واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: «حسنعلي منصور»
حسنعلي منصور از نخست.وزيران عصر پهلوي دوم، ارديبهشت 1302 در تهران متولد شد. پدرش، رجبعلي منصور ـ منصورالملك ـ از اعضاي اوليه لژ «بيداري ايرانيان» بود كه در دوران رضاشاه سالهاي طولاني به عنوان مدير در مشاغل حساس جاي داشت و در آخرين ماههاي سلطنت او به صدارت رسيد. 1
ارتشبد فردوست مي.نويسد: «علي منصور ازمأموران انگليسي بود. پسرش حسنعلي مانند پدر پرورش يافته انگليسي.ها بود. ولي از آن گروه بود كه به امريكائي.ها وصل شدند. او چه در «اصل چهار»2 و چه بعدها كه نخست.وزير شد از طرف آمريكاييها به شدت تقويت مي.شد. 3
حسنعلي منصور در 1324 از دانشكده حقوق وعلوم سياسي دانشگاه تهران ليسانس گرفت.
ساواك در 19/4/1337 كه حسنعلي منصور در دولت منوچهر اقبال معاونت نخست.وزير را عهده.دار بود، بيوگرافي او را چنين ثبت نموده است:
«... پدرش بي.اندازه متمول كه در حدود 50 ميليون تومان ثروت دارد. نامبرده ليسانس حقوق از دانشكده حقوق تهران رشته سياسي در سال 2 بوده است. فرانسه را خوب مي.داند و با انگليسي به اندازه رفع احتياج آشنايي دارد. وي تمام روزنامه. و مجلات عادي و تا اندازه.اي كتب اقتصادي را مطالعه مي.كند. به زن و مقام علاقه. مند است. تحصيلات متوسطه را در دبيرستان ايرانشهر گذرانده. لياقت و شايستگي ندارد و حتي به علت ترقي بي.جهتي كه نموده و به علت نفوذ پدرش و اينكه دكتر اقبال نسبت به پدر او مديون بود، او را به اين سمت منصوب كرد كه مورد تنفر قاطبه جوانان قرار گرفت. ابتدا در وزارت امور خارجه در لندن بود، بعد منشي وزير خارجه و سپس رئيس اداره چهارم سياسي. به علت نفوذ پدر نشان تاج دريافت داشته. وي شخصيتي ندارد تا تمايلي داشته باشد، ولي پدرش از عمال درجه اول سياست انگليس است. عضو جمعيت ياران دبيرستاني (ايرانشهر) بوده، متواضع ولي بي.شخصيت، افكار عالي به هيچ.وجه ندارد و تمام ترقي او روي نفوذ پدرش مي.باشد. كم مغز، بي.تجربه و عزيز بي.جهت ...» 4
رشد و ترقي حسنعلي منصور بيشتر به سبب نفوذ پدرش در دستگاه پهلوي بود. او پس از پايان تحصيلات به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و ابتدا سفير ايران در لندن شد و سپس رياست اداره چهارم سياسي وزارت خارجه را بر عهده گرفت.
منصور در دولت منوچهر اقبال معاون نخست.وزير شد. فعاليت.هاي سياسي وي با تأسيس «كانون مترقي» به رياست خودش و در 1340 آغاز شد. اين كانون يك مجموعه سياسي مورد حمايت امريكا با هدف كمك به اصلاحات ارضي و طرح..هاي اقتصادي شاه بود كه با عضويت «نخبگان تحصيلكرده متمايل به غرب» تأسيس شد. 5 اين كانون در 1342 به «حزب ايران نوين» تغيير نام داد.
«كانون مترقي» تشكيلاتي بود كه توانست حمايت كندي ـ رئيس جمهور آمريكاـ از دكتر علي اميني را سلب و وي را به حمايت از چهره.هايي مانند حسنعلي منصور متقاعد سازد. در اين باره در جلد دوم كتاب ظهورو سقوط سلطنت پهلوي مي.خوانيم:
[عاملي كه براي جان كندي و استراتژيست.هاي «دمكرات» واشنگتن شناخته نبود، ترفندهاي زيركانه و تو در تويي بود كه در ايران توسط شبكه صهيونيستي لردروچيلد ـ شاپور ريپورتر طراحي شد و به استحاله اين طرح «ماجراجويانه» آمريكايي به يك طرح «تعديل شده» آمريكايي ـ. انگليسي انجاميد.حسنعلي منصور تبلور و نماد اين استحاله بود. به اعتقاد ما، تأسيس «كانون مترقي» و سپس «حزب ايران نوين»، و عَلَم كردن حسنعلي منصور به عنوان رهبر «نخبگان» و تحصيل كردگان غربگراي ايران، طرحي بود كه توسط شاپور ريپورتر و اسدالله علم و با همدستي گراتيان ياتسويچ، رئيس «سيا» در ايران، ريخته شد. امروزه اسناد و قرائن كافي در دسترس ما است تا چارچوب و حتي جزئيات اين طرح را بازسازي كنيم. تصويري كه كند و كاو در انبوه اسناد اين دوره به ما نشان مي.دهد به طور خلاصه چنين است:
1ـ «كانون مترقي» با شركت عناصر تحصيل.كرده وابسته به «خانوادة اردشير ريپورتر» تأسيس شد. 2ـ «كانون مترقي» به عنوان سمبل يك جريان «امريكايي» و به عنوان تشكلي از «نخبگان» هوادار «شيوه زندگي آمريكايي» (Americam Way Life) در محافل سياسي و روشنفكري واشنگتن «لانسه» شد. 3ـ اين كانون توانست در چارچوب اعمال نفوذها و القائات لندن و روچيلدها و عناصر صاحب.نظر «سيا»، چون ريچارد هلمز و گراتيان ياتسويچ، ذهن كندي و «شوراي امنيت ملي» او را به سوي خود جلب كند و خود را بهترين مجري طر.ح.هاي كندي جلوه.گر سازد. 4ـ با تحريك و تشجيع جناح.هاي مختلف سياسي عليه اميني،. ذهن كندي و «دمكرات.»هاي «كاخ سفيد» از دكتر اميني يا «جبهه ملي» منحرف گرديد و با القاء اين تحليل كه بقاء اميني و دوام وضع فعلي سبب فروپاشي شيرازه امور و توسعه كمونيسم در ايران خواهد شد، حسنعلي منصور و كانون او به عنوان بهترين و «عاقلانه.ترين» جايگزين (آلترناتيو) در قبال اميني تثبيت شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 202]