خانم «عرب‌نژاد» ترجمه كرده، ولى چاپ نشده بود را از ايشان گرفتم، تا از ميان آنها يك كار انتخاب كنم و از آن ميان، اين متن را خيلى دوست داشتم و انتخاب كردم. در طى فرآيند تمرين هم، تسولاكيدوس در جريان تمرين‌هاى ما بود و خيلى به ما كمك كرد. از آن جمله مى‌توانم به اين نكته اشاره كنم كه ما را به رايزن فرهنگى سفارت يونان معرفى كرد و آنها در ترجمه ديالوگ‌هايى كه از تلويزيون پخش مى‌شود، به ما كمك كردند و يك تعامل فرهنگى برقرار شد. اگر اجراى ما به تعويق نمى‌افتاد، قرار بر اين بود كه اين نيسنده هم براى اجرا بيايد، منتها چون اجراى ما، به علت آسيب ديدگى خانم« نگار عابدي» به تعويق افتاد و بازيگر اين نقش عوض شد، ايشان هم كارگاهى در رم داشتند و نتوانستند بيايند. ولى باز هم عكس‌هاى كار را براى شان فرستاديم و در جريان كامل كار هستند.

اشاره كرديد كه ايشان در كارگردانى تئاتر يك متد ويژه دارند. در اين زمينه توضيح دهيد؟

من نمى‌دانم. براى اينكه كارهايشان را نديده‌ام. فقط مى‌دانم كه مدرسه كارگردانى دارند و به عمد نخواستم حتى فيلم اين كار را ببينم. براى اينكه فكر مى‌كردم شايد ناخودآگاه تاثير بپذيريم. چند روز مانده به اجرا از ايشان خواهش كردم كه عكس‌هايى از اجراى كارشان را براى ما ايميل كنند. دو بار اين نمايشنامه در يونان اجرا شده است و عكس‌هاى هر دو اجرا را براى ما ايميل كردند. آنچه كه از فضاى عكس‌ها دريافت كرديم، اين بود كه وى اين متن را در يك فضاى خيلى رئاليستى كار كرده بود. يادداشتى هم كه در مقابل عكس‌هايى كه ما از اجراى خودمان، براى شان فرستاده بوديم، اين بود كه؛ احساس مى‌كنم شما خيلى متفاوت نگاه كرديد به متنى كه خود من هم اجرا كرده ام. با توجه به كمپوزيسيون تصاويرى كه فرستاده بودند، من هم اين تفاوت را در اجرا‌ها ديدم. به هر حال اين متنى است كه به كشور ديگرى آمده و كار گردان زن هم به آن نگاه كرده است و شايد اين نگاه، متفاوت‌تر بوده است. نمى‌دانم.

به لحاظ تماتيك چه شاخصه‌هايى در اين متن، شما را بر آن داشت كه از بين تمام ترجمه‌هاى خانم عرب نژاد، روى اين متن دست بگذاريد؟

براى من تئاتر يك كار جدى است و نه يك كار براى سرگرمى ‌يا براى پركردن زمان يا براى به دست آوردن درآمد. فكر مى‌كنم كه اگر مى‌خواهم تئاتر كار كنم بايد به موضوعاتى بپردازم كه بخشى از دغدغه‌هاى ذهنى من و همراهانم را در بر مى‌گيرد. زنانى كه در بازار كار حضور دارند و سختى‌هاى خاص خودشان را در عرصه‌هاى مختلف تحمل مى‌كنند. بنابر اين اصولا به دنبال متن‌هايى مى‌گردم كه بخشى از زندگى اين زنان را به تصوير بكشد. بحث مهاجرت، بخصوص بعد از فروپاشى شوروى و اتفاقى كه براى زنان روس مى‌افتد، بخش دردناك تاريخ زنان دنيا است. كه در شكل‌هاى مختلف و در فيلم‌هاى متفاوت از ده سال گذشته به آن مى‌پردازند. براى اينكه در همه جاى دنيا از اين زنان سوء استفاده‌هاى عجيب و غريبى مى‌شود. بحث ديگر، رابطه زنان با هم هست كه در اين نمايشنامه مورد توجه قرار گرفته است. روابطى از اين دست را شايد ما در بين نزديكان خودمان هم مى‌بينيم كه همديگر را آزار مى‌دهيم و باعث مى‌شود كه آن وحدت و يكپارچگى كه زنان بايد داشته باشند، از دست برود. و در مقابلش ضعف‌هايى حاصل مى‌شود كه كسانى كه مى‌خواهند سوء استفاده كنند، روى آن ضعف‌ها دست مى‌گذارند. به خاطر اين دو ويژگى من اين متن را انتخاب كردم و فكر مى‌كنم اين نمايشنامه خيلى به روز است و نوع مناسبات شخصيت‌هاى آن، خيلى مشابه مناسباتى است كه در همه جاى جهان و ايران اتفاق مى‌افتد.

به نوعى شخصيت‌ها و حتى اسامى‌و نوع كنش‌ها و مضمون وجود اتوپيا و تلاش براى رسيدن به آن و در نهايت از دست رفتن‌آن، خيلى شبيه نمايشنامه «سه خواهر» چخوف است. در اين زمينه كه آيا اين نمايشنامه برگرفته از متن چخوف هست يا خير صحبت كنيد و تفاوت‌ها و شباهت‌هاى اين دو؟

بله! دقيقا نويسنده وامدار «سه خواهر» چخوف هست و همان طور كه از اسم نمايشنامه هم معلوم است؛ «آتن- مسكو»‌؛ يعنى حال- گذشته. به لحاظ تماتيك هم، همان نمايشنامه است و شامل سه زن مى‌شود كه شرايط خودشان را نمى‌توانند تغيير دهند. منتها سه زنى كه در جهان امروز زندگى مى‌كنند. با مسائل، دغدغه‌ها، مشكلات و حضور اجتماعى خودشان در جامعه. مرد‌هاى اين نمايشنامه، حذف شده‌اند و ما فقط صدا مى‌شنويم اين عدم ارتباطى كه در سه خواهر هم با مرد‌ها وجود دارد، در اين نمايشنامه به صورت حذف فيزيكى اتفاق افتاده است و فقط از طريق تلفن با اين مردها، گفت و گو مى‌كنند. اتفاقى كه در اين متن مى‌افتد، اين است كه «ايرنا» ى ما، دستخوش يك تغيير و تحول نگرش مى‌شود. درست است كه مثل نمايشنامه « سه خواهر» در موقعيت خودش قرار مى‌گيرد، به اين معنا كه او از مسكو آمده و دوباره به مسكو بر مى‌گردد، منتها اين بار، با ديدگاه ديگرى به مسكو باز مى‌گردد. آتن و در حقيقت، مناسبات آتن را نازيبا مى‌بيند و به اين نكته قائل مى‌شود كه بايد مستقل شود و يك زندگى جديدى را بسازد و شايد اين روان نسل جوان بتواند نسل گذشته را كه دچار آسيب شده، برگرداند و دوباره آنها را دور هم جمع كند. اينها نكات مشابهى است كه بين «سه خواهر» و اين متن وجود دارد و علاوه بر اينها، دغدغه‌هاى مدرنى كه براى اين سه خواهر در شكل‌هاى مختلف فعاليت‌هاى اجتماعى وجود دارد. بدگويى‌هاشان، سوءظن‌هايى كه جامعه زنانه به همديگر دارند، غيبت‌هايى كه وجود دارد، ترس‌هايى كه باعث مى‌شود در نوع روابط و تعامل‌هاشان، اگر نكته‌اى متوجه خودشان هست، آن را از خودشان دور كنند و آن را در زمين ديگرى بيندازند كه به‌نظرمن، همه اين موارد شامل بحث‌هاى اجتماعى مى‌شود و اصلا اين بحث، خاص زنان نيست. شايد ما هم در مناسبات پيرامونمان اين نكات را خيلى ببينيم كه سعى نمى‌كنيم مسئله اى را حل كنيم و بر اساس سوء تفاهم‌ها هميشه مى‌خواهيم ردش كنيم و اين سوءتفاهم را به سمت طرف مقابل يا فردى كه نيست هدايت كنيم. اين‌ها تفاوت‌هايى است كه در اين متن و نمايشنامه «سه خواهر» چخوف وجود دارد.

من فكر مى‌كنم در نمايشنامه‌هايى كه در سال‌هاى اخير نوشته مى‌شود، برخى از نمايشنامه‌هايى كه در كشور خودمان نوشته مى‌شود و چه نمايشنامه‌هايى كه از نويسندگان خارجى به فارسى ترجمه مى‌شود، از جمله كارهاى نيل سايمون يا سام شپارد يا همين متنى كه شما كار كرده‌ايد و...، انگار جنس نگاه به درام، درگيرى‌ها و كنش‌ها در حال تغيير است. ديگر ما با مقولات پيچيده و بزرگ بشرى مواجه نيستيم و اتفاق‌هاى روزمره هستند كه به دنياى درام شكل مى‌دهند. كه گاه امكان دارد اين مسئله هم پيش بيايد كه ؛ آيا تمايزى وجود دارد، مضمونى كه در يك ميان پرده تلويزيونى ارائه مى‌شود يا آنچه كه در روى صحنه اتفاق مى‌افتد؟

من فكر مى‌كنم كه اين تغيير قطعا وجود دارد. به دليل اينكه جامعه جهانى امروز، جامعه متخصصى شده است. تخصص يعنى اينكه بحث كوچكى را تا عمق آن مطرح كنيم. نه اينكه پيام‌هاى بزرگ را در سطح ارائه كنيم. نمايشنامه‌هايى كه امروز نوشته مى‌شوند، از جمله همين نمايشنامه، قصه‌هاى ساده اى دارند. نوع كنش‌ها، شخصيت پردازى و تعاملاتى كه به وجود مى‌آيد و اتفاق‌هايى كه روى مى‌دهد و تفاوت اين اتفاق‌ها هست كه دقت ما را بيش‌تر مى‌كند كه به مسئله اى با عمق بيش‌ترى بپردازيم. يعنى درنگ كنيم. قطعا هم با ميان پرده متفاوت است. چه به لحاظ طول مدت و چه به لحاظ شيوه نگارش و پرداخت متن كه جزئيات و تغييرات كمترى وجود دارد و چه به لحاظ نوع اجرا‌هايى كه وجود دارد با ميان پرده‌ها متفاوت است. ميان پرده‌ها، معمولا ساعات مفرحى را مى‌سازند كه سوالى در ذهن مخاطب ايجاد نمى‌كنند. ولى در نمايشنامه‌هاى نويسنده‌هايى كه شما نام برديد، ما با يك پرسش مواجه مى‌شويم. اين هم از جمله تفاوت‌هايى است كه وجود دارد و هيچ چيزى را، بخصوص در اين نمايشنامه، قطعى مطرح نمى‌كند. يعنى ذهن مخاطب را درگير مى‌كند يا دست كم، ما سعى كرديم كه گزينه مستقيمى‌را در رابطه با شغل اينها مطرح نكنيم. بينابين نگه داريم. يا يك پارودى ايجاد كنيم كه تماشاگر مى‌تواند به اين سو يا سوى ديگر آن متمايل شود. به نظرم اين چالش‌هايى كه ايجاد مى‌شود، تفاوت تئاتر را با گونه‌هاى ديگر نمايشى مى‌سازد.

آيا اين سير به سوى تخصصى‌تر شدن است كه منجر به تغيير شكل درام امروز شده است؟

نمى‌دانم كه مى‌توانم پاسخ شما را به اين ترتيب بدهم يا نه! چون اين مسئله نياز به يك بررسى اساسى اجتماعى و سياسى دارد. آن چيزى كه خودم تصور مى‌كنم اين است كه؛ شايد به اينجا رسيده‌ايم كه بايد از خودمان شروع به تغيير كنيم براى اينكه جهانى را تغيير دهيم. بنابر اين به اين مناسبات مى‌پردازيم. سال‌هاى بى‌ثباتى ديگر تمام شده است. ما به چيزى به اسم پارلمانتاريسم نياز داريم. يعنى اشتراك ذهن و به سمت دموكراسى رفتن و در كنار هم قرار گرفتن و به ديگران حق دادن. يعنى هر انسانى به مصداق يك انسان حق دارد و بايد نيازش را از جامعه طلب كند و جامعه هم به او بپردازد. بنابر اين شايد چيزى به نام آرمان جهانى بزرگ، به عنوان يك تشكل سياسى كه به آدم‌ها بگويد؛ اين گونه فكر بكن و لاغير، و در كنار خودش با توجه به نكات مثبتى كه در خودش دارد، يك سرى نكات منفى هم دارد. نكات مثبتش اين است كه به انسان آرمان مى‌دهد و نكات منفى اينكه فرديت انسان را هم از او مى‌گيرد. البته اين تحليل شخصى من است، اما به نظرمى‌رسد كه جهان از اين وادى فراتر مى‌رود. البته اين تحليل شخصى خود من است. اما به نظرم مى‌رسد كه جهان امروز دارد از اين‌وادى فراتر مى‌رود. بنابراين ما به جزئيات روابط انسانى مى‌پردازيم. شايد هم به خاطر اينكه در جامعه جهاني، فضاى نيازهاى اقتصادى و معيشتى آدم‌هاى طبقه متوسط شكل ديگرى دارد.

در جوامع ديگر- چون شما از نويسندگان آنها مثال زديد- طبقه متوسط نياز مالى شديد ندارد و به همين جهت هم اين طبقه متوسط مى‌تواند به جزئيات ظريف‌ترش بپردازد. شايد اگر در هنگام انقلاب اكتبر روسيه بود، همه غم نان داشتند يا درانقلاب‌هاى فرانسه بود كه بحث دموكراسى و آزادى خواهى بود ويا مصداق‌هاى ديگر، ما با اين گونه نمايش‌ها مواجه نبوديم و شما هم دانتون را مى‌ديديد. اما الان وقتى كه يك رفاه اجتماعى نسبى به طبقه متوسط داده مى‌شود، آنها ديگر بحث زندگى و معيشت را ندارند وبه موارد ريزتر و كوچك‌تر و شخصى‌تر زندگى مى‌پردازند.

طبيعى است كه هر كارگردانى با تحليل و نگاه ويژه خوش به سوى يك متن مى‌رود، اما منظر شما نسبت به وجود رگه‌هاى غليظى از سنت در شخصيت‌هاى زن اين نمايشنامه چگونه است. از يك سو ما با ايرانا مواجهيم كه به خاطر صومعه رفتنش هم از سوى خواهرانش محكوم مى‌شود هرچند كه افكار او هم براى صومعه رفتنش دلايل قطعى‌ ندارد. اما در كاراكتر آنارشيستى مثل ماشا هم، در عمل‌ها و قضاوت‌هايش همواره با يك سرى سنت‌هاى اجتماعى همراه مى‌شود كه انگار براى همه اين كاراكتر اهميت دارد و لايه‌اى از سنت در هر سه خواهر با وجود مهاجرت يا رفتن به صومعه، به يكسان پررنگ و بارز است.

در تقسيم‌بندى‌ها و تحليلى كه ما از شخصيت داشتيم، مبتنى برمتن و آن چيزى كه فكر مى‌كرديم بايد به آن بپردازيم، اين بود كه اين «سه خواهر» را به نوعى به آن چيزى وابسته كرديم كه از جنس اصالت وجودى يك زن نيست.

به نظر من، الگا براى اينكه زن موفقى باشد، متد مردانه را پيش مى‌گيرد. يعنى آدم‌ها را براى خودش فايل‌بندى مى‌كند، بدون اينكه رابطه عاطفى‌ با آنها برقرار كند. مثلا با دوست خواهرش وارد رابطه مى‌شود، به دليل اينكه در آن شرايط به وى احتياج داشته است. مردهاى ديگر هم براى او فايل‌بندى شده هستند، در هيچ‌يك از اين روابط براى او، رابطه عاشقانه و عاطفى‌ وجود ندارد و به گونه‌اى عمل مى‌كند كه شايد در جامعه صنعتي، نظام مردسالارانه از مردها و زن‌ها چنين توقعى دارد. به همين جهت است كه محكوم است و تمام ارتباطاتش را از دست مى‌دهد، براى اينكه وجوه زنانه‌اش ر ا از دست داده است و به آن بخش از وجوه زنانه‌اش، نپرداخته است. اگر رابطه‌اى هم با بوريس برقرار مى‌كند، شكسته بسته است و خودش هم چيزى در مورد آن نمى‌داند و به همين دليل شكست مى‌خورد. شخصيت «ماشا» دقيقا وابسته است و نوعى زن سنتى است. حتى پوزيشن كارى‌ هم كه مى‌گيرد، يك كار يدى است و نمى‌تواند خودش را در يك جامعه مهاجر بالا بكشد ودر مرتبه مناسب كارى و اقتصادى قرار بگيرد. به همه سرويس مى‌دهد. در ميزانسن‌هايش هم همين‌طور است. اگرچه خانه، متعلق به او نيست، اما اوست كه مرتب حركت مى‌كند ودر حال جمع و جور كردن است و بى قيد و بند عاشق هر مردى مى‌شود كه به او اظهار عشق كند. خيلى تنهاست و البته هر سه اين شخصيت‌ها، در زندگى عشق را كم دارند. «ايرنا» در جامعه بسته روسيه، به دنبال يك راه گريز است. فقط به دنبال راه گريز است، حتى اگر راه گريز مذهب باشد. مى‌دانيد كه به هر حال به واسطه سال‌ها نظام سوسياليستي، علقه مردم به مذهب در آن جامعه خيلى كمتر است و «ايرنا» در اين ميان، فقط به دنبال يك راه فرار مى‌گردد و از مذهب هم در اين راه استفاده مى‌كند.

چون در نامه‌اى كه از مادر مقدس هم مى‌آورد، ذكر شده كه وى خيلى مادى است و نمى‌تواند در صومعه دوام بياورد. اما «ايرنا» از اين زمينه استفاده مى‌كند، براى اينكه خودش را به جاى ديگرى منتقل كند واعتقاد واقعى ندارد. همه اينها وابستگى‌هاى سنتى خودشان را دارند و هنوز شخصيت مستقل خودشان را به عنوان يك زن پيدا نكرده‌اند، به همين دليل است كه روابط‌شان گسسته مى‌شود واز هم دوباره جدا مى‌شوند و الگادر ديالوگى كه مى‌گويد: «فكر مى‌كنم ديگه بزرگ شده باشيم.» شايد اينها از هم جدا مى‌شوند كه دوباره، در يك موقعيت ديگر به هم برسند و به آن زن متعادل آرمانى برسند كه همه ما دوست داريم باشيم و جامعه شاهدش باشد.

آن «زن متعادل آرماني» چه ويژگى‌هايى دارد؟

به نظر من زن متعادل آرمانى كسى است كه تمام وظايف عاطفى و اجتماعى‌اش را بتواند با هم هماهنگ كند. هيچ‌وجه مردانه‌اى را به خودش نپذيرد، اما از توانمندى‌هاى مردها استفاده كند و هيچ وجه زنانه‌اى را از دست ندهد. البته خيلى كار سختى است. براى اينكه آنقدر در طول تاريخ، وظايف زن‌ها متعدد بوده است كه متعادل كردن اينها، نياز به اين دارد كه يك جامعه از او حمايت كند، يعنى حمايت‌هايى از او بكند تا بتواند اين تعادل را براى خودش برقرار كند و همان اندازه كه حضور اجتماعى دارد، در بستر خانواده هم حضور معنوى اش را داشته باشد. چون مهم‌ترين نقش زن كه او را يگانه هم مى‌كند، مادر بودنش است. مگر اينكه درهزاره‌هاى آينده، توليد مثل ماشينى هم به وجود آيد و آن وقت بتوان، عنصرى به نام مادر را حذف كرد.

مادر يعنى پرورش دهنده جامعه و انسان از بطن او به وجود مى‌آيد. سه سال اوليه زندگي، يعنى تشخص يك فرد و يك نسل. حالا براى اينكه يك زن، هم مادر باشد و هم حضور اجتماعى داشته باشد، قطعا به كمك‌هاى زيادى نياز دارد وقطعا طرز تلقى مردها نسبت به زن‌ها هم بايد تغيير كند. وگرنه نمى‌تواند اين اتفاق بيفتد. زن‌ها دراين راه به توجه جنس مخالف و به دور انديشى نظامى‌كه در آن زندگى مى‌كنند، بسيار احتياج دارند. وگرنه زن‌ها به تنهايي، در اين راه مى‌مانند.

در عين حال كه بازيگران پرتحرك بودند و صداى خنده‌هايشان در گوش ما مى‌پيچيد، بخصوص شخصيت الگا كه سعى مى‌كرد در شرايط مختلف مياندارى و موقعيت را حفظ كند و درعين رگه‌هاى ظريف طنزى كه در اين كار وجود داشت، فكر مى‌كنم ما با نوعى تراژدى مواجه بوديم و در نهايت، غم تنهايى هر سه خواهر بود كه ما را در برگرفت. آيا اين رگه‌ها طنز در خود متن وجود داشته يا اين نگاه شماست كه به نوعى عدم قطعيت و تعليق را در تمامى‌اجرا تسرى مى‌دهد؟

اصلا موقعيت، موقعيت طنزى است و ما با نمايشنامه‌اى از اين دست مواجه‌ايم. اما ديالوگ‌ها يا آكسون‌گذارى‌ها يا نوع پرداخت در نمايشنامه نيست و در اجرا درآمده است. ما سعى كرديم اين موقعيت طنز تلخ و به نوعى گروتسك را كه مى‌خنديم، اما خنده استهزا نيست. بلكه خنده موقعيت و جنس روابط است از فرط خراب بودن و اينكه چرا درست و هماهنگ نمى‌شود. در واقع در اين موقعيت اين موارد، برجسته‌تر مى‌شود. در پرداختش هم ما مى‌دانستيم كه اين ظرف و مظروف بايد با هم برابر باشد كه وقتى ما با يك نمايشنامه‌اى كه داراى طنز موقعيت است، روبه‌رو هستيم، قطعا بايد آن را برجسته‌تر كنيم. فكر مى‌كنم تلخى آخرش در كنار خنده‌هاى اول، دلنشين‌ مى‌شود. چون اتفاق عجيبى در نمايشنامه نمى‌افتد. ما با موقعيت كوچكى مواجه هستيم كه به تدريج گسترده مى‌شود. مدت نمايشنامه خيلى طولانى است و تقريبا يك ساعت و نيم طول مى‌كشد. منتها با توجه به اينكه تماشاگر ما حوصله نمايش‌هاى طولانى را ندارد. خود نمايش هم پيشنهاد كرده بود كه بين تابلوها، يك آنتراكت داشته باشيم، ما نمى‌خواستيم اين اتفاق بيفتد. براى اينكه مخاطب ايرانى خودمان را مى‌شناسيم. وقتى كه بيرون مى‌رود و دوباره به سالن باز مى‌گردد، با فكر بيرون به داخل سالن مى‌آيد. ما نمى‌خواستيم اين اتفاق بيفتد و مى‌خواستيم كه تماشاگر را نگه داريم. به همين دليل سعى كرديم كه اين شتك‌هاى خنده را تا آخر نمايشنامه بكشانيم كه ريتم و ضرباهنگ و ارتباط را از دست ندهيم تا بتوانيم حرف آخرمان را بزنيم.

در مورد اتفاقى كه براى «نگار عابدي» ‌افتاد، بگوييد؟

در ميزانسنى كه الگا و ماشا بطرى‌ها را مى‌آورند و مى‌برند، متاسفانه در يكى از تمرين‌ها يكى از شيشه‌ها شكست و خانم عابدى زمين خورد و دستشان جراحت برداشت. ما بلافاصله تمام كارهايى را كه بايد، انجام ‌داديم اتفاق خيلى تلخى بود و بايد در عرض يك هفته عمل مى‌شدند. براى اينكه عصب دستشان آسيب ديده بود و بايد پيوند عصب مى‌خورد. خوشبختانه همه اين كارها انجام شد و ما هم كار را تعطيل كرديم. كار عمل انجام شد و طول درمان شروع شد. پزشك پيشنهاد كرد كه مى‌تواند كار كند. البته الان مشغول كاردرمانى است. سه تا از انگشت‌هايش آسيب ديده بود كه الان دو تا از آنها به حالت عادى بازگشته‌اند. منتها بايد سركارهايى برود كه خيلى ريتم تند نداشته باشند. به اين ترتيب كار را مدتى متوقف كرديم تا اينكه بچه‌هاى گروه پيشنهاد دادند كه كار را ادامه دهيم. نگار هم خيلى لطف كرد و بعد از اينكه حالش خوب شد، يكى دو جلسه سرتمرين‌هايمان آمد و نقطه‌نظرهايش را گفت. گروه همچنان كه در بروشور هم اعلام كرده، همچنان خودش را مديون نگار عابدى مى‌داند و به همين دليل هم كار را به او تقديم كرده‌ايم.

كدام نقش را بازى مى‌كردند؟

نقش ايرنا كه حالا رويا مير علمى‌ايفاگر آن است.

در مورد اجرا در تالار مولوى بگوييد، استقبال چطور است؟ آيا اگر در تئاتر شهر اجرا داشتيد، اتفاق بهترى براى اين نمايش مى‌افتاد؟

قطعا! من اين سالن را انتخاب نكردم و اين پيشنهاد مركز هنرهاى نمايشى بود. البته تالار مولوى تالار خوبى است، منتها ساعت اجراى ما، خيلى بد است. براى اينكه تماشاگران حرفه‌اى تئاتر بايد از ساعت 3 راه بيفتد تا در ساعت پنج و نيم عصر به تالار مولوى برسند و خيلى از تماشاگران ما پشت درمانده‌اند و مجبور شده‌اند كه روزهاى ديگر بيايند. از سوى ديگر همزمان دو كار حرفه‌اى انجام مى‌شود و بعد از من، آقاى مكارى اجرا دارد. اگر يك كار دانشجويى در كنار ما بود كه طيف مخاطب خاص خودش را دارد و آنها اتفاقا در اين ساعت، دم دست هستند چون دانشكده‌هايشان تعطيل مى‌شود، قطعا با جمعيت بيش‌ترى مواجه بوديم. ولى در شرايط فعلي، تقريبا هر روز با همين جمعيتى كه شما ديديد، مواجه هستيم. اطلاع‌رسانى‌ها هم ظاهرا بد نبوده است.

و سخن آخر؟

من اميدوارم هيچ اتفاق بدى در هيچ كارى نيفتد. از آقاى پارسايى خيلى ممنونم. به خاطر اينكه در حل مشكلات مالى پرداخت هزينه بيمارستان خانم عابدى از اين گروه حمايت كردند و اميدوارم بحث بيمه ضمن كار هنرمندان و بيمه آسيب‌ديدگى‌شان جدى شود. مى‌دانيد كه اگر كسى در محل كار آسيب ببيند، كارفرما مكلف است كه هزينه‌هاى درمان فرد را بپردازد. اما چنين قانونى براى هنرمندان وجود ندارد. براى اينكه شغل ما به عنوان كار در وزارت كار تعريف نشده است و بنابراين حمايت‌هايى از اين دست هم شامل آن نمى‌شود. اميدوارم خانه تئاتر و خانه هنرمندان و مسئولان امر به اين قضيه بپردازند. چون بعد از اينكه اين اتفاق درگروه ما افتاد، خيلى از كارگردان‌هاى ديگر كه با من صحبت مى‌كردند، اشاره داشتند كه در كارهاى آنها هم همين اتفاق‌ها افتاده است و اين امر، بسيار جدى است شايد بهتر باشد بگويم كه اين نمايش براى ما اين پيام را داشت كه به هنرمندان جدى فكر كنيد. براى اينكه اگر آسيب ببينند ما پتانسيل‌هايى را از دست مى‌دهيم كه شايد بايد نسل‌ها بگذرد تا يك هنرمند ديگر بيايد. براى اينكه هنرمند را نمى‌توان تربيت كرد. بايد يك زمينه ذاتى وجود داشته باشد و بعد تربيت شود و خانم عابدى يكى از اين افراد هستند.
 شنبه 18 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: حيات نو]
[مشاهده در: www.hayateno.ws]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 96]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن