تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 19 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هرگاه نيت فاسد شود، بلا و گرفتارى پيش مى آيد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814651618




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

لطفا از 118 بپرسيد كد ملي شاعر چند است؟


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: لطفا از 118 بپرسيد كد ملي شاعر چند است؟


اشاره: مجموعه شعر پسته لال سكوت دندان‌شكن است، سومين آلبوم شعر فرانو، يك اتفاق بديعي در وادي شعر دهه هشتاد است. اين‌گونه اشعار و توضيح نكات قوت و ضعف آن، نقد و بررسي صاحب‌نظران را مي‌طلبد. نگارنده با بررسي تطبيقي نمونه‌هايي از شعرهاي اين دفتر، مطلب زير را تقديم مي‌دارد.‌

انديشمندان بر اين اصل متفق‌القولند كه بدترين علت براي انسان ناداني است.

پزشكان اصطلاحاتي دارند / كه ما نمي‌فهميم / ما دردهايي داريم كه آنها نمي‌فهمند / نفهمي بد دردي است / خوش به حال دامپزشكان! (ص 43)

فيلسوفان بسياري در مورد رهايي انسان از دام ناداني انديشيده‌اند. پوپر در مورد كانت مي‌نويسد: كانت فيلسوف جنبش روشنگري است و ادامه مي‌دهد كه روشنگري يعني خروج انسان از قيموميت خود كرده و قيموميت يعني اين كه انسان نتواند بدون هدايت و راهنمايي فرد ديگري عقل و خرد خويش را به كار گيرد. اين قيموميت نه در نقص انسان بلكه در ضعف تصميم‌گيري و شجاعت آن فرد مقلدي نهفته است كه نمي‌خواهد بدون راهنمايي ديگران از عقل خود استفاده كند. بنابراين شعار روشنگري اين است كه ‌

به نظر كانت خود رهايي از راه كسب دانش، ايده اساسي و محوري جنبش روشنگري است. شاعر به معضل بي‌هويتي كه ممكن است در جامعه پديد آيد، اظهار نگراني مي‌كند:

من همان شاعري هستم / كه در دربار يعقوب ليث / از كمبود ممدوح، خود را كشت / من همان عارفي هستم كه در حمله مغول از بس تير خورد جوجه‌تيغي شد / من همان روشنفكري هستم كه در كابينه نادر / دسته تبر مي‌ساخت - الو 118 / لطفا بگوئيد كد ملي من چند است؟ (ص 21)

به نظر مي‌رسد نگراني شاعر به حق است، زيرا زماني كه در جامعه‌اي حالت به وجود مي‌آيد، پديده‌اي بنام چهره مي‌نمايد و آن اين است كه دگرگوني در حوزه‌هاي مادي و معنوي مانند: ماشين، تكنولوژي، كارخانه... روي مي‌دهد ولي ارزش‌ها، اعتقادات و نرم‌ها دچار تحول نمي‌گردند. در جامعه كنوني خودمان اين وضعيت را مي‌توانيم در موارد موبايل، كامپيوتر، ماهواره... ببينيم.‌

نكته‌اي كه در اين جا مورد نظر است اين است كه تغييرات مادي و عيني به سهولت انجام مي‌گيرد ولي دگرگوني در عقايد و باورها و آداب و رسوم به كندي امكان‌پذير مي‌گردد و صرف زمان طولاني‌تري را مي‌طلبد. به نحوي كه اين دو دگرگوني هماهنگ نيستند. در اين حالت پديده‌اي به نام به‌وجود مي‌آيد.

آبهاي جهان بوي نفت مي‌دهند / نفت بوي دلار / دلار بوي خون / خون بوي ايدز / ايدز بوي آدمهاي يكبار مصرف / بچه‌ها تو را خدا مواظب باشيد / بني‌آدم اعضاي خود مي‌فروشند! (ص 50)

شاعر در اين شعر به درستي از معضلات دوران مدرن به فرياد آمده است و فرارسيدن پست مدرنيسم را گوشزد مي‌نمايد. مدرنيسم كه پس از در اروپا شكل گرفت، حاكميت خود را به سراسر زندگي فردي و اجتماعي انسان جاري ساخت. خودباوري با دكارت آغاز گرديد. او معتقد بود هيچ باوري بدون داشتن دليل عقلي قابل پذيرش نيست. ازجمله فيلسوفاني كه به انتقاد از دوران مدرن مبادرت ورزيده‌اند، مي‌توان به ميشل فوكو، ژاك‌دريدا، ژان فرانسوا ليوتار... اشاره كرد.

در ميان منتقدين مدرنيسم، ماركس و نيچه جايگاه ويژه‌اي دارند. ماركس خردباوري را از درون مورد انتقاد قرار مي‌دهد و مراد او، انتقاد از سرمايه‌داري بود كه همراه مدرنيسم چهره نموده بود. اما نيچه از بيرون مدرنيسم را مورد انتقاد قرار مي‌دهد و مقصود وي انتقاد از عقل بود.

فيلسوفان پست مدرنيسم مي‌گويند: مدرنيسم به حاكميت خرد نايل گرديد، پس بحران جامعه مدرن و پست مدرنيسم مانند: محيط زيست، بمب اتم، فاصله فقير و غني، متلاشي شدن شوروي، ايدز... خبر از بن‌بست خردباوري مي‌دهد. بحراني در پديد آمده است.

لطفا به گيرنده‌هايتان دست نزنيد / فرستنده اشكالي ندارد / تلويزيونتان رنگي هم كه باشد / كلاغ‌ها / سياه، سفيد پخش مي‌شوند (ص 51)

اين طرز تفكر كه همه چيز (سياه - سفيد) است، در پيش انديشمندان با شكست مواجه شده است. بر طبق نظر فيلسوفان پست مدرنيسم، همه صداها بايد شنيده شود و هيچ گروهي از صحنه سياسي و اجتماعي جامعه حذف نگردد. همه انسانها از هر گروه و نژاد و رنگ و هر قشر و طبقه كه باشند، بايد در تصميم‌گيري‌ها شركت كنند. همين مشاركت سبب مي‌شود كه افراد جامعه، نسبت به سرنوشت كشور احساس مسئوليت نمايند. حس مسئوليت، روحيه افراد را بالا مي‌برد و آنان در جهت بالندگي و شكوفايي جامعه بيش از پيش مصمم‌تر مي‌شوند.

ويتگنشتاين مي‌گويد:
كانگوروها همه جا هستند / آستارا يا استراليا، چه فرقي مي‌كند؟ / با آنكه چهارپايند / روي دو پا راه مي‌روند / با آنكه بال ندارند، خوب مي‌پرند / خسته كه شدند / روي دم خود مي‌ايستند و كيسه مي‌دوزند / كيسه‌داران همه جا هستند (ص 40)

به نظر مي‌رسد شاعر از كيسه‌داران در جهت نشان‌دادن نوكيسه‌ها و اين كه چگونه با استفاده از رانت‌خواري و رشوه‌خواري به ثروت‌هاي بادآورده رسيده‌اند، دلش خون است.

پرواضح است در هر جامعه‌اي كه انحصار وجود داشته باشد، رانت‌خواري چهره مي‌نمايد. امروزه به نظر اقتصاددانان، اقتصاد كاملا دولتي كه همه چيز در انحصار دولت باشد با شكست مواجه شده است. اقتصاد كاملا خصوصي نيز مورد پذيرش اقتصاددانان نيست، بلكه آنان اقتصاد مختلط را تجويز مي‌نمايند. در اقتصاد كاملا خصوصي اولا كيفيت كالاها نامرغوب مي‌شود چون بازار رقابتي وجود ندارد. ثانيا قيمت اجناس گرانتر مي‌گردد. بنابراين پول كلاني به دست عده معدودي مي‌رسد و آنان در مواقعي با سوءاستفاده از همين پول‌هاي بادآورده مي‌توانند در سياست نيز اعمال نفوذ نمايند.‌

به گزارش خبرگزاري پارس / ميراث فرهنگي به وزارت نيرو پيوست / بانك پاسارگاد شعبه تخت‌جمشيد / وام ازدواج مي‌دهد / استخر، نام سابق دشت مرغاب است / به همت كارشناسان داخلي / مقبره كورش به جكوزي مجهز مي‌شود / شعار هفته: آب آباداني است / نيست؟ (ص 36)

شاعر با حلاوت طنز به خطري اشاره مي‌كند كه مقبره كورش را تهديد مي‌نمايد. متخصصين امر، وجود آب فراوان در اين منطقه را سبب تخريب مقبره كورش مي‌دانند. محققين، كورش را اولين مجري حقوق بشر قلمداد مي‌نمايند. بدين‌مناسبت مقبره كورش براي ما ايرانيان از افتخارات باستاني محسوب مي‌شود و نبايد موجبات تخريب آن را فراهم آورد. مورخين مي‌گويند: بابليان، كورش را نه همچون يك مهاجم بلكه همانند يك مهمان به شهرشان پذيرا شدند. كاهنان يهودي او را نجات‌دهنده و منجي آسماني مي‌خواندند و در تورات ذكر شده است كه كورش به شهر بابل آرامش داد. روحانيون بابلي كورش را خداي بابل معرفي نمودند.

كورش در منشور خود كه در حفريات بابل به دست آمده است و با حضور روحانيون بابلي تنظيم شده است، مي‌گويد: بدون جنگ وارد بابل گرديده و به خدايان تمام ممالك احترام مي‌گذارد و هر كدام را به سرزمين‌هاي خود بازگردانده است.

بيمه‌ها، آرامش ما را ربوده‌اند / بانك‌ها، اعتماد ما را به مزايده گذاشته‌اند... (ص 46)

اكسير در اين شعر به يك موضوع مهم امروزي كه در سراسر جهان مطرح است مي‌پردازد و آن مساله اعتماد است.

ماكس‌وبر دانشمند آلماني، در مورد روابط اجتماعي، مبحث اعتماد را پيش مي‌كشد. وي مي‌گويد: اعتماد، آمادگي انسانها در جامعه است كه بايد به ديگر افراد جامعه اطمينان داشته باشند و نيز به همان دليل به ديگران اطمينان بدهند. وبر نتيجه مي‌گيرد كه اعتماد نوعي سرمايه است و به عبارت ديگر، اعتماد سرمايه اجتماعي است. در بطن سرمايه اجتماعي، انسانها بر روابط نهادينه شده خود آگاهي دارند، بدين جهت اعتماد بين آنها پديد مي‌آيد و در درون جامعه، يارايي دست زدن به ريسك را پيدا مي‌كنند كه با عبور از منافع زودگذر خود به سرمايه اجتماعي مي‌رسند. به وسيله اعتماد، افراد در درون جامعه، آمادگي خطرپذيري براي هدف‌هاي جمعي را به‌دست مي‌آورند.

گفتم مرگ حق است/ بنشينم شعري براي مرگ بنويسم/ نوشتم - خط زدم/ نوشتم - خط زدم/ مايوس نشدم ادامه دادم/ نوشتم - خط زدم/ 54 سال گذشت/ خسته شدم گفتم - بروم از زندگي بنويسم/ گور پدر مرگ!(ص61)

شاعر به مخاطب خود اين آگاهي را مي‌دهد كه هرآنچه به سوي شما جذب شده است، خود شما به سمت خويش كشيده‌ايد.

روندا بايرن در كتاب مي‌نويسد: اين جذب را از طريق انديشه‌هايتان انجام مي‌دهيد. شما قانون جاذبه را به حركت در مي‌آوريد. قانون جاذبه مي‌گويد: هرچيزي مشابه خود را جذب مي‌كند. اين قانون جاذبه با قانون جاذبه عمومي زمين متفاوت است.دكتر جو ويتالي مي‌گويد: انديشه‌ها علامت مغناطيسي‌يي را مي‌فرستند كه آنچه را به شما برمي‌گرداند، طراحي مي‌كند.جان آسارف مي‌گويد: شما تبديل به آن چيزي مي‌شويد كه بيش از همه به آن مي‌انديشيد و قانون جاذبه انديشه‌هاي شما را به صورت تجربه به شما باز مي‌تاباند.

هنرمنداني مانند: شكسپير و بتهوون، متفكراني مانند: سقراط و افلاطون، ادياني مثل: هندوييسم، بوديسم، اسلام، مسيحيت ... و تمدن‌هايي مانند: بابل و مصر، اين راز را در نوشته‌هايشان بيان نموده‌اند.

قانون جاذبه، قانون آفرينش است. دانشمندان علم فيزيك كوانتم به ما مي‌گويند كه كل كيهان از انديشه خلق شده است. شما زندگي‌تان را از طريق انديشه‌هايتان و قانون جاذبه مي‌آفرينيد. شما قادريد زندگي خود را با انديشه خلق كنيد. آنچه هم‌اكنون مي‌انديشيد، زندگي آينده شما را مي‌آفريند. آنچه درباره‌اش فكر مي‌كنيد همان را پديد مي‌آوريد.بدين جهت شاعر با آگاهي از اين قانون جاذبه، از مرگ انديشي دوري مي‌جويد و به‌سوي زندگي مي‌رود، زيرا مي‌داند هر انديشه، مشابه خود را جذب مي‌كند.نه اطلس/ نه سيزيف اسطوره‌اي/ نه لاك‌پشت‌ قصه‌ها/ نه عارف غارنشين/ نه فيلسوف پست مدرنم/ وزغ پيري هستم با اوركت لجني/ كه ساليان سال/ زير اين سنگ بزرگ گير كرده است/ (ص68)

چون عنوان شعر هرمنوتيك است، بي‌مناسبت نيست تا درباره هرمنوتيك هم در اينجا مختصر شرحي ارائه شود.

واژه هرمنوتيك اصلا ريشه يوناني دارد و به معناي تاويل، شرح و يا فهم معناست. در اساطير يونان پيام‌هاي رمزآميز خدايان را براي افراد انسان مي‌آورد و آنها را تاويل و تفسير مي‌كرد.

فيلسوفاني مانند هايدگر، گادامر، ريكور مي‌گويند:

پل ريكور انديشمند هرمنوتيك امروزي معتقد به و بنابراين در جريان تاويل متن، معناهاي جديدي براي مخاطب عيان مي‌شود.

نيچه مي‌گويد كه خواست حقيقت همان خواست قدرت است و حقيقت ‌زاده زبان آوري و تاويل‌هاي ماست و به شدت به عقيده تك معنايي اعتراض مي‌كرد.

شلاير ماخر مي‌گويد: مولف از تمام ابعاد آفريده اثر خود بي‌خبر است و اين به عهده تاويل كننده و منتقد است كه از مولف شناخت دارد. آنچه مهم است اين است كه خود متن بايد استعداد تاويل داشته باشد؛ يعني به نحوي بتوان برخلاف ظاهر متن تفسير ديگري از آن ارائه كرد. موضوعي كه متن را قابل تاويل مي‌كند، مبهم بودن متن است.هرمنوتيك مدرن به مخاطب فرصت مي‌دهد كه حتي از خود مولف تاويلي عميق‌تر پيدا نمايد. به عبارت ديگر مخاطب متن را از آفريننده‌اش بهتر درك و تاويل نمايد.

ادبيات عرفاني چون مملو از تجربيات مبهم است، از هرمنوتيك بالايي برخوردار است.

هرمنوتيك در وراي متن و در ارتباط انسان با جهان شكل مي‌گيرد.

بيكار كه مي‌مانم/ كنترل‌ها را كنترل مي‌كنم/ كنترل تلويزيون/ كنترل ويدئو/ كنترل ضبط و كولر.../ امان از دست اين همه كنترل! (ص 32)

اگر از نظر محاسن و معايب به اين موضوع بپردازيم، اين همه كنترل از جهتي مزايا و رفاه فزاينده‌اي براي جوامع بشري فراهم آورده و از جهت ديگر خطراتي براي جوامع انساني مي‌تواند داشته باشد. به عنوان نمونه و اجمالا به هر مورد اشاره مي‌شود:امروزه دولت الكترونيك پديده آمده است و بسياري از كشورها از اين تكنولوژي بهره مي‌برند. داشتن دولت الكترونيك يعني انتقال فعاليت‌هاي دولتي به اشكال اينترنتي، دولت الكترونيك يعني آسان كردن دسترسي مردم به حجم زيادي از اطلاعات گوناگون با اينترنت كه ارتباط مردم با دولت‌ ساده‌تر مي‌شود. با اين سازوكار، سرعت رد و بدل اطلاعات، ميان دولتمردان و شهروندان عادي به طرز شگفت‌انگيزي افزايش مي‌يابد.

مهمترين ويژگي يك دولت الكترونيكي پيشرفته، برقراري ارتباط است. هرچند تكنولوژي جديد دولت‌ها را براي مردم شفاف‌تر و دست يافتني‌تر مي‌كند، اما فرصت‌هاي جديد نيز در اختيار قدرت‌هاي سياسي مي‌گذارد تا به‌طرز موثري به تبليغ خود بپردازند و اطلاعات نامعتبر و حتي نادرستي به مردم ارائه دهند. دولت‌هاي الكترونيك نمي‌توانند نظام‌هاي كنوني دولت را دگرگون كنند. برعكس اين خطر وجود دارد كه ورود تكنولوژي جديد به حكومت، جامعه را شفاف و بنابراين قابل كنترل‌تر نمايد.




 جمعه 17 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 412]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن