واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: احساس واقعي من
عزت نفس، يك ويژگي قابل قبول و پرشور و هيجان است و معطوف كردن آن به سوي خود، كار قشنگي است. اما، تمامي حالتهاي رفتار بشر، شايسته اين ويژگي صميمانه نيست.
راهنماهاي افكار مثبت بهندرت بين خويشتنپذيري سالم و ويژگي بدخيم خودشيفتگي ديكتاتورهايي كه روابط و خانوادهها، اگر نه تمامي ملتها، را زير سلطه خود دارند، فرق ميگذارند.
در مورد كسي در زندگيتان فكر كنيد كه ظاهراً رضايت خاطر فراواني دارد. حالا به نحوه احساس خود بعد از ارتباط با چنين شخصي فكر كنيد.
اگر شما احساس صميميت، رشد و ارزش ميكنيد، احتمالاً با شخصي مواجه شدهايد كه داراي عزت نفس سالم است.
اما اگر در نتيجه مصاحبت با چنين شخصي به شما احساس شرمندگي، سردر گمي، شك به خود يا نامرئي بودن دست ميدهد، رابطه خود را با او قطع كنيد.
به احتمال زياد شما با يك خودشيفته ارتباط داريد.
فلسفه شرقي، خودشيفتگي را «دشمن صميمي» عزت نفس واقعي مينامد، دو چيز مشابه با نتايج عكس.
اگر ياد بگيريد كه خود شيفتههارا بشناسيد و با رفتار مخرب آنها برخورد كنيد، ميتوانيد خودتان را از دنياي زيانباري نجات دهيد.
دنيايي كه در انتظار تمام كساني است كه دشمن صميمي را با يك دوست اشتباه ميگيرند.
چگونه عزت نفس را از خودشيفتگي تشخيص دهيم
اين روش را امتحان كنيد: از كسي در زندگيتان كه بوي عزت نفس ميدهد، بپرسيد: «شما فكر ميكنيد از چه راههايي ميتوانيد رشد يا تغيير كنيد؟»
اگرآن شخص از لحاظ روانشناسي سالم باشد، فهرست بلند بالايي به شما ارائه ميدهد.
اين به خاطر اين است كه عزت نفس واقعي براساس زمينههاي مشخصي است كه در آن زمينهها شما ميتوانيد خودتان را ارتقا دهيد و نيز بر پايه تلاش صادقانه براي غلبه بر مشكلات است.
اشخاص سالم ميدانند كه آنها هميشه مانند يك كار در حال پيشرفت هستند.
از طرف ديگر، خودشيفتگان به شما خواهند گفت كه چيزي براي تغيير ندارند.
آنها نميخواهند به طبيعت ناقص خودشان اقرار كنند، زيرا پذيرفتن نقص براي آنها غير قابل تحمل است.
اين بدان معناست كه آنها هرگز اشتباهات را تصحيح نميكنند و يا بينش خود را گسترش نميدهند، هر دردي را كه احساس ميكنند، بهطور مبهم بدتر ميشود.
خودشيفتگان اغلب در اضطراب بهسر ميبرند، در حالي كه نميخواهند قبول كنند كه رفتار خود آنها باعث نارضايتيشان مي شود.
خشم خودشيفتگي ميتواند حالت داد زدن، گريه كردن، زوزه كشيدن، دراز كشيدن يا با عصبانيت از اتاق بيرون رفتن به خود بگيرد.
شدت خشم خودشيفته عزت نفس را نشان نميدهد، بلكه ترسي واقعي از اين كه به نظر ديگران بد و فاقد ارزش باشد را نشان ميدهد.
براي برخورد با خودشيفتگان، مهم است بدانيد كه آنها در جايي از خودشان متنفر ميشوند.
آنها كاملاً ارزشهاي بعضي از سيستمهاي بسيار دقيق اجتماعي (يك خانواده، يك مذهب، يك اجتماع) را پذيرفتهاند؛ جايي كه در آن عشق ميورزند و يا به خاطر معيارهاي خارجي از اداي عشق امتناع ميكنند. (اگر شما زيبا،لاغر و شيك باشيد، عاشق شما خواهند شد، اما اگر يك ترك تحصيلي زشت و چاق هستيد، عشق را فراموش كنيد.)
انسانهاي اين چنيني، شيفته رتبه اجتماعي هستند، همانگونه كه معتادان شيفته مواد مخدر هستند.
آنها براي تحسين لهله ميزنند، زيرا تحسين دقيقترين راه براي اين است كه روزي به عشق بيچون و چراي خودشان برسند.
روشهاي زير ميتواند به شما كمك كند تا از اين دام احمقانه دوري كنيد.
سوار شدن بر ترن هوايي عزت نفس
مشكل اين است كه شما را نسبت به شكست، فوقالعاده آسيبپذير ميكند.
اگر به زيبايي جواني اعتماد كنيد، پير شدن براي شما به منزله انهدام زندگي است.
چرخة اقبال خوب و بد مثل بالا و پايين رفتن يك ترن هوايي است: هرچه كه بالا رود، ناگزير پايين ميآيد.
هدف انسان خود شيفته اين است كه هميشه در نقطه بالاي ترن هوايي بماند كه اين امكانپذير نيست.
عزت نفس واقعي وقتي به وجود ميآيد كه قادر باشيد از كل سواري به سادگي لذت ببريد.
اين فقط در صورتي امكان دارد كه نقطه عطف ما فراتر از ترنهوايي باشد.
خودتان را به عنوان مادر عاشقي تصور كنيد كه دارد بچهاش را تماشا ميكند كه در نقطه مطمئني روي زمين سوار ترن هوايي ميشود.
آيا شما مي فهميد او كي بالا ميرود و كي پايين ميآيد؟
البته! آيا عشق شما به او به نسبت اين كه ترن هوايي روانه كدام راه است، تغيير ميكند؟
البته كه نه! اين نگرش خيرخواهانه نسبت به خود كوچولو، كودكانه و طناز خودتان، يك شيوه نسبتاً درست است، اگرچه هميشه شيوة آساني نيست.
خود اصلي شما دائماً در اين آگاهي زندگي ميكند، اگرچه ممكن است شما به آن پي نبريد.
در اين جا تعدادي از تمرينهايي ذكر ميشود كه ميتواند به شما كمك كند تا با اين آگاهي ارتباط داشته باشيد.
1. فقط تماشا كنيد. من هر روز چيزي حدود نيم ساعت فقط صرف تماشاي خودِ من ميكنم كه سوار ترنهوايي خودش است.
روزي كه مرا تحسين ميكنند، ممكن است به خودم بگويم: «اوهوي، نگاه كن، من در مسير بالا رفتن هستم! چه منظره محشري!»
وقتي كه به طرز وحشتناكي شكست ميخورم، ممكن است فكر كنم، اوه، ترن هوايي دارد پايين ميآيد! آخ!
با اظهار نظر كردن بدون قضاوت، خودم را در جايگاه مشاهده قرار ميدهم، جايگاهي كه در آن مهرباني و آزادي را حس ميكنم، من اين جايگاه را خلق نميكنم. فقط آن را ميبينم.
2. به سير نزولي خود بخنديد. خودشيفتگان ممكن است اشتباهات خودشان را انكار كنند يا خودشان را در زير بار از تنفر از ترحمگويي، به باد انتقاد بگيرند.
سعي كنيد از خودشيفتگي دوري جوييد و درباره اشتباه خود با ديگران به نحوي صحبت كنيد كه آنها را وادار به خنديدن كنيد و به اين طريق عزت نفس كسب كنيد.
شروع كنيد، يك اشتباه را انتخاب كنيد و آن را خندهدار كنيد اين روش مؤثر است.
3. به بيرون از خودتان توجه كنيد. يك مبارزه: يك مكالمه پنج دقيقهاي ترتيب دهيد كه طي آن فقط درباره طرف مقابل صحبت كنيد.
از او سؤالاتي درباره خودش بپرسيد، بعد واقعاً به جوابها گوش دهيد. تا وقتي كه پنج دقيقه نگذشته است، اصلاً درباره خودتان حرف نزنيد.
4. درخواست مخالفت كنيد. از ديگران بپرسيد آيا تا به حال شده كه با چيزي كه به آنها گفتهايد، مخالف باشند.
اگر گفتند بله، نظرشان را بخواهيد، با دقت توجه كنيد و بگوييد: « متشكرم، درباره آن فكر خواهم كرد.»
دقت كنيد كه آيا حالت خودشيفتة شما ميخواهد عكسالعمل نشان بدهد، اگر اين طور شد، سعي كنيد بيشتر بخنديد.
هرچه بيشتر شما خودشيفتگي را در خودتان تشخيص دهيد و آن را با عزت نفس واقعي تعويض كنيد، بيشتر ميتوانيد دست از طلب ديوانهوار تحسين بكشيد و از سرزنش بپرهيزيد.
چگونه شخص خود شيفته راكنترل كنيم؟
اگر شما يك رئيس، يك هماتاقي يا (خدا رحم كند) يك والد با اختلال شخصيتي خودشيفته كامل داريد، تلاش شما براي ايجاد عزت نفس سالم در او به شدت ستيزهجويانه خواهد بود.
چهار روش براي برخورد با چنين اشخاصي وجود دارد.
هر روش ميتواند براي شرايط گوناگوني مفيد باشد و درك هر چهار روش، گسترهاي از واكنشها را، حداقل نسبت به خودشيفتگان محبوبتان، در اختيار شما قرار ميدهد.
1. تسليم شويد. اولين راه برخورد با اشخاص خودشيفته اين است كه با آنها آن طور رفتار كنيد كه دوست دارند.
يعني اين كه آنها را در رأس هر تصميمگيري قرار دهيد و افكار و احساسات خود را سركوب كنيد و دائماً به آنها اطمينان خاطر بدهيد كه آنها بهترين، فهميدهترين، با هوشترين و زيباترين هستند.
اگر شما از كلنجار رفتن با ميل به پرت كردن خودتان در جلوي يك قطار لذت ميبريد، من توصيه ميكنم تسليم شويد.
2. به عقب هل بدهيد. اشخاص خود شيفته زورگو هستند.
آنها به لطف و خويشتنداري سايرين تكيه ميكنند تا تسلط رواني خود را ادامه دهند.
اگر رك، قرص و محكم از تقاضاهايشان پيروي نكنيد، پژمرده ميشوند، زيرا در محيط نابهنجار عاطفي آنها، يك نفر از دو نفر بايد هميشه سلطهگر و ديگري بايد همواره سلطهگو باشد.
اگر نقش سلطهگري را از خودشيفتگان بگيريد، آنها به درون طبقة سلطهجو ميافتند، بدون اين كه حتي بفهمند چرا.
دفعه بعد كه شخص خودشيفته با شما داد و بيداد كرد، توضيح ندهيد و او را آرام نكنيد.
در عوض سلطه گر شويد. به وضوح بيان كنيد كه كارهايي راكه باعث تهديد و فريبتان شود، تحمل نخواهيد كرد.
اگر نق نق كرد، به او بگوييد بس كن.
اگر عصباني شد، شما هم عصباني شويد.
اين واكنش محكم، به جاي اين كه درگيري را همانگونه كه در اشخاص عادي امكان دارد، تشديد كند، اغلب مانع نابودي اشخاص خودشيفته در مسيرشان ميشود.
بالا و پايين رفتن تسلط در مغز شخص خودشيفته به نفع شماست، اگر مايل باشيد آنها را راهنمايي كنيد.
3. با تحسين به آنها دارو بدهيد.
خودشيفتگان واقعي بدون اغراق معتاد تحسين هستند. دوزهاي بزرگ چاپلوسي ميتواند آنها را در يك شادماني مسموم قرار دهد.
اگر خودتان را در سلطه يك خودشيفته يافتيد، سعي كنيد كه يك دوز از خودتقويتي به او تحويل دهيد.
دروغ نگوييد. فقط چيزهايي مثل «تو توان خيرهكنندهاي داري!» يا «واي خداي من، تو چه چيزهايي بلدي!» بگوييد.
اين كار اغلب خود شيفتگان را طوري رام ميكند كه شما ميتوانيد آنها را به حاشيه زندگيتان برانيد و دنبال كار خودتان برويد. بله، اين در مقايسه باگفتن واقعيت كامل «تو از نظر رواني مريض هستي، تو به كمك نياز داري» رياكارانه است، اما سعي در متقاعد كردن يك خودشيفته براي تغيير، تقريبا غيرممكن و محكوم به شكست است.
4. طناب را بيندازيد. شما با كشيدن رقيبتان از يك طرف طناب به طرف ديگر در روي زمين، برنده يك مسابقه طنابكشي ميشويد.
اما اگر مسابقة طنابكشي از قضا بيمعني و مخرب باشد، در آن صورت روشي كه واقعاً بايد به كار ببريد، اين است كه طناب را بيندازيد.
دست برداريد و دور شويد. خودشيفته، مسابقه طنابكشي را برنده خواهد شد و شما سلامت عقل را انتخاب كنيد.
اگر هر يك از اين رفتارها را به طور منظم تمرين كنيد، درخواهيد يافت كه زندگي خيلي كمتر وحشتانگيز است.
شما قادر خواهيد بود هر خود شيفتهاي را كه از قضا سر راه شما قرار ميگيرد، كنترل كنيد. ياد خواهيد گرفت كه از ترن هوايي شرم و چاپلوسي خودتان بيرون بپريد.
اين عمل حاكي از جسارت و نزاكت است كه به شما كمك ميكند كه دنيا را شفا بدهيد، به جاي اين كه به آن صدمه بزنيد. ميراثي كه هيچ خودشيفتهاي، هرچند قدرتمند، هيچ وقت نميتواند ادعاي تصاحب آن را داشته باشد.
جمعه 17 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 111]