واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: خودكشي
مقدمه
خودكشي به معناي نابود كردن و از بين بردن خود پديدهاي است كه ساليان دراز از روابط عشيرهاي و سنتي تا روابط پيچيده شهرهاي امروزي گريبان بشر را گرفته و در فراز و نشيب تحولات اجتماعي قلب و روح خانوادهها و اجتماع را آزرده است. زندگي شهري، انبوه جمعيت، عدم تجانس افراد با هم، احساس غربت و تنهايي ناشي از آن، كاهش محبت خانوادگي و رها شدن فرد به سرنوشت خود، هم چشميها پيدا شدن، آرزوهاي دور و دراز زندگي مادي، محروميت در عشق، فقر مادي و دهها عامل ديگر آنچنان ناراحتيهايي را براي افراد فراهم آورده كه فرد تنها راه نجات خود را در نابودي خويشتن جستجو ميكند.
علل و انگيزههاي خودكشي
تاكنون مطالب بسياري در باره انگيزه هاي خودكشي نوشته شده است. غالباً دلايلي كه قربانيان خودكشي ارائه ميدهند قابل درك است، اما به طور معمول هيچگاه اين مشكلات آنقدر با اهميت نيست كه تنها چاره آن به نظر برسد. به دست آوردن اطلاعات در باره انگيزههاي خودكشي غالباً مشكل است، زيرا مهمترين عامل دستيبابي به اطلاعات يعني شخص قرباني در اختيار نيست تا بتوان از او سؤال كرد و از اين طريق به انگيزههاي اقدام او پي برد.
شخصيت و تجربههاي مراحل اوليه كودكي
برخي از انواع خودكشي دوران بزرگسالي را ميتوان به تجربه هاي دوران خانوادگي و بعضي ويژگيهاي شخصيتي چون از دست دادن يكي از والدين، طرد عاطفي دراز مدت و فرزند ارشد بودن مربوط دانست، از سوي ديگر خصوصيات شخصيتي كه اغلب منجر به خودكشي مي شوند عبارتند از: افسردگي، خودانگيختگي، بدبيني، خودپنداري منفي، انفعال، درون گرايي و تضاد فكري.
عوامل فرهنگي
تبيينهاي فرهنگي خودكشي بيشتر تاكيد بر ارزشها ، انتظارات، نقش فرهنگي و تاثير رسانههاي گروهي دارد. به عنوان مثال در جامعه غرب از نقش مردانه انتظار ميرود با خودكشي توام باشد، زيرا در اين جامعه توقع دارند مردان قوي باشند حال آنكه مردان در رويارويي با بحرانها از زنان ناتوان ترند.
يگانگي اجتماعي
مهاجرت نيز تا اندازهاي با خودكشي رابطه دارد، زيرا مهاجران در مواردي ناگزيرند از پيوندهاي نزديك با دوستان خانواده و همكاران صرفنظر كنند و به خودكشي روي بياورند.
شرايط اقتصادي
مجرمان اقتصادي و بيكاران داراي نرخ خودكشي بالايي هستند، زيرا بهبود شرايط اقتصادي نشانگر كاهش آن است.
تجدد طلبي (نوگرايي)
دوركيم افزايش خودكشي را در قرن 19 به فرآيند نوگرايي (تجدد طلبي) و عواملي چون ظهور فردگرايي شهرنشيني صنعتي شدن و جايگزيني اقتدار مذهبي با تحقيق آزاد در نظام آموزشي كه نشانگر كم شدن يگانگي اجتماعي است، نسبت ميداد، ولي پژوهشهاي نوين رابطهاي بين تجددخواهي و خودكشي به دست نيامده است.
تعريف اصطلاحها
خودكشي : عملي ارادي، با هدف پايان بخشيدن به زندگي است كه داراي جنبه خود آسيبرساني است و منجر به مرگ ميشود.
شبه خودكشي: عملي ارادي است كه اساساً مرگآور نيست و با اقدامهاي گوناگون چون آسيبرساني جسماني به خويشتن، مصرف بيش از اندازه مجاز دارو و يا خود مسموم سازي جلوهگر ميشود. انجام اين گونه اعمال با آگاهي از آسيب زايي بالقوه آنها صورت ميگيرد.
خود آسيبرساني يا جرح خويشتن: ايجاد تغيير در شكل بدن به شيوههاي گوناگون است كه از نظر اجتماعي پذيرفته شده نيست.
خودكشي مزمن: اصطلاحي است كه بعضي از كارشناسان براي اشاره به رفتار غير مستقيم و دراز مدت خود تخريبي مانند سوء مصرف الكل يا دود كردن توتون به كار ميبرند. منظور از خودكشي محدود يا موضعي رفتارهايي مانند جرح خويشتن (خود ناقصسازي با قطع عضو) و سانحهپذيري است.
همهگيري شناسي خودكشي
در بعضي از كشورها ارقام رسمي ارائه شده به دلائلي كمتر از ميزان واقعي است. در بعضي از كشورها براي تصميمگيري و صدور راي در مورد خودكشي شواهد قطعي و ترديد ناپذير ضروري تلقي ميشود و در برخي از كشورها دقت و سختگيري كمتري اعمال ميشود. در نتيجه بايد براي مقايسه آمارخودكشي كشورهاي مختلف جانب احتياط را رعايت كرد. خودكشي از نظر آماري و با در نظر گرفتن كل جمعيت پديدهاي نادر است. در برخي از كشورهاي صنعتي غربي نسبت آن در مردان به زنان در اوائل قرن بيستم 3 به 1 بوده كه در حال حاضر به 3 به 2 تغيير يافته است. نسبت خودكشي سالمندان به جوانان نيز از 7 به 1 ، به 3 به 1 رسيده است.
خودكشي در كودكان در سنين زير 10 سال بسيار نادر است، ولي چهارمين علت شايع مرگ و مير در افراد 15 تا 34 ساله است. ارقام يا نسبتهاي خودكشي در بعضي از ماههاي سال كاهش مييابد.
شبه خودكشي
برآوردهاي انجام شده نشان ميدهد كه حدود 20 درصد موارد شبه خودكشي را پزشكان عمومي مشاهده و درمان ميكنند و كارشان به بيمارستان نميكشد و تنها حدود 50 درصد از موارد شبه خودكشي كه در بخشهاي سوانح بيمارستانها مشاهده ميشوند، سابقه پذيرش قبلي دارند. ارقام رسمي مربوط به شبه خودكشي بيشتر بر مبناي پروندها يا در پرسشنامههاي بيمارستاني است. بنابر اين چندان دقيق نيست. در انگلستان برآورد سالانه وقوع خودكشي 100000 مورد است و بيشترين ميزان آن در گروههاي سني 15 تا 25 سال مشاهده ميشود. نسبت آن در زنان در همه سنين بيشتر از مردان است. گزارش شده است كه در حدود 20 درصد از پذيرشهاي اورژانس در بيمارستانها مربوط به خود مسموم سازي است كه بيشتر در زنان ديده ميشود و در مردان جايگاه دوم را بعد از بيماريهاي قلبي – رگي دارد.
جرح خويشتن
برآوردهاي انجام شده نشان ميدهد كه جرح خويشتن در 5 درصد بيماران رواني بستري و در 10 درصد بيماراني كه به بخشهاي سوانح بيمارستانها ارجاع داده ميشوند، روي ميدهد، ولي به احتمال زياد در بيمارستانهاي عمومي ميزان آن بيشتر از حدي است كه در حال حاضر شناسايي شده است. اين پديده در زندانها شايع است.
پيشگيري و درمان
پيشگيري موفقيتآميز وابسته به شناخت گروههاي آسيبپذير و مستعد خودكشي است. اين گروهها عبارتند از:
1- گروههاي جوياي كمك (67درصد از موارد خودكشي حدود يك ماه قبل از مرگ به نوعي در پي كمك بودهاند).
2- گروههايي كه به تازگي مرتكب رفتارهاي شبه خودكشي شدهاند، خطر تكرار چنين اعمالي در اين گروهها تا يك سال پس از نخستين اقدام حدود يك درصد است، يعني بيش از يك درصد برابر جمعيت كلي.
3- بيماران مبتلا به اختلال خلقي يا سوء مصرف الكل.
4- بيماران مبتلا به بيماريهايي جسماني شديد.
5- افرادي كه به تنهايي زندگي ميكنند و در انزواي اجتماعي به سر ميبرند.
مداخله درماني موفق بستگي به دستيابي آسان به نهادهاي حمايتي و درماني و وجود ارتباط فعال ميان افراد جوياي كمك با اين نهادها دارد. هدف عمده هر مداخلهاي شناخت و از ميان بردن عوامل خطر بار فردي محيطي و موقعيتي است.
همچنين درمان هرگونه اختلال جسماني يا رواني اهميت بسيار دارد. نهادهاي خدماتي كه با هدف شناخت و درمان عوامل خطر بار خودكشي فعاليت ميكنند هم به شكل مستقيم (مشاوره) و هم به شكل غير مستقيم (برقرار كردن يك خط تماس تلفني) خدمات مفيدي را براي پيشگيري و درمان عوامل خطر بار خودكشي را فراهم ميسازند.
در سطح اجتماعي گستردهتر ايجاد طرحهاي اصلاحي براي كاهش ميزان بيكاري نيز از جمله اقدامهاي سودمند در امر پيشگيري از خودكشي به شمار ميآيد.
درمان خود آسيبرساني
شناخت عوامل تقويتكننده فردي، خانوادگي و اجتماعي رفتار خود آسيبرساني، نخستين گام در راه درمان اين نابهنجاري است. در اين باره راهبردهاي درماني بيشتر بر حمايت پذيرش و اجتناب از برخوردهاي تنشزا و چالش برانگيز متمركز هستند. آرامش آموزي و فنون رفتار درماني از جمله روشهاي درماني هستند كه با موفقيت در اين مورد به كار گرفته شدهاند.
دكتر لهيا گنجي - عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي تنكابن
چهارشنبه 15 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 264]