واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > چهره ها - تجربه سردار جنگ در 55 سالگی متفاوت از همه سالهای گذشته است. حالا خیلیها او را با نظراتش در زمینه اداره کشور میشناسند. محمود عزیزی: رضایی که از شعار «دولت عشق» در انتخابات نهم به«نجات اقتصادی» در رقابتهای دهمین دوره ریاستجمهوری رسیده بود در شب های مناظره انتخابات خرداد 88 بالاخره توانست رای دهندگان را راضی کند که او فقط یک سردار نظامی نیست و در زمینه مسائل اقتصادی نقطه نظرات کارشناسی دارد. خیلی ها در ایام انتخابات رضایی را چهره ای موجه می دانستند اما ترجیح دادند رای خود را روی او سرمایه گذاری نکنند. دلیل این تصمیم آنها یک استدلال قدیمی بود «او پایگاه رای ندارد.»؛ اما مقایسه او با سه کاندیدای دیگر ریاست جمهوری که برنامه جامعی ارائه نداده بودند ناصحیح بودن این استدلال را نمایان کرد. رفتار انتخاباتی رضایی را می توان در قالب «اعتراض،سکوت و طرح راه حل» برای وضعیت پس از انتخابات تقسیم بندی کرد. او که در روز های اولیه به دنبال اعتراض نسبت به نتایج بود در ادامه از اعتراض خود صرفنظرکرد او چند ماه بعد در جمع دانشجویان دانشگاه گیلان که به دیدار او رفته بودند گفت: «من یک معیار برای موضعگیری خودم داشتم و آن هم قانون بود. من راه حل قانون را در پیش گرفتم. تقریبا هر روز دو نامه به شورای نگهبان مینوشتم. بعد از نماز جمعه و صحبتهای رهبری با ادله به شورای نگهبان رفتم و اعتراضات را پیگیری کردم. وقتی مهلت تعیین شده تمام شد و شورای نگهبان نظر نهایی را داد، بنده تمکین کردم و در نامه نوشتم که با توجه به زمان محدود اعتراضات و شرایط حساس کشور که با آن مواجه خواهیم شد و به خاطر مسائل امنیتی من ادامه نخواهم داد.» نگاهی به سخنان و موضع گیری های رضایی نشان می دهد که او در این مدت تلاش کرد به اصوگرایان متذکر شود که «اعتراض روی دیگر سکه دموکراسی است، هر چند اعتراض هم باید قواعدی داشته باشد.» سرنوشت نامعلوماولین اقدام رضایی پس از انتخابات پیشنهاد «کمیسیون ملی انتخابات» بود؛ طرحی که اصل آن خیلی زود در اظهار نظر های مخالف و موافق گم شد. ماجرا از آنجا آغاز شد که رضایی در یک گفتگو گفت که :«به نظر من اگر این حوادث پس از انتخابات منجر به یک اصلاح اساسی در انتخابات ایران شود، یک مقدار زیادی از آثار منفی این حوادث جبران خواهد شد و آن این است که ما باید در حقیقت انتخابات در ایران را یک بازنگری اساسی کنیم. اولاً من پیشنهاد میکنم یک کمیسیون ملی انتخابات به طور مستقل تشکیل شود که هیچکدام از قوای سهگانه نتوانند بر روی آن اعمال نظر کنند و دولت نتواند بر روی آن اعمال نفوذ کند. کمیسیون ملی انتخابات میتواند زیر نظر مشترک سه قوه باشد.» رضایی پس از طرح کردن این ایده در هر مراسمی حضور می یافت حتما اشاره ای هم به این پیشنهاد می کرد چنانکه او در روز های آغاز سال تحصیلی جدید در دیدار با در جمعی از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مسجد سلیمان تاکید کرد برطرف نشدن نواقص کنونی نظام انتخابات فعلی منجر به تضعیف مردم سالاری دینی خواهد شد. هر چند رضایی بعدها اعلام کرد در این زمینه با نمایندگان مجلس صحبت خواهد کرد اما به نظر می رسد طرح او هم مثل بسیاری پیشنهاد های دیگر به فراموشی سپرده شد و خبری از آن نشد. نامه های خبر سازپس از آن رضایی گاه و بی گاه در مصاحبه هایش نقطه نظرات خود درباره پایان دادن به تشنجات پس از انتخابات را مطرح می کرد اما دو نامه او در این میان از همه خبر سازتر شد. اولی نامه ای بود که «خطاب به ملت ایران» نوشته شده بود اما در واقع نامه ای به کروبی و موسوی بود. موید این نظر هم بندی از نامه بود که در آن آمده بود «امروز صبح، پیرمردی به من میگفت که شما به آقای موسوی و کروبی بگویید فرصت را از دست ندهند.» این نامه با واکنش زیادی مواجه نشد اما نامه ای که رضایی پس از بیانیه شماره 17 میر حسن موسوی به رهبر معظم انقلاب نوشت آن قدر حساسیت برانگیز بود که رضایی دو بار مجبور به توضیح درباره آن شد. رضایی در آن نامه آورده بود: «عقبنشینی آقای میرحسین موسوی از انکار دولت آقای احمدینژاد و پیشنهاد سازنده ایشان به اینکه مجلس و قوه قضاییه به وظایف قانونی خود در قبال پاسخگو کردن دولت عمل کنند، هر چند دیر هنگام بود ولی میتواند سرآغاز یک حرکت وحدت بخش در جبهه معترضین با دیگران باشد.» این عبارات دو روز بعد با واکنش کیهان مواجه شد و این روزنامه از این نامه تعبیر به «جام زهر دو» کرد و نوشت:«آقای رضایی بار دیگر به عقب نشینی موسوی از انکار دولت اشاره کرده است که این بخش دقیقاً تکرار همان ادعای غیرمنطقی و سوال برانگیزی است که در نامه قبلی ایشان آمده بود. یعنی تحریف واقعیت و تبرئه سران فتنه از وطن فروشی، مأموریت برای بیگانگان و ... چهره های سیاسی اصولگرا هم با عباراتی نظیر«بی دقتی»،«خطا» و «اشتباه» از نامه محسن رضایی یاد کردند. در این میان تشکل های دانشجویی هم به نامه رضایی واکنش نشان دادند و از رضایی انتقاد کردند. حتی 162 نفر از پزشکان و اساتید دانشگاه و دوستان سابق محسن رضایی در نامه ای خطاب به او تاکید کردند: رسیدن به وحدت فقط در صورتی ممکن است که سران فتنه و آشوب به دروغ بزرگ تقلب در انتخابات اعتراف کرده و از پیشگاه ملت بزرگ ایران رسما عذرخواهی و در برابر خداوند متعال توبه کنند. حجم انتقادات موجب شد دو روز بعد دفتر رضایی با صدور بیانیه ای به منتقدان اعلام کند که با دقت بیشترنامه را بخوانید. «مطالعه دقیق واژهها و عبارات محتوای نامه بسیاری از ابهامات و انتقادات غیرمرتبط با نامه را برطرف میکند. برداشتهای خاص، گزینشی و غیرواقعی مثل "تطهیر برخی از فتنهگران"،"عدم رسیدگی به جرائم آنان" و "تعیین تکلیف برای مقام معظم رهبری" به هیچ وجه با نامه آقای رضایی همخوانی ندارد. حتی ادبیات نامه که بیانگر سربازی ایشان است نیز با برداشتهای فوق همخوانی ندارد.» دفاع از سردار سابقموج انتقادها آن قدر زیاد شد که حتی علی لاریجانی را وادار کرد در 18 دی در اجلاس فرماندهان نیروی انتظامی در قم در میانه صحبت هایش تعریضی به انتقادها از رضایی بزند: «همینجا لازم است به نکتهای اشاره کنم که این روزها میبینم و تأسف میخورم و آن تخریب شخصیت آقای محسن رضایی است. آقای محسن رضایی یک مجاهد به تمام معنا بود و هشت سال در جنگ یکسره تلاش نمود، و انصافاً از همه وجود در این راه مایه گذاشت.حال ممکن است با برخی نظرات سیاسی او مخالفت شود که طبیعی است هر کس در صحنه سیاسی وارد میشود مورد نقد قرار میگیرد ولی چرا شخصیت مجاهد او را و زحمات او را زیر سؤال میبرید، ... کارشناس درجه یک و دوپیگیری مجدد مناظره ها در تلویزیون موجب شد رضایی هم مجاب شود در تلویزیون حاضر شود ولی عدم حضور ولایتی موجب شد او هم از مناظره صرفنظر کند وشخصیت های دیگری را هم که به عنوان مناظره کننده پیشنهاد شد نپذیرد؛ اقدامی که با انتقاد ضرغامی مواجه شد و گفت: «ما شهروند درجه یک و دو نداریم، شخصیت سیاسی یک و دو هم نداریم.» این انتقاد را اما برادر رضایی پاسخ گفت و در نامه ای به رئیس رسانه ملی نوشت :«باید توجه کرد که اگرچه شهروند درجه یک و دو نداریم ولی کارشناس درجه یک و دو داریم.» دکتر محسن رضایی در شب 22 بهمن در برنامه ای که با گرایش اقتصادی شناخته می شود با مردم حرف خواهد زد اما درباره پیروزی انقلاب اسلامی، مدیریت امام راحل در مواجهه با بحران های دهه اول انقلاب ( کردستان، آمل، گنبد کاووس و ...)، چگونگی پایان جنگ، ضرورت وحدت نیروهای انقلاب و مسئولیت نخبگان در مواجهه با تهدیدهای داخلی و خارجی.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 381]