واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: اهميـت ترجـمه آثار چـخـوف از نگـاه صاحـبنظـران
هفته پيش فيلم باغ آلبالو براساس نمايشنامهاي از آنتوان چخوف، مهمان برنامه سينما اقتباس شبكه 4 بود.
نمايشنامه باغ آلبالو آخرين اثر آنتوان چخوف است كه در زمان حيات نويسنده، توسط گروهي از هنرمندان نامي روسيه چون؛ استانيسلاوسكي بارها روي صحنه رفته است.
فيلم باغ آلبالو به كارگرداني و فيلمسازي «مياليس كاكوژيانيس» در سال 1999 و محصول مشترك قبرس، فرانسه و يونان است.
هرچند اين فيلم برنده 4 جايزه براي كارگرداني، طراحي صحنه، فيلمبرداري و طراحي لباس در جشنواره فيلم يونان است، اما متاسفانه نتوانسته است طنز چخوف را نشان بدهد.
فيلم او گرچه با فيلترينگ قهوهاي به تابلوهاي نقاشي ميماند اما اين رنگآميزي صحنه و لباس نميتواند تفكر اصلي نويسنده را به خوبي بيان كند. اصولاً چخوف از اينكه بار طنز آثارش در اجراي نمايشنامهها، كمرنگ مي شود، گلهمند بود. بهرحال به غير از اين تلاش توسط كاكو ژيانيس در ساختن نسخه سينمايي از باغ آلبالو، نسخه ديگري در سال 1993 توسط« آناچرناكوآ» در روسيه ساخته شده است.
در برنامه اخير سينما اقتباس در كنار معرفي عوامل ساخت و شناسنامه فيلم هرچند كتابي معرفي شد ولي انتظار ميرفت به جديترين ترجمه آثار چخوف پرداخته شود كه اين امر اتفاق نيفتاد.
از آثار چخوف در ايران تاكنون ترجمههاي بسياري انجام شده است. اما همه آثار اين نويسنده بزرگ روس در طي 8 مجلد از سوي انتشارات توس و به همت سرژ استپانيان به چاپ رسيده است كه با فوت اين مترجم، سه جلد از نامههاي چخوف با تلاش و ترجمه ناهيد كاشيچي به چاپ رسيد.
ناهيد كاشيچي مترجم كتاب دوجلدي نامههاي چخوف در اين باره ميگويد: در مورد نامههاي چخوف بايد بگويم كه اين اثر مهم تا به حال به فارسي ترجمه نشده بود. در اين مجموعه به ديدگاههاي چخوف درباره اوضاع ادبي و اجتماعي كشور روسيه اشاره شده است.
در خلال اين نامهها صداي بسياري از هنرمندان و نويسندگان معاصر او را ميشنويم و با تبادل نظرهاي آنان درباره پديدههاي هنر و ادبيات آن زمان آشنا ميشويم.
اهميت نامههاي چخوف
كاشيچي با اشاره به نمايشنامههاي چخوف ميگويد: چخوف در نامههايش به هنرمنداني چون استانيسلاوسكي، «ميرهولد نميروويچ دانچنكو» و «الگا كنيپر»، اطلاعات موثقي از سالهاي برپايي تئاتر هنري مسكو عرضه ميكند. ما در جريان تمرينها و اجراي نمايشنامههاي باغ آلبالو، مرغ دريايي، دايي وانيا و سه خواهر قرار ميگيريم كه اين اطلاعات براي علاقهمندان به تاريخ و هنر تئاتر روسيه جالب خواهد بود.
موضوعهاي نامههاي چخوف
وي درباره موضوعهاي نامههاي چخوف ميگويد: جلد اول نامههاي چخوف شامل نامههاي او به همسر و برادرش است. جلد دوم، شامل مكاتبات چخوف با ماكسيم گوركي و بسياري از كارگردانان و هنرپيشگان بزرگ تئاتر هنري مسكو است. در ضمن نامههاي «ليديا ميزينوا» كه چخوف بسياري از مايههاي نوشتههايش را از او گرفته در اين جلد گنجانده شده است.جلد سوم كتاب، نامههاي چخوف به «پوتاپنكو»؛ نثر نويس، دراماتور و طنزنويس روس «مييرهول»؛ هنرپيشه و درامنويس، «تاتياناشچپكنيا – كوپرنيك»، نويسنده و مترجم و «ملينا ميخائيلووناشابروا»، نويسنده و هنرپيشهاي كه از پانزده سالگي وارد دنياي ادبيات شد، را در بر ميگيرد.
همچنين نامههاي «سوورين»، نويسنده و ناشر كتابهاي چخوف نيز به همراه فهرست اعلام در جلد سوم مندرج است.
اهميت ترجمه از متن روسي
باقرزاده ناشر اين مجموعه نامهها درباره اهميت ترجمه كتابها از متن اصلي ميگويد: نبايد ترجمه از روي ترجمه انجام شود. يادم ميآيد كه قاسم صغوي ميخواست ترجمه كتاب جنس دوم «سيمون دوبوار» كه از فرانسه برگردانده بود را با يك ترجمه انگليسي تطبيق كند. او با صحنهاي عجيب مواجه شد، ترجمه انگليسي، بنابرسليقه مترجم انگليسياش، 200 صفحه از كتاب دوبوار كم داشت!
ويژگي زبان چخوف
كاشيچي درباره نوع زبان، چخوف ميگويد: چخوف سادهنويسي را به همه توصيه ميكند. او ميگويد كه تا ميتوانيد ساده بنويسيد. آنگونه بنويسيد كه در روزمره حرف ميزنيد. از انباشته كردن قهرمان در داستانهاي خود پرهيز كنيد. هرچند كه ماكسيم گوركي زياد با اين نظر او موافق نبود.
وي با اشاره به اينكه نامههاي چخوف بيش از اين است كه به فارسي برگردانده شده، افزود: نامههاي چخوف بسيار پراكنده است و خيلي زياد است اما آنچه ما در دست داريم، خلاصه نامههايي است كه خواهر چخوف به چاپ رسانده است.
چخوف و اجتماع
اين مترجم با اشاره به جهانبيني چخوف گفت: چخوف معتقد است مسائل سياسي را بايد سياستمداران حل كنند. كار نويسنده اين نيست كه به مسائل مذهبي، بيديني و سياسي بپردازد، بلكه او بايد منعكس كننده گفتهها و شنيدهها باشد. او داور نيست. او بايد در مقام ناظر بماند.
چخوف و موسيقي
كاشيچي با اشاره به تسلط چخوف در موسيقي تصريح كرد: او عاشق چايكوفسكي بود. درنامههايي كه در جلد دوم كتاب آمده است، او به نقش موسيقي اشاره كرده است. او به چايكوفسكي گفته بودكه درصدد است سوناتي تنظيم كند.
تعيين نقشهاي باغ آلبالو
باقرزاده با بيان اينكه نامههاي چخوف و نظرهاي او درباره نمايش و خصوصيات آن، بسيار حائز اهميت است، گفت: در نامههاي چخوف، حرفي اضافه و زائد وجود ندارد. اوحتي در نامهها، بازيگران كاراكترهاي نمايشنامههاي خود را معين ميساخت. او نقشهاي نمايش باغ آلبالو را با نوع لباس آنان در نامهاي شرح داده است. 4 نمايشنامه مرغ دريايي، سه خواهر، دايي وانيا و باغ آلبالو، باحضور هنرمنداني چون؛ استانيسلاوسكي و نميروويچ دانچنكو، باعث شهرت تئاتر هنري مسكو شد. به طوري كه در سر در تئاتر، عكس چخوف نماد اين سالن نمايش شد.
انتخاب متنهاي ترجمه
باقرزاده با انتقاد از استفاده غيرمشخص از متنهاي ترجمه آثار چخوف در سالنهاي تئاتر ايران افزود: من منظورم از اين بحث رويكرد مادي آن نيست. اما بهتر است گفته شود كه يك نمايشنامهاي كه روي صحنه ميرود براساس كداميك از ترجمههاي آثار چخوف است. حداقل در بروشور نمايشنامه بايد قيد شود، بهرحال در نامههاي چخوف مطالبي است كه براي هنرجويان بسيار سودمند خواهد بود. وقتي نامههاي اين نويسنده را مطالعه ميكنيم مشكلات او را در مييابيم.
نامهاي از چخوف
در پايان به بخشي از نامه چخوف به ولاديمير دانچنكو نگاهي مياندازيم. نامهاي كه در آن چخوف درباره نوع صحبت خود با اين دوست هنرمندش اظهار نظر كرده است: «26 نوامبر 1896، دوست عزيز، درباره موضوع اصلي و مهم نامه تومبني براين كه چرا صحبتهاي جدي بين ما در نميگيرد بايد بگويم كه، وقتي آدمها حرف نميزنند بدان معناست كه يا صحبتي براي گفتن ندارند و يا اين كه خجالت ميكشند. آخر ما در چه موردي ميتوانيم صحبت كنيم؟ نه درباره سياست حرفي داريم و نه در مورد اجتماع و نه حتي درباره زندگي كوچه و بازار. زندگي روزمره ما به قدري يكنواخت، كسلكننده و رقتانگيز است كه صحبت درباره آن انسان را خسته و غمگين ميسازد. مانند مكاتباتي كه با «لوگوف» داشتم. تو ميگويي كه ما نويسنده هستيم و اين موضوع به خودي خود زندگي ما را غني ميسازد. آيا اين طور است؟ ما تا سر در شغلمان غرق شده ايم. ادبيات ما را به تدريج از دنياي خارج جدا ساخته و در نتيجه وقت آزادي برايمان نمانده است. پول نداريم. كتابمان كم است. خيلي كم و با بيميلي مطالعه ميكنيم. به ندرت به حرف ديگران گوش ميدهيم. خيلي كم تلاش ميكنيم و بيتحرك هستيم. گفتگو درباره ادبيات؟ ما كه در اينباره خيلي صحبت كردهايم. هميشه و هر سال صحبتهاي تكراري و بازهم همانها. و سرانجام صحبتهايمان به آنجا ميانجامد كه چه كسي بهتر و چه كسي بدتر مينويسد. هيچ وقت گفتگويمان از اين پيشتر نميرود و جامعتر نميشود. زيرا هنگامي كه سرزمين توندرا و اسكيموها اطراف تو را گرفتهاند، آن وقت آرمانهاي مشترك باواقعيت تطابق نمييابند و مانند نيل به سعادت ابدي به سرعت از بين رفته و پراكنده ميشوند. درباره زندگي شخصي صحبت كنيم؟ بله، اين موضوع ممكن است گاهي جالب باشد، شايد هم درباره آن گفتگو كنيم ولي از آن جايي كه ما آ دمهايي تودار و غير صادق هستيم اغلب خجالت ميكشيم. غريزه حفظ امنيت مانع حرف زدنمان ميشود و از گفتن حقيقت ترس به دل راه ميدهيم. از آن ميترسيم كه مبادا يكي از اين اسكيموهاي بيفرهنگ كه ما را دوست ندارد حرفهاي ما را گوش كند. مثلاً من شخصاً وحشت دارم كه مبادا دوست من سرگينكو، هماني كه تو از هوش و استعدادش خيلي خوشت ميآيد، در تمام واگنهاي قطار و خانهها با صداي بلند هوار بزند و درحالي كه انگشتش را تكان ميدهد و به حل و فصل اين مساله بپردازد كه مثلاً چرا X مرا ترك كرده و چرا y مرا دوست دارد. من از اخلاق حاكم بر ملتمان ميترسم، از خانمهايمان ميترسم... خلاصه اين كه بايد به تو بگويم كه در مورد سكوت، درباره صحبتهاي غير جدي و غير جالبمان نه خود را گناهكار بدان و نه مرا. بلكه گناهكار را آب و هوا و مكان و يا هرچه ميخواهي بدان. و با مجسم كردن جريان تغييرناپذير و غيرقابل جبران به آيندهاي بهتر اميدوار باش.
اما درباره گلتسف، بايد بگويم كه براي او خيلي خوشحال شدم و به او حسوديم شد، زيرا كه من وقتي به سن و سال او برسم از عهده چنين كاري برنخواهم آمد. از او خيلي خوشم ميآيد و دوستش دارم.به خاطر نامهات صميمانه متشكرم. دست تو را ميفشارم. بعد از 12 دسامبر يكديگر را خواهيم ديد و تا آن موقع ديدن تو محال است. به يكاترينا نيكولايونا (همسر دانچنكو) سلام برسان. خوش و سلامت باش. اگر ميل داشتي برايم بنويس، باخشنودي فراوان جواب خواهم داد.
آ.چخوف شما
نكتهاي قابل تامل
سرژ استپانيان در زماني كه آثار چخوف را تا جلد پنجم آن به سرانجام رسانده بود، دوباره پس از 10 سال به اين نتيجه رسيد كه اين ترجمهها را بازبيني كند. جالب اينجاست كه او مجموعه كتابهاي فرهنگ جبهه اثر سيد مهدي فهيمي را در نظر داشت تا بتواند با بهرهگيري از اصطلاحهاي غني آن به متن ترجمهاش قوت ببخشد.
هومن ظريف
دوشنبه 13 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 508]