واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: پيشهمايش «ادبيات داستاني دفاع مقدس» برپا شد دروغپردازانه خواندن آثار بعضي نويسندگان دربارهي دفاع مقدس
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
نخستين پيشهمايش «ادبيات داستاني دفاع مقدس» برگزار شد.
به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين نشست كه روز (چهارشنبه، 15 آبانماه) در تالار شهيد علياكبر همتي مقدم پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات اجتماعي جهاد دانشگاهي برگزار شد، پس از گزارش مصطفي گرجي - معاون دبير علمي همايش - كه به مغفول ماندن حوزهي ادبيات داستاني دفاع مقدس اشاره داشت، حسينعلي قبادي - دبير علمي همايش - مقالهاش را با عنوان «چرا ادبيات داستاني دفاع مقدس؟» ارائه كرد.
او در سخناني گفت: آغازگر قصهي دفاع مقدس، آن پيرروشنضمير و سردار عشق و خالق زيبايي، حضرت امام خميني (ره)، بود، كه ادبيات داستاني دفاع مقدس هنوز در اول حرف عشق او مانده است. آن عارف سوخته به ما آموخت كه چگونه بايد بياموزيم.
قبادي در بخش ديگري از اين مقاله آورده بود: بايد در اين همايش، شگردهاي ادبي مناسب در حوزهي ادبيات داستاني را عالمانه پيدا كنيم، تا در آينده صرفا در حد قدسيت اسطورهيي باقي نمانيم و در اين راه بايد به مباني كار و روشهاي ادبيات داستاني هم توجه كنيم و در سخن كساني همچون گادامر، چامسكي، بارت، هايدگر و فوكو دربارهي زبان و ادبيات دقت كنيم. اگر داستان نبود، هيچگاه بشر حماسه نداشت و اگر حماسه نبود، نميتوانست تمدن به وجود آورد.
او همچنين به برخي از ضرورتهاي اهتمام به ادبيات داستاني انقلاب اسلامي اشاره كرد و گفت: به كمرنگ ماندن نقش حضرت امام خميني (ره)، آرمانها و پيامهاي انقلاب اسلامي در عرصهي ادبيات داستاني در دوران متصل به انقلاب اسلامي و پس از انقلاب، تاكنون در قياس با شعر توجه نشده است. در جريان جنگ تحميلشده و ظهور مقاومت آرماني مردم در برابر آن، هر چند در حوزهي شعر و ادبيات منظوم، تا حدودي درخششهايي وجود داشته و طبعا توجههاي منتقدان و صاحبنظران را به خود جلب كرده؛ اما در عرصهي ادبيات داستاني اين اهتمام اندك و كمرنگ بوده است. در حاليكه در دنياي جديد، بيش از سه قرن است كه ادبيات داستاني و قالبهاي متنوع روايتهاي داستاني متناسب با تحول در ساير شاخههاي فكري و هنري بيشتر از شعر نقش ايفا ميكنند.
دبيرعلمي همايش ادبيات داستاني دفاع مقدس افزود: ادبيات اگر بخواهد ارزشهاي نسلي را به نسل بعد منتقل كند، بايد قوي رفتار كند و اين داستان است كه ميتواند همنوردي كند و كلاه ادبيت را نشان دهد و چراغ سبز آينده از آن داستان خواهد بود؛ نه شعر. شعر و نظم نميتوانند حرف اول را بزنند. رمان ظرفيت دارد كه به ما بياموزد كه چگونه تجربههاي دروني دفاع مقدس را با داستان پيوند بزنيم.
به گزارش ايسنا، در ادامه، كامران پارسينژاد مقالهاي را با عنوان «بررسي و تحليل ادبيات داستاني جنگ در غرب» ارائه كرد و گفت: آسيبشناسي نحلهها و مكاتب ادبي، بويژه غرب، ضروري است؛ چرا كه آن نحلهها پيوندي ناگسستي با جامعه و فرهنگ دارند و به ما كمك ميكنند خيلي از مسائل كشورها را در حوزههاي مختلف شناسايي كنيم، كه از جملهي آنها، ارزيابي داستان جنگ در غرب است.
اين نويسنده و منتقد در ادامهي مقالهاش عنوان كرد: غربيها به جايي رسيدهاند كه توانستهاند سربازان خود و فرهنگشان را خوب بشناسند. ما هم بايد به ادبيات كهنمان از شاهنامه گرفته تا متون ديگر توجه كنيم و هم به ادبيات عاشوراييمان؛ چون بخشي از جنگ ما با تأكيد بر اين قيام بود و بايد مورد ارزيابي قرار گيرد، تا ما به آن فرهنگ حضور رزمنده در جبهه دست يابيم. مهمترين اصل، كار پژوهشي در داستان دفاع مقدس است.
او در ادامه عنوان كرد: در داستان دهقان، نويسنده بخش خاكي جنگ را نشان ميدهد؛ تا بخش آسماني آن را. او ميگويد شهداي ما كه به آسمان رفتهاند، روي همين كرهي خاكي جنگيدهاند. ما به اينگونه داستانها نياز داريم كه جنگ را از نگاه ديگر ببينند.
مقالهي نصرتالله صمدزاده هم با عنوان «آسيبشناسي كتابشناسيهاي ادبيات داستاني جنگ» ارائه شد، كه او در سخناني گفت: ما هر سال، 200 نفر فارغالتحصيل در رشتههاي كتابداري داريم؛ اما در بستر پژوهش همچنان درماندهايم. هنوز يك فهرست ساده از اطلاعات چاپي اين مملكت نداريم و آنچه در كتابخانهي ملي است، چنان ضعيف است كه باعث تعجب ميشود. كتابشناسيهاي موضوع جنگ ايران در چنين بستري شكل گرفته كه ناكارآمد بوده است. بايد به آيندهاي فكر كنيم كه هزار رمان و داستان دفاع مقدس چاپ شده باشد و به آزادانديشي نويسنده اعتماد كنيم.
مقالهي بعدي با عنوان «ادبيات معاصر و چشماندازهاي ادبيات دفاع مقدس» از احمد خاتمي بود، كه او هم گفت: ادبيات داستاني كه 90 سال از عمرش در ايران ميگذرد، به لحاظ كمي و كيفي با قبل و بعد از انقلاب قابل مقايسه نيست. ما بيش از 12برابر، افزايش كمي داشتهايم. از نظر كيفي هم بايد گفت ادبيات معاصر بعد از انقلاب به بركت انقلاب، تحول جدي يافت و شايد مهمترين ويژگياش همان هويت ديني بود كه زيربناي ادبيات داستاني ما را كاملا تغيير داد و اين بزرگترين شاخصهاي است كه ميتوانيم در ادبيات انقلاب اسلامي ببينيم. نبايد با توليد انبوه ادبيات داستاني معاصر، كار ادبيات اين حوزه را تمامشده بدانيم و بايد همچنان كار كنيم. قبل از انقلاب، نگرشهاي نويسندگان، تاريخي و باستانگرايي بود؛ اما بعد از انقلاب، بيشتر عرفانگرايانه شده است.
در ادامه، ميزگردي با عنوان «تحليل نظرات و راهكارهاي تقويت ادبيات داستاني دفاع مقدس در حوزهي علمي و انتقادي (پژوهش، آموزش، تهيهي متون، نقدها)» با حضور سعيد بزرگ بيگدلي، حميد حسام، عليرضا كمرهاي، مجتبي رحماندوست، محمد حنيف و سميرا اصلانپور برگزار شد.
بزرگ بيگدلي در اين ميزگرد گفت: دانشگاهها هر روز ظرفيت بيشتري براي پرداختن به امور تحقيقاتي و پژوهشي در زمينهي ادبيات داستاني دفاع مقدس پيدا ميكنند و بويژه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، اين روند افزونتر شده است. اما از جمله ضعفها، نپرداختن به ادبيات معاصر است كه ادبيات دفاع مقدس و انقلاب نيز شامل آن ميشود. بايد زمينههاي ايجاد اين بحثها در دانشگاهها فراهم شود و پاياننامهها و واحدهاي درسي زياد و به اين سمت سوق داده شوند. ما براي اطلاعرساني در زمينهي ادبيات معاصر، مركزي در دانشگاهها و يا ساير مراكز نداريم.
سميرا اصلانپور هم توضيح داد: ادبيات دفاع مقدس ما مثل تمام عرصههاي ادبيمان دچار مشكل است و در حوزهي تحقيق هم مسائل ما مسائل عمومي هستند و منحصر به دانشگاه نيستند. ما اصولا تفكري را كه براي جمعآوري اطلاعات و به وجود آوردن بانك اطلاعاتي قابل استناد باشد، نداريم. همه به دنبال بانك اطلاعاتي هستند؛ اما پيدا نميشود و همه هم مدعياند كه ميخواهيم بانك اطلاعاتي درست كنيم.
