تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):هیچکس تا زبانش را نگه ندارد از گناهان در امان نیست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846290166




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اوضاع کلی یهودیان از دوران حضرت موسی (ع) تا زمان پیامبر اسلام (ص)


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: تاریخ یهود در این مدت به ده دوره تقسیم مى شود:
1- دوران حضرت موسى و یوشع(ع)
حضرت موسى(ع)، یك صد و بیست سال زندگى كرد، از این مدت، نزدیك به سى سال در كاخ فرعون مصر، و ده سال نزد شعیب پیامبر(ص) در «قادش برنیع» واقع در انتهاى صحراى سینا از سمت فلسطین نزدیك درّه «عرّبّه» سپرى كرد. تورات موجود (سفر خروج باب 12: 37) تعداد افراد بنى اسرائیل (به جز فرزندان ) را كه همراه موسى(ع) حركت كردند، ششصد هزار مرد پیاده مى داند اما برخى پژوهشگران غربى تعداد آنها را شش هزار نفر تخمین مى زنند. تاریخ نگاران این نظر را برمى گزینند كه خروج آنها از مصر در اوایل قرن سیزدهم قبل از میلاد، یعنى حدود سال 1230 ق. م در زمان فرعون »منفتاح« بوده است. و حضرت موسى(ع) در كوهى نزدیك »قادش« درگذشت و وصى او یوشع بن نون(ع) وى را در آنجا دفن كرد و قبرش را پنهان ساخت. در حالى كه حضرت انواع آزار و اذیت را از بنى اسرائیل در زمان حیات و پس از مرگش تحمل نمود. تورات موجود، درباره او و هارون مى گوید: خدا به موسى گفت: در این كوه بمیر همانگونه كه برادرت هارون در كوه هور جان سپرد. چون شما دو تن به من خیانت ورزیدید، چون مرا در محل آبف سرزمینف قادش در زمین سینا تقدیس نكردید. پس به راستى تو زمین را از مقابل آن مى نگرى اما تو بدانجا، به سرزمینى كه من به بنى اسرائیل اعطا كرده ام داخل نمى شوى.
و مى گوید: یوشع بن نون وارد آنجا خواهد شد«. رهبرى بنى اسرائیل را پس از موسى(ع) وصى او یوشع پیامبر بر عهده گرفت و آنها را به كرانه غربى رود اردن برد و فعالیت خود را از شهر »اریحا« آغاز نمود و 31 شهر از شهرها و آبادیهاى اطراف را كه هر یك داراى زمینهاى كشاورزى بودند، فتح نمود. ساكنان آن مناطق بت پرستان كنعانى بودند. یوشع آن منطقه را میان فرزندان بنى اسرائیل كه نسبت به یكدیگر حسادت مى ورزیدند، تقسیم نمود. بابهاى 15 تا 19 از سفر یوشع، شهرها و شهركهاى منطقه را كه حدود 216 پارچه مى باشد، نام مى برند. یوشع(ع) حوالى سال 1130 ق. م در سن نزدیك به یك صد و ده سالگى بدرود حیات گفت.

2- دوره داوران و سلطه فرمانروایان محلى
رهبرى بنى اسرائیل پس از یوشع(ع) به داوران و قاضیان انتقال یافت كه شبیه خلفا در میان قبائل قریش بودند كه پانزده تن از آنان به فرمانروایى رسیدند. دوره داوران با دو ویژگى شناخته مى شود، این دو ویژگى را پیوسته در طول تاریخ با بنى اسرائیل مشاهده مى كنیم. یكى انحراف آنان از خط پیامبران(ع): و دیگرى مسلط كردن خداوند كسانى را كه عذاب دردناكى به آنان بچشانند، همچنان كه در قرآن از آن یاد شده است. تورات درباره انحراف بنى اسرائیل بعد از یوشع(ع) چنین مى گوید: (آنان) در میان كنعانیان و حیثى ها و اموریها و فرزیها و حیوى ها و یبوسیان، ساكن شده و دخترانشان را همسران خود قرار داده و دختران خود را به پسران آنها داده و خدایان آنها را پرستیدند. و در باب 8: مى گوید: نخستین كسى كه بر آنها سلطه یافت و آنها را به مدت هشت سال تحت فرمان خود درآورد (كوشان رشتعایم) فرمانرواى آرام در منطقه النهرین بود.
آن گاه بنى عمون و عمالقه بر آنها هجوم برده و بر شهر اریحا استیلاء یافتند. سپس یابین فرمانرواى كنعان به مدت ده سال در حاصور بر آنان مسلط شد. بعد از آن بنى عموم و فلسطینیان هجده سال آنان را به بردگى خود درآوردند. و پس از آن فلسطینى ها آنها را كیفر نموده و مدت چهل سال بر آنان مسلط گشتند. فرمانروایى داوران پس از یوشع(ع) تا زمان صموئیل پیامبر(ع) ادامه یافت، همان پیامبرى كه خداوند متعال در قرآن وى را چنین یاد نموده است: آیا ندیدى آن گروه بنى اسرائیل را كه پس از موسى از پیامبر خود درخواست كردند كه فرمانروایى براى ما برانگیز تا (به سركردگى او) در راه خدا جهاد كنیم پیامبرشان گفت: »آیا اگر جهاد بر شما فرض شود نافرمانى مى كنید؟« گفتند: »چگونه مى شود كه ما در راه خدا مبارزه نكنیم در حالى كه ما و فرزندانمان از دیارمان رانده شده ایم. « اما چون جهاد بر آنان مقرر گردید بجز اندكى همه روى گردانیدند و خداوند از كردار ظالمان آگاه است. تاریخ نویسان این دوره را حدود یك قرن؛ یعنى از 1130 ق. م تا دوران طالوت و داود(ع) 1025 ق. م تخمین مى زنند، در حالى كه از سفر داوران در تورات مدت این دوره بیش از این مقدار فهمیده مى شود.

3- دوره داود و سلیمان(ع)
دوران طالوت (شاوفل) را بخشى از دوران داود و سلیمان(ع) قرار دادیم؛ زیرا او اگرچه پیامبر نبود اما فرمانروایى بود در خط انبیا. مورخین مدت فرمانروایى وى را پانزده سال از سال 1052 تا 1010ق. م ذكر نموده اند. و پس از او داود و سلیمان از سال(ع) 1010 تا 931 ق. م یعنى سال وفات حضرت سلیمان فرمانروایى كردند. گردآورندگان تورات موجود، نسبت به حضرت موسى، داود و سلیمان(ع) ستم روا داشته و تهمتهاى بزرگ اخلاقى، سیاسى و اعتقادى به آنان نسبت داده اند و بسیارى از تاریخ نویسان غربى مسیحى نیز از آنان پیروى نموده و مطالبى را هم بر گفته هاى آنان افزوده اند. متأسفانه مسلمانانى كه پیرو فرهنگ غرب بودند نیز از این دسته تبعیت نموده اند. درود و سلام خدا بر تمام پیام آوران الهى. ما در پیشگاه خداوند از كسانى كه نسبت به آن بزرگواران بهتان روا داشتند بیزارى مى جوییم. حضرت داود(ع) بنى اسرائیل را از ورطه بت پرستى و سلطه بت پرستان نجات داد و نفوذ دولت الهى خود را به مناطق مجاورش كشید و با ملتهایى كه تحت فرمانروایى او درآمدند به شایستگى رفتار كرد، به گونه اى كه خداوند متعال این ویژگى داود را در كتاب خود و از زبان پیامبرش حضرت محمد(ص) تعریف نموده است. حضرت داود(ع) تصمیم گرفت در محل عبادت جدش ابراهیم(ع) در قدس و بر بلنداى كوه «مریّا» مسجدى بنا كند اما آنجا خرمنگاه یكى از ساكنان قدس از قبیله یبوسها به نام »ارونا« بود. به طورى كه در تورات فعلى آمده داود(ع) آن قطعه زمین را به پنجاه شاقل نقره خرید، و مسجدى ساخت و در آن اقامه نماز كرد. در كنار آن حیواناتى براى خداوند قربانى مى شد. حضرت سلیمان وارث سلطنت و فرمانروایى پدر بزرگوارش داود(ع) گردید و دولت او به همان گستردگى و عظمتى رسید كه در قرآن و احادیث رسول گرامى اسلام(ص) آمده است. سلیمان مسجد پدرش داود و جد اعلاى خود ابراهیم را به شكل باشكوهى بازسازى كرد. این بنا به معبد سلیمان(ع) معروف گشت. دوره فرمانروایى حضرت سلیمان(ع) دوره اى استثنائى در تاریخ انبیاء(ع) است. خداوند در این دوره نمونه اى از امكانات شگفت آور و متنوعى را كه مى توانست در تسخیر انسانها باشد ظاهر ساخت؛ چرا كه ملتها موجودیت سیاسى خود را به رهبرى پیامبران خدا و جانشینان آنان بر پا داشتند و توان خود را در طغیان و نبرد علیه یكدیگر به كار نبردند. خداوند در قرآن مى فرماید: اگر خداوند روزى را بر بندگانش گسترش مى داد، بى تردید در زمین ستم و طغیان مى كردند، اما خداوند به مقدارى كه بخواهد، فرو مى فرستد، و او نسبت به بندگانش آگاه و بیناست. حضرت سلیمان(ع) طبق فرمایش قرآن، در حالى كه بر تخت خود نشسته بود جان به جان آفرین تسلیم كرد. مورخان وفات او را در سال 931 ق. م مى دانند. با درگذشت حضرت سلیمان انحراف در میان بنى اسرائیل آغاز شد و دولت وى تجزیه گشت. سپس خداوند كسانى را بر بنى اسرائیل مسلط كرد تا آنان را به عذابى دردناك گرفتار سازد. تورات فعلى پس از آن كه در سفر اول فرمانروایان، بر سلیمان(ع) افترا مى بندد كه او دست از بندگى خدا برداشته و به پرستش بتها پرداخت، مى گوید: و به سلیمان گفت: علت این كار نزد توست و تو پیمان و واجبات مرا كه به تو سفارش نمودم پاس نداشتى، من نیز كشور را از دست تو گرفته و جزء جزء مى گردانم.

4- دوران تجزیه و كشمكش داخلى
اختلافهاى داخلى اسرائیلیان تا آنجا پیش رفت كه از نیروهاى بت پرست باقى مانده پیرامون خود و نیز از فراعنه و آشوریان و بابلیان بر علیه یكدیگر یارى گرفتند. یهودیان پس از درگذشت حضرت سلیمان(ع) در شكیم (نابلس) گرد آمده و بیشتر آنان با «یربعام بن نباط» بیعت كردند. او از دشمنان حضرت سلیمان در زمان حیاتش بود و از دست آن حضرت به سوى فرعون مصر گریخته بود و پس از وفات سلیمان دوباره بازگشت و مورد استقبال یهودیان قرار گرفت و در ساحل غربى رود اردن دولتى به نام اسرائیل تأسیس كرد و پایتخت آن را شكیم یا سامره قرار داد. و تعداد اندكى از آنان با «رحَبَعام» پسر حضرت سلیمان بیعت نموده و پایتخت خود را قدس قرار دادند و این دولت به نام «یهودا» معروف گردید. اما آصف بن برخیا وصى حضرت سلیمان - كه خداوند او را در قرآن با