واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: دراما تراپی یك روش سیستماتیك و ارادی استفاده از درام و تئاتر جهت كمك به رشد عواطف و منسجم سازی روانشناختی است. به مانند سایر هنر تراپی ها، تئاتر نیز یك مدیوم خلاق برای روان درمانی است. این یك مشی پر تحرك، فعال و قدرتمند است كه برای افراد آشفته و ناتوانی های مختلف موثر شناخته شده است، و برای كشف رشد شخصیتی همه آدم ها، به یك نسبت كاربرد دارد. دراما تراپی ممكن است كه در جلسات گوناگون، از قبیل انجمن های كمك به سلامت ذهنی، بیمارستانها، مدارس، زندان ها، صنایع خصوصی، تمرینات خصوصی، به عنوان یك وجه الحاقی استفاده شود.
هنر ازدیرباز جایگاه ویژه ای نزد اقوام مختلف داشته است، نه فقط از نظر زبانی و بصری و لطافت آثارهنری، كه از نظر ارتباط مستقیم آن با روح آدمی. شاید ازآن زمان كه قبایل بدوی نقوشی را در غارها حكاكی و خط و زبان را ابداع كردند تا احساسات، عواطف، خشم و نفرت خویش را بازگو كنند، هنر نیز پیوند خویش را روح آدمی آغاز كرد. از راه هنر می توان ضمیر ناخود آگاه را به سوی ضمیر خود آگاه كشاند و فرد را به این طریق تا حدودی به خود انسانی اش شناساند و مشكلات وی را حل كرد.
هنر درمانی براساس تئوری اولیه روان شناسی «زیگموند فروید» و «كارل گوستاو یونگ» پایه گذاری شده است. در هنر درمانی بیشتر سمبل هایی كه در ضمیر ناخو دآگاه شخص كه به صورت سد های مختلفی در روان وی ایجاد شده است مثل ترس، رنج، استرس، افسردگی، كمبودها، نیازها و غیره به صورت ناراحتی های جسمی و روحی ظاهرمی شوند. این روش درمانی نوعی بازی با رنگ ها و ابزار هنری است كه بر بی حوصلگی و ترس غالب می شود به طور مثال كودكان نیز در بازی چنان مشغول می شوند و غرق خلاقیت هستند كه در آن لحظه زمان را حس نمی كنند و بی حوصله نمی شوند در این نوع درمان «بازی» روشی است برای تمركز، كودكانی كه بازی را با تخیل خود می سازند، پیوستاری از واقعیت در آن نقش دارد. اینجاست كه می توان فهمید در كجا كودك درد و دلتنگی دارد. او این احساس ها را بنا بر امیال و آرزوهای خود در بازی تغییر و تبدیل می كند. سوژه، مفهوم و فرم بازی همه در آن واحد یكی می شوند. اینجاست كه انسان خودش را پیدا و كشف می كند. هنر این امكان را می دهد كه خود با نوعی بازی با رنگ و ابزار كار هنری تجربیات درونی سخت شده را روی صفحه كاغذ بیاورد و خود را در آینه رنگ ها، خطوط و دیگر ابزار هنری ببیند و بیان كند در همین حال انسان حتی به توانایی های خود پی می برد و در دومین مرحله تمركز بر بی حو صلگی و ترس خویش غالب می شود.برای بهتر زیستن در مسیر روان، تكان های درونی(سیگنال ها) را می شناسد و به دنبال راه حل می گردد و به خود اعتماد می كند.
انسان وقتی ترس های كودكی اش را در لابه لای رنگ های كنونی تغییر می دهد رنگ درون را پیدا می كند. اینجا هنردرمانی باید به همراهی هنر درمانگر باشد كه او را یاری و تشویق كند كه او در شناخت خود بر ترس ها و دردها غلبه نماید و شخص با احساسات خود كنار بیاید و در ارتباط با خود نیز بماند. باید فضایی آرام بخش ایجاد كرد تابیمار برای خود و رنگ ها و ابزاری كه انتخاب می كند تمركز داشته باشد. هدف در اینجا پاك سازی و روشن كردن ضمیر نا خودآگاه است و تغییر و تبدیل به شكل صحیح آن می باشد.
در هنر درمانی احساسی كه به وجود می آید احساس آرامش، امنیت و اعتماد به نفس است انسان از طریق هنر و نقش تصاویر از حالت سخت گیریی بیرون می آید و تصاویر آفریده شده كه انعكاس رسانه های درونی است و او را از خویشتن آگاه می كند. در فضای امن انسان وارد دنیای دیگری می شود همانند دنیای كودكی كه به بازی می پردازد و حضور این چنین بازیگوشی ها با عث خلاقیت و شهود است. در هنر درمانی نیازها، آرزوها كشف می شوند. انسان یاد می گیرد با خود رفتار مهرآمیز داشته باشد، از خود به خوبی مراقبت كند و خود را دوست بدارد. از طریق نگارش و هنرهای خلاق صدای درون را می شنود و سعی بر آن دارد كه پشتیبان آن باشد. انتقاد مدام از خود را كنار می گذارد و به این امر آگاه می شود كه به مرور زمان درون زخمی شده را التیام بخشد.
در هنر درمانی كه از هر نوع ابزار هنری استفاده می شود شخص خود را حمایت می كند و با ایجاد آشیانه و احساس ایمنی برای خود در درون خودش به بازگشایی و شكفتن می آغازد. افرادی كه مرتب آكنده از پیش داوری ها هستند می كوشند احساس ها و اندیشه ها را با رفتارشان كنترل كنند و اینها دچار فریب درونی و آزاردرونی می شوند با چنین ابزار هنری مهر آمیز و حمایتگر، درون تقویت می شود قلب خو درا به روی انسان باز می كند و عشق و مهر را از نو بهتر می شناسد در ضمن صحبت در مورد نقاشی، كشف افكار و بیانگر شخصیت ذاتی آن انسان را به احتمال زیاد نشان می دهد. رویا نیز در هنر درمانی بسیار مهم است زیرا در هنر درمانی بیشتر آبژه آن هنر بیانگراست و گزارش سوژه ضمیر ناخود آگاه شخص است كه از خاطرات فراموش شده به صورت تخیل و رویا در آمده است. چرا كه رویا انعكاس چگونگی تجربیات انسان است.
__________________
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 149]