او همچنين در اعتراض به مقالهي مهدي سعيدي، گفت: اين ادبياتي كه اينگونه نويسندگان اشاعه ميدهند، دروغپردازانه است. نويسنده چطور به خود جرأت ميدهد كه يكسري دروغهايي را به جنگ ما نسبت دهد و رزمندهي ما را با يك سرباز عراقي مقايسه كند. اين واقعا در حق ادبيات دفاع مقدس اجحاف است.
مجتبي رحماندوست نيز در اعتراض به مقالهي يادشده گفت: اين مقاله ادعاي انسانمحور بودن را داشت؛ اما بيشتر دشمن را تحويل گرفته بود.
راضيه تجار هم در اينباره گفت: نويسنده گفت كه مقالهي من همين است و غير از اين نيست و اين است كه جاي اعتراض دارد. اگر همه در اين مملكت اينگونه فكر كنند؛ واي به حال ما!
در ادامه، مجتبي رحماندوست در سخناني گفت: در آسيبشناسي ادبيات داستاني جنگ بايد گفت، نقدهاي بيرحمانه، تغيير مسؤولان دولتي برگزاركنندهي دورههاي مختلف برنامههاي مربوط به ادبيات داستاني دفاع مقدس و ناآشنايي قصهنويسان با مباني نظري و اصولي داستاننويسي، از مواردي بوده كه آسيبشناسي ادبيات داستاني دفاع مقدس را سركوب كرده است. انتشار آثار ضعيف در سطح وسيع و اينكه گفته شود آن آثار حرفهيي هستند، از ديگر موارد است.
محمد حنيف نيز گفت: به آمار دقيق دربارهي ادبيات داستاني براي كار علمي و پژوهشي نياز داريم، كه متأسفانه جايش خالي است. چون ما تعريفهايمان مشخص نيست، نميدانيم چه كتابهايي در اين حوزه جاي ميگيرد. عدهاي به ادبيات پايداري اعتقاد دارند و عدهاي به ادبيات جنگ و عدهاي هم به ادبيات دفاع مقدس. ما هنوز آمار دقيقي از داستانها و رمانهاي جنگ نداريم. ميگويند ادبيات جنگ ادبيات انقلاب را هم بلعيده است؛ اما آمار دقيقي وجود ندارد. به نظر من، در حوزهي پژوهش، ادبيات داستاني جنگ احتمالا مانند مجسمهاي است كه تناسبي بين اندامش نيست.
همچنين حميد حسام گفت: اينكه واقعا ادبيات داستاني دفاع مقدس در چه جايگاهي است و چرا به دانشگاه گره نخورده، مشخص نيست؛ اما ميدانيم سرفصلهاي درسي ما در دانشگاه خيلي با ادبيات داستاني آشنا نيست، بويژه با مفهوم رمان. از اين جهت، بعد از مدتها ادبيات داستاني دفاع مقدس در مسير دانشگاه غلت نخورده است. بايد ديد ما دنبال كدام ادبيات داستاني هستيم؛ دفاع مقدس، جنگ يا ضد جنگ.
عليرضا كمرهاي نيز در سخناني گفت: بايد به منشأ شناخت در داستان فكر كرد؛ به بحثهاي اومانيستي، مدنيت و مباحث ديگر و نيز توجه به آنچه در نگرش ايراني هست.
به گزارش ايسنا، همچنين ميزگرد ديگري با عنوان «راهكارهاي تقويت ادبيات داستاني دفاع مقدس در حوزهي آفرينش» با حضور راضيه تجار، سيدمحمد ميركاظمي، محمدرضا سنگري و فيروز زنوزي جلالي برگزار شد.
زنوزي جلالي با اشاره به اينكه ما در مقام حرف، چندينبرابر از عمل جلو افتادهايم، گفت: نبود توجه مناسب به مقولهي ادبيات دفاع مقدس، ما را به جايي رسانده است كه بسياري از داستاننويسان مطرحمان، امروزه به نوشتن داستانهاي ضدجنگ روي آوردهاند و اگر تنها اسامي در داستانهاي آنان تعويض شود، با داستانهاي غربي كمترين تفاوت را دارند.
او افزود: نويسندگان ما كمترين ارزش را به تحقيق در كار خود مي دهند و انتظار دارند در بستري عام به ادبيات جهاني نزديك شوند، كه اين خود ناشي از كمبود وقت و مشكلاتي است كه نويسنده در زندگي با آن روبهروست.
اين داستاننويس متذكر شد: نويسنده بارها اعلام كرده است كه ميتواند يا نميتواند از پس كاري برآيد؛ پس بايد به او فرصت داد و مواد خام مورد نيازش را نيز براي او فراهم كرد، تا به جاي اينكه وقت خود را به ايجاد خلاقيت صرف كند، به خلق فضاي جدي در كار خود بپردازد.
تجار نيز در اين ميزگرد با بيان اينكه نويسنده به عنوان انساني داراي حس، بايد به تبع آن، خروجي نيز داشته باشد، اظهار داشت: مشكلات يك نويسنده در روزگار امروز، گاهي او را به جاي خروجي داشتن، به فوران و آتشفشاني كردن ميرساند؛ در حاليكه ما نويسندگان دفاع مقدس هنوز در حال مقدس يا غيرمقدس ناميدن دفاعمان در حال بحث هستيم. مشاهده ميشود كه از ادبيات ما به راحتي تقديسزدايي شده است. ما هنگامي كه براي پرداختن به ادبيات دفاع مقدس به واقعيات روي بياوريم، نميتوانيم نسبت به مقولههايي خيلي بيتفاوت باشيم كه ما را به برداشت محض از ادبيات غرب، به اين بهانه كه بهتر از ما نوشتهاند، ميخواند.
اين نويسنده افزود: بايد فكر كرد كه چطور در حالي كه ما نميتوانيم به پايمال شدن كوچكترين حقوق شخصيمان بيتفاوتي نشان دهيم، به راحتي از كنار پايمال شدن تمام حقوق و آرمانهاي يك نسل ميگذريم. اينكه بسياري از نويسندگان تمايل دارند از ديد خود به موضوع دفاع مقدس نگاه كنند، ايرادي ندارد؛ اما گاهي نتايجي حاصل مي شود كه آدمي انگشت حيرت به دهان ميبرد.
ميركاظمي هم در سخناني، توضيح داد، در سير توليد ادبيات داستاني دفاع مقدس مسألهي نااميدكنندهي زيادي به چشم نميخورد.
او نگاه تجاري به ادبيات، امكان دسترسي تمام نويسندگان به ايدهها و سوژههاي مناسب، باز كردن بحث جهانبيني به عنوان يك عامل تأثيرگذار در توليد داستان، وارد كردن و بازشناسي حضور زنان در ادبيات دفاع مقدس، شروع ايجاد نمادهاي تازه در ادبيات جنگ، مطرح كردن فلسفهي زندگي به جاي مرگ و نگاه زنده به دفاع مقدس، بازپروري مقولهي آموزش و پرورش، توجه جدي به مقولهي اقتباس، تعريف معين نقش سازمانها و نهادها در ايجاد يك اثر ادبي و نيز ايجاد فضاي آزادانديشي را از عواملي دانست كه ميتوانند توليدات ادبيات دفاع مقدس را پربارتر كنند.
محمدرضا سنگري نيز در سخناني با موفق دانستن وضعيت ادبيات داستاني در كشور با وجود شعرزدگي فضاهاي دانشگاهي، نوشته شدن بيش از 1600 اثر داستاني در سال جاري را از نشانههاي اين موفقيت دانست.
او افزود: تداوم برگزاري چنين مراسمي و ايجاد كميتهاي براي تدوين تمام مسائلي كه در اين نشستها مطرح ميشود و تكميل اين مباحث به واسطهي مطرحكنندگان آنها و به چاپ رساندنشان، ميتواند ما را به اثرگذاري اينگونه مراسمها اميدوار كند.
سنگري همچنين خواستار برگزاري اينگونه مراسمها در محيطهاي دانشگاه به منظور در جريان قرار دادن هرچه بيشتر جامعهي دانشگاهي با ادبيات داستاني شد.
حميدرضا طيبي - رييس جهاد دانشگاهي - نيز كه در پايان برنامه حضور يافت، در سخناني گفت: توسعهي اقتصادي در يك كشور در صورتي به وجود ميآيد كه توسعهي فرهنگي، سياسي و اجتماعي به شكل صحيح، قبل از آن صورت گرفته باشد و اين اصحاب علوم و فرهنگ هستند كه حلال بسياري از مشكلات پيش روي اقتصادند.
او در ادامه عنوان كرد: در اروپا، ادبيات داستاني پشتوانهي بسيار قوياي براي فرهنگسازي از طريق سينما و تئاتر به شمار ميآيد و كمبود ما در اين عرصهها به دليل ضعف و كمكاريمان در حوزهي ادبيات داستاني است، كه اميدواريم بتوانيم با برگزاري مراسم و همايشهايي از اين دست، در كاهش اثرات سوء اين پديده گامي برداريم.
انتهاي پيام
جمعه 17 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 189]