واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نشست نقد كتاب «ابن سينا و تمثيلات عرفاني» اثر كربن/2 فاني: كربن آغاز جهان معنوي را از ايران ميداند
خبرگزاري فارس: كوشش كربن اين بود كه پيام ايران را به غرب برساند و معتقد است بزرگترين موهبت روح ايراني به غرب معنويتاش بود. جهان معنوي از آنجا آغاز ميشود. ميگويد اينها همه در مذهب تشيع است كه در ايران و در ايران شيعي رخ داد.
به گزارش خبرنگار آئين و انديشه فارس كامران فاني در نشست نقد كتاب «ابن سينا و تمثيلات عرفاني» اثر هانري كربن گفت: قبل از انقلاب از كربن يك مقاله و يك كتاب منتشر شده بود اما بعد از انقلاب و پس از مرگ كربن آثار او زياد مورد استقبال واقع شد.
وي با اشاره به كتابهايي كه انشاءالله رحمتي از كربن ترجمه كرده ادامه داد: دو كتابي كه دكتر رحمتي ترجمه كردهاند ويژگي ديگري هم دارد و آن اين است كه كربن دو تا مونوگرافي به جز سهروردي كه كار اصلي او بود نوشته كه اين مونوگرافي ها درباره ابن سينا و ابن عربي است. اين كتاب كه درباره ابن سينا منتشر شده، طليعه خوبي است براي شكوفايي بحث و گفتگو درباره فلسفه و حكمت شرقي.
فاني درباره شخصيت حكمي كربن اظهار داشت: كربن هم محقق، مترجم و مصحح بود و هم متفكر. آن سه ويژگي اول را ممكن است هر كدام از شرق شناسان داشته باشند، اما كربن علاوه بر اين ويژگيها متفكر هم بود. هدف كربن تحقيق تاريخي درباره تاريخ انديشه نبود او تلاش كرد نشان دهد علاوه بر "مشاء" ابن سينا "اشراقي" هم بوده است و براي كربن البته چندان مهم نبوده كه "مشايي" يا "اشراقي" بودن ابن سينا را اثبات كند، باري براي كربن مساله اين بوده كه ابن سينا چه پيام تازهاي براي زمان معاصر دارد. او ميگويد اگر ما درباره گذشته تحقيق ميكنيم بايد به گونهاي باشد كه پاسخش راه گشاي دنياي امروزين ما هم باشد.
اين مترجم در ادامه يكي ديگر از دلايل گرايش كربن به فلسفه اشراق را اينگونه توضيح داد: مساله ديگر كربن بعد خصوصي تفكر او بود. كربن فرانسوي و پروتستان بود و پروتستانها هم معتقدند ما نيازي به كليسا و واسطه در ارتباط با خدا نداريم و مستقلا با خدا ارتباط برقرار ميكنيم. كربن گرايش به واسطه در ارتباط با خدا داشت اگر چه پروتستان بود. او دنبال راه حل در شرق بود و به اين دليل به شرق آمد كه نه ميتوانست نوع ارتباط كليساي كاتوليك را بپذيرد و نه نوع گرايشات پروتستان را. در شرق "رسيدن"، مراتب و مراحل دارد. مراحلي را بايد طي كني. اين اصل، انديشه كربن به فرشته را ايجاد كرد.
وي ادامه داد: مساله بعدي كه دغدغه كربن بود "سكولاريزاسون" يا "عرفي شدن" جهان بود، كه كربن معتقد بود جهان و به ويژه جهان غرب "معنويت" را از دست داده است. كربن معتقد بود ما اگر ميخواهيم تاريخ گذشته را بنويسيم بايد تاريخ معنويت را بنويسيم. او همچنين دركتابهايش ميگويد كه ابن سيناي غربي چه تفاوتي با ابن سيناي شرقي دارد.
فاني پيرامون چگونگي آشنايي كربن با فلسفه مشرق زمين و ايران اظهار داشت: كربن در جنگ جهاني دوم به تركيه رفت و در آنجا يكي از مستشرقين برجسته، "سهرودي" را به او معرفي كرد. كربن به قدري شيفته "سهروردي" شد كه پس از جنگ به ايران آمد و ايران وطن دومش شد و به فلسفه ايراني پرداخت.
اين مترجم ادامه داد: كربن فلسفه مشرقي يا اشراقي را در مقابل هم قرار مي دهد و ميگويد: به اين معني كه مشرق محل بر آمدن آفتاب است. همانگونه كه آفتاب كم كم بالا ميآيد و همه جا را نوراني ميكند، انسان هم بخشي از وجودش مشرقي است، از طرف ديگر همانگونه كه آفتاب در مغرب و غروب فرو رفته و پايين ميرود وجه تنزل انسان است. دو وجه انساني است كه در دو طرف «فرا رفتن» و «فرو افتادن» در حال غلتيدن است آيا انسان وجود «مشرقي» را كنار ميگذارد يا «مغربي» را.
كربن با توجه به فلسفه اشراقي معتقد بود كه بين دو نگاه قالبي كه درباره شناخت خدا وجود دارد ميانه يا پلي بين عالم جسماني» و «روحاني» وجود دارد و آن عالم عالمي ست كه براي بشر دسترس پذير است. اين عالم را كربن عالم «مثال» يا «خيال» ناميده است.
كامران فاني ضمن اشاره مبسوط به عالم «خيال» و «مثال» گفت: تمام فضاي انديشه فكري كربن در اين عالم «مثال» يا «خيال» ميگذشت. او ميگفت اين واژه قابل ترجمه به فرانسه و انگليسي نيست او واژه " IMAGINARE" (ايماژينار) را از ايماژينر " IMAGINAIRE" ساخت و بين «خيال» و «تخيل» تفاوت گذاشت. عالم «خيال» عالم انساني است. انسان يك عالم «واقعي» دارد يك عالم «خيالي». كربن تمام اين مباحث را در كتاب تفكر خلاق ابن عربي به خوبي نشان ميدهد و ميگويد اصل تفكر ابن عربي هم در همين مساله بود و در كتاب «ابن سينا و تمثيلات عرفاني» هم مساله اصلي عالم خيال است.
فاني ادامه داد: عالم خيال عالمي است كه با ماده بيگانه نيست اصولا كربن معتقد بود كه اگر بخواهيم امور را خيلي مجرد بكنيم از قدرت فهممان خارج مي شود. عالم خيال به نوعي عيني هم هست اگر چه ما فكر ميكنيم خيالپردازي است ولي وجودي قابل حس و بين جسماني و روحاني ببرد اگر چه هنوز در عالم جسماني هستي مثل هنرمندان. توصيف اين عالم براي كربن بسيار مهم است. او اين عالم را كه اگر چه انسان پا در زمين و عالم جسماني دارد اما احساس پرواز روح به او دست ميدهد عالم "فرشتگان" نام گذاري كرد.از طرف ديگر عالم خيال در نظر اشراقيون ما عالمي نيست كه وجود نداشته باشد . در واقع عالمي است كه جسم مجرد شده و امر مجرد مجسم ميشود بعد اوج اين مساله در "ملاصدرا" و "ابن عربي" هم فراوان آمده و در عرفان نظري، شكل و صورتبندي شده است.
اين مترجم درادامه با اشاره به زبان تمثيلي كربن گفت: كربن داستان هايي را كه در اين عالم خيال به وقوع ميپيوندند را با زبان تمثيل قابل بيان ميداند. ترجمه اين متون بسيار دشوار است. كربن ميگويد مترجم اين آثار بايد خيلي خلاقانه ترجمه كند. عنوان كتاب كربن كه در اين جلسه به آن پرداخته شده نه«تمثيل» دارد نه «عرفان». معناي مستقيم كتاب" روايت شهودي" است كه به شكلي رمزي و با خلاقيت به «تمثيلات عرفاني» ترجمه شده است.
فاني اظهار داشت: كربن با اشاره به تمثيل و رمز در آثار معتقد است تمثيلاتي چون «فرشته» و ساير رموز مقصود چيز ديگري نيستند. كربن حتي وقتي درباره «فرشته» حرف مي زند مقصودش واقعا «فرشته» است و امري عيني و خارجي ست كه شما اين وجود را ميتوانيد حس كنيد اينها ساحت ديگري از وجودند كه مي توان آن را حس كرد.
كربن درباره ابن سينا ميگويد او اگرچه فيلسوفي ارسطويي بوده اما در جاهايي اين احوال برايش رخ داده است و اگر اين سه داستان را نوشته يا به او منصوب است بيان همين احوالات است. در «حي بن يقظان» و «سلامان و ابسال» ذكر اين احوالات را آورده است و خيالبافي نيست. او در عالم مثال و خيال با آنها مواجه شده است.
فاني پس از توضيح پيرامون چگونگي نجوم قديمي و قرار گرفتن احكام و ستارهها و تاثيرش بر فلسفه افزود: كربن معتقد بود راه رسيدن به عوالم اين است كه نفس بشري و زميني بتواند با نفس فلكي رابطه ايجاد كند.
وي درباره چگونگي به «شناخت» و «معرفت» رسيدن در ديدگاه كربن گفت: ابن سينا ميگويد ما چگونه شناخت پيدا ميكنيم و معرفت ما به اين جهان چگونه است. علم و معرفت و شناخت چگونه رخ مي دهد. در فلسفه اسلامي كمتر به معرفت شناسي پرداخه شده است . در فلسفه غرب هم از دكارت به بعد اغلب به «شناخت شناسي» و فلسفه «معرفت» پرداختهاند. در فلسفه اشراقي هم اين مساله مطرح بود كه ما چگونه «معرفت» پيدا ميكنيم. ما از طريق حواس امور جزئي را در مي يابيم اما به شناخت از امور كلي نمي رسيم. در فلسفه اشراق معتقدند كه همان نفس فلكي يا فرشته الهام يا القا مي كند به بشر و بشر تنها كاري كه ميكند خودش را مستعد اين شناخت ميكند. دكتر رحمتي در مقدمه به شرح اين مبحث پرداخته است.
فاني در پايان افزود: كوشش كربن در اين كتاب اين بود كه پيام شرق و پيام ايران را به جهان غرب برساند كربن معتقد است بزرگترين موهبت روح ايراني به غرب معنويتاش بود. جهان معنوي از آنجا آغاز ميشود. ميگويد اينها همه در مذهب تشيع است كه در ايران و در ايران شيعي رخ داد.
در ادامه اين نشست علي معلم دامغاني به مباحثي پيرامون شعر و فلسفه اشاره كرد و به نمونههايي از "مدينه فاضله " افلاطون و به اخراج شاعران اشاره كرد. نكته قابل توجه در انديشه علي معلم دامغاني كه با مضمون كتاب مورد بحث نزديكي و قرابت داشت مساله "تخيل" در ادبيات و شعر بود كه جهاني متفاوت و گاه آسماني را ترسيم ميكند. جهاني كه آرماني است و كربن به آن اعتقاد داشت و اين نكات را در انديشه ابن سينا دريافته بود و سعي در ترويج آن داشت.
انتهاي پيام/ش
سه شنبه 14 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 188]