محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828727736
نیهیلیسم روسی(2)
واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
◄ نگاهی به تاریخ نیهیلیسم در روسیه
استدلال نچایف این است که همانطور که پادشاهان اروپا نظریات ماکیاولی را به کار بستند و همانطور که یسوعیون کاتولیک از راههایی ناپسند برای رسیدن به اهدافشان استفاده میکردند، در مورد انقلاب مردم هم از هیچ کاری نباید روگردان بود.
نیهیلیسم انقلابی
در صحنه ابتدایی گذار از نیهیلیسم بنیادین به نیهیلیسم انقلابی به یکی ار موثرترین افراد این جنبش بر میخوریم. سرگئی نچایف، پسر دهقانی (که بر خلاق دیگر شخصیتهای نیهیلیستی بود که از طبقات اجتماعی بالاتر میآمدند) که عاشق بحث در مورد تغییر اجتماعی است. استدلال نچایف این است که همانطور که پادشاهان اروپا نظریات ماکیاولی را به کار بستند و همانطور که یسوعیون کاتولیک از راههایی ناپسند برای رسیدن به اهدافشان استفاده میکردند، در مورد انقلاب مردم هم از هیچ کاری نباید روگردان بود. بی اخلاقی آشکار او (که بیش از ضد اخلاقی بودن است) ناشی از این نتیجه گیری است که دولت و کلیسا در تعقیب کنترل کامل، بی رحمانه و غیر اخلاقی عمل میکنند، بنابراین باید با هر وسیله لازمی با این قدرتها مبارزه کرد. محبوبیت اجتماعی نچایف با همکاریاش با باکونین در 1869 و جمع آوری کمک مالی از باخمتیف برای تبلیغات انقلاب روسیه بیشتر شد.
تصویر نچایف همانقدر نتیجه آموزههای کتابش انجیل یک انقلابی بود که از کارهایی که واقعا در زندگی انجام داد تاثیر پذیرفت. انجیل انقلابی سند مهمی است چون مرز بین شکل گیری نیهیلیسم به عنوان فلسفهای سیاسی و عمل انقلابی را کاملا مشخص میکند. او انقلاب را تصویر تغییر یافته نیهیلیسم دهه قبل میداند. درحالیکه نیهیلیستها خود زندگی زاهدانهای داشتند، در نظر خوشی گرایی را تبلیغ میکردند. نچایف گفت که فرد انقلابی باید زندگی اش را وقف یک هدف کند و اجازه ندهد احساسات مزاحمی مانند هوس یا ترحم او را از راهش منحرف کنند. دوستی فقط با معیار انقلابی قابل پذیرش است و رابطه با بیگانگان با منابعی که میتوانند در اختیار انقلاب میگذارند سنجیده میشود. لحن ستیزجویانه و محتوای انجیل یک انقلابی بیش از نفوذ شخصیت خود نچایف برد داشت. بخشی از این محبوبیت به این دلیل بود که اصول نیهیلیسم را به برنامهای انقلابی گسترش میداد. بخش دیگرش به خاطر وزن مردانهای بود که به انقلاب بخشید که مردان «دهه شصت» فاقد آ ن بودند.
آنچه انجیل انقلابی به نیهیلیسم افزود، قطعههایی مانند این بود: «منظور سازمان ما از انقلاب، مفهوم غربی، کلاسیک آن با الگویی مشخص نیست. نهضتی که میایستد و با احترام برای حقوق مالکان خصوصی، برای سنتهای نظم اجتماعی و به اصطلاح تمدن و اخلاقیات تعظیم میکند نیست. منظور ما انقلابی نیست که یک شکل سیاسی را بر میاندازد تا شکلی دیگر را جایگزینش کند یا دولت به اصطلاح انقلابی ایجاد کند. تنها انقلابی که میتواند به حال مردم مفید باشد انقلابی است که عناصر دولت را نابود کند و همه سنتها، نظم و طبقات اجتماعی را براندازد.»(تز 23، انجیل یک انقلابی) در این نظریه نچایف میکوشد بین ماکیاولی و آنارشیسم نیهیلیست پلی بزند و علیرغم دست نوشتههای آنارشیست نیهیلستها، با چشمی باز میبیند که چه چیزهایی برای براندازی نظم موجود لازم است. حقایق زندگی نچایف مشخص هستند. نچایف رویای سازمانی انقلابی مخفی را به نام کمیته انقلابی روسیه در سر میپروراند و خود یکی از اعضایش بود و به همین دلیل به ژنو پناهنده شد و در آنجا باکونین را دید. باکونین که از قبل هم ستایشگر نچایف و موفقیت سازمان او بود، مقدمات برگشت او را به روسیه به عنوان نماینده خودش در بخش روسی اتحاد انقلاب جهانی (که سازمانی خیالی بود) تدارک دید (شماره 2771 را به او داد). نچایف به محض برگشتش سازمانی مخفی به نام انتقام ملت ترتیب داد. یکی از اعضای دانشجوی سازمان، ایوان ایوانوویچ ایوانوف، وجود کمیته مخفی انقلابی را که نچایف ادعای نمایندگی اش را داشت، زیر سوال برد. این ارزیابی صادقانه واکنش تند نچایف را به دنبال داشت. در شب 21 نوامبر 1869 او را به ساختمان مدرسه کشاورزی مسکو میبرند که دانشجویانش به داشتن احساسات انقلابی مشهور بودند و آنجا نچایف به او شلیک میکند و خفه اش میکند، در حالیکه همدستان ساده اش بی میل نگاه میکنند. همدستان نچایف دستگیر و اعدام شدند. نچایف به سوییس برمیگردد، اما باکونین او را تحویل نمیگیرد و سرانجام به روسیه برمیگردد و باقی عمرش را در قلعه پیتر و پاول به سر میبرد. او به دلیل کاریزما و اراده اش در زندان هم بر حوادث بیرون از آن تاثیر میگذارد، با گروه اراده مردم رابطه دارد و حتی زندانبانانش را به شرکت در طرحهایش وا میدارد. سال 1882 او را به وضعی مشکوک مرده در سلولش مییابند. در بین جنبشهای انقلابی (نیهیلیست و غیر آن) در دوره بعد از نچایف گسستگی عمیقی وجود دارد. یک دسته پروپاگاندیستها بودند (که از مهاجر روسی پیتر لاوروف پیروی میکردند که در پاریس نشریه به پیش! را متشر میکرد) و دسته دیگر باکونینیستها بودند که معتقدند بودند باید دهقانها را مستقیما وارد انقلاب اجتماعی کرد. نقطه اشتراک هر دو گروه سازمان دهی دهقانان بود. این حرکتها شامل «تابستان آزادی» (که در دو سال 1873 و 1874 اتفاق افتاد و سال دوم را تابستان دیوانه نامیدند) بود که مردان و زنان در گروههای 3 و 4 نفری برای زندگی، کار و ترغیب دهقانان به مناطق روستایی سفر کردند. این حرکتها تا بخش زیادی به دلیل این باور بود که کمون روستایی کوتاه ترین راه به سوسیالیسم روسی است. کمون شورایی بود که به امور ده میپرداخت و تصمیمها در آن دسته جمعی گرفته میشد. تجربه عملی کمون روستایی شکستی کامل بود. دهقانها حتی قبل از اینکه متوجه شوند نیهیلیستها چه میگویند آنها را تحویل پلیس میدادند. نیهیلیستها مانند دهقانها لباس میپوشیدند که دقیقا همین نکته از لحظه ورود به ده آنها را گاو پیشانی سفید میکرد. علاوه بر این، ایده شورش روستایی سابقهای در تاریخ نداشت، دهقانها امکان مسلح کردن خود را نداشتند و هیچ تجربهای در شورش نداشتند. شورشهای روسیه، اوکراین و قزاق در قرنهای هفدهم و هجدهم سریع سرکوب شد. تنها موفقیتی که بعد از ورود نیهیلیستها به صحنه به دست آمد، در منطقه چیگیرین در رودخانه نیپر نزدیک کیف بود. در سال 1877 سه انقلابی به نامهای استفانوویچ، دوتچ و بوخانوسکی کالسکهای اجاره کردند و وانمود کردند که از طرف تزار پیغام مسلح شدن همه دهقانان را دارند، دهقانها با نیزههای قدیمی و وسایل کشاورزی مسلح شدند و شمارشان به هزار رسید. صدها دهقان دستگیر و به سیبری تبعید شدند و سه نیهیلیست در زندان کیف زندانی شدند.
در اینجا باید پیش اشارهای به نقش زنان در ساختار نیهیلیسم کرد. زنان که در دوره آلکساندر دوم همه حقوق خود را پایمال شده دیده بودند، دیگر دیرتر مجاب میشدند به نهضت براندازی نظم اجتماعی بپیوندند، اما اگر چنین میشد و به جنبش میپیوستند، گاه از هم قطاران مردشان در دست به عمل بودن و خشونت و تمام کردن کار جلو میافتادند. بهترین نمونه این موضوع ورا زاسولیچ است که اولین زنی بود که بنیان گذار حرکتهای مسلح در دوره نیهیلیسم انقلابی بود. در همان زمان که تشکیل انجمنهای مخفی و نهضتهای مسلح در اوج خود بود، زنان نقش زیادی در ماجرا داشتند. بررسی یکی از مشهورترین جمعیتهای مخفی نیهیلیست نشان میدهد که یک چهارم تا یک سوم اعضا زن بودهاند. تقریبا نیمی از کمیته اجرایی زن بودند. با اینکه هنوز اصول اخلاق جامعهای که نیهیلیستها در آن میزیستند به قوت خود پایدار بود، یعنی هنوز زنان صرفا به کار خانه و حروف چینی اشتغال داشتند، در کل زنان نیهیلیست روابط برابری با زنان داشتند.
جمعیتهای مخفی زیادی در دوره انقلابی نیهیلیسم شکل گرفتند. دو تا از آنها غارنشینان و گروه انقلابی – پوپولیستی شمال با هم ترکیب شدند و نسل دوم گروه زمین و آزادی را در سال 1876 (هر چند اسم گروه تا 1878 مشخص نشده بود) به وجود آوردند. این گروه انشعاب خود را از باکونینیستها به دلیل شکستهای نبردهای روستایی سالهای گذشته اعلام کرد. حوادث مهم دهه هفتاد ریشه در این واکنش دارد. در دسامبر 1876 تظاهراتی سیاسی در میدان بانوی ما در سنت پظرزبورگ برپا شد. پلیس میتینگ را به هم زد و یکی از انقلابیهای مشهور را به نام بوگولیوبوف که دیر هم به میتینگ رسیده بود دستگیر و به 15 سال زندان محکوم کردند. او در سلولی که دیگر زندانیان سیاسی پرونده 193 در آن حبس بودند، از برداشتن کلاه برای ژنرال ترپوف که در حال بازدید از زندان بود خودداری کرد. ژنرال همانجا او را زد و دستور داد فردا شلاقش بزنند. آنقدر محکم زدندش که بوگولیوبوف دیوانه شد. زندانیان شورش کردند و میلههای سلولها را درآوردند و به درها کوبیدند. زندانبانان، زندانیان را بسته، کتک و لگد زدنند و به سلولهای مجازات هل دادند. کار تروپف در بیرون از زندان هم خشم گستردهای را برانگیخت که محدود به انقلابیون نمیشد. غرور یک مرد روسی به خصوص در مورد شلاق خوردن خیلی حساس است و مجازات بوگولیوبوف به عنوان توهین وحشتناکی به کل جنبش انقلابی تلقی شد.
ورا زاسولیچ شخصا با رهبران جنبش نیهیلیسم آشنا نبود، اما خودش شخصا دست به عمل زد. او درخواست ملاقات با ژنرال ترپوف در اتاق پذیرش دفتر مقامات روسیه کرد و به محض دیدن او، رولورش را از دستکشش بیرون کشید و به او شلیک کرد و او را کشت. در حرکتی غیرمنتظره دولت به ورا زاسولیچ اجازه داد تا در حضور یک هیئت منصفه محاکمه شود، با این اطمینان که چون خودش اعتراف کرده، مدرک جرم دستش بوده و شاهدان زیادی هم داشته محکومیت او حتمی است. در عوض، هیئت منصفه او را تبرئه کرد. ورا هنگام ترک دادگاه که پلیس بیرون برای توقیفش منتظر ایستاده بود، به رفقایش علامت داد و شورش کوچکی همانجا اتفاق افتاد. این حرکت و بلوای متعاقبش، آغازگر یک دوره چندساله از حرکتهای نیهیلیستها علیه مامورین دولت و تلاش ناموفق دولت در سرکوب آنها بود. در ژانویه 1878 پلیس ادسا به انتشارات ایوان کوالوسکی حمله کرد، اما او با یک خنجر در یک دست و رولوری در دست دیگر پلیس را معطل کرد تا رفقایش اسناد محرمانه را بسوزانند و از مردمی که برای تماشا جمع شده بودند ترغیب به مبارزه کنند (و این سنت مبارزه تا آخر با پلیس را برای نیهیلیستها باقی گذاشت). در نهایت کوالوسکی را گرفتند، محاکمه کردند و به عنوان اولین اعدام سیاسی آن روز روسیه اعدام کردند.
در اول فوریه 1878، انقلابیها یک پلیس نفوذی را کشتند و در شهر کیف با یادداشتی که مهر کمیته اجرایی حزب انقلابی سوسیالیست روسیه (سازمانی که خیالی بود و وجود نداشت) داشت به اطلاع همگان رساندند. در 23 فوریه والرین اسینسکی نیهیلیستی از جنوب دو بار به دادستان کیف شلیک کرد. دادستان صدمه جدی ندید (احتمالا به خاطر پالتوی پوست خز کلفتش). در 25 می گریگوری پپکف در گوشه یکی از خیابانهای اصلی شهر کیف، سروان گی کینگ را از ژاندارمری کیف با ضربات چاقو کشت و بعد با کشتن دربانی که میخواست او را بگیرد و مجروح کردن یک پلیس فرار کرد. مایکل فرولنکو، نیهیلیستی جنوبی، به استخدام زندان کیف درآمد و بعد از چند وقت رییس زندانبانان شد. در 27 می او استفانویچ، دوتچ و بوخانوسکی را از زندان فراری داد و آنها یک هفته در رودخانه نیپر پاروزنان در حال فرار بودند. نیهیلیستهای شمالی در آگوست به کارهای جنوبیها پیوستند. در ساعت نه صبح، در یکی از خیابانهای اصلی سنت پطرزبورگ، سرگئی کراوچینسکی با خنجری که در روزنامهای پیچیده شده بوده به سمت ژنرال مزنتسوف، رییس ژاندارمری و رکن سوم، میرود که در راه دفترش بوