محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846568121
به مناسبت11 آبان سالگرد شهادت طيب حاج رضايي: حر انقلاب خميني(ره)
واضح آرشیو وب فارسی:حيات: به مناسبت11 آبان سالگرد شهادت طيب حاج رضايي: حر انقلاب خميني(ره)
تهران-حيات
بارها به جرم چاقوكشي به زندان افتاده بود و يك بار هم به بندرعباس تبعيد شده بود. در مراسم جشن تولد پسر محمدرضا پهلوي، «تمام چهار راه مولوي تا شوش را فرش پوش كرد و طاق نصرت بست». به دليل اقداماتي كه در 28 مرداد به نفع تاج و تخت انجام داده بود، همواره مورد توجه محمدرضا پهلوي بود و حتي يك طپانچه از شاه هديه گرفته بود.
به گزارش سرويس فرهنگي حيات شهيد طيب حاج رضايي را حر انقلاب لقب دادند. زيرا از لشكر يزيد به زير بيرق امام حسين پناه برد.او در دل عشق حسين را داشت.در اواخر سال 1341 و اوايل 42، طيب دچار تحول دروني شد و بارها دوستان و آشنايان از دهانش شنيده بودند كه گفته بود: «خدايا پاكم كن، خاكم كن»
"حاج اسماعيل رضايي" و "طيب حاج رضايي" در دادگاه
بر خلاف آنچه غالبا تصور ميكنند ، اين دو برادر نيستند وفقط دوستي بيست ساله اي با هم داشتند. شباهت نام خانوادگي آنها (حاج رضايي و رضايي)موجب شده برخي به غلط آنها را برادر بدانند.
امام صادق (ع): الحر، حر علي جميع احواله ....
حر(آزاده) در همه حال حر(آزاده)است هرگاه پتك ايام بر او ضربهاي فرود آرد، سر را سندان صبوري كند، و اگر در سر هر ضربهاي انبوه مصائب نيز هجوم آرند هرگزش نشكنند، هر چند به بندش كشند ، به بيچارگيش كشانند و راحت ازاو رخت بندد و روزگار بر او سخت گيرد.
«ياران امام خميني، تمام مردم بودند. مردم با تمام خصوصيات آنها، و طبقهبندي كه از جهات مختلف دارند. انسانهاي مؤمن و پاك باختهاي كه از ابتدا به انديشه برقراري حكومت ديني بودند و يا روحانيوني كه سالهاي سال براي افشاء ماهيت ضد ديني رژيم شاهنشاهي تلاش كرده بودند و اقشار فرهنگي، معلمان،دانشجويان، دانشگاهيان، پزشكان، مهندسان و همه و همهي افرادي كه مؤمنانه به اسلام عشق ميورزيدند. اما اينها همهي ملت نبودند.
نهضت خميني توانست همه ي ملت را همگام كند، حتي كساني را كه از پيشنيه خوبي برخوردار نبود و چه بسا براي برقراري رژيم شاهنشاهي نيز تلاش كرده بودند و خود از تقويت كنندگان پايههاي رژيم شاهنشاهي به حساب ميآمدند يا افرادي كه به دليل جوعمومي فساد، چون بي حجابي و فسق و فجور، درآن گرفتار شده بودند، درياي ايمان خميني آنان را غسل توبه داد و ناگهان متحول شدند و چه بسيار از آنان كه با توبه نصوح خويش، به اوج شرف و انسانيت دست يافتند. و اين هنر كيمياگري خميني بود».
"از تاريكي تا نور"
«طيب مانند جوانان ديگر اين مرز و بوم، در دوران شاهنشاهي ميزيست، ودوران شاهنشاهي يعني تباهي و ظلمات و سياهي و طبعا چشمان انسانها در چنين شرايطي حقايق عالم را آنگونه كه هست نميبيند، وي نيز چنين بود، دعوا و نزاع، اخلاق ناهمگون با تعاليم اسلامي، مشخصه اصلي جوانان و مردم آن زمان بود. و طيب نيز استثنايي بر كل نبود. او نيز بارها سابقه نزاع و درگيري دارد. و براي آن نيز به زندان رفته و يا تبعيد شده است. او از كساني است كه در جريان 28 مرداد 1332 از فعالترين افراد براي اجراي كودتايي بود كه سازمان سيا طراحي كرده بود و به وسيلهي ارتش و افرادي چون شعبان بيمخ و قلدران شاهدوست و اشخاصي ديگر و مرحوم طيب اجرا شد و اين افراد توانستند دولت مصدق را سرنگون و تاج و تخت از دست رفته شاهي را به وي اهدا كنند.
"شهيد طيب حاج رضايي" را "حرانقلاب" لقب دادند. زيرا از لشكر يزيد به زير بيرق امام حسين پناه برد. او از لاتها و بزن بهادرهاي پهلوي بود، اما در دل عشق حسين را داشت.
در اواخر سال 1341 و اوايل 42، طيب دچار تحول دروني شد و بارها دوستان و آشنايان از دهانش شنيده بودند كه گفته بود: «خدايا پاكم كن، خاكم كن» اما قبل از اين تحول روحي، بارها به جرم چاقوكشي به زندان افتاده بود و يك بار هم به بندرعباس تبعيد شده بود. در مراسم جشن تولد پسر محمدرضا پهلوي، «تمام چهار راه مولوي تا شوش را فرش پوش كرد و طاق نصرت بست». به دليل اقداماتي كه در 28 مرداد به نفع تاج و تخت انجام داده بود، همواره مورد توجه محمدرضا پهلوي بود و حتي يك طپانچه از شاه هديه گرفته بود. اما ويژگيهايي داشت كه در نهايت موجب عاقبت به خيري او شد. مهمترين ويژگي مرحوم طيب، عشق و علاقهي وي به سالار و سرور شهيدان حضرت ابا عبدالله الحسين بود. او از كساني بود كه محبت امام حسين (عليهالسلام) موجب نجاتش شد و روحش را طيب و طاهر گردانيد. چرا شعبان جعفري در ذلت و غربت در آمريكا از دنيا ميرود و طيب حاج رضايي، با افتخار شهادت رخت از اين دنيا بر ميبندد؟ اختلاف اين دو در ادب و وفاداري به اهل بيت بود. اگر طيب، تهمت دريافت پول از امام خميني را ميپذيرفت، نه تنها سر خود را از دست نميداد، بلكه نزد شاه اعتبار هم كسب ميكرد. اما او فقط به يك دليل اين دروغ را نگفت: «من حاضر نيستم به پسر حسين (عليهالسلام) تهمت بزنم».
ويژگي خاص مرحوم طيب كه همهي دوستانش بر آن متفق بودند، انسانيت و لوطيگري او بود. زماني كه او به شهادت رسيد، خانوادههاي بسياري كه تحت سرپرستي او بودند دچار مشكل شدند.
«دستهي طيب بزرگترين دستهي عزاداري در تهران بود». او علاوه بر عزاداري درماه محرم در هيأت خود از يك معلم براي آموزش احكام و زبان عربي استفاده ميكرد. دستهي سينهزني طيب در شوش و خراسان حركت ميكرد. و «مرحوم طيب خود با گلمال كردن سر، و با پوشيدن لباس مشكي در ميان مردم به راه ميافتاد و اطعام مينمود».
طيب در اين دوران اگرچه با روحانيت ارتباط چنداني نداشت اما به روحانيت احترام ميگذاشت. به عنوان مثال ساواك در سال 1336 كه آيتالله كاشاني در انزوا به سر ميبرد از رفت و آمد طيب با ايشان گزارشي ميدهد: «طيب حاج رضايي چهار صندوق ميوه به منزل آيتالله كاشاني برد». (گزارش ساواك در 7/1/1337) و يا «چندي است كه طيب حاج رضايي تغيير لحن داده و با طرفداران آيتالله كاشاني طرح دوستي ريخته ...» (گزارش ساواك در 8/6/1337)
بنابراين رفتار و شخصيت مرحوم طيب به كلي با افراد لاتي مانند شعبان جعفري كه براي جلب نظر شاه هر كاري ميكردند تفاوت داشت. او به اسلام علاقه داشت و جوانمردي و شجاعت را از سردار كربلا آموخته بود. اما در ضمن عرق ايراني نيز داشت و به اشتباه ايراندوستي را با شاهدوستي همراه ميديد. اقداماتي كه طيب در جهت تقويت سلطنت مينمود بر مبناي همين تصور بوده است.
تحول روحي طيب
شهيد عراقي خاطرهي جالبي در مورد علت دگرگوني طيب دارد. اين خاطره نشان ميدهد كه طيب به دليل ارادت به امام خميني و روحانيون اقدام به نصب عكس امام بر روي علم خود نمود. پيام امام خميني كه از طريق حاج مهدي عراقي به گوش طيب رسيد، طيب را دچار چنان تحول روحي نمود كه دست از جان شسته، براي دفاع از امام و اسلام به ميدان آمد. شهيد عراقي ميگويد: «براي ديدن مرحوم طيب، رفتيم و گفتيم كه ما منزل آقا (امام خميني ره) بوديم. آنجا به مناسبتي صحبت شد و اسم طيب وسط آمد. بچهها گفتند كه اين دستهاي كه روزعاشورا ما ميخواهيم راه بيندازيم ممكن است اينها بيايند و نگذارند و به هم بزنند. آقا (امام خميني) گفت: " نه، اينها علاقهمند به اسلام هستند و اينها هم اگر يك روزي يك كارهايي كردهاند، آن عرق دينيش بوده ، روي به حساب تودهايها و كمونيستها و اينها آمدهاند يك كارهايي كردهاند [اشارهي امام خميني به دخالت مرحوم طيب در كودتاي 28 مرداد است. در حكومت دكتر مصدق تودهايها به قدرت سياسي بسيار نزديك شدند و بيم آن ميرفت كه حكومت كمونيستي در ايران تشكيل شود. اين موضوع علما و مردم را به دكتر مصدق بدبين ساخته بود] اينها كساني هستند كه نوكر امام حسين عليه السلام هستند، در عرض سال همه فكرشان اين است كه محرمي بشود، عاشورايي بشود به عشق امام حسين سينه بزنند، خرج بكنند ، چه بكنند و از اين حرفها، خاطر جمع باشيد."
مرحوم طيب جواب داد اينها عيد هم از ما ميخواستند استفاده بكنند (جريان مدرسهي فيضيه). شما خاطر جمع باشيد كه اينها تا حالا چندين بار سراغ ما آمدهاند و ما جواب رد به آنها دادهايم ، حالا هم همينجوره. همان جا دست كرد يك صد توماني داد به اصغر ـ پسرش ـ گفت ميروي عكس حاج آقا را ميخري ميبري تو تكيه به علامتها ميزني».
طيب در شب عاشورا
خرداد سال 1342 شمسي با محرم 1383 قمري مطابق شده بود. امام خميني به دليل اعتراض به كاپيتولاسيون درزندان بودند. در نوروزهمان سال فاجعه فيضيه و كشتار طلاب اتفاق افتاده بود و فضاي جامعه آماده انفجار بود. طيب نيز مانند هر سال دسته ي عزاداري خود را در خيابان حركت داد و خود پيشاپيش آن به سر و سينهي خود ميزد. اما ظاهر علم دسته با هر سال تفاوت داشت. بر روي علم عكسهاي امام خميني نصب شده بود. در زماني كه بردن نام امام، مجازات سختي در پي داشت، مشخص است كه بالا بردن تمثال ايشان در بين جمعيت، چه عواقبي در پي دارد. اما طيب به اين موضوع توجه نداشت و خود را آمادهي فداكاري كرده بود. مرحوم حاج رضا حداد عادل در اين رابطه ميگويد: « دستهي طيب، شب عاشورا ـ دوازده خرداد ـ طبق معمول همه ساله از تكيه بيرون آمد. طيب در جلوي علامت تكيه در حركت بود و سينهزنها پشت سرش آرام آرام حركت ميكردند. آن شب بر خلاف سالهاي قبل، عكسهاي حضرت امام به سينهي علامت نصب بود. اتومبيل دربار كنار خيابان ايستاد. رسول پرويزي معاون علم پياده شد و سريعا جلوي طيب آمد و پس از سلام گفت طيب خان اين كاري كه كردهاي كار درستي نيست. آن عكسها را بردار.
طيب گفت: من عكسها را بر نميدارم.
پرويزي گفت: طيب خان بدجوري ميشود.
طيب با متانت و وقاري كه مخصوص خودش بود خيلي صريح گفت بشود.
پرويزي به اتومبيل، كه علم داخل آن بود برگشت. علم مجددا پيغام ديگري به پرويزي داد. او دوباره پياده شد و با طيب صحبت كرد و گفت عكسهاي امام را بردارد.
همهي اينها در حالي اتفاق افتاد كه سينهزنها پشت سر علامت جلو ميآمدند و جمع ميشدند. طيب مقاومت ميكرد.
پرويزي گفت: طيب خان دارم به تو ميگويم بد ميشودها.
طيب گفت: ميخواهم بد شود، عكسها را بر نميدارم.
پرويزي با عصبانيت رفت و سوار اتومبيل شد. اتومبيل با يك چرخش سريع از
راهي كه آمده بود برگشت. دسته با علامتي كه عكسهاي حضرت امام به آن نصب بود حركت كرد».
رژيم از طيب به علل ديگري هم كينه به دل داشت. يكي از اين موارد مربوط به دو ماه و نيم قبل بود. طيب براي همكاري در ضرب و شتم طلاب مدرسهي فيضيه فراخوانده شده بود، اما قبول نكرد. به گفتهي يك فرد مطلع، دستگاه، « ايجاد آشوب و حمله به طلاب در فيضيه را، نخست از طيب خواسته بود و چون طيب زير بار اين ننگ نرفت انجام اين جنايت به دار و دستهي شعبان بيمخ واگذار شد. فرد مزبور مدعي بود كه آن روز در مدرسهي فيضيه، نوچههاي شعبان لابه لاي مأموران رژيم شناخته شده بودند.»
طيب عليرغم كارهاي خلافي كه ميكرد، در عمق وجودش به روحانيت احترام ميگذاشت. او به خود اجازه نميداد روحانيون و طلاب را مورد بياحترامي و آزار قرار دهد.
مرحوم طيب در 15خرداد
در روز 15 خرداد طيب با تعطيل كردن ميدان بارفروشها، موجب شد كه تظاهرات با شور بيشتري صورت گيرد و تأثير بيشتري داشته باشد. به گفتهي شهيد عراقي، رژيم «از طيب توقع داشت كه حداقل مثلا جلوي اين تظاهرات را در داخل ميدان بگيرد. ولي خوب طيب اين كار را نميكند. وقتي او را ميگيرند و ميبرند. از او ميخواهند يك فرم را امضا كند و آزاد شود. تقريبا مسئله اين بوده كه يك پولي آقاي خميني به من داده كه بيايم همچنين حادثهاي را خلق بكنم و من هم آمدهام مثلا يك 25 زار (ريال) دادهام و مردم اين كارها را كردهاند. وقتي ميگذارند و ميگويند اين حرف را بزن، قبول نميكند. نصيري تهديدش ميكند و اين هم به نصيري فحش ميدهد!». سيد تقي درچهاي ميگويد: «او را شكنجه كردند و گفتند بگو ازخميني پول گرفتهام و اين غايله را راه انداختهام. گفته بود من عمر خودم را كردهام. بنابراين حاضر نيستم در پايان عمر خود به كسي كه جانشين ولي عصر (عج) است و مرجع تقليد هم هست تهمت بزنم. من به امام حسين عليهالسلام و دستگاه او خيانت نميكنم يكي از دوستان به نام آقاي ملكي كه از اهالي شهر ري و پدر دو شهيد است همزمان با مرحوم طيب زنداني بود و ميگفت زندانيها را به صف كرده بودند و به مرحوم طيب دستبند قپوني زده بودند. به اين ترتيب كه يك دست از عقب و يك دست هم از روي شانه ميآيد و دو تا مچ را از پشت سر با چيزي به هم ميبندند و مثل ساعت كوك ميكنند و دو دست تحت فشار قرار ميگيرد و استخوان سينه بيرون ميزند. او ميگفت عرق از بدن مرحوم طيب ميريخت و او را از جلوي ما عبور ميدادند تا ما عبرت بگيريم. مرحوم طيب تمام اين سختيها را به جان خريد ولي حاضر نشد بگويد از امام خميني پول گرفته. »
شهادت طيب
طيب به دليل طرفداري از امام خميني به زندان افتاده بود. به همين دليل مورد توجه محافل مذهبي و روحانيون قرار گرفته بود. حتي امام خميني نيز به مرحوم طيب توجه داشت است. شهيد عراقي در خاطرات خود ميگويد: «روز قبل از اينكه ميخواستند حكم اعدام را درباره طيب صادر بكنند، آقاي خميني از زندان عشرتآباد به خانهي روغني منتقل و در آنجا تحت نظر بود. دور و برش ساواكي و از اين چيزها بودند خانوادهي طيب حاج رضايي و حاج اسماعيل رضايي با ترفندي خود را به منزل امام ميرسانند. يك بچه كوچك ، حاج اسماعيل داشت و يك بچه كوچك طيب . آقا اين دو بچه را بلند ميكند روي دو تا پايش مينشاند و يك دستي روي سر و روي اينها ميكشد و دعاشان ميكند. بعد ميگويد كه من تا حالا از اينها چيزي نخواستهام اما براي دفاع از جان اين دو نفر ميفرستم عقبشان بيايند. ميخواهم از آنها كه اينها را نكشند. خوب اينها خوشحال ميشوند و از خانه آمدند بيرون. اينها از اين ور ميآيند بيرون. به فاصله يك ربع و بيست دقيقهاي ، آقا ميگويد به پاكروان بگوييد بيايد، من كارش دارم. (پاكروان رئيس ساواك وقت بود.)
پاكروان (كه علت احضار خود را ميدانست)، آن روز خودش را نشان نميدهد هر چي آقا داد و بيداد ميكند و اين حرفها ميگويند ما فرستاديم، نبوده. خوب فردا صبح هم طيب را اعدام كردند. صبح اول وقت كه طيب تيرباران ميشود ، براي ساعت 5/7 الي 8 هم پاكروان ميآيد پهلوي آقا. آقا(باعصبانيت) ميگويد پاشو برو.»
تأثير اعدام طيب بر جامعه
زماني كه طيب و حاج اسماعيل رضايي اعدام ميشوند، خبر آن بسيار پر و سر و صدا در روزنامهها به چاپ ميرسد. رژيم به اين وسيله ميخواست از مخالفين خود زهر چشم بگيرد. اما همين مساله درست بر ضد رژيم تمام شد.
در گزارشهاي ساواك از تشكيل مراسم ختم و يادبود متعدد براي اين دو شهيد و تأثير منفي اعدام آنها در اذهان عمومي، يادداشتهايي وجود دارد. پس از شهادت، به قدري محبوبيت آنها بالا رفت كه ساواك مجبور شد با پخش شب نامههايي به مخدوش كردن چهرهي آنها بپردازد. اما اين مساله تاثيري بر ارادت مردم به حر انقلاب نداشت. به روايت سيد تقي درچهاي ،« در تمام كتابخانه هاي عمومي قم مثل مسجد اعظم، كتابخانه فيضيه ، كتابخانهي حضرت معصومه و كتابخانههاي ديگري كه داير بود و طلبههايي كه در حجره بودند، همگي آن شب پانزده هزار نفر از سربازان امام زمان (عجلالله تعالي فرجه الشريف) وامام صادق (عليه السلام) براي مرحوم طيب و حاج اسماعيل رضايي نماز وحشت خواندند. من فكر نميكنم براي هيچ آيتاللهي شب اول قبر پانزده هزار نماز وحشت خوانده شود.»
شهيد طيب حاج رضايي در وصيت نامه خود،در خواست كرده كه در حرم حضرت عبدالعظيم دفن شود و علت را نزديكي شرافت اين مكان با كربلا بيان ميكند: «من زار عبدالعظيم بري كمن زار حسين بكربلا».
او همچنين ميخواهد كه براي او دعاي كميل زياد بخوانند و نسبت به اين دعا اظهار علاقه مينمايد. و در آخر ميگويد «رضيت بالله ربا...» (راضيم به اينكه الله خداي من است ...) و اين وصف شهيدان راه خدا است كه در قرآن آمده است: رضيالله عنهم و رضو عنه (آنها از پروردگارشان رضايت دارند و خدا نيز از آنها راضي است)
امام حسين عليهالسلام در روز عاشورا به حر فرمودند: تو آزادهاي (حر) همانگونه كه مادرت تو را حر ناميد.
بايد گفت طيب نيز پاكيزه و طيب از اين جهان رخت بر بست. همان گونه كه مادرش او را طيب ناميد.
پايان پيام
شنبه 11 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات]
[مشاهده در: www.hayat.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 585]
-
گوناگون
پربازدیدترینها