جمله «عنده علم من الكتاب» (نزد او دانشى از كتاب بود) وصف نموده - از بنى اسرائیل جز تكذیب وى، بهره اى نبرد. تورات ذكر مى كند كه كفر و بت پرستى امرى آشكار در میان پیروان یربعام بوده و مى گوید: او دو گوساله از طلا ساخته یكى از آنها را در قدس و دیگرى را در »دان« قرار داد و در كنار آنها حیواناتى را قربانى كرد و به مردم گفت: این ها خدایان شما هستند كه از مصر شما را به سوى (شكیم) روانه ساختند، بنابراین در پیشگاه آنها قربانى كنید و به طرف اورشلیم نروید. پس مردم خواسته او را پذیرفتند. در كنار پرستش گوساله، یربعام آنان را به پرستش خدایانى دیگر، از جمله »عشتروت« خداى صیدونیها و »كموش« خداى موف آبى ها و »مكلوم« خداى عمونى ها، فرمان داد. بعد از سه سال كشور یهودا به همین سرنوشت گرفتار شد و مردم به بت پرستى روى آوردند. «شیشق» فرعون مصر فرصت را غنیمت شمرد و در سال 926 ق. م به منظور پشتیبانى از یربعام و پایان دادن به دولت پسر حضرت سلیمان و طرفداران وى، طى هجومى قدس را اشغال نمود »و خزانه هاى خانه خداى خود و كاخ فرمانروا و حتى سپرهاى زرینى را كه حضرت سلیمان(ع) ساخته بود با خود به غارت برد. ظاهراً شرایط عمومى جامعه، فرعون مصر را براى تداوم سلطه خود یا سلطه هم پیمانش یربعام یارى نكرد، بنابراین پس از عقب نشینى او، این كشور كوچك اندكى از موجودیت خود را بازیافت ولى نبردها با یربعام همچنان ادامه یافت. چنانكه »آرامى ها« نیز از ضعف دو دولت موجود در منطقه استفاده نموده و با هجوم به كشور یهودا پس از به اسارت درآوردن سرانشان، آنان را به سوى پایتخت خود دمشق آورده و براى آنها جزیه و مالیات مقرر داشتند، و این ماجرا در زمان فرمانروایى آرامى بن هود (سال 879 - 843 ق. م) اتفاق افتاد. سپس در زمان پادشاهى »آخاب بن عومرى« در سالهاى 874 - 853 ق. م بر كشور یربعام جزیه مقرر نموده و آن را تحت الحمایه خود قرار دادند. همچنین تورات، نبرد فلسطینیها با عربهایى را یادآور مى شود كه در اطراف »كوشسیین« از كشور یهودا در زمان فرمانروایى »یهورام« زندگى مى كردند. آنان قدس را اشغال نموده و بر اموال موجود در قصر فرمانروا استیلاء یافته و زنان و فرزندان وى را به اسارت درآوردند. تورات مى گوید كه لشكر »آرامى ها« در بیت المقدس به نبرد پرداخته و سران آنجا را هلاك كرد و تمام گنجینه ها را برگرفته و به حزائیل پادشاه آرامى ها تقدیم نمود. همچنین یوآش فرمانرواى اسرائیل بر كشور یهودا یورش برد و حصار شهر را ویران ساخت و تمام زر و سیم و ظروف موجود در خانه خدا و نیز خزانه هاى سلطان را به یغما برد. این كشمكش و تسلط كشورهاى مجاور بر یهودیان تا زمان اشغالگرى آشوریان، ادامه داشت.

5- دوره استیلاى آشوریان
سلطه آشوریها بر یهودیان، با هجوم شَلْمَنَّصرف سوم فرمانرواى آشوریان در سالهاى 859 تا 824ق. به كشور آرامى ها و قلمرو اسرائیل آغاز گردید، به گونه اى كه تمام منطقه، تحت فرمان او و فرمانروایان آشورىف پس از وى درآمد. به نظر مى رسد كه كشور یهودا، بر خلاف كشور اسرائیل تحت فرمان و اطاعت آشوریان قرار گرفت؛ زیرا به گفته تورات فرمانرواى یهودا «آحاز بن یوثام» از فرمانرواى آشور »تَغلث فَلاسَرْ« خواست كه دست به حمله اى علیه كشور اسرائیل و آرامى ها بزند و او درخواست وى را پذیرفته و در سال 732 ق. م اقدام به حمله نمود. و جانشین او شَلمنَّصر پنجم نیز كار او را دنبال كرد، اما هنگام محاصره شكیم (نابلس) یعنى پایتخت اسرائیل، درگذشت و جانشین وى »سرجون دوم« اشغال نابلس را به پایان برد و بر آن تسلط یافت. آشوریان در حمله بر اسرائیل اخراج یهودیان از آن مكان را مطرح و »تغلث فلاسر« تمامى آنان را اسیر و به سرزمین خود بازگرداند و آشوریان را جایگزین آنها نمود. پس از او »سلطان فَقَحْ« به تكمیل آن نقشه پرداخت و او را به اسارت گرفت. سرجون دوم، نزدیك به سى هزار تن از یهودیان را به سوى حرّان و كرانه خابور و میدیا كوچ داد، و آرامى ها را جایگزین آنان نمود. در دوران فرمانروایى حزقیا كه ظاهراً مى كوشید با مصریان ارتباط برقرار نماید، كشور یهودا از سلطه آشوریها خارج گردید. اما »سنحاریب« فرمانرواى آشور بر وى خشمگین شد و در حدود سال 701 ق. م براى تسلط بر كشور یهودا، دست به حمله گسترده زد و قدس را به تصرف خود درآورد. و «حزقیا» تمام نقره هاى موجود در خانه خدا و خزانه هاى قصر فرمانروا را به وى تسلیم كرد. این آخرین هجوم آشوریان براى سیطره بر یهودا بود. تورات فعلى علاوه بر پادشاهان قبلى آشور، از اسرْحَدّون، و آشور بانیبال آخرین فرمانرواى آنها یاد كرده، مى گوید: این دو، اقوامى را از آشور كوچانده و در سامره (نابلس) اسكان دادند.

6- دوران استیلاى بابلیان
نینوا، پایتخت آشوریان، در سال 612 ق. م به دست مادها و بابلى ها (كلدانیها) سقوط كرد و سرزمین آنها توسط این دو نیروى جدید تقسیم شد. عراق، سرزمین شام و فلسطین نصیب بابلیان شد. بخت النصر مشهورترین فرمانرواى آنان، براى به اطاعت درآوردن سرزمین شام و فلسطین دو بار، ابتدا در سال 597 و سپس به سال 586 ق. م به آنها حمله كرد. او در نخستین هجوم، قدس را محاصره و فتح كرده و خزانه هاى قصر فرمانروا را از آنف خود نمود، و شمار زیادى از یهودیان از جمله سلطان «یَهوفیاكین» و مدافعان او را به اسارت درآورد، وصفدفقْیا عموى یهویاكین را بر یهودیان باقى مانده برگماشت و اسیران را در منطقه نیبور نزدیك رود خابور در بابل اسكان داد. علت حمله دوم، كشمكش میان بخت النصر و فرعون مصر براى نفوذ در منطقه فلسطین بود، فرعون فرمانروایان شام و فلسطین، از جمله صفدفقْیا فرمانرواى قدس را بر هم پیمانى با خود و علیه بابلیان تشویق كرد. آنان نیز پذیرفتند. او حمله خود را به منطقه آغاز كرد، اما بخت النّصر به سرعت دست به هجومى دیگر زد كه منجر به شكست مصریان و تصرف تمام منطقه گردید. لشكر بابلیان وارد قدس شدند و معبد سلیمان را به آتش كشیده، ویران كردند و خزانه هاى آن را به غارت بردند. خانه بزرگان یهود را نیز چنین كرده و قریب به 50 هزار تن از یهودیان را به اسارت گرفتند و فرزندان صفدفقْیا را پیش روى او سر بریده و سپس چشمهایش را از حدقه بیرون آوردند و او را به بند كشیده همراه با اسیران بردند، و بدین گونه كشور یهودا را منقرض ساختند.

7- دوران استیلاى ایرانیان
كورش فرمانرواى ایران، در سال 539 ق. م سرزمین بابل را اشغال و حكومت آن را سرنگون كرد و با حمله به منطقه شام و فلسطین آنجا را نیز فتح نمود و به اسراى بخت النصر و یهودیانى كه در بابل به سر مى بردند اجازه بازگشت به قدس و بازسازى معبد را صادر كرد و گنجهاى معبد را به آنان بازگردانید و «زفربابل» را به عنوان فرمانروا بر آنان برگزید. حاكم یهودى منصوب كورش، ساختن معبد سلیمان را آغاز نمود، اما اقوام مجاور از این كار، به هراس افتاده و به كمبوجیه جانشین كورش شكایت كردند، وى دستور داد از ادامه ساخت معبد جلوگیرى شود، اما مجدداً «داراى اول»، اجازه تكمیل بنا را صادر كرد و ساختمان معبد در سال 515 ق. م به اتمام رسید. سلطه ایرانیها بر یهودیان از سال 539 تا 331 ق. م ادامه یافت. در این مدت، كوروش، كمبوجیه، داریوش اول (دارا)، خشایارشا، و اردشیر، معاصر عزیر پیامبر(ع) فرمانروایى كردند و سپس تعدادى از سلاطین ایرانى از جمله داریوش دوم و اردشیر دوم و سوم قدرت را به دست گرفتند. داریوش سوم آخرین فرمانرواى ایرانى بود كه به دست اسكندر مقدونى از پاى درآمد. در تورات فعلى پیرامون بسیارى از این فرمانروایان سخن به میان آمده است.

8- دوران استیلاى یونانى ها
اسكندر مقدونى به مصر و منطقه شام و فلسطین لشكركشى كرد و آن مناطق را فتح نمود و هواداران ایرانى و قدرتهاى محلى را كه رو در روى وى ایستاده بودند در هم شكست و وارد قدس گردید و آنجا را كاملاً تحت فرمان خود درآورد. سپس به سوى ایران رفت و در جنگى كه در «اربیل» شمال عراق رخ داد، داریوش سوم و لشكر او را نابود كرد و ایران را فتح نمود. بدین وسیله یهودیان از سال 331 ق. م تحت سیطره یونان درآمدند. پس از مرگ اسكندر، بین فرماندهان ارتش، بر سر امپراطورى بزرگ او كشمكش و اختلاف درگرفت. پس از این اختلاف كه بیست سال به طول انجامید، بطالسه (منسوب به بطلمیوس) در مصر، بر بیشتر بخشهاى آن دولت، استیلا یافتند و سلوكى ها (منسوب به سلوكوس) در سوریه بر بخشهایى دیگر از آن مسلط شدند. سرانجام قدس در سال 312 ق. م تحت سیطره بطلمیوسیان قرار گرفت. سپس انتیوكوس، سلوكى سوم، در سال 198 ق. م قدس را از تصرف آنان خارج كرد اما بار دیگر بطالسه بر قدس غلبه كرده و تا فتح روم، یعنى سال 64 ق. م در آنجا ماندند. تورات فعلى شش تن از بطالسه را به نام بطلمیوس اول و دوم.. . تا آخر یاد كرده و مى گوید: بطلمیوس اول روز شنبه داخل اورشلیم شد و شمارى از یهودیان را دستگیر و به مصر روانه كرد. همچنین پنج تن از سلوكیها به نامهاى »انتیوكوس« اول و دوم.. تا آخر را یاد نموده و مى گوید: چهارمین آنها به سال 175 تا 163 ق. م، به قدس لشكركشى كرد و تمام اشیاء گرانبهاى معبد را به غارت برد و پس از دو سال ضربه بزرگى به قدس وارد كرد و آنچه داشت به یغما برد و خانه ها و دیوارهاى آن را ویران كرد و زنان و كودكان را به اسارت درآورد و مجسمه خداى خود زففْس (زئوس) را در معبد نصب كرد و یهودیان را به پرستش آن فرمان داد، كه عده بسیارى پذیرفتند. این در حالى بود كه در اثر جنبش یهودیانف مكابى، در سال 168 ق. م، برخى از آنان به مخفى گاهها و غارها پناه برده بودند. این جنبش، كه یهودیان به آن افتخار مى كنند، شباهت زیادى به جنگ گروهها و دسته هایى دارد كه یهودیان معتقد، علیه یونانیان بت پرست برپا كردند و در دوران مختلف پیروزیهاى محدودى به دست آوردند، این جنبش تا سلطه رومیان همچنان ادامه یافت.

9- دوره استیلاى رومیان
بومبى، فرمانرواى روم، ابتدا در سال 64 ق. م با اشغال سوریه، آن را به امپراطورى روم ملحق نمود و در سال دوم، قدس را تصرف كرد و آن را تابع فرمانرواى رومى سوریه قرار داد. در انجیل متى آمده است: در سال 39 ق. م قیصر روم، »اگوست هیرودیس ادومى« را فرمانرواى یهودیان قرار داد و بناى معبد سلیمان را به شكل وسیع و زیبا بازسازى كرد و در سال 4 ق. م درگذشت. چنانكه انجیلها آورده اند، پسر وى هیرودیس دوم، از سال 4 ق. م تا سال 39م. فرمانروایى كرد و حضرت مسیح(ع) در زمان او دیده به جهان گشود و او بود كه یحیى بن زكریا(ع) را به قتل رساند و سر او را بر طبقى زرین، براى سالومه یكى از عناصر بد كاره بنى اسرائیل هدیه فرستاد. انجیلها و تاریخ نویسان، آشفتگیها و آشوبهایى كه در عهد نرون به سالهاى 54 - 68م. در قدس و فلسطین به وقوع پیوسته و ماجراهایى را كه میان یهودیان و رومیها و میان خود یهودیها اتفاق افتاده بیان مى كنند. «فَسْبفسیان» قیصر روم، در سال 70م فرزند خود تیطفس را به عنوان فرمانرواى منطقه منصوب كرد و وى به قدس یورش برد، یهودیان در آنجا جمع شدند تا آن كه آذوقه شان تمام شد و ضعیف گردیدند، تیتوس دیوار شهر را خراب كرد و آن را به اشغال خود درآورد و با كشتن هزاران یهودى، خانه هاى آنها را ویران و معبد را درهم كوبیده و به آتش كشید و به گونه اى آن رإ؛ از بین برد كه مردم حتى جاى آن را نیافتند. او باقى مانده مردم را به روم فرستاد. مسعودى در كتاب خود مى گوید: « شمار كشته ها در این حمله از یهودیان و مسیحیان به سه هزار هزار (یعنى سه میلیون تن) رسید. كه ظاهراً در این رقم مبالغه وجود دارد. پس از این حوادث، رومیان با یهودیها شدت عمل بیشترى نشان دادند و اوج آن، زمانى بود كه كنستانتین و قیصرهاى پس از وى، آئین خود را بر اساس اعتقاد به مسیحیت بنا نهاده و یهودیان را مورد آزار و اذیت قرار دادند و از همین رو یهودیان، جنگ كسرى با رومیان و شكست روم را در سال 620م. یعنى دوران ظهور پیامبر اسلام(ص)، مژده دادند و یهودیان حجاز خوشحال شده و براى مسلمانان آرزوى پیروزى كردند، پس خداوند آیه اى نازل كرد كه مى فرماید: الف، لام، میم، رومیان مغلوب گردیدند در نزدیك ترین سرزمین و آنان پس از مغلوب شدنشان به زودى غالب مى گردند، در اندك سالى، فرجام كار در گذشته و آینده از آن خداست و آنروز ایمان آورندگان شاد مى گردند به یارى خدا و او هر كسى را كه بخواهد یارى مى كند و اوست غالب و مهربان(سوره روم آیه5-1).

10- دوران تسلط اسلام 638 - 1925م






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 192]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن