نامه مردم «به خانه برمي گرديم» يا به جامعه؟

واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: نامه مردم «به خانه برمي گرديم» يا به جامعه؟
خدمت مشاور محترم رئيس صدا و سيما در امور زنان

سلام خانم پروين سليحي

با ارسال اين نامه مي خواهم از شما تشكر كنم. از آنجا كه شما جزء آن دسته از شخصيت هايي هستيد كه دسترسي آسان به شما براي ما جود ندارد صلاح ديدم از اين طريق صداي خودم را به گوش شما برسانم و از زحمات شما و همكاران تان قدرداني كنم. حال كه با مساعدت شما همه شبكه هاي تلويزيوني همه هفته و هر روز برنامه آشپزي دارند ديگر هيچ وقت من و همسرم سر غذا با هم دعوايمان نمي شود. به يمن زحمت هاي شما من ياد گرفته ام كوفته ريزه چطور درست مي شود و چگونه مي توان آن را لابه لاي انواع پلوهايي كه با سبزيجات مختلف آميخته شده اند قرار داد و هر روز غذايي تازه جلوي شوهر گذاشت تا كانون گرم خانواده رو به سردي نرود. ياد گرفته ام خورش هاي سنتي مثل فسنجان و بادمجان را چطوري تزئين كنم كه شبيه غذاهاي مدرن امروزي باشند. ياد گرفته ام اسپاگتي با پاستا فرق دارد و ديگر به همه آنها ماكاروني نمي گويم. ياد گرفته ام حتي با چغاله بادام و پسته خام ترشي درست كنم و با هويج پاپيوني مربا. ياد گرفته ام كوسن بدوزم و روي آن را گلدوزي كنم. همين طور درست كردن و رنگ آميزي انواع گل هاي آپارتماني از من برمي آيد. اندكي هم غذاهاي ايتاليايي، چيني و ژاپني بلدم و كمي هم به درست كردن دسرها وارد شده ام. اما... اما گاهي فكر مي كنم همه اينها كافي نيست. من زني خانه دارم و تا ديپلم بيشتر درس نخوانده ام. وقتي چند روز پيش دخترم از من پرسيد بسياري از دوستانش با پسرهاي فاميل خود رفتاري دوستانه دارند و به هم «سي دي» بازي يا درسي قرض مي دهند آيا او هم مجاز است اين كار را بكند يا نه من نمي دانستم چه جوابي بدهم. من نمي دانستم بايد چقدر به دخترم آزادي بدهم و كجاها بايد او را محدود كنم. يا وقتي يكي از دوستانم از اين حرف مي زد كه دختر خواهرش شروط ضمن عقد براي داماد گذاشته و حقوقي مثل مسكن و سفر به خارج از كشور را از آن خود كرده نمي دانستم كار آن عروس قانوني است يا نه و از آن مهم تر نمي دانستم چنين كاري چقدر خداپسندانه است. همين طور گاهي پيش مي آيد كه دخترم از من مي خواهد برود در خيابان محله خودمان دوچرخه بازي كند اما چون او در دوره راهنمايي درس مي خواند و قدش بلند شده من اجازه نمي دهم. دخترم هم مدام اعتراض مي كند مگر او چه فرقي با برادرش دارد كه دو سال هم از او بزرگ تر است و به راحتي با دوچرخه همه جا مي رود. من هر چقدر توضيح مي دهم كه اين كار وجهه بدي دارد قانع نمي شود و روي حرف خودش مي ايستد و گاهي دعوايمان مي شود. مي خواهم از شما خواهش كنم اگر امكان دارد برنامه هايي هم در اين زمينه تهيه كنيد كه به مادرهايي مثل ما آموزش بدهد با اين سركشي هاي دختران و پسران مان در دوره بلوغ چطور كنار بياييم؟ يا توضيح بدهد چطور مي توانيم دختران مان را قانع كنيم بعضي از كارها در ايران براي آنها خوب نيست و آنها با پسرها فرق دارند. دختر من تازگي ها مدام از گرفتن حقش حرف مي زند و به من مي گويد «من نمي خواهم زندگي ام شبيه زندگي تو باشد. من هيچ فرقي با برادرم ندارم و بايد به اندازه او آزادي داشته باشم.» و من نمي دانم چطور به او بفهمانم كه در فرهنگ ما زنان مجاز نيستند بسياري از كارها را انجام دهند. از قديم در اينجا بين زن ها و مردها فرق زيادي بوده و خيلي از كارهايي را كه آنها مي توانند انجام دهند براي ما زن ها قدغن بوده. رويم نمي شود به او بگويم من هم مثل پدرش خيلي وقت ها كه از دست اين زندگي خسته شده ام دلم مي خواسته شب هاي باراني با ماشين بروم بيرون و تنهايي براي خودم رانندگي كنم اما خب نه شوهرم اجازه مي دهد و هم اينكه اگر همسايه ها ببينند چه توضيحي مي توانم به آنها بدهم. دلم مي خواهد به او بفهمانم من هم گاهي اوقات كلافه و مستاصل مي شوم و دلم مي خواهد چند روزي تنها به سفر بروم. اما اينجا ايران است و نمي شود چنين كارهايي كرد. هر چه هم اينها را توضيح مي دهم به خرج دخترم نمي رود و اصلاً تازگي ها خيلي پررو و كله شق شده است.

اگر براي شما امكان دارد به همكارانتان دستور بدهيد برنامه هايي هم در اين زمينه ها بسازند كه ما مادراني كه اصطلاحاً متعلق به نسل قبلي هستيم بهتر بتوانيم حرف بچه هايمان (مخصوصاً دخترها) را بفهميم و بتوانيم جواب آنها را بدهيم.

خيلي متشكرم و از برنامه هاي خوبتان تشكر مي كنم.

امضا محفوظ، يكي از بينندگان شما
يکشنبه 12 آبان 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايرنا]

[مشاهده در: www.irna.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 111]