واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: بديهي است جوان مسلماني كه با تمدن جديد مواجه ميشود بسته به پيشينه، تحصيلات، تربيت خانوادگي، ساختار رواني و عاطفي، تواناييهاي فكري خود نسبت به آن واكنش نشان خواهد داد. در اين آخرين فصل كتاب، قصد ما اين نيست كه خلاصهاي از انواع اين واكنشهاي محتمل به دست بدهيم، بلكه ميخواهيم ببينيم واكنش يا پاسخ اسلامي جوان مسلماني كه ميخواهد همچنان در درون مرزهاي اسلاميت بماند، در قبال چالشهاي مدرنيسم يا تجدد، كه وصف مختصر آن طي سطور گذشته عرضه شد، چگونه خواهد بود. اين پاسخ به مقولات مختلفي تقسيم ميشود و لذا ما آن را در چهار بخش بررسي ميكنيم: در بخش نخست به جهات ديني و معنوي و فكري ميپردازيم؛ در بخش دوم به جنبههاي اجتماعي و اقتصادي و سياسي؛ و در بخش سوم به وجه هنري؛ و بالاخره در بخش چهارم به شيوهي زندگي متلازم با دنياي متجدد.
1. روشن است كه جان و جوهر پاسخ اسلامي به دنياي متجدد در جهات ديني و معنوي و فكري زندگي بشر نهفته است. همين جهات و جنبههاست كه كردار بشر و نحوهي تلقي او را از جهان پيرامون رقم ميزند. ابتدا در مورد خود دين، بايد گفت كه مهمترين پاسخ جوان مسلمان و مهمترين گامي كه بايد او پيش از هر چيز بردارد اين است كه قوت ايمان خود را حفظ كند و اعتمادش را به صدق و اعتبار وحي اسلامي از دست ندهد. دنياي متجدد به تدريج تباه شده است و درصدد است همهي آنچه را كه مقدس و طبعاً ديني است از بين ببرد، به خصوص با اسلام به عنوان ديني كه از نگرش قدسي نسبت به زندگي و قانون الهي دربرگيرندهي همهي افعال و اعمال بشر عدول نكرده است، مخالفت دارد. اكثر مستشرقان غربي حدود دو قرن به اسلام ميتاختهاند و سعي داشتهاند به مسلمين ياد بدهند كه دين خودشان را چگونه بفهمند، بهانهشان هم اين بوده كه چون تمدن ايشان اسباب و ابزار بهتري ميسازد پس سخن قرآن و نيز آنچه را كه قرآن از آن سخن نگفته است، اعم از اينكه اين سخنان كلام خدا باشد يا، آنچنانكه بسياري از اسلامشناسان غربي مدعياند، جمع و تلفيقي از گفتههاي انبيا سلف، بهتر از خود مسلمين ميفهمد.
مسلمين ابتدا بايد به معارضهي تجدد با نفس دين پاسخ دهند و آنگاه به معارضهاي كه دنياي متجدد عليالخصوص با وحي اسلامي دارد بپردازند. روشن است كه اين وظيفهاي نيست كه بر عهدهي جوان مسلمان باشد كه شايد خود نيز هنوز سنت متعلق به خويش را به درستي نشناخته است، بلكه اين مسووليت بر دوش علماي بزرگ جهان اسلام است كه در ساحت فكري از دين و جنبههاي معنوي آن دفاع كنند تا مسلمين جوانتر نيز از آن منتفع شوند و چيزي بياموزند. خوشبختانه در چند دههي اخير اينچنين دفاعهايي صورت گرفته و آنچه جوانان مسلمان اينك بايد انجام دهند اين است كه با اين نوشتهها، از رهگذر آنها با جان كلام دين خودشان آشنا شوند. جوانان مسلمان به مدد اين نوشتهها خواهند توانست پس از پاسخگويي به انتقاداتي كه غالباً از اسلام ميشده است، از انكار وثاقت وحياني قرآني مجيد يا حمله به جهات متعددي از زندگي حضرت رسول (ص) و بسياري از جوانب اخلاقيات اسلامي گرفته تا نظريات غيربيطرفانهاي كه در باب دورههاي متأخرتر تاريخ اسلام اظهار شده، برآيند.
به هر يك از انتقاداتي كه از دين اسلام ميشده است بايد يك پاسخ خاص و در خور اسلامي داد، همچنانكه پيشتر نيز گفته شد، اين پاسخها را بايستي از تعاليم وثيق اسلامي برگرفت. براي انجام اين امر بسيار مهم، ضروري است كه اسلام به زبان امروزيني معرفي و عرضه شود كه براي كساني كه ساليان طولاني را صرف تحصيل علوم سنتي اسلامي نكردهاند، ولو آنكه زبان مادريشان عربي، فارسي، تركي يا ساير زبانهاي اسلامي بوده است، نيز قابل فهم باشد. لازم است كار معرفي اسلام به زبان امروزين، كه خوشبختانه فهم آن هم تاكنون كمابيش انجام پذيرفته است و ما نيز در بخش نخست اين كتاب در حد مجال موجود بدان پرداختيم، پي گرفته شود، ولي فعلاً جوانان مسلمان بايستي لبلباب دين خودشان را دريابند و بفهمند چه نيرويي به اسلام اين توانايي را داده است كه حتي پس از حدود هزار و چهارصد سال بتواند همچنان راهي را براي زيستن و رستگار شدن فراروي آدميان گشوده بدارد. جوانان مسلمان نبايد فقط به دانستن انتقاداتي كه از بسياري جوانب، به خصوص از غرب، طي چند قرن گذشته از اسلام ميشده است، اكتفا كنند، بلكه لازم است ابعاد دروني دينشان را كه ژرفترين پاسخهاي فلسفي و وجودي را براي مسايل و مشكلات مبتلا به امت عرضه كرده است، نيز بشناسند.
پاسخهايي كه به چالشهاي دنياي متجدد با اسلام داده ميشود در عين حال بايستي بر عامترين و فراگيرترين تعاليم اسلامي مبتني باشد و در آنها از درج گرايش محدود فرقهاي و مخالفتآميزي كه مربوط به مداخلهي خود جهان اسلام است اجتناب گردد، منازعات و مباحثات فرقهاي و كلامي يا فقهي به خود فقها يا متكلمان و علماي ديني واگذاشته شود كه آموختگيهاي لازم براي انجام چنين مباحثاتي را دارند. البته اينك زمان آن رسيده است كه حتي ايشان بتوانند بر محور شهادتين و تعاليم كلي و فراگيري كه از قرآن و حديث نبوي مايه ميگيرد، نگرش بازتري نسبت به ديانت عام و اصيل اسلامي بيابند و از منازعات فرقهاي در درون اسلام بپرهيزند.
ولي وضع و نظر كبار علماي ديني در جهان اسلام هر چه باشد، مهمترين چيز براي جوان مسلمان آن است كه به پيام عام و جهاني اسلام در تعاليم مربوط به خداوند، بشر، جهان طبيعت، فرجام كار انسان و وحي متمسك باشد و از شريعت و تعاليم معنوي و اخلاقي اين دين متابعت كند. بنابراين، لازم است كه از يك سو جنگ و جدالهاي فرقهاي كنار گذاشته شود و از سوي ديگر حقيقت اسلام به زبان امروزيني عرضه شود تا جوان مسلمان علاوه بر آنكه از انتقادات وارده بر اسلام مطلع ميشود، به علم و اطلاع بسندهاي دست بيابند كه خود بتواند به اين انتقادات پاسخ بگويد. اميد ما اين است كه كتاب حاضر بتواند به انجام اين امر خطير كمك كند.
مسووليت مهم ديگري كه بر دوش متفكران اسلامي است اين است كه مسيحيت و يهوديت و ساير اديان را از منظر اسلامي مطالعه كنند. در دو قرن گذشته جهان اسلام شاهد ظهور لشكر كاملي از علما و محققان غربي بوده كه برخي از ايشان علمايي برجسته و فارغ از تعصب و پيشداوري و حتي گاهي علاقهمند به آرمان اسلامي، ولي بسياري ديگرشان غرضمند و غالباً به شدت مخالف اسلام بودهاند و به مطالعه اين دين برآمده و دقيقاً به سبب نقطهنظرها و نقطهي عزيمتهاي نادرستي كه داشتهاند چهرهي اسلام را به نحوي مسخ شده بازنمودهاند. ولي متفكران و علماي مسلمان برخلاف پيشينيان ما كه هزاران سال پيش از اين اديان ديگر را به دقت ميكاويدند، هنوز اديان ديگر را به نحو جدي و با زباني امروزين، از نظرگاه اسلامي چندان مورد مطالعه قرار ندادهاند. هر جا كه چنين مطالعاتي، ولو هنوز اندك و محدود، شروع شده، ثمرات مطلوبي به بار آورده است. لازم است جوانان مسلمان با اين مطالعات آشنا شوند و خود آن را ادامه دهند، نه صرفاً براساس مخالفتهاي برخي افراد كوتاهانديش بلكه بر پايهي وسعت فهم قرآن از دين، چشمانداز كلي از مسيحيت و يهوديت و اديان ديگر بيابند. حتي مروري سريع بر قرآن مجيد به روشني معلوم ميكند كه قرآن مكرراً بر فراگيرندگي دين و اينكه دين براي همهي بشريت فرستاده شده است، تصريح و تأكيد دارد.
جوانان ضمناً بايستي از رفتار بزرگوارانهي مسلمين در بخش اعظم تاريخشان با اقليتهاي دينياي كه در ميان ايشان ميزيستهاند، آگاه شوند. به علاوه، مسلمين و به ويژه جواناني كه به غرب ميروند، بايد در مطالعهي اديان ديگر متوجه تمايز ميان نيروهاي مدرنيسم يا تجدد كه با همهي اديان، از جمله با تهماندههاي مسيحيت و يهوديت سنتي در غرب مخالف است، آن ادياني كه اگر به درستي فهميده شوند، متحد اسلامي در مقابل دهري مشربي و گرايشهاي غيردينياي خواهند بود كه در پي منهدم كردن و يا دست كم خصوصي كردن اديان و اخراج آنها از ساحت اجتماع است، باشند.
اين نيز فوقالعاده مهم است كه مسلمين جوان مطالب هرچه بيشتري دربارهي سنت فكري خودشان كه همهي رشتههاي مختلف علوم اسلامي را از فقه و اصول فقه تا كلام و فلسفه و علوم معنوي تصوف و طبعاً اصول اساسي تفسير قرآن و حديث را در برميگيرد، بياموزند. بديهي است كه يك جوان مسلمان نميتواند در همهي اين موضوعات تبحر پيدا كند، اما ميتواند اطلاعاتي مقدماتي و اجمالي از اين سنت فكري بيابد تا در مقابل فشار اصلي معارضهجويي غرب كه عمدتاً در ساحت معرفت اعمال ميشود و لذا، اگر نه به معناي درست كلمه دست كم به معناي استدلالي، فكري است و با ثمرات تلاش ذهن سروكار دارد، احساس كهتري نكند. در اين زمينه نيز اميدواريم اين كتاب بتواند به كسب چنان اطلاعاتي از اين سنت فكري كمك كند.
جوان مسلمان بايد آن اندازه با سنت فكري خودش انس و آشنايي داشته باشد كه بتواند پاسخ چالشهاي مدرن و «پست مدرن» نظير هيچانگاري، لاادري مشربي و اگزيستانسياليسم ملحدانه، ماركسيسم ماترياليستي، تنزل دادن همهي عالم معنا و واقعيت معنوي به كاركرد ذهن يا روان آنچنانكه در بسياري از مكاتب روانشناسي مشهود است، به خصوص چالشهاي علم جديد و النهايه بحران محيط زيست را كه كل موجوديت بشر را تهديد ميكند، در آن بيابد. علاوه بر اين، لازم است كه پاسخ اسلامي به چنان چالشهايي به نحوي فعليت بيابد كه جوان مسلمان بتواند دانستههاي خويش را بر وضعيتهاي ملموس زندگي خصوصي و اجتماعي كه غالباً به طور پيشبيني نشده مطرح ميشود، اعمال كند. امروزه اكثر جوانان مسلماني كه به غرب ميروند، ولو آنكه از خانوادههاي بسيار مؤمن و متدين باشند و شعاير و مناسك دين خود و نيز آياتي از قرآن را بدانند و پاكيزه سرشت هم باشند، هنوز آن اندازه در زمينهي سنت فكري خودشان آموختگي نيافتهاند كه بتوانند براي تصميمگيري دربارهي اوضاع جديدي كه در هر گوشهاي از دنياي متجدد با آن مواجه ميشوند، از آن استمداد كنند. اين مطلب نهتنها دربارهي جوانان مسلماني كه در غرب زندگي ميكنند، بلكه حتي دربارهي مسلمين جواني كه در حلقات و محافل متجدد جهان اسلام زندگي ميكنند نيز صادق است.
بنابراين ميتوان گفت كه تنها راه تدارك يك پاسخ اسلامي به دنياي متجدد براي جوان مسلمان اين است كه اولاً بتواند با تكيه بر معتبرترين و مركزيترين تعاليم اين دين و اجتناب از پرتگاههاي مخالفتهاي فرقهاي كه در اوضاع و احوال ديگر كاملاً قابل فهم است ولي امروزه تنها باعث تقليل نيروهاي معنوي و فكري امت اسلامي، به ويژه در مقابله با دنياي متجدد ميشود، از اسلام درمقابل تفاسير و تعابير تحريفشدهاي كه از بيرون آن ميشود دفاع كند. جوان مسلمان بايد در گام بعدي بتواند با تمسك به گنجينهي سنت فكري اسلامي به چالشهاي نظريهها و رويههاي گوناگون فلسفي و علمي نشأت يافته از دنياي متجدد پاسخ بدهد. دست آخر حتماً بايد بتواند مدرنيسم يا تجدد را از بقيهالسيف سنتهاي ديني معتبر غرب كه «كلمهٌ سواء» و مشتركات بسيار بيشتري از گرايشهاي غيرديني اگرچه در غرب باليده است، ابداً با نگرشهاي ديني و مقدس ساير اديان توحيدي كه به واقع برادران اسلام در خانوادهي اديان ابراهيمي هستند، ربط ريشهاي ندارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 483]