محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828760414
فساد دربار پهلوی
واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: پس از آن که قیمت نفت به شکل سرسام*آوری بالا رفت، شاه به بهانه*های مختلف هر روز بر ثروت خود افزود. شاه در سال 1337 برای عادی جلوه دادن فعالیت*های اقتصادی به پیشنهاد علم، سازمانی اقتصادی را تحت عنوان «بنیاد پهلوی» تأسیس کرد. بنیاد پهلوی ظاهراً یک بنیاد خیریه بود و چند کار هم مانند کمک هزینه به دانشجویان خارج از کشور، احداث چند خانه مسکونی برای معلولان، تأمین پوشاک و اطعام فقرا انجام می*داد؛ ولی در واقع همه این ظاهرسازی برای پوشش دادن اقدامات اقتصادی شاه و خانواده*ی وی بود...
فساد مالی دربار
یکی از عوامل بی*اعتمادی مضاعف مردم نسبت به خاندان پهلوی فساد مالی آنها بود. بی*شک بخشی از تظاهرات مردم ایران در سال 1357 در اعتراض به فساد مالی رژیم بود. مردم وقتی اختلاف خود را با اشرافیت درباری می*دیدند به فریاد می*آمدند.
«در سالهای دهه*ی 1970 (1350) علاوه بر سرمایه عظیم روبه رشد شاه، فساد مالی در دربار خاندان پهلوی و طبقه ممتاز جامعه به حدی زیاد بود که سهم عمده*ای در افرایش مخالفت توده*های عظیم مردم را داشت.»
شاه در مهر 1357 دستور داد تا خانوداه سلطنتی در معاملات دخالت نکنند و این خود نشانه فساد مالی دربار و ناخوشنودی مردم بود. دولت هر سال معادل 15 میلیون دلار بودجه در اختیار وزارت دربار قرار می*داد و تمامی آن صرف خوشگذرانیهای خانواده شاه می*شد. البته این غیر از بودجه سری دولت بود که به دستور شاه به مصرف ولخرجیهای بی*مورد می*رسید.
فساد مالی دربار پهلوی در اشکال مختلف، تکاثر، تجمل، حیف و میل، قاچاق، حاتم*بخشی*های بی*مورد و رانت*خواری بروز می*کرد.
تکاثر:
خاندان پهلوی به دلیل فقر خانوادگی، عقده*ای سیرناشدنی در جمع ثروت داشتند. رضاخان با رسیدن به قدرت شروع به جمع*آوری ثروت کرد. با زور و قلدری املاک مردم را در مقابل بهای اندکی تملک می*کرد. به اعتراف شاه، زمینهایی که از پدرش به او رسیده بود دویست و بیست هزار هکتار یعنی 000/000/200/2 متر مربع بود. رضاشاه مقادیری از ثروت خود را با شرکت کشتیرانی هندرسون سرمایه*گذاری کرده بود و «از سهامداران اصلی» آن بود. محمدرضا نیز مانند پدر در جمع*آوری اموال بسیار حریص بود. به گفته فردوست، رضاشاه، «در مقام مقایسه با پسرش باید به او رحمت فرستاد». محمدرضا از همان روزی که به حکومت رسید به فکر ثروت*اندوزی افتاد. «در اواخر آذر ماه مقامات انگلیسی از طریق یک منبع کاملاً موثق پی بردند که شاه صاحب یک میلیون دلار در آمریکاست و در جستجوی سرمایه*گذاری برای پول خود می*باشد. این مبالغ وجوهی بود که به گفته بولارد می*بایست اگر روزی از شاهی برکنار شود با آن زندگی خود و احتمالاً پدرش و بقیه خانواده*اش را تأمین کند.»
قبل از این که درآمد نفتی ایران زیاد شود، محمدرضا مانند پدرش به تملک اراضی می*پرداخت. سرلشکر مزین را در منطقه شمال با اختیارات تام بر گرده سوار کرده بود تا با فروش زمینهای موات و منابع ملی پول آنها را به دربار تحویل بدهد. پس از آن که قیمت نفت به شکل سرسام*آوری بالا رفت، شاه به بهانه*های مختلف هر روز بر ثروت خود افزود. شاه در سال 1337 برای عادی جلوه دادن فعالیت*های اقتصادی به پیشنهاد علم، سازمانی اقتصادی را تحت عنوان «بنیاد پهلوی» تأسیس کرد. بنیاد پهلوی ظاهراً یک بنیاد خیریه بود و چند کار هم مانند کمک هزینه به دانشجویان خارج از کشور، احداث چند خانه مسکونی برای معلولان، تأمین پوشاک و اطعام فقرا انجام می*داد؛ ولی در واقع همه این ظاهرسازی برای پوشش دادن اقدامات اقتصادی شاه و خانواده*ی وی بود. بنیاد با سرمایه*گذاری در کارخانجات سیمان، قند، بیمه، بانک، کشتیرانی، هتل سازی، خانه سازی، کازینوهای قماربازی و کاباره*ها، سود سرشاری را عاید خانواده پهلوی نمود.
بنیاد پهلوی از موقعیت خود استفاده می*کرد و با تمام امکانات به سفته*بازی و تجارت مشغول بود. بارها زمین های زراعتی بسیاری را به نفع این بنیاد ملی اعلام کردند و با ساختن ساختمانهای لوکس و فروش آن به وزراتخانه*ها، سرمایه**های زیادی را به دست آورد.
بنیاد پهلوی سه هدف اساسی را دنبال می*کرد: «1. یافتن منابع مالی برای شرکت تجاری متعلق به شاه، 2. کنترل اقتصاد کشور از طریق سرمایه*گذاری در زمینه*های مختلف، 3. حمایت مالی از افراد وفادار به سلطنت.» بنیاد پهلوی با استفاده از موقعیت و اقدامات غیرقانونی در مدت کوتاهی توانست صاحب یا سهامدار بیش از دهها بانک و شرکت سرمایه*گذاری، شرکت بیمه، دهها هتل و کازینو، دهها شرکت تجاری، شرکت ساختمانی و صنعتی و شرکتهای کشت و صنعت شود. بنیاد در سال 1352 توانست یک ساختمان 50 طبقه را در نیویورک خریداری کند.
فعالیت اقتصادی غیرقانونی بنیاد چنان چشمگیر شده بود که یکی از مشاوران فرح، احسان نراقی معتقد است که «فعالیتهای شک*برانگیز بنیاد موجبات اضمحلال سلطنت را در ایران پدید می*آوردند.»
حرص و ولع خانواده پهلوی برای ثروت*اندوزی از چشم نزدیکان آنها دور نماند. احمدعلی انصاری عضو دربار پهلوی در خاطرات خود می*نویسد: «نکته دیگری که در این سالها و همه*ی سالها توجه مرا جلب می*کرد، حرص خانواده پهلوی برای ثروت*اندوزی بیشتر بود و در کمتر جلسه و محفل و میهمانی بود که بی*پرده سخن از جمع*آوری ثروت به میان نیاید.
بنیاد پهلوی از طریق ابزار قدرت زمینی را با تمسک به قانون تملک اراضی به قیمت بسیار ارزان می*خرید و آن را به قیمت سرسام*آوری می*فروخت. به همین علت مردم معتقد بودند: «قانون مبارزه با زمین*خواری نه برای ممانعت از عواید بی*رویه زمین*خواری، بلکه به منظور ربودن این منافع از چنگ طبقه متوسط و رساندن آن به اعضاء خاندان پهلوی و مقامات عالیرتبه دولت وضع شده است.»
اشرف پهلوی خود به سودجویی کلان از طریق زمین*خواری اعتراف می*کند و می*نویسد: «در این فضای اقتصادی بازار مستغلات نیز رونق گرفت و قیمت زمین گاه چند صد برابر ترقی کرد. مثل بسیاری دیگر از ایرانیان من نیز توانستم از طریق چند معامله ملکی از جمله یک پروژه خانه*سازی به مقیاس هزار ویلا بر ثروت شخصی خود بیفزایم.»
اشرف توانست از راههای غیرقانونی و سوء استفاده از موقعیتش یکی از «ثروتمندترین افراد خاندان پهلوی و از سرمایه*داران بزرگ جهان» شود و اکنون نیز در نیویورک، پاریس، رم، مونت*کارلو و چند نقطه مصفای دیگر جهان هم اقامتگاههای مجلل و باشکوه دارد.»
شاه نیز جز اموالی که در ایران داشت، قسمت اعظم اموالش را به اروپا منتقل و کنستانتین، پادشاه سابق یونان را مسئول «اداره*ی بعضی از سرمایه*های اروپایی خود» کرد. وی قسمتی از «خریدهای مورد نیاز ارتش ایران را انجام می*داد»که از این طریق نیز اموالی را برای محمدرضا کسب می*کرد.
در آستانه* انقلاب نیز بسیاری از اموال محمدرضا پهلوی توسط بهبهانیان مسئول امور مالی شاه به خارج منتقل شد. پس از سقوط رژیم، محمدرضا، هوشنگ انصاری، وزیر سابق اقتصاد را مسئول اداره امور املاک خود در آمریکا نمود. انصاری «یک نظام اداری برای رسیدگی به سرمایه*گذاریهای خانواده*ی پهلوی در آمریکا تأسیس کرد که همه کارکنان آن آمریکایی بودند.»
خانواده*ی پهلوی مدعی بودند اموال آنها در خارج از کشور فقط 3 میلیارد دلار است. (283) مطبوعات آمریکایی اموال و دارایی شاه را تا 35 میلیارد دلار برآورد کرده*اند.
طبق وصیت*نامه مالی شاه این اموال بین فرح (20%)، رضا پهلوی (20%)، علیرضا پهلوی (20%)، فرحناز پهلوی (15%)، لیلا پهلوی (15%)، شهناز پهلوی (8%) و مهناز زاهدی دختر شهناز (2%) تقسیم شد. شهناز پهلوی به این وصیت*نامه معترض شد و مدعی بود اموال پدرش باید مطابق حقوق اسلامی تقسیم شود.
مسافرت*های پرخرج:
شاه و درباریان با مسافرتهای پرخرج به داخل و خارج از کشور هزینه*ی سرسام*آوری را به بودجه کشور تحمیل می*کردند. دختران شاه به سفارت*خانه*ها دستور می*دادند تا از همسرانشان با بودجه کشور پذیرایی کنند. «هزینه*های سنگین مسافرتهای رسمی محمدرضا و فرح به دعوت رؤسای کشورهای دیگر، برای رژیم امری عادی و معمولی شده بود.» گاه در طول سفر چند هواپیمای نظامی ابزار و وسایل مورد نیاز شاه و محافظین*اش را حمل می*کردند و با چند پرواز همراهان شاه را می*بردند وچند هواپیما بین فرودگاه مهرآباد و کشور مربوطه دایم در حال پرواز بود.
در سال 1348 که درآمد عمومی ایران حدود یک میلیارد دلار بوده است شاه دویست هزار دلار خرج یک مسافرت به آمریکا نمود و با گران شدن نفت در دهه پنجاه، هزینه این مسافرتها به دهها برابر افزایش یافت. فریده دیبا که هیچ امتیازی نداشت جز مادر زن شاه بودن، پی در پی به مسافرت خارج از کشور می*رفت. وزارت دربار موظف بود مخارج سفر او را تأمین کند. در یک سفر بیهوده*ی خانم دیبا، علم از شاه پرسید چقدر هزینه سفر در اختیار او قرار دهم شاه گفت: «هر قدر می*خواهد، شاید این کار سبب شود دهانش را ببندد.»
اشرف در تحمیل هزینه سفر به دولت، گو ی سبقت را از همگان ربوده بود. طبق اسناد منتشر شده هزینه*های اشرف در مسافرتها به خارج رشد تصاعدی داشته است. در حالی که در سال 1349 در مسافرتش به آمریکا فقط 00/10 دلار بابت مخارج از وزارت دربار دریافت نموده، در سال 1356 در سفری به آمریکا نیم میلیون (000/500) دلار هزینه به بیت*المال تحمیل کرده است. البته اگر مسافرتهای اشرف نیز مانند هزینه*هایش از رشد برخوردار باشد، باید تحمیل هزینه سفر اشرف بر دولت ایران سرسام*آور باشد. طبق همان اسناد، اشرف برای مسافرتهای خارجی خود در چند نوبت دیگر به دستور وزارت دربار ارز گرفته است. در 6/10/1356، 000/000/2 دلار برای مسافرت به سوئیس. در 8/10/1356، 000/300 دلار برای مسافرت یک ماهه و نیمه به سوئیس و تایلند. در 9/12/1365، 000/000/3 فرانک فرانسه برای مسافرت به پاریس.
گاه این سفرها توجیه معقولی هم نداشتند. مثلاً برای شرکت در مراسم اعطای جایزه محمدرضا در تاریخ 11/6/55 به آمریکا مسافرت نموده است. در این سفر مبلغ 000/500 دلار هزینه سفر به اشرف پرداخت شده است.
مسافرتهای داخلی درباریان نیز برای ملت ایران کم هزینه نبود. در یک مسافرت تفریحی گاه شاه، شهبانو و ولیعهد هر کدام با یک هواپیمای اختصاصی مسافرت می*نمودند. حتی برای سفرهای تفریحی مثل اسکی در اطراف تهران با سه بالگرد جداگانه می*رفتند.
حاتم بخشی:
شاه و درباریان او با دست و دل*بازی بی*حد حصر خود بیت*المال را به کسانی می*بخشیدند که هرگز سزاوار نبودند. ولخرجی از اموال ملت در دربار شاه یک فرهنگ و افتخار شده بود.
«یکی از اعضای خانواده سلطنتی مبلغ 5 میلیون دلار از بانک فرست*نشنال سیتی نیویورک قرض کرده» بود، اما از پرداخت آن خودداری می*کرد. شاه به علم دستور داد به او تلگراف بزند و بگوید بعد از پرداخت بدهکاریهایشان «هر قدر دلشان می*خواهد ولخرجی کنند.» به دلیل داشتن تعصب نسبت به نظامهای سلطنتی، همین که پادشاهی در کشورش سرنگون می*شد، محمدرضا از اموال ملت ایران به او حاتم*بخشی می*کرد. پس از سرنگونی پادشاه افغانستان، محمدرضا دستور داد ماهیانه 000/10 دلار از بودجه سری دولت به وی پرداخت شود و هیچ کس در دولت نباید در این باره چیزی بداند پس از مدتی دستور داد تا 1000 دلار دیگر به مستمری او اضافه گردد و «خانه*ای هم در رم برای او» از «بودجه سری دولت» خریداری شود.
شاه پس از چندی دستور خرید اتومبیل لیموزین برای پادشاه افغانستان و دستور مستمری دیگری برای همسر پادشاه افغانستان صادر کرد و افزود: «خداوند به ما امکان داده که به کسان بدشانس» کمک کنیم. این دست و دلبازیها زمانی است که اکثر روستاهای ایران از آب آشامیدنی بهداشتی و برق و راه محروم بودند و در حاشیه تهران حلبی*آباد روئیده بود. وی در فقر و فلاکت مردم ایران اقوام پادشاه افغانستان را فراموش نکرد و دستور خرید خانه و مستمری نیز برای عبدالوالی خان داماد پادشاه نیز صادر کرد.
کنستانتین پادشاه یونان نیز از شاهان کم شانسی بود که در سال 1353 به دست نیروهای نظامی سرنگون شد، ولی به دلیل دختر زیبایش مورد الطاف شاه قرار گرفت و مستمری 000/10 دلاری برای او نیز معین شد. علاوه بر آن، بسیاری از خریدهای ارتش نیز به وی سپرده شد و در معاملات تجاری سودهای کلانی را به جیب زد.
پس از چندی دربار ایران مرکز رفت و آمد پادشاهان مخلوع برای سیر کردن جیبشان گردید. لکای، پادشاه برکنار شده آلبانی هم توانست از مراحم ملوکانه ایران سود کافی ببرد. شهبانو به بانک عمران در دو نوبت دستور داد تا 000/500 دلار وام به او بدهند وی پس از چندی در نامه*ای تشکرآمیز این کمک را موجب «تغییر چشمگیر در وضعیت مالی» خود اعلام کرد. وی که اشتهای مفرطی برای سودجویی پیدا کرده بود با اطلاع از یک پروژه کلان در وزارت آموزش و پرورش درخواست اجرای آن را کرد. شاه نیز به علم دستور داد تا به وزیر دارایی سفارش وی را بنماید.
پادشاه برکنار شده بلغارستان، سیمئون، نیز با گرفتن وامی کلان شرکتی به نام «بورانیا» تأسیس کرد و هویدا به دستور شاه 000/200 متر از اراضی ایران را به وی بخشید و سند قطعی را به نام شرکت وی صادر نمود.
دربار پادشاه ایران علاوه بر پرداخت حقوقهای کلان به خانواده سلطنتی، زنان مطلقه شاه را نیز مشمول مراحم ملوکانه قرار می*داد. شاه 5/1 میلیون دلار برای ثریا فرستاد و ثریا تقاضا کرد مستمری 000/7 دلاری او را افزایش دهند. (البته وقتی که معشوقه*های شاه مانند گیتی از بخششهای بیکران شاه برخوردار بودند، تقاضای ثریا امری عادی تلقی می*گردید.
یکی از برجستگیهای دربار، فرهنگ هدیه بود. هر چند خانواده پهلوی به خست معروفند و حتی حاضر به پرداخت هزینه دفن و کفن ملکه مادر نشدند، اما در بذل و بخشش هدایای گران قیمت از بیت*المال بسیار بخشنده بودند. ناگفته نماند که این سنت را رضاشاه در خانواده پهلوی احیاء کرد. به گفته ملکه مادر «رضا به عنوان هدیه عروسی یک مقدار جواهرات زیبا مشتمل بر الماس و برلیان و انواع طلاجات و جواهراتی را که پس از خلع احمد شاه از سلطنت در خزانه کاخ گلستان کشف شده بود به فوزیه داد. مادر و خواهران فوزیه هم از سخاوتمندی رضا بسیار بهره*مند شدند و هدایای نفیسی گرفتند.»
درباریان از این که می*دیدند ر*ؤسای جمهور آمریکا همیشه یک کراوات برای شاه هدیه می*فرستند، غرق در تعجب می*شدند و محمدرضا را به خاطر این همه سخاوت می*ستودند. محمدرضا در مقابل یک «کراوات رنگ و رو رفته» و یک نقاشی آبرنگی ژاکلین کندی، یک «گردنبند برلیان، گل سینه الماس، دستبند جواهرنشان، انگشتر الماس و گوشواره*های برلیان» به ژاکلین هدیه کرد. البته این جواهرات به دلیل عتیقه بودن ارزش فوق*العاده داشت، زیرا این «عتیقه متعلق به ریچارد پیردال» بود.
هدیه از بیت*المال در سطح مسئولان پایین*تر نیز نفوذ کرده بود. در ضیافتی که ولیان، نایب*التولیه آستان قدس رضوی به مناسبت ورود سفیر آمریکا و همسرش به مشهد برقرار کرد، هدایایی به زنان اهدا نمود، از جمله به همسر سولیوان «یک دست جواهرات، مرکب از گردنبد، گوشواره و انگشتری از طلا و فیروزه و الماس» هدیه کرد. همسر سولیوان از پذیرفتن این هدایا امتناع نمود، ولی به سولیوان گفته شد «آستان قدس آن قدر ثروت دارد که هدایای چند هزار دلاری ما در نظر آنها بیش از یک فنجان قهوه ارزش ندارد.»
بذل و بخششهای سایر درباریان خصوصاً فرح در مؤسسات آمریکایی و اروپایی، خود احتیاج به بخشی مستقل دارد.
کاخ افزایی:
کاخ*نشینی در فرهنگ شیعیان رفتار ضدارزشی به حساب می*آید، زیرا آن را نمادی از حکومت امویان و عباسیان می*شناسند. شاه و خانواده*اش بی*اعتنا به این فرهنگ در هر گوشه*ای مناسب در ایران و خارج از کشور برای خود کاخ یا قصری با شکوه برپا کرده بودند.
ابنیه و کاخهای دربار چنان در حال توسعه بود که در سال 1346 که وضعیت مالی دولت ایران بسیار بد بود و کل درآمد دولت 000/131/356/73 ریال (حدود یک میلیارد و چهل میلیون دلار) پیش*بینی می*شد، به جز بودجه وزارت دربار و بودجه جشنهای بیست و پنجمین سال شاهنشاهی پهلوی و بودجه کتابخانه پهلوی، 000/000/34 ریال (نیم میلیون دلار) فقط به اداره بیوتات سلطنتی اختصاص داده شد و در سال 1351 این بودجه به 000/ 361/136 ریال افزایش یافت و البته این غیر از بودجه خرید زمین و تجهیزات کاخ نیاوران بود که از سال 1349 منظور می*شد.
شاه در مدت سلطنتش صاحب کاخهای گلستان، مرمر، سعدآباد، فیزوزه و نیاوران در تهران شد و در شهرهای کلاردشت، رامسر، نوشهر و کیش نیز کاخها را از پدر به ارث برد یا خود بنا نمود. شاه تا اواخر سلطنتش «در اکثر شهرها کاخ اختصاصی داشت.» شاه علاوه بر ایران «در اکثر نقاط خوش آب و هوای جهان اقامتگاههای آبرومندانه داشت.» شاه قصر باشکوهی را مشتمل بر یک «باغ چند ده هکتاری فوق*العاده زیبا و چشمگیر» که «با جویبارهای ... روشن و زلال منظره*ای بدیع ایجاد کرده بود»، در جنوب لندن خریداری کرد و همزمان آپارتمانی که «در طبقه انتهای یک برج نوساز واقع بود» و «حدود یک زمین فوتبال مساحت داشت» به نام فرح خریداری نمود. قصر شاه در جنوب لندن با کاخهای مجلل به نام استیل*مانس از کاخهای ملکه ویکتوریا بود که توسط مهندسین فرانسوی بازسازی شده بود.
سپس یک مزرع بزرگ برای ولیعهد در کنار همان کاخ خریداری نمودند. ابتداء مطبوعات نوشتند: «خریدار این مزرعه انجمن سلطنتی پرورش اسب ایران است»، اما وقتی موضوع غیرقابل انکار شد، هویدا، وزیر دربار با راجی سفیر ایران در انگلیس تماس گرفت و گفت: «سفارتخانه مجاز است مالکیت ولیعهد بر این مزرعه را تأیید کند.» شاه در کالیفرنیا، پاریس و سن*موریتس هم دارای املاک بسیار باشکوهی بود.
خواهران شاه نیز علاوه بر کاخهایی که در سعدآباد، کرج، چالوس و نور و سایر نقاط ایران داشتند، املاک بسیار گرانی در آمریکا خریداری کردند. آپارتمان معروف چند هزار متری اشرف در منهتن نیویورک در آسمان خراش امپایر است، کاخ او و شمس در کالیفرنیا از کاخهای مشهور آمریکاست.
واضح است که فرهنگ کاخ*نشینی توأم با فرهنگ لوکس*گرایی است و دربار شاه، بی*مهابا برای پاسخ به حس لوکس*گرایی به اموال ملت دست*درازی می*کرد. ثریا همسر دوم شاه که به گزاف او را زنی صادق می*شمردند، حتی از وامهای آمریکا به ایران برای تجملات چشم*پوشی نمی*کرد. او خود در خاطراتش می*نویسد: «حکومت زاهدی از اعتباری معادل چهل و پنج میلیون دلار برخوردار است. دیگر از این که پیش*خور کردن پولها برای هزینه شخصی شاه ایجاد جنجال بکند هراسی ندارم. بنابراین دکوراتور ژانسن را از پاریس فرامی*خوانم و با کندن هزاره*های چوبی وحشتناک تالارهای پذیرایی و تغییراتی که می*دهد به زودی کاخ اختصاصی با دیوارهای نقاشی شده و مبلها و تزئینات لوئی شانزدهم چنان جای زیبایی می*شود که دوست دارم.» این لوکس*گرایی در کاخ شاه در زمانی صورت می*گیرد که تهران از زبان ثریا اینگونه توصیف می*شود: «محلات جنوب شهر با جویهای سرباز که آب کثیف آن پس از عبور رختشوی خانه*ها و آلوده شدن به کثافات ولگردان و سگها به مصرف خوراک مردم می*رسد، بچه*های مفلوج، زنان و پیرمردان گرسنه، گل ولای کوچه*ها که خانه*هایشان شباهتی به خانه ندارد، محلاتی که فقر کامل بر آنها حکمفرماست و توان شکایت نیز ندارند.»
فرح نیز که از یک خانواده فقیر بود و برای اجرای عدالت ژستهای چپگرایانه می*گرفت به محض رسیدن به دربار شاه ناگهان دگرگون شد، خلق و خوی کاخ*نشینی گرفت و در اندک مدتی گوی لوکس*گرایی را از دیگران ربود و به بهانه حفظ آثار [هنری] دستور داد درهای کاخ سعدآباد را کندند و به «جای آن درهای عتیقه و قیمتی، درهای قلابی با قیمت گزاف آوردند.» فرح به جایی رسید که کاخهای سعدآباد او را قانع نمی*کرد و با طرح کاخ نیاوران هزینه سرسام*آوری را به دولت ایران تحمیل کرد. به گفته فردوست «هزینه ایجاد کاخ نیاوران و مرمت کاخ قاجار (صاحبقرانیه) در نیاوران رقم فوق*العاده*ای را تشکیل می*داد.» هزینه تجهیزاتی کاخ نیاوران در سالهای 1349 به بعد دارای ی ک ردیف کاخ در بودجه کشور گردید. فرهنگ کاخ*نشینی و احساس لوکس*گرایی و غربزدگی فرح به حدی بود که حاضر نشد از مبلهای زیبای ساخت ایران در کاخ نیاوران استفاده کند. او شخصاً به پاریس رفت و مبلمان گران*قیمتی را برای کاخ خریداری کرد.
یک شرکت فرانسوی به نام «ژان*سن»، مأمور تزئین کاخهای دربار پهلوی بود. پرداخت سرسام*آور هزینه*های تزئین کاخها، خصوصاً کاخ اشرف جفای مضاعفی بر مردم فقیر ایران بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 475]
-
گوناگون
پربازدیدترینها