تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):به راستى حكمتى كه در قلب منافق جا مى‏گيرد، در سينه‏اش بى‏قرارى مى‏كند تا از آن بي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826634985




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ترشي بخورم يا نخورم- خاطره ای از رضا شاه


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
گزارش زير، يكي از دردسرهاي طبيب مخصوص رضاشاه را به هنگام مواجهه با بيماري شاه بيان مي.كند.
هيچكس جرأت نداشت روي حرف اعليحضرت متوفي رضاشاه پهلوي حرف بزند، در ميان تمام درباري.ها و وزرا و كساني كه به شاه نزديك بودند؛ مختاري و اميرموثق و چند نفر ديگر اين خاصيت شاه را زودتر از ديگران درك كرده بودند و بهتر از ديگران مراعات مي.كردند.
وقتي شاه دستوري مي.داد، آن دهني كه در مقابل شاه با گفتن (نه) (نمي.شود) (مقدور نيست) و امثال اينها باز مي.شد تو دهني مي.خورد.
طبيب مخصوص شاه نيز اين خاصيت شاه را درك كرده بودو حتي در دستورهاي طبي هم مراعات مي.كرد.
وقتي شاه مبتلا به آنژين شده بود طبيب جرأت نمي.كرد به شاه حكم كند كه بايد استراحت نمايد يا فلان دوا را بخورد. مختاري به او گفته بوددستورات را به صورت پيشنهاد به عرض ملوكانه برساند مثلاً:
«... اعليحضرت خودشان بهتر از غلام مي.دانند كه بايد دوسه روز استراحت فرمايند. بنابراين غلام از خاكپاي ملوكانه استدعا دارد موافقت فرمايند لااقل چهل و هشت ساعت از تخت خواب به پائين نزول اجلال نفرمايند...»
روزي شاه در حال تب، هوس خوردن ترش.اي كه با سركه تهيه شده بود كرد و به دكتر گفت. ها! ما اين ترشي را مي.توانيم بخوريم؟ دكتر كه عادت كرده بود و مي.دانست كه نبايد به شاه (نه) بگويد اندكي تأمل نموده عرض كرد: اعليحضرت بهتر مي.دانند كه سركه يكي از مواد مفيد است و بدن بدون اسيد نمي.تواند زندگي كند. بنابراين البته كه اعليحضرت مي.توانند ترشي ميل فرمايند منتهي وقتي اسيد بدن زياد مي.شود و بايد به وسايل گوناگون از اسيد بدن كم كرد در آن موقع ترشي خوردن ضرورت ندارد.
شاه متغير شده فرمود: چرا براي من فلسفه ميگي؟! يك كلمه پوست كنده به من جواب بده؛ بخورم يا نخورم.
دكتر دستش را به دستش ماليده ضمن يك تعظيم بلند بالا (چون نمي.توانست جواب منفي داده باشد و از طرفي هم سركه براي شاه خوب نبود) گفت: خانه.زاد... غلام... عرض كردم.... راجع به ترشي.
بله .... ترشي.... هم مي.شود خورد... هم نمي.شود. اگر اراده اعليحضرت تعلق بگيرد كه ترشي بخورند؛ ما بندگان سگ كي هستيم در مقابل اراده اعليحضرت اظهار وجود كنيم و اگر اعليحضرت ميل نداشته باشند ترشي تناول فرمايند البته ميل نمي.فرمايند.
شاه حوصله. اش سر رفته فرياد كرد مرتيكه! ترشي بخورم يا نخورم؟!
دكتر اين مرتبه ديگر دست.پاچه شده و نمي.دانست چه جوابي بدهد.
وقتي شاه ديد دكتر جواب نمي.دهد گفت: مرده شور تركيب شما دكترها را ببرد؛ به اندازه يك گاو نمي.فهميد، مرتيكه! هر پيره زني مي.داند كه آدم تب.دار نبايد ترشي بخورد.
دكتر تعظيم بلند بالائي كرده گفت: قربان غلام هم مي.داند، براي آدم. تب.دار ترشي بد است، منتها اين احكام براي اشخاص عادي است و براي نابغه.اي مانند اعليحضرت اراده شاهانه ملاك است نه احكام عمومي؛ بنابراين اگر اراده اعليحضرت به خوردن ترشي تعلق گرفته باشد غلام سگ كيست با اراده اعليحضرت مخالفت كند.
شاه دكتر را مرخص كرد. وقتي دكتر مي.خواست از اطاق بيرون برود. شاه گفت آخرش نگفتي بخورم يا نخورم.
دكتر تعظيمي كرده عرض كرد: امر امر مبارك است خانه.زاد چه عرض كند.






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 55]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن