واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: حوادث - نگاهي به فرار دختر 14 ساله ضرورت توجه خانوادهها به فرزندان
حوادث - نگاهي به فرار دختر 14 ساله ضرورت توجه خانوادهها به فرزندان
محمد مصطفايي٭:وقتي خبر فرار دختر 14 سالهاي را كه به علت آزار و اذيت پدر و نامادرياش صورت گرفته شد، شنيدم ناخودآگاه به ياد نازنين فاتحي افتادم؛ نازنين فاتحي دختر 15 سالهاي بود كه به همين علت و فشارهاي روحي و رواني حاكم بر شرايط سخت زندگي با دخترعموي خود از منزل فرار كرده و چند روزي در آپارتمانهاي در حال احداث و خرابهها بيتوته ميكردند تا اينكه با دو نفر آشنا شدند.
اين دو پسر آنها را با موتورسيكلت ـ به بهانه گردش ـ به كوچهباغهاي اطراف كرج برده و در آنجا سه نفر ديگر حضور مييابند. اين سه، قصد آزار و اذيت و بردن اين دو دختر به محل خلوت را داشتند كه نازنين براي دفاع از خود و سميه با چاقويي كه به همراه داشت ضربهاي به بدن يكي از مهاجمين وارد كرد و مصدوم به دليل خونريزي شديد كشته شد. در اين مورد پروندهاي تشكيل و با ارجاع به شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران، قضات شعبه به رياست قاضي عزيزمحمدي با استدلالهايي، وي را به قصاصنفس محكوم كردند. نازنين به حكم صادره اعتراض كرد و با پذيرش اعتراض وي، شعبه 74 دادگاه كيفري استان متصدي رسيدگي به اتهام نازنين مبني بر قتل عمد شد كه در نهايت قضات شعبه به رياست قاضي كوهكمرهاي، ادعاي دفاع مشروع را پذيرفته و نازنين را از اتهام قتل عمد تبرئه كردند. اين دختر بيپناه مدت دو سال در زندان در بدترين شرايط به سر برد، او نه قبل از زندان از شرايط زندگي مناسبي برخوردار بود نه در داخل زندان و نه اكنون كه پس از دو سال زجر از حبس آزاد شده است. حال اگر نازنين برخوردار از والديني دلسوز بود و اگر پدر و مادر وي قدري تامل نموده و براي فرزند يا فرزندان خود موقعيت و شرايط مناسبي را مهيا ميكردند مطمئنا چنين اتفاقي رخ نميداد. نازنين و بسياري از دختراني كه در اين شرايط قرار دارند نياز به كمك و محبت والدين خود دارند و هرگاه نتوانند در كنار والدين خود به آن آرامش روحي و رواني برسند از آنها گريزان شده و به اجتماع روي ميآورند. در اينجاست كه اگر جامعه هم نگاه انساندوستانهاي به عواطف و خواستههاي اين كودكان و نوجوانان نداشته باشد مطمئنا آنها به راحتي به بيراهه رفته و اعمالي انجام ميدهند كه نتيجه آن با ناهنجاريها و هرج و مرجها توام بوده و به زيان جامعه خواهد بود. دختر 14 سالهاي كه از خانه فرار ميكند و گريزان از پدر و مادرش با پسر نوجواني به نام شهروز آشنا ميشود و شهروز از باب كمك، به وي پناه ميدهد گرفتار دستگاه قضايي شده است و ميبايست در قبال نيت خود بازخواست شود. حال اين سوالات مطرح ميشود كه اين دختران نوجوان كه از خانه خود، به دلايل مختلف كه مهمترين آنها آزار و اذيت والدين خود است پس از آنكه به اين نتيجه ميرسند كه ديگر نميتوانند با والدين خود در زير يك سقف زندگي كنند، تركمنزل ميكنند ميبايست به كجا پناه برند؟ چه كسي دست آنان را براي استمداد خواهد گرفت؟ آيا دولت در قبال چنين رويدادهايي، راهكار مناسبي اتخاذ نموده است؟ آيا آنان حق زيستن، اشتغال به كار مناسب، تعليم و تربيت و داشتن زندگي بدون دغدغه را ندارند؟ متاسفانه اگر دختري در چنين وضعيتي قرار گيرد نه تنها نميتواند محل امني در جامعه براي خود مهيا كند و به راحتي امرارمعاش نمايد و همچنين خواستههاي روحي و رواني خود را فراهم سازد، به وي انگ «دختر فراري» ميزنند و در صورتي كه در هيچ جاي مجموعه مقررات جاري كشورمان جرمي به نام «دختر فراري» نداريم براي وي جرمتراشي بيمورد ميكنند. اين دست از دختران نه راهي به جايي دارند و نه ميتوانند محلي براي رسيدن به زندگي سالم، مطلوب و به دور از خشونت بيابند. بنابراين در راهي كه قدم برميدارند ناخودآگاه با پسري مواجه ميشوند و دست نياز به سوي او دراز ميكنند. حال آن شخص با چه نيتي به وي كمك خواهد كرد، خدا ميداند. به هرحال والدين ميبايست به خاطر داشته باشند كه در قبال فرزندان خود مسوولند. آنها باني و سبب تولد فردي شدهاند كه از هر لحاظ نياز به حمايت دارد و اگر والدين حمايت خود را از كودكانشان دريغ ورزند در آخر دودش به چشمان خودشان خواهد رفت و به جامعه نيز آسيب ميرسد بنابراين آيا در جايي كه جامعه هيچ حمايتي از چنين افرادي نميكند بهتر نيست كمي به عواقب اعمال خود بينديشيم و نسبت به فرزندانمان احتياط به خرج داده و به خواستههاي معقول آنها توجه كنيم و در آموزش و پرورش و تربيت آنها بيش از پيش بكوشيم. مطمئنا اگر ما به فرزندان خود ياري رسانيم و با لطف و محبت با آنها رفتار كنيم در آينده، اين فرزندان لطف و محبت والدين خود را با نيكي به آنها جبران خواهند كرد.
٭ حقوقدان
دوشنبه 13 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 113]