واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: ترجمه حسن رضايي خاوري
تكثر اديان ، يك واقعيت است . سنتهايي ديني وجود دارد كه بر حسب آموزه ها . مناسك ، نهادها ، متون ديني ، تجارب و اميد به آينده ،كاملا با هم متفاوت است . در اين جا به كثرت گرايي ديني مي پردازيم كه يكي از تفاسير تكثر اديان است . تكثر اديان ، داراي تفاسير گوناگون است و اين خطر وجوود دارد كه از ميان آنها ، يك تفسير رسميت يابد . تفسير تقريبا رسمي كثرت گرايي ، چنين است : كليه سنتهاي ديني ، اعتبار يكساني دارد . مفصل ترين بيان اين نوع كثرت گرايي در سال 1989 ، در كتاب “ تفسير دين ” 2 پروفسور “ جان هيك ” آمده است . اثر ديگري كه در آن ، جان هيك سعي بليغ نمود تا به انتقادات وارده پاسخ گويد، “ كلام مسيحي درباره اديان ” 3 است كه در سال 1995 منتشر شد . ما باتاكيد بر همين اثر ، به بررسي كثرت گرايي ديني ، آن گونه كه در اين اثر آمده است ، مي پردازيم .
محتواي كثرت گرايي ديني
دست كم ، ادعاهاي زير ، هسته اصلي كثرت گرايي ديني را تشكيل مي دهد : 4
1. هر ديني ، اساسا اين پرسش را مطرح مي كند كه “ چطور از وضع نابسامان موجود ، به آينده بهتر دست مي يابيم ” .5
2. كليه اديان جهان ، پاسخي به سوالي واحد است .6
3. هر يك از اديان جهان ، واقعيت پديداري خاص خود را دارد .7
4. از آن جا كه هر يك از اديان جهان ، داراي واقعيت پديداري مخصوص به خويش است ، ادعاهاي هيچ يك از اين اديان با اديان ديگر ، تعارض ندارد .8
5. تا آن جا كه مي توان گفت ، در هر يك از اديان جهان ، پاسخ به اين واقعيت پديداري ، اثري مشابه دارد .
6. كليه اديان جهان ، داراي اعتباري يكسان است .9
7. گزاره هايي كه به ظاهر ، بيان كننده ديدگاههاي اديان بزرگ جهان است ، واقعيت اسطوره اي دارد ؛ يعني اين گزاره ها بازگو كننده داستانهايي است كه منشأ عمل مي گردد
8. اگر رفتار ، درست باشد ، اساطير نيز درست است .10
9. دليل مقبوليت كثرت گرايي ديني ، آن است كه اين نظريه ، بهترين توضيح براي واقعيات اصلي تكثر اديان به شمار مي رود .
انديشه اصلي كثرت گرايي ديني ، ازاين قرار است : فرد ، كار خود را با انتزاع آغاز مي كند ، جاي شناختها و چاره جوييهاي مشخص را يك سوال مبهم مي گيرد و سپس به مفهوم واقعيت پديداري توسل مي جويد . زبان “ شيء پديدار ” در برابر “ شيء في نفسه ” از فلسفه “ امانوئل كانت ” به ارث رسيده است . ارتباط نظريه كانت با كثرت گرايي ديني ، در ان است كه كليه اشيايي را كه اديان ، موجود مي پندارند ، به اين امر باز مي گردد كه تنها وجود “ پديداري.” دارند . نه وجوود “ في نفسه ” . هر پديدار ديني خاص ، يك سنت ديني است كه در آن به ظهور پيوسته است و هر يك از سنتهاي ديني ، ادعاهايي درباره “ پديدارهاي ” خاص خود دارد . به نظر مي رسد كه پاسخ به “ پديدار ” ديني خاص يكي از سنتهاي ديني ، به همان اندازه پاسخ به “ پديدار ” ديني ديگر در يك سنت ديني متفاوت ، مايه پرورش افراد نجيب مي گردد .11
بنابراين ، هر يك از سنتهاي ديني ، كم و بيش ، به يك اندازه ، مايه پرورش نجابت مي گردد . اين مساله را مي توان چنين بيان كرد كه تمام سنتهاي ديني ،اعتبار يكساني دارد . اگر ما در اين جا ديني را حق مي دانيم ، منظورمان اين است كه توانايي پرورش نجابت دارد . به اين ترتيب ، وقتي مي گوييم : سنتهاي ديني به ظاهر ، مدعي وجود اشياست ، خود ، اسطوره ها و يا استعاره هاي عامي است كه نقششان ايجاد رفتار است ، حقانيت سنتهاي ديني ررا به طور كامل ، از ان سلب كرده ايم . يك دليل براي قبول چنين ديدگاهي ، اين است كه چنين عقيده اي ، نسبت به هر نوع اعتقاد ديگر ، بهتر مي تواند ، تكثر اديان را تبيين كند .
برخي از پيامدهاي كثرت گرايي مرتبط با دين
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 177]