تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):زبان مؤمن در پس دل اوست، هرگاه بخواهد سخن بگويد درباره آن مى انديشد و سپس آن را...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816943832




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سرزميــن. جنــگ.، سرزميــن. صلــح


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: ● منبع: سایت - باشگاه اندیشه ● نويسنده: مايكل. - هوارد


● مترجم: سيد حسين. - طباطبايى.





تاريخ. اروپا مشحون. از جنگ. و خونريزي. بوده. است.. مراد از اروپا قلمرويي. با حدود و ثغور يكسان. باآنچه. كه. در نظر اول. قلمرو «مسيحيت.» شناخته. مي.شود، است، منطقه.اي. كه. بيش. از هزار سال. به.تناوب. تحت. قلمرو حكومت. كليسا يا حكمراناني. كه. مشروعيت. خود را از كليسا كسب. مي.كردند بوده.است.، يعني. از حدود قرن. نهم. ميلادي. تا دوران. روشنگري. جامعه. اروپايي. يا سكولاريزاسيون..

هر چند امكان. دارد يادآوري. اين. امر برخي. مسيحيان. را برآشفته. و آزرده. خاطر سازد ولي. اين. دوران.ِكليسايي.، فرهنگي. مبارز و ستيزه.جو داشت..

سلسله.هايي. كه. در طي. اين. هزاره. بر اروپا حكم. مي.راندند قدرت. و سلطة. خود را با سلوك. و اداره. موفق. جنگي. خود توجيه. مي.نمودند. در آغاز، اين. حكمرانان. از كليسا در مقابل. مهاجمين. كافر دفاع. مي.كردند. سپس. قدرت. خود را در برابر يكديگر با تشكيل. ايالات. مستحكم. نمودند كه. اين. امر معمولاًمنجر به. متلاشي. شدن. استقلال. و حاكميت. بسياري. از فرهنگ.ها، مناطق. و جوامع. متمايز مي.شد. نهايتاًآنان. از قرن. 15 تا 20 ميلادي. تفوق. و سلطه. اروپا را به. ديگر نقاط. كره. زمين. گسترانيدند.

آيا اين. ستيز مستمر و مداوم. هابزي. براي. قدرت. و بقا به. عنوان. موتور محرك. توسعه. اروپاعمل. كرده. است. يا مانعي. در اين. راه. بوده. است.؟، هر چند يك. واقعيت. وجودي. است. ولي. موضوعي.است. كه. مورد مناقشه. مورخان. است.. اينكه. آيا اين. خوي. نظامي.گري. يك. شرط. لازم. براي. توسعة. فرهنگ.باشكوه. اروپايي. ـ آن.گونه. كه. جان. روسكين. و ديگران. اعتقاد دارند ـ بوده. است. يا نه.؟ مطلبي. قابل. مناقشه.است. ولي. مطمئناً چيزي. نيست. كه. بتوان. آن. را مغفول. نهاد.

طبع. نظامي.گري. جامعه. اروپايي.، حداقل. تا قرن. 18 امري. است. كه. كمتر قابل. ترديد است.. جان. كيگان.در كتاب. خواندني. خود «تاريخ. جنگاوري.» (1993)، فصلي. را به. «كارل. وان. كلاوس. ويتز» و دفاع. مستدل.و عقلاني. وي. از جنگ. به. عنوان. يك. ابزار براي. دولت.ها اختصاص. داده. است.. وي. بر اين. باور است. كه.براي. بسياري. از جوامع. جنگ. يك. رخداد و فعاليت. فرهنگي. مستمر و ذاتي. است.. اروپا براي. قرن.هامسلماً يكي. از اين.گونه. جوامع. بوده. است.. تا قرن. 18 حكمرانان. اين. قاره. بيشتر در پي. يافتن. بهانه.اي. براي.جنگ.افروزي. بوده.اند تا دلايلي. براي. جلوگيري. از جنگ. و خونريزي.. در آن. دوران. اين. فراز از هاملت .توسط. مخاطبين. و خوانندگان. به. خوبي. درك. و تحسين. مي.شد آنجا كه. مي.گفت.:

بزرگي. و عظمت. به. حقانيت. است..

نه. آنكه. بدون. برهان. و دليل. به. دست. آيد.

ولي. دليل. جنگ. مي.تواند در پر كاهي. نيز باشد.

آنگاه. كه. عزت. و شرف. در گرو باشد.

و چرا كه. نه.؟ جنگ. اگر با توفيق. و پيروزي. همراه. بود، سخاوتمندانه. قدرت. و سرزمين. را براي. آنان.ارزاني. مي.داشت. و غارت. و چپاول. را براي. جنگاوران. و سربازان. به. همراه. داشت. و اگر موفقيت.آميز نبودبار سنگين. آن. را مردمي. كه. هيچ. نقشي. در برافروختن. آن. نداشتند متحمل. مي.شدند. هر چندروستاهايشان. به. سرعت. بازسازي. مي.شد و محصولات. كشاورزيشان. به. كرّات. برداشت. مي.شد و حتي.براي. بعضي. از آنان. جنگ. تقريباً تنها عامل. تحرك. اجتماعي. بود. هنگامي. كه. در جنگ.هاي. سي.ساله. بروزآسيب.هايي. كه. جنگ. در محيط.هاي. اجتماعي. به.وجود آورده. بود به. طول. انجاميد و گسترش. يافت.،حكمرانان. بيشتر در جستجوي. راه.هايي. براي. تحرك. اقتصادي. بيشتر جنگ. بودند تا خاتمه. بخشيدن. وبرانداختن. آن..

با فرا رسيدن. دوران. روشنگري. اولين. تحركات. جنبش. ضد جنگ. پديدار شد هر چند كه. اين. جنبش.عملاً بيشتر تغذيه. اخلاقي. شد و نمود اجرايي. و عملي. نداشت.. در پايان. قرن. هيجدهم. به. تدريج. جنگ.لااقل. در اروپا فاقد خلاقيت. و هيجان. مي.شد. هزينه. آن. براي. ماليات.دهندگان. چشمگير بود و عايدات. وسودآوري. آن. از قِبَل. ساخت. و فروش. اسباب. و ادوات. جنگي. به. صرفه. نبود و به. استثناء فتوحات. رخ. داده. در مستعمرات.، جنگ. چيزي. براي. افزايش. ثروت. و بهبود وضعيت. حكمرانان. اروپا نداشت.. ايمانوئل.كانت. و پيروانش. در اين. باور خود تا حدي. حق. داشتند كه. جنگي. كه. در قرن. 18 در اروپا جريان. داشت.بيشتر سيره. و روش. زندگي. حاكم. در طبقات. حكمرانان. جامعه. بوده. است.. آنچه. براي. اين. متفكران. جاي.خوشبيني. بود اين. بود كه. در هر تغيير و تحول. طبقه. حاكمه.، كفّه. به. نفع. طبقه. متوسط. و معقول. جامعه. پايين.مي.رفت. و اين. به. معناي. حركت. به. سمت. پايان. جنگ. بود.

چرا در عمل. اين. اتفاق. نيافتاد؟ به. يك. دليل. و آن. اينكه. جنگ. حتي. براي. پيشرفته.ترين. جوامع. از نظرعقلانيت.، حداقل. براي. دفاع. از خود امري. اجتناب.ناپذير است.. رهبران. جنبش. دموكراسي. دريافتند كه.روش.ها و ارزش.هايي. كه. به. وسيله. فرهنگ. كهن. نظامي.گري. انتقال. يافته. است.، تا از سوي. مردم. صاحب. آن.فرهنگ. به. كنار نهاده. نشوند از بين. نخواهد رفت.. انقلابيون. فرانسوي. اين. مهم. را در سال. 1793 دريافتند وآزاديخواهان. پروسي. در نشست. ينا در سال. 1806 بيش. از نيم. قرن. قبل. از پيشنهاد آمريكاييان. براي.نشست. ملل. به. آن. اشاره. كردند.

حتي. شاهديم. در قرن. 19 اروپاييان. به. تغيير وضعيت. از حكومت.هاي. پادشاهي. به. نظام.هاي. ملي.تشويق. مي.شوند و اين. نظام.هاي. ملي. ـ مردمي. در حد تقديس. ستايش. شده. و واجد ارزش.هايي. انحصاري.تلقي. مي.شوند. در تمام. مدتي. كه. جنگ.ها در اروپا با ملاحظات. اقتصادي. اداره. مي.شد و يا در مستعمرات.دوردست. آفريقا يا آسيا برافروخته. مي.گشت.، اروپاييان. برخلاف. پيشينيان. خود، در لباس. عمران. و آبادي.با رويي. گشاده. در برابر حريفان. خود ظاهر مي.شدند. اين. وضعيت. تا سال. 1914 كه. خود اروپاييان. واردجنگ. شدند ادامه. داشت..

همچنان. كه. مي.دانيم. اين. حالت. (يعني. گسترش. دامنة. مستعمرات. و افروختن. جنگ. در اقصي. نقاط.عالم.) ادامه. داشت. تا جنگ. جهاني. اول. و سرانجام. جنگ. جهاني. دوم. درگرفت.. پس. از پايان. جنگ. دوم.جهاني. در سال. 1945 با حجم. وسيعي. از كشتار و ويراني.، اروپاييان. يك. صدا خواستار زيستن. در سرزمين.صلح. و عاري. از جنگ. و خونريزي. شدند، كه. با توسعه. و سرمايه.گذاري. كشورهاي. بزرگ. اروپايي. درساخت. ادوات. و ابزار جنگي. به. اين. خواسته. عمومي. كه. برخاسته. از وجدان. زخم. ديده. مردم. اروپا بودوقعي. نهاده. نشد. با رقابت. و مسابقه. تسليحاتي. درگرفته. بين. كشورها، ابزارهاي. نوين. جنگي.، در واقع.اسباب. كشتار جمعي. سربازان. در ميادين. جنگ. و ويراني. اقتصاد و مدنيّت. كشورها را فراهم. مي.آورد و اين.ويراني.ها و صدمات. هيچ. تناسبي. با منافع. محتمل. نداشت.. ولي. اگر جنگ. با كمترين. هزينه.هاي. ممكن.روي. دهد، آنچنان. كه. در طي. سال.هاي. 1939 تا 1941 در اروپاي. غربي. جريان. داشت.، مورد اقبال. ورويكرد مردم. قرار خواهد گفت. چنان. كه. هيتلر با تكيه. بر اين. پشتيباني. عمومي. حكمراني. خود رامستحكم. ساخت.. اين. وضعيت. در منازعه. انگليس. و آرژانتين. بر سر جزاير فالكلند در سال. 1981 براي.انگليسي.ها و نيز در جريان. جنگ. خليج. فارس. در سال. 1991 براي. آمريكايي.ها تكرار شد.

قرائني. وجود دارد كه. اين. وضعيت. در آينده. بسته. به. وجود يا فقدان. مردم.سالاري. تغيير خواهد يافت..اما يك. چيز آشكار و بي.نياز از استدلال. است.: جنگ. نمي.تواند بيش. از اين. در خود اروپا بدون. هزينه.افروخته. شود.

براساس. آنچه. گفته. شد، نقطه.نظرات. مستدل. و مستندي. وجود دارد مبني. بر اينكه. اروپا هيچ.گاه.سرزمين. صلح. نبوده. است. همچنان. كه. بسياري. بر اين. باورند كه. اروپا نمي.تواند مدعي. شود كه. مهددموكراسي. بوده. است.. در اين. ترديدي. نيست. كه. دموكراسي. آنگونه. كه. ما امروز آن. را مي.شناسيم. فرزنددوران. روشنگري.، با باور عميق. و اساسي. به. حقوق. طبيعي. و به. رسميت. شناختن. حقوق. اساسي. انسان.هابود. اين. جنبش. مطمئناً بيشتر به. وسيله. اروپايي.ها پايه.گذاري. شد تا متفكران. آمريكايي. و تكانه.هاي. اوليه.آن. در مناسبات. و توسعه. سياسي. منطقه.اي. در اسكانديناوي. و بريتانيا يك. قرن. قبل. يا بيشتر رخ. داد. اما درعمل. در حالي. كه. ايده.آل.هاي. مطلوب. روشنگري. در آمريكا ريشه. مي.گستراند و نشو و نما مي.يافت.،اروپاييان. در مواجهه. با آن. با دشواري.ها و مناقشات. طولاني. دست. به. گريبان. بودند. تمام. قرن. نوزدهم. ونيمه. اول. قرن. بيستم. اروپا درگير منازعه. و كشمكش. گروه.هاي. موسوم. به. انقلابي. و محافظه.كار بود.انقلابيون. از ايده.آل.هاي. انقلاب. فرانسه. مانند عرفي.سازي.، مردم.سالاري.، احترام. به. حقوق. انسان.ها درتصميم.گيري.ها براي. سرنوشت. خود و حكومت. بر خود حمايت. مي.كردند در حالي. كه. محافظه.كاران. ازصف.آرايي. در برابر نظم. كهن. ساري. و جاري. در جامعه. كه. ريشه. در سلطه. ملوك.الطوايفي. و فرهنگ. نهادينه.شده. آن. در جوامع. با تكيه. بر استيلاي. كليساي. كاتوليك. داشت.، خودداري. كرده. و ديگران. را نيز از آن.برحذر مي.داشتند. اين. اختلاف.نظر و تضاد فرانسه. را عملاً تا آغاز قرن. بيستم. به. دو فرهنگ. رقيب. و متضادمنشعب. ساخته. بود و همچنان. در اسپانيا و ايتاليا شكل.دهنده. مناسبات. سياسي. ـ اجتماعي. است..

در شمال. آلپ.، آنجا كه. كليساي. كاتوليك. از تفوق. كمتري. برخوردار بود، ارزش.هاي. روشنگري. به.نحوي. ديگر به. مبارزه. و مناقشه. طلبيده. شدند و آن. ملي.گرايي. عوامانه. و توده.وار و باور عميق. به. سلسله.مراتب. سلطنتي. بود. در اين. بخش. از اروپا ارزش.هاي. همگاني. و عام. مشروعيت. خود را از همبستگي.نژادي. و تشخص.هاي. منطقه.اي. كسب. مي.كردند و مفاهيمي. چون. مساوات.، برابري. و فردگرايي. كه. امروزه.به. عنوان. ارزش.هاي. غربي. شناسايي. مي.شوند مورد تحقير و بي.اعتنايي. قرار مي.گرفتند. اين. رشته. ازمخالفت. با روشنگري. تا دوران. ظهور فاشيسم. در اروپا قابل. رديابي. است. و گرايش.هاي. گاه. متناقضي. ازاسلاوگرايي. افراطي. تا رد كردن. لنينيستي. ريشه.هاي. غربي. ماركسيسم. را در برمي.گيرد. از اين. روست. كه. به.سبب. تفوق. كليسايي. و آكادميك. اقتدارگرايي. همراه. با تمايلات. توده.وار غيرعقلاني.، دموكرات.ها تا جنگ.جهاني. دوم. و حتي. در جاهايي. بعد از آن. در مناطق. وسيعي. از اروپا اعم. از شرق. و غرب. در اقليت. ماندند.در طول. جنگ. جهاني. دوم. نيز جذبه. فاشيسم. و ناسيونال. سوسياليسم. كه. در تقابل. با ايده. جهان. وطني.روشنگري. بود، چنان. بر اروپا سايه. انداخته. بود كه. اروپا را از موافقت. و پذيرش. مردم.سالاري. بازمي.داشت..

بياييد خود را فريب. ندهيم.: فرهنگ. اروپايي. كه. امروزه. ما وارث. آنيم. مترادف. با ارزش.هاي. روشنگري.موسوم. به. ارزش.هاي. غربي. نيست. بلكه. چيزي. به. مراتب. پيچيده.تر و بعضاً مبهم.تر از آن. است.. اگر عميقاًدر گذشته. خود كاوش. كنيم. درمي.يابيم. آنچه. جوامع. ما را شكل. مي.داده. است. به. شدت. متأثر از تحركات.طبقات. اشراف. و نظاميان.، و از سوي. ديگر روحانيان. بوده. است. و اينها دقيقاً دو چيزي. هستند كه. هدف.اوليه. جنبش. روشنگري. بوده. است.. عنصر پيچيده. و تأثيرگذار ديگر در گذشته. تاريخي. اروپاييان.،ناسيوناليسم. توده.وار و غيرعقلاني. (متكي. بر احساسات. ملي.گرايي.) بوده. است. كه. البته. آمريكايي.ها نيزخود را از ملل. مستعد اين. امر نشان. داده.اند. اين. واقعيتي. غيرقابل. انكار است. كه. ميراث. فرهنگي. با شكوه.اروپايي. كه. ما امروزه. به. آن. مباهات. مي.كنيم. و آن. را مايه. غناي. بشريت. مي.دانيم. ـ اعم. از كليساها، قصرها،آثار هنري. و بناهاي. باشكوه. ـ ساخته. دست. انسان.هايي. هستند كه. در جوامعي. با ارزش.هايي. به. كلي.متفاوت. و بعضاً مغاير با ارزش.هاي. امروز اروپايي. مي.زيسته.اند.

اكنون. ما اروپاييان. مي.خواهيم. اروپا سرزمين. صلح. باشد. پاك. و تطهير شده. با كنار نهادن. رفتارهايي. كه.اروپاي. نياكان. ما را سرزمين. جنگ. ساخته. بود. اينكه. آيا مشخصاً ارزش.ها و آرمان.هايي. خاص. اروپا وجوددارند كه. ما را از آمريكايي.ها متمايز مي.سازند بحثي. است. كه. تمايلي. به. گستراندن. آن. ندارم.. هارولدمك.ميليان. تعبيري. گستاخانه. دارد بدين. صورت. كه. ما اروپاييان. در مواجهه. با آمريكاييان. بايد به. مثابه.يونانيان. در برابر روميان. عمل. كنيم.. قدرت. و توان. آنان. را با موشكافي.، دقت. نظر و كارآمدي. خود هدايت.نماييم..

ما مي.توانيم. در راستاي. بازسازي. و حفاظت. از محيط.هاي. فرهنگي. سنتي. خود بكوشيم.. اين. امر ضمن.اينكه. به. خودي. خود خوشايند و تلطيف.كننده. جامعة. ماست.، عاملي. در جذب. توريسم. نيز خواهد بود.توجه. داشته. باشيم. و در آن. تأمل. كنيم. كه. طبقه. متوسط. جامعة. مدرنيزه. اروپايي. كه. في.المثل. در هيأت.توريست.هاي. ديداركننده. از ژاپن. به. چشم. مي.خورند، كمتر نگاه. به. گذشته. خاص. اروپايي. خود دارند و درعلايق.، تمايلات. و رفتارهاي. اجتماعي. به. سختي. از آمريكاييان. قابل. تميزند. مدرنيته. فاقد طبقه. و همه.گيركه. زماني. نيچه. آن. را پيشگويي. كرده. بود و غربيان. را از درافتادن. به. آن. ورطه. برحذر داشته. بود، امروزه. پس.از اينكه. آتش.افروزي.هاي. حاصل. از جنگ.هاي. جهاني. اول. و دوم. را توسط. پاره.اي. متفكران. راستگراتوجيه. كرده. است.، آغوش. به. روي. اروپاي. شرقي. گشوده. است.. اين. درست. است. كه. ما اكنون. سرزمين.صلح. ناميده. شده.ايم. ولي. وضعيت. جامعة. امروز اروپايي. ما به. گونه.اي. است. كه. ممكن. است. پيشينيان. ما ازديدن. آن. وحشت. كنند.

براي. مهد صلح. بودن. محتاج. آنيم. كه. ديگر براي. آتش. گشودن. به. روي. هم. آماده. و مهيا نشويم. و به.طريق. اولي. آتش.افروزي. در هيچ. كجاي. جهان. را برنتابيم.. ما مي.دانيم. كه. از اين. پس. با هيچ. خطر خارجي. كه.بقاي. ما را تهديد كند رويارو نخواهيم. شد. امروزه. ملاحظات. امنيتي. در بين. ملل. اروپايي. بيشتر معطوف. به.امنيت. داخلي. است. و از اين. رو پليس.ها در برابر ارتش.ها مورد توجه. و تقويت. قرار مي.گيرند و اين. امر درتمام. جوامع. توسعه. يافته. صرف.نظر از محل. استقرار آنها عموميت. دارد.

معضل.، شايد عام. و همگاني. باشد اما اين. بدين. معني. نيست. كه. راه.حل.هاي. عام. هم. براي. آن. وجوددارد. همگوني. ظاهري. مردم.، واضح. و مبرهن. است. في.المثل. عامل. تمايز مشهودي. وجود ندارد كه.كاتوليك.ها و پروتستان.ها را در ايرلند شمالي. از هم. متمايز سازد يا تشخيص. صرب.ها و كروات.ها را دريوگسلاوي. سابق. از هم. امكان.پذير سازد. ولي. با نگاه. به. ويژگي.هاي. مدرنيزاسيون. آنها درمي.يابيم. اين.خصوصيات. عميقاً در تفاوت.هاي. فرهنگي. آنان. نهفته. است.. ما آمريكايي. نيستيم. يعني. مردماني. با زبان. وريشه.هاي. فرهنگي. مشترك. و دولتي. متكي. بر اصول. و قواعد روشن. و صريح. كه. هر چند تفسيرهاي. متعددبرمي.دارند ولي. به.طور مبنايي. مناقشه.ناپذيرند. ما حتي. صرف.نظر از ديدگاه. جغرافيايي.، اروپايي. نيزنيستيم.. در واقع. ما با پارادوكسي. بنيادي. مواجهيم.: اگر به. اروپاي. متحد با نهادهاي. واحد دولتي. و قضايي.و زبان. مشترك. رسمي. معتقديم.، بالاجبار بايد گذشته. 500 ساله. قاره. خود را مدنظر داشته. باشيم. در حالي.كه. به. دلايلي. كاملاً قابل. قبول.، پاره.اي. از ما اروپاييان. مشتاق. نفي. گذشته. خودند.

امروزه. كمتر كسي. است. كه. نيازمند يادآوري. اين. مطلب. باشد كه. اجتماعات. صرفاً براساس. مناسبات.ديوان.سالاري. يا اصول. عقلاني. محض. بنا نشده.اند بلكه. عميقاً حامل. باورها و رفتارهاي. جمعي. و متأثر ازآنها مي.باشند. بيش. از 200 سال. از اعلام. خطر ادموند برك. نگذشته. است. كه. در آستانة. انقلاب. فرانسه.،عواقب. و زيان.هاي. نسخه.پيچي.هاي. محض. و نظري. براي. اداره. امور بشري. و هدايت. جوامع. را برشمرده.بود.

بدانيم. تمام. روابط. انساني. مبتني. بر مناسبات. عقلاني. محض. نيستند. حكمرانان. اروپاي. سابق. ـ اعم. ازآنان. كه. خود را منتسب. به. باورها و تشكيلات. مذهبي. مي.دانستند يا بر احساسات. ملي.گرايانه. تأكيدمي.ورزيدند ـ به. اين. مهم. وقوف. داشته. و سعي. در بومي.سازي. ايده.ها و آمال. خود با توجه. به. باورها واحساسات. مردم. تحت. امر خود داشته.اند. هر تلاشي. در جهت. نفي. باورهاي. سنتي. و ريشه.دار جوامع.، وبنا ساختن. اداره. آنها بر اصول. جديد و منحصراً عقلاني.، جز اينكه. به. افروختن. آشوب.ها و طغيان.هاي.تازه.تر بيانجامد حاصلي. نداشته. است.. هنگامي. كه. دنيس. ديدرو خطاب. به. كاترين. از لزوم. منظور ساختن.عطوفت.، مروت. و اصلاحات. عقلاني. در اداره. جامعه. نوشت.، كاترين. غمگنانه. پاسخ. داد تمامي. آنچه. راكه. او نوشته. است. امري. مستحسن. و نيكو مي.داند ولي. به. خاطر داشته. باشد كه. او آنها را فقط. بر روي. كاغذنگاشته. است. در حالي. كه. كاترين. بايد آنها را در سطح. مناسبات. انساني. به. كار برد و اجرا نمايد.

ما اروپاييان. بايد گذشته. خود را درك. كنيم. اگر آن. را تكرار نمي.كنيم.. بدانيم. كه. چرا سرزمين. جنگ.بوده.ايم. اگر مي.خواهيم. در سرزمين. صلح. ماندن. توفيق. يابيم. و بدين. دليل. من. معمولاً از شنيدن. سخن.دوستان. آمريكايي.ام. كه. از ساختار نوين. اروپا سخن. مي.گويند چندان. مشعوف. نمي.شوم.. اگر قرار به. تشبيه.است. بگذاريد اروپا را به. يك. باغ. تشبيه. كنم. كه. مردمان. و نهادها و سازمان.هاي. آن. مانند درخت.هايي.هستند كه. ريشه. در خاك. مذاهب.، عادات.، اجتماعات. و فرهنگ.هاي. آن. دارند. مانند تمام. گياهان. آنهانيازمند تغذيه. مناسب.، نگهداري. و مراقبت. و گاهي. هرس. كردن. شاخه.هاي. مرده. و نهال.هاي. بلااستفاده.هستند. علف.هاي. هرزه. بايد شناسايي. شده. و ريشه.كن. شوند. و اينها تنها با حاكميت. مطلق. گروه.هاي.خبره. و روشنفكر در امر كشاورزي. انجام. نمي.شود بلكه. همراهي. خود مردماني. كه. خاك. خود رامي.شناسند و خوب. مي.دانند چه. نهال.هايي. در آن. رشد مي.يابد و چه. نمي.يابد، را مي.طلبد. و از اين.رو باوجود تمام. باغ.ها، كار كشت. و زراعت. پايان.ناپذير است..






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 177]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن