تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  حضرت فاطمه (س):آن گاه كه در روز قيامت برانگيخته شوم، گناهكاران امّت پيامبر اسلام را شفاعت خواهم كرد....
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805259692




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سهراب بختیاری زاده: من و دایی باندی در تیم ملی نداشتیم/سال 2006 بازیکنان با برانکو دست هم نمی دادند


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: مجله نوروز > ورزش  - سهراب بختیاری زاده ، کاپیتان سابق استقلال و تیم ملی از خاطرالت فوتبالی اش به مجله نوروزی خبرآنلاین می گوید. دوست ندارم فقط 2 سال مربی باشممن یک اعتقادی دارم مبنی بر اینکه وقتی مثلا ، بازیکن یک تیم هستم فقط مسئول خودم هستم ولی وقتی مربی می شوی مسئولیت خیلی بیشتر می شود. همانطور که یک بازیکن یک سلسله مراتبی را باید بگذراند تا یک بازیکن در بورس بشود مربی گری هم باید باید یک سری پایه ها و سلسله مراتبی را طی کند. من نمی خواهم مربی بشوم و یک مرتبه بعد از یک یا دو سال سقوط کنم. البته این نظر شخصی من است. اگر هم بخواهم مربی بشوم باید کلاسهای مختلفی را بگذرانم و از تیم های پایین تری شروع کنم. اگر مثلا کسی مثل آقای قلعه نویی در بورس است به خاطر این است که امیر کلاسهای مربی گری را خیلی خوب گذارند و از تیم های پایین شروع کرد تا به تیم های بالا رسید. این تجربه خیلی به ایشان کمک کرد. خیلی از مربی ها هستند که یک مرتبه از تیم های بالا شروع کردند ولی بعد از یک سال محبوبیت اول از بین می رود. سهراب سال بعد هم بازی می کنم من الان بازیکنم . اگر می بینید نیستم ، برای این بود که آسیب دیدگی داشتم. بعد از عید پایم خوب می شود و به تمرینات عمومی تیم بر می گردم. دوست دارم زودتر برگردم و بازی  کنم. دلم بدجوری برای فوتبال بازی کردن تنگ شده . خیالت هم راحت فعلا قصد خداحافظی ندارم . از همین الان می گویم که خیال همه راحت باشد ؛ من سال بعد را هم قطعا بازی می کنم. من 36 ساله هستم و فصل بعد را هم صد در صد بازی می کنم. برای کلاس مربیگری هم فعلا زود است . سال آخر فوتبال شاید سراغش بروم. من و دایی باندی در تیم ملی نداشتیم 3 سال به تیم ملی دعوت نشدم. با اینکه خیلی آماده بودم، ولی غیر ممکن بود که به تیم ملی دعوت شوم. من دنبال این نبودم که به هر قیمتی به تیم ملی بروم. حالا ممکن بود من و علی آقا و یحیی به خاطر شرایط سنی مان بیشتر کنار هم باشیم در اردو. ولی هیچ وقت تو باند کسی نبودم . مثلا در جام جهانی ما سه تا مسن های پیرمرد ، پیش هم بودیم چون سن مان به هم می خورد. مثلا جواد نکونام و نیکبخت و علی کریمی و مسعود شجاعی هم از لحاظ سنی به هم نزدیک بودند و با هم صمیمی تر بودند. این صمیمیت دلیل بر این نمی شود که بگوییم این ها یک باندند. همیشه برای تیم ملی شایعات بوده است. اصلا واسه چی ما بریم جام جهانی؟ شرایط فنی تیم ملی در جام جهانی 2006 ، اصلا خوب نبود. لژیونرها شرایط خوبی نداشتند.  تیم هایی که آمده بودند خیلی حرفه ای بودند. در حالیکه ما باید قبول کنیم که حتی تیم های ما هم حرفه ای نیستند. مثلا بازیکنی سالانه 700 میلیون دارد دستمزد می گیرد ولی باشگاه زمین تمرین ندارد. کسی نمی آید به این مساله توجه کند. در آن بازی ها هم وجه تیم ملی خلی پایین آمده بود و یک دلی که باید در تیم ملی باشد اصلا نبود. من خودم قبل از اینکه به جام جهانی بروم معتقد بودم که به خاطر چی ما به جام جهانی می رویم؟ چون نتایج را می دانستم. معتقد بودم که این پولی که برای رفتن به جام جهانی می خواهد خرج بشود برای پایه فوتبال و برای تیم های لیگ خرج بشود بهتر است. در ملتهای آسیا هم همینطور است. ترس و اضطراب همیشه در نیمکت و بین مربی ها بوده است. عبدالله دوست دارد بگوید گواردیولاست؛ چه ایرادی دارد؟ آقا عبدالله جزء استعدادهای مربی گری فوتبال ایران است. تمرین دادن و فنی کار کردن و روابط عمومی ایشان خیلی خوب است. بعد از اینکه یاوری از تیم ما رفت ، باشگاه دنبال یک مربی بود. با من حرف زدن و گفتم که حاضر نیستم این کار را بکنم . سردار شهریاری ، مدیر وقت باشگاه خیلی به من اصرار کردند اما نخواستم. بعد دنبال مربی که بودند ، گفتند عبدالله ویسی. من با عبدالله در سال های آخر فوتبالش ، هم بازی بودم. او سال قبل هم دستیار کربکندی بود و در صبا می شناختندش . برای همین وقتی که گفتند بیاید ، هم من راضی بودم و هم باشگاه. دیدید که از وقتی آمده ، نتایج بدی هم نگرفته. درباره این قضیه گواردیولا هم به هر حال دوست دارد این تیپی بگردد. به هر حال هر کسی یک عادتی دارد. الان شما به من هم می گویید شبیه گواردیولا لباس پوشیدم در حالی که من سال هاست در زمستان ، این تیپی می گردم. هر کسی یک سلیقه ای دارد دیگر. منتهی عبدالله دوست دارد بگوید که شبیه گواردیولاست و به نظر من هم مشکلی ندارد.      فوتبالم  خوب بود اما خرج تبلیغم نکردم فوتبالم را دیر شروع نکردم. بلکه یک مشکلی داشتم که نگذاشت خیلی توی بورس باشم. نمی گویم یک اشتباه. ولی هیچ وقت دوست نداشتم در حاشیه فوتبال باشم.  حالا شاید اگر به یک بازیکن جوان بخواهم  توصیه می کنم به همان اندازه که فوتبالت قوی است سعی کن تبلیغات هم کنارش باشد. این راه پیشرفت در فوتبال است. باید به ازای کاری که می کنی ، خودت را هم تبلیغ کنی. الان فوتبال شده یک صنعت و بازیکن هم باید فوتبالش را که کالای اوست ، خوب بفروشد. اما من خودم هیچ وقت نمی خواستم اینطور باشم. اهل مصاحبه اهل روزنامه و از همه مهمتر اهل به هر قیمتی روی جلد رفتن ، نبودم. این کارها در موفقیت یک بازیکن تاثیر دارد. خیلی خوب است که فوتبالیست به هر حال ساده بازی کند یعنی محدود به همان زمین فوتبال باشد، کار و تمرین کند و تمرکزش به مسابقه باشد. ولی بد نیست تبلیغات هم کنارآن باشد. من همیشه از این کارها دور بودم. علاقه ای هم ندارم به این نوع موضوعات. اگر یک مشاور خوب داشتم می رفتم بارسا! بزرگترین کمبودم در فوتبال ، نداشتن یک مدیر برنامه های قوی بود. راستش اگر یک مدیر برنامه های کاردرست داشتم ، فوتبالم شکل دیگری پیدا می کرد . می توانستم زندگی ام را طوری دیگر رقم بزنم. واقعا فکر می کنم توان بازی در تیم های اروپایی را داشتم. واقعا اشتباه بزرگم همین بود. نداشتن یک مشاور یا یک مدیر برنامه قوی. الان وقتی بازی های لیگ های اروپایی را می ببینم برایم جالب است که در بهترین تیم های دنیا ، حتی بازیکن های خارجی هستند  که بار فنی آنچنانی ندارند اما در تیم های بزرگ تر از حدشان بازی می کنند. از باسا و منچستر گرفته تا خیلی تیم های دیگر. خود من اگر یک مدیر برنامه های خوب داشتم شاید سقف فوتبالم نمی شد بازی در تیمی ترکیه ای. برانکو گفت: بروی ؛جایی در تیم ملی نداری و من گفتم باشه! هیچ وقت عادت به مصاحبه جنجالی علیه مربیانم نداشتم. حتی وقتی اردوی تیم ملی را در زمان برانکو ترک کردم ، علیه او چیزی نگفتم. کاری که تقریبا همه اهالی فوتبال مان انجام می دهند. من روز آخری هم که اردو رو ترک کردم بازی با لبنان بود توی آزادی قبل از جام ملت های 2004. برانکو به من گفت اگه رفتی دیگه دعوتت نمی کنم. همه دوست داشتن باشم. یک سری از بازیکن ها تعریف می کردن یک سری انتقاد. من نه تعریف می کردم نه انتقاد. چونکه اعتقاد واقعیم اینه که مربی تیم حق دارد، حق انتخاب دارد. فوتبال هم همش سلیقه است. وقتی می گوییم کسی مربی تیمه سلیقه او را باید بهش احترام بگذاریم. اما خوب سنم کمتر بود و تصمیم گرفتم وآمدم بیرون. ولی هیچ وقت دنبال این نبودم که با تعریف و تمجید و یا انتقاد برگردم به تیم ملی. استقلال جای پولم ماشین داد ، آن هم البته پولش را خودم دادم! سال 81 وقتی امیر قلعه نویی جای کخ را گرفت ، تنها بازیکنانی که در لیستش بودند من بودم، مهدی هاشمی نسب و احمد مومن زاده. من اتفاقا سال آخر مقداری پول کمی از استقلال می خواستم و وقتی قرار دادم تمام شد ، بازیکن آزاد شدم . آنها گفتند تا قرارداد امضا نکنی بقیه پولت را نمی دهیم. حالا لیگ تمام شده بود و همه رفته بودند مسافرت پیش خانواده های شان. من هم باید می رفتم اهواز. من هم گفتم ربطی ندارد شما پول من را بدهید بعد می نشینیم راجع به قرارداد مذاکره می کنیم. زیاد جالب نبود این حرکت که اتفاقا قلعه نویی را در راهرو دیدم و تا به او گفتم، فردایش پولم را گرفت و به من داد . بعدش گفت که سهراب می آید صحبت می کند و من او را می خواهم. سه چهار بار با آقای حاجیلو و امیر قلعه نویی صحبت کردیم و من واقعا می خواستم بمانم اما پولی که گفته بودم را باشگاه قبول نکرد و من رفتم. بعد از باشگاه فولاد زنگ زدند و گفتند ما شیرازیم برای اردو رفتیم. سالی که لوکا بوناچیچ آمده بود. گفتم که مشکلی نیست من آمدم آنجا با هم صحبت می کنیم. همان شب آقای امیری زنگ زد گفت که آقای قریب مدیر عامل جدید استقلال گفتند که ما آن پول را می دهیم. گفتم مشکلی نیست اما به اهوازی ها قول دادم و می روم. رفتم درجلسه و امضا کردم و آمدم بیرون. این طوری از استقلال رفتم ، با اینکه دوست داشتم بمانم. من موقع نقل و انتقالات بازار گرمی نمی کردم. من رفاقتی با مسئولان تیم رفتار می کردم. در سال آخری که استقلال بودم به جای باقیمانده پولم یک ماشین گرفتم. موقعی که بعد از یک سال رفتم که سند ماشین به نامم بشود، پول آن چکی که دیر شده بود خودم دادم تا سند ماشین به نامم بشود. ولی هیچ وقت نه شکایت کردم و نه بقیه پولم را خواستم.   جنوبی ها زود سیر می شن کلا خوزستانی ها یک ضعف دارند و آن این است که زود از چیزی سیر می شوند. من در فولاد هم که بودم به بچه ها می گفتم که به یکی دو گل یا یکی دو برد راضی نباشید. من هیچ وقت اینطوری نبودم. همیشه دوست داشتم بالا بمانم. خیلی از بچه خوزستانی ها بودند که سطح فوتبال شان از کلاس فوتبال ایران بالاتر بوده اما چون قدر خودشان را نمی دانستند خیلی زود نابود شدند. دیدی که همه فوتبالیست های خوزستانی مهاجم هستند و دوره درخششان هم زیاد نیست. این ضعف شان است. هیچ وقت دوست نداشتم حاشیه داشته باشم در فوتبال. همیشه دوست داشتم به خاطر فوتبالم معروف باشم. حاشیه به آن صورتی نداشتم. یادم نمی آید دقیقا. نه با کسی درگیر شدم نه با روزنامه ها جر وبحث کردم. گفتند سهراب با ماشین باشگاه فرار کرده ترانسفر شدنم هم مثل باقی کارهایم خیلی روی حساب و کتاب نشد. من رفتم به ارزروم اسپور که همین نزدیک ایران خودمان است. درست لب مرز می شود. من بودم و محمد مومنی. زمانی که من در ترکیه بودم، تیم های ترکیه بدترین زمان مالی خود را سپری می کردند. مدام تیم ها بی پولی داشتند . تیم ما هم که اصلا تفاوت داشت با تیم های متمول استانبولی. از همان اول فصل بی پولی داشتیم.نیم فصل را که پول ندادند. تهران آمدم و دوباره از من خواستند که برگردم. برگشتم و بازی کردم و پولم را هم گرفتم. ماشین باشگاه را سوار شدم آمدم سر مرز . آنجا هم سوار اتوبوس شدم تا تهران. بعد کلی شایعه راه افتاد که سهراب ماشین باشگاه ترکیه ای را برداشته و فرار  کرده ولی اصلا این طوری نبود. بعد که آمدم تهران، پول شان جور شد وبرگشتم تا فصل تمام شود. حتی آخر فصل ،دوباره دعوتم کردند ولی من با استقلال قرار داد بستم. اتفاقا قلعه نویی تنها کسی است که مرا قبول دارد برای خودم هم جالب است که می گویند با امیر مشکل دارم. اتفاقا امیر تنها کسی بود که خیلی به من نظر داشت. من خودم شخصا امیر را خیلی دوست دارم. اینکه یکبار از استقلال رفتم و یکبار هم اردوی تیم ملی امیر را ترک کردم ، این ذهنیت را ساخته اما خودم اصلا این طور فکر نمی کنم. بعد از جام جهانی 2006 ، دایی و یحیی از تیم جدا شدند. من اما دعوت شدم . وقتی رفتم به اردو ، وضعیت آن موقع تیم ملی باب مزاجم نبود. چون رفتم و دیدم آن کسانی که هم سنم بودند نیستند. من خودم شرایط اردوی تیم ملی را دوست نداشتم. بعد شایعه شد که نخواسته با فکری هم بازی باشد و از این حرف ها . ولی من بعد از تمرین صبح ، ساکم را جمع کردم و رفتم . بعد هم زنگ زدم به سرپرست تیم و عذرخواهی کردم. گفتم واقعا تیم ملی جای من نیست. من منتظری و کاشی را دوست دارم هر بازیکنی نقاط ضعف و قوتی دارد. فوتبال هم سال به سال دارد عوض می شود. از لحاظ فنی آن دو زوج خوبند ولی باید روی بازی سازی بیشتر کار کنند. چون من اعتقاد دارم که برای مهاجم ها باید دفاع ها بازی سازی کنند. دفاع های الان ما اکثرا عجولند. پژمان منتظری الان خوب کار می کند. وقتی دفاع عجول باشد استری به مهاجمان داده می شود. مرتضی اسدی و مرتضی کاشی دفاع های خوبی هستند البته به شرطی که بازی سازی کنند. سرعت فیزیک خیلی مهم است اما سرعت تصمیم گیری در فوتبال الان خیلی مهمتر است. بازیکنان حتی با برانکو دست نمی دادند وقتی به آنگولا گل زدم، خودم احساس خوبی داشتم اگرچه در رتبه بندی تیم ملی تاثیری نگذاشت ولی خب توانستم اثبات کنم که در بازی های اول می توانستم تاثیرگذار باشم. من بازی اول را نشستم روی نیمکت و در بازی دوم هم تعویضی بودم. آن تیم یک مشکل بزرگ داشت. تقریبا همه می دانستند که بعد از جام جهانی ، هم سرمربی اش می رود و هم همه اعضای کادر فنی تیم. برای همین بود که حتی در اردو لحن بعضی بازیکنان با کریمی خیلی بد بود. بعضی های شان حتی با برانکو دست هم نمی دادند. فکر کنم این بار هم در جام ملتها ، شرایط مشابهی در تیم حاکم بود.قرارداد قطبی با تیم ژاپنی ، باعث شده بود که بازیکنان خیلی به حرف های او اهمیتی ندهند. من نگفتم شیث به دایی فحش داده من اصلا چیزی به علی آقا نگفتم. بعد از بازی رفتم در رخت کن یکی از بازیکنان به من گفت که فلانی چرا اینطوری است؟ من هم گفتم به علی آقا می گویم. این حرف را نمی دانم چه کسی از اردوی صبا بیرون برد و رسانه ای کرد اما من زنگی به دایی نزدم. البته او خودش بهتر از همه شرایط تیمش را می داند و درباره اش تصمیم می گیرد. من قبلا هم گفتم که شیث جزء بازیکنان خوب فنی ایران است. ولی در زمین حواسش به چیزهای دیگه است. تیم ملی موفق باشد باید شک کنیم من یک مصاحبه ای کردم وقتی آقای قطبی را انتخاب کردند و گفتم که ایشان کارنامه زیاد قوی ای ندارند. ایشان در زمان سرمربیگری پرسپولیس هم مدیریت چندانی نداشتند. الان در این زمان اگر تیم ملی موفق باشد جای تعجب است. چرا سکوهای ما خالی شده اند؟ همه این ها به خاطر بی نظمی است. تماشاگرها هم به خاطر ضعف مدیریت از فوتبال زده شده اند. الان هم برای جباید کارشناسی عمل کرد. مردم فوتبال کشور را دوست دارند. ولی عامه مردم نظر کارشناسی در مورد فوتبال ندارند. احترام مردم به جاست ولی نباید نظر کارشناسی بدهند. چرا اصلا قلعه نویی را برنگرداندند؟ با یک شکست که نمی شود کسی را خلع کرد و دیگر سراغش نرفت. باید به مربی زمان داده شود.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 365]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن