تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 30 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگاه دیدید که بنده ای گناهان مردمان را جستجو می کند و گناهان خویش را فراموش کرده...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1854678936




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

رمان ((تو فقط عشق منی))


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: گاهی فکر می کنم گاهی می خندم گاهی فحش می دم گاهی تخس می شم اما تا الان گریه نکردم
روبه روی خانم بزرگ نشسته بودمو سعی می کردم حرفاشو گوش کنم اما مگه می شد
-ببین پسره ی شیطون یه بار دیگه تاکید می کنم پانیذ که اومد اذیتش نمی کنی .فهمیدی؟ کیوان حواست کجاست؟ باتو ام ها. اون گلدون قشنگ منو بذار سرجاش .اخر می شکنیش ها .کیوان می فهمییییییی
با فریاد خانوم بزرگ خیلی ریلکس سرمو اوردم بالا وگفتم: هان
-هان ومرض .می گم گلدونمو بذار سر جاش
-می خوام ببینمش
-کیوان به بابات می گما
-اه مامی پیری اینقدر تو کارای من دخالت نکن
-پسره ی بی تربیت به من می گی مامی پیری؟ الان ادبت می کنم
خانوم بزرگ از روی مبلش بلند شدو عصای تزئینیشو برد بالای سرش
-اون عصا به من بخوره دیگه گلدونتو نمی بینی
-ای خدا منو بکش از دست این راحت کن
-مامی پیری؟
-مامی پیری یو درد .مامی پیری یو زهر
-می گم تو می خوای ابهتتو نشون بدی چرا عین این فیلما که پیرزنا عصا می گیرن دستشون وبی خودی کلاس می یان رفتار می کنی؟ یه کم ایده به خرج بده
-کیوان می کشمت .من می دونم اخرش می کشمت
به سمت در خونه رفتم وگفتم : می رم درخت کوچیکه رو بکنم اونو به جای عصابردار .اینم ایده ای یه .برگاش باعث سلامتی پیرا می شه
بالشتو پرت کرد سمتم من جا خالی دادمو گفتم : عینکتو بزن

اه این باغم دیگه قدیمی شده .من نمی دونم این همه ماهی قرمز تو این حوض چه جوری باهم زندگی می کنن .یعنی خسته نمی شن؟با دیدن گربه ی سیاهی که بیشتر وقتا دور این حوض می پلکید لبخندی زدمو چشمام پر از شرارت شد . استین بلوزمو کشیدم بالا ومثل همیشه دستمو انداختم تو اب حوض .به به یه ماهی خوشگل توپولو کشیدم بیرون
-بیا پیشی بیا بخور وبه جون کیوان دعا کن
ماهی رو پرت کردم زمین وگربه پرید روشو کارشو ساخت
اه اه دستم بوی گند ماهی گرفت همش تقصیر این گربه هه بود یه سنگ برداشتمو پرت کردم سمت گربه هه تا ماهی زیادیش نکنه .یه میو وحشتناک کشید ودر رفت
به سنگ جلو پام ضربه زدم .اه این پانیذ چرا نمی اومد .حوصله م سر رفته .به سمت خونه رفتم .خونه خانم بزرگ قدیمی اما قشنگ بود .اتاق کم داشت اما به جاش سالن پذیرایی ونشیمنش خیلی بزرگ بود خانم بزرگ با عمه م تنها زندگی می کرد چون اقا بزرگم دو سال پیش مرد وعمرشوداد به من
در خونه رو باز کردمو دیدم خانم بزرگ داره تلویزیون می بینه
-خوبی مامی پیری
چپ چپ بهم نگاه کرد وهیچی نگفت
-وای دستام چه بوی خوبی می ده .می خوای بوش کنی مامی؟
-باز رفتی ادکلن منو خالی کردی؟
-نه بابا اخه به من میاد
-یادم نرفته اون بار به جای سوسک کش ادکلنمو خالی کردی رو سوسک
دستمو بردم سمتشو گفتم
-ان این بوی عطر توئه؟؟؟؟؟؟/
چشماش گرد شد وگفت: بمیری کیوان که ماهی های منو می کشی .تو دل نداری؟
-اخ اخ اخ گفتی دل . دارم؟
شروع کرد به جیغ کشیدن
-اینقدر تو منو اذیت می کنی پدرتو عموت اذیتم نکردن .ای خدا من از دست این چی کار کنم؟
اومدم جوابشو بدم که زنگ در مانعم شد .حتما پانیذ بود .پریدم سمت ایفونو تا تصویرشو دیدم دکمه رو زدم. مثل پلنگ پریدم تو اشپزخونه تا برای دختر عموی گلم اب بیارم .میدونم اب دوست داره
دوباره رفتم سمت در تا ازش استقبال کنم
- 1 2 3 4
در وباز کردو تا منو دید دماغشو جمع کرد
-کیوی چطوری
زمان اعمال نقشه شروع شد .اب وریختم روصورتشو گفتم : تو چی پونز
صدای جیغش کرم کرد .خانم بزرگ اومد سمتمومحکم زد پشتم .منم که بی خیال .اصلا ککم نگزید فقط ایستادم صورت پانیذ ونگاه کردم که برام خط ونشون می کشید

محلش ندادمو رفتم نشستم رو مبل مخصوص خانم بزرگو کانال عوض کردم
خانم بزرگ اومد کنترلو از دستم کشید ومنو از جاش بلند کرد

-می شکنمش
-اون گلدون بخت برگشته رو بذار سرجاش
-نمی خوام
-پسر تو الان 20 سالته باید خجالت بکشی این رفتار قباحت داره چرا اینقدر لج می کنی
-اینا دلیل نمی شه گلدونتو نشکنم
پانیذ - کیوان بیا ببین می تونی در این شیشه رو باز کنی
گلدونو گذاشتم سر جاش وفتم: چی هست؟
-شربت البالوئه .مامانم درست کرده .بازش کن تا براتون درست کنم
خانم بزرگ همین جور به ما نگاه می کرد .شیشه رو از دست پانیذ گرفتم .با یه حرکت بازش کردم
صدامو کلفت کردمو گفتم: قدرتو داشتی ضعیفه؟؟؟؟؟؟؟؟
-اییییییییشششش
شیشه رو از دستم گرفتو رفت اشپزخونه
-می خوای کمکت کنم
-همون بار قبل کافی بود
-اون که خوب بود خیلی کیف داد
قاشق وبه سمتم گرفت وگفت : چون تو شربت خانم بزرگ مگس انداختی کیف داد؟
چیزی نگفتمو از اشپزخونه زدم بیرون
مامانو بابا تا 2 ساعت دیگه می اومدنو خونه شلوغ می شد .گوشیمو از تو جیبم در اوردمو یه تک به فرید انداختم
فوری اس داد که چته؟
نوشتم : چه خبرا ؟ چی شد؟
-کجایی می ام دنبالت
ادرس خونه خانم بزرگو بلد بود .بدون اینکه به کسی چیزی بگم از خونه زدم بیرون وتا سر کوچه رفتم .به تنه درخت چسبیدم واینو اونو دید زدم
صدای موسیقی مورد علاقه ی فرید از دور می اومد .فهمیدم همین نز دیکیاس
-خوبی تو ؟ بپر بالا
-موهاتو کجا درست کردی بهت میاد؟
رفتم پیش حسام .واسه خودش استادیه .مدل موهای تو که خوبه
-اره اما فرم دادنش سخته
-مهم اینه که بهت میاد
-چی شد مخشو زدی
-اون که خدا دادی مخش زده بود
-نه بابا
-اره انگار فقط منتظر بود برم بهش پیشنهاد بدم
-چه باحال
بهش رو می دادم می پرید تو بغلم
-تجربه بدی نبود امتحان می کردی
زد زیر خنده وگفت: من که هر روز امتحان می کنم تو باید امتحان کنی
به شوخی گفتم : نه بابا چندشم می شه
-تو که بخوای برات صف می کشن . ذاتا خوش قیافه وخوش فرمی
گردنمو بالا بردمو مثل این دخترا چشمام ونازک کردمو گفتم: اقا من نامزد دارم


-اخ اخ همینمون کم بود .کیوان کمربندتو ببند
-کمربندمو بستمو ضبطو خاموش کردم
فرید ماشینو نگه داشتو افسره گفت
_کارت شناسایی .گواهینامه و....
فرید گفت : چی کنم جمله بسازم
افسر گفت: بی مزه تکراری بود
بقی زدم زیر خنده وگفتم: ایول دمت گرم افسر جون خیلی باحال اومدی
جدی نگام کرد وگفت: روتو کم کن
بلاخره مدارکو نشون دادو با پرداخت جریمه به علت سرعت بالا از شرش خلاص شدیم
با هم رفتیم پارک وشرط بستیم اگه فرید مخ ده تا دختر وبزنه بهش 30 لیتر بنزین بدم .نامرد کم نیاورد مخ یازده تا رو زد وقرار شد بهش بنزین بدم .البته من از اون نا مردترم کارت سوخت مامانمو می گیرم چون خودم که بنزین کم می یارم






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 88]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن