واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: بخش نخست/بررسي نظر اسلام در مورد غنا و موسيقي
گروه خبرنگاران افتخاري / محسن معمولي: آنچه از موسيقي در شرع مقدس اسلام حرام شده است، قسمتي از نوع دوم موسيقي (مطربي و لهوي و غنا) است كه حرمت اين نوع موسيقي نه ساخته فكر متحجران عرب، بلكه طبق آيات و سنت پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) است.
بسياري از افراد بهخوبي از ديدگاه و نظرات دقيق اسلام در مورد فقه موسيقي اطلاع دقيقي ندارند و چون به طور دقيق اطلاعي در اين زمينه ندارند، دائما در تشويش هستند كه آيا موسيقي از نظر اسلام كلا حرام است؟ يا برخي اوقات با خود ميگويند چه نوع موسيقي از نظر اسلام حرام است؟ در مقالهاي در مورد «حقيقت موسيقي در دين مبين اسلام» در مقدمه ابتدايي آن اين عباراتي را بيان كردم، اما باز هم براي يادآوري آنرا بيان مي كنم تا مطلب بهتر و بيشتر روشن شود.
پرسش حق انسانهاست. خيلي طبيعي است كه بپرسيد چرا موسيقي حرام است؟، موسيقي حرام نيست، بلكه غنا حرام است. بسياري از شما ميپرسيد:غنا چرا حرام است؟ ما براي بررسي اين موضوع ابتدا به تعريف موسيقي پرداخته و بعد به انواع آن اشاره كرده و نظر اسلام كه برگرفته از قرآن كريم و سنت پيامبر(ص) و اهل بيت رسول خدا است را بيان و نتيجهگيري ميكنيم.
تعريف موسيقي
موسيقي عبارت است از اصوات و آهنگهايي كه انسان را در عالمي كه براي وي قابل توصيف نيست سير ميدهد و چنان بر اعصاب آدمي مسلط ميشود كه گاهي ميگرياند و غمگين ميكند و گاهي ميخنداند و شاد ميكند و گاهي اعضا و جوارح انسان را بدون اختيار به حركت در ميآورد و زماني تهييج عشق و شهوت و آدمي را برده و غلام خود ساخته و بر اعصاب، عقل، فكر و روانش فرمانروايي و حكومت ميكند.(1)
انواع موسيقي
موسيقي بر دو نوع است : 1- موسيقي طبيعي، 2- موسيقي غير طبيعي(مصنوعي)
موسيقي طبيعي عبارت است از صداي دلنواز ريزش آبشارها، آواي روحبخش و روحپرور بلبل، نغمه مسرت بخش جويبارها، صداي فرحبخش شاخههاي درختان به هنگام وزش باد و ... اين اصوات و آهنگها نه تنها دور از صدمه و آسيب و زيان است، بلكه نيروي تفكر و تعقل را زياد ميكند، اما موسيقي مصنوعي و آهنگهاي مصنوعي است كه دست بشر آنرا بوجود ميآورد كه اين نوع موسيقي خود انواع مختلفي دارد. پارهاي از اين موسيقيها احساسات متعالي و معنوي را در شنونده بر ميانگيزد و او را به ياد خداوند و بهشت مياندازد و دلبستگي به دنيا را در وجود او كاهش ميدهد. در يك كلام زمينهساز تجربه ديني است كه غايتالقصواي عارفان است (موسيقي متعالي) و پارهاي ديگر صرفا به منظور تحريك شهوت و برانگيختن گرايشهاي مادي و حيواني توليد و مصرف ميشود. اين نوع موسيقي مستلزم فساد اخلاقي و رواج بيديني و لاقيدي و دنياگرايي و خودفراموشي و گسترش فحشا و گرايش به منكرات و زير پا نهادن ضوابط ديني و اخلاقي است.
با مطالعه تاريخ موسيقي و غنا از زمان جاهليت و ظهور اسلام، به اين نتيجه ميرسيم كه با توجه به موقعيتهاي مختلف، موسيقي و غنا هم دستخوش تحولات عظيمي شده است. به طوريكه در روزكاري بزم مجالس و محافل شده و در روزگاري با افت كاملي مواجه ميشود، رونق و رواج نسبي آن در جاهليت و از رونق افتادن آن در ظهور اسلام و زمان حيات پيامبر(ص) و خلفاي راشدين حكايت از بياهميت بودن اين كار در نزد صدر اسلام و شارع مقدس و خلفاي اسلام دارد آن هم به دليل استفاده ناصحيح موسيقي در زمان جاهليت براي هوسراني و شهوتراني بوده است.(2)
با ظهور حكومت به ظاهر اسلامي امويان و با سر كار آمدن خلفاي عياش و هوس باز دوباره باز از موسيقي آن هم به صورت مطرب و لهوي كه برازنده مجالس عيش و نوش و شهوتراني بود رواج پيدا كرد و اين وضع تا ظهور حكومت صفوي به صورت آشكار و پررونق ادامه داشت و اكثر اعراب وابسته به دستگاه اموي و عباسي چه متحجر و غير متحجر شاهد نوازندگان و مجالس عيش و نوش و هوسراني و شهوتراني بودند و هيچ عكسالعملي منفي نشان نميدادند.
با روي كار آمدن دولت صفوي دوباره بند و بساط موسيقي درباري و مطرب و لهوي به فراموشي سپرده شد و اين نه به آن معني كه موسيقي مطلقا حرام شد، بلكه به علت توجه دولتمردان صفوي و علما و دانشمندان به مسايل ناب اسلامي و مذهبي بود كه خود به خود موسيقي در اين مقطع به دست فراموشي نسبي سپرده شد كه اين وضع هم خيلي دوام نياورد و در دورههاي بعد دولت صفوي رواج پيدا كرد، پس از زمان امويان كه اسلام و منصب خلافت از مسير اصلي و واقعي خود منحرف شد تا اين زمان به قول برخي از نويسندگان هيچ عرب متحجري فتوا به حرمت مطلق موسيقي نداده، بلكه آنها درصدد رواج آن بودند.(3)
بايد از آن نويسندگان پرسيد منظورشان از اعراب متحجر چه كساني هستند؟ چون از زمان ظهور اسلام بهجز شارع مقدس و پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) هيچ كس ديگري موسيقي را محدود و در بعضي جاها (موسيقي مطرب و لهوي و غنا) را حرام، دانستهاند و آن هم به دليل استفاده ناصحيح آن در مردمان عصر جاهليت و در ميان خلفاي اوباش و پست اموي و عباسي و آيا اسلام غير از قرآن و پيامبر(ص) است؟
نظر و ديدگاه اسلام در مورد موسيقي و غنا
آنچه از موسيقي در شرع مقدس اسلام حرام شده است، قسمتي از نوع دوم موسيقي (مطربي و لهوي و غنا) است كه حرمت اين نوع موسيقي نه ساخته فكر متحجران عرب، بلكه طبق آيات و سنت پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) است كه بعضي آنها در اينجا اشاره ميشود. از آيات فراوان و روايات عديده استفاده ميشود موسيقي كه در شرع اسلام حرام است موسيقي لهوي است، يعني آهنگهاي متناسب با مجالس اهل گناه و فساد و براي شهوتراني و هوسراني، آياتي مثل واجتنبوا قول الزور و من الناس من يشتري لهوالحديث(5) دلالت بر اين امر دارند چون طبق نظر و اجماع علماي شيعه و سني منظور از لهوالحديث در اين آيه غنا است.(6)
رواياتي بسيار از شارع مقدس در اين زمينه وارد شده است كه بيانگر حرمت موسيقي مبتذل و مطرب است. رسول خدا(ص) در اين مورد ميفرمايند: «استماع صوت الملاهي معصية والجلوس عليها فسق و التذذ بها من الكفر:گوش دادن به صداي لهوي گناه است و نشستن در مجلس آن فسق و لذت بردن از آن كفر است. (7)
بعد از رحلت پيامبر بزرگوار(ص) سيره خلفا نيز بر همين حكم بود به طوريكه در زمان ابوبكر صديق غنا به عنوان يكي از ملاهي اكيدا ممنوع بود. (8) و عمربن خطاب هم از اين لحاظ با ابوبكر فرق چنداني نداشت و همواره موسيقيدانان و خوانندگان را به دليل جلوگيري و از بين بردن موسيقي غنايي كه در آن زمان رواج داشت مورد عتاب قرار ميدادند. (9) در اعصار بعدي نيز سيره اهل بيت(ع) بر حرمت موسيقي لهوي استوار بود و همه ائمه(ع) بدون استثنا مسلمانان را از اين كار منع و نهي ميكردند.
امام محمد باقر(ع) فرمودهاند: «غنا، گناهي است كه خداوند به سبب آن وعده آتش داده است.» (10) از همه اين مطالب استفاده ميشود كه اولا اسلام همه موسيقيها را حرام نكرده است، بلكه موسيقي لغوي و لهوي و مناسب با مجالس گناه و شهوتراني و هوسراني را حرام كرده و اين حرمت از سوي اسلام و رهبران و امامان است نه متحجران عرب.*
مقاله فوق توسط «سارا يوسف رحماني» نوشته شده و در پايگاه اطلاعرسانيhttp://book.nasheed.ir قرار دارد.
ادامه دارد... .
*منابع:
1- سيدمرتضي علمالهدي، ساز و آواز، پيام اسلام، قم، ص5
2- جعفر مرتضي عاملي، الصحيح من سيرةالنبوي، انتشارات دارالهادي، بيروت، ج4، ص199
3- حسن مشحون، تاريخ موسيقي ايران، نشر سيمرغ، ج 1، ص77
4- سوره حج، آيه 30
5- سوره لقمان، آيه 6
6- ابن عبد ريه اندلسي، عقدالفريد، داراحياء التراثالعربي، بيروت، ج 6 ، قرطبي، تفسير سوره لقمان، آيه 6
7- به نقل از مجالس الادبوالغنا، محمد عرفه المغربي، فصل موسيقي بعد از اسلام.
8- غلامرضا جوادي، تاريخ موسيقي ايران، انتشارات هنري تهران، ج1 ، ص 133
9- عقدالفريد ، ابن ريه اندلس، داراحياء التراثالعربي، جلد 6 ، ص 11
10- علامه اميني، ج 8 ، ص 72 تا 74 .
دوشنبه 13 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 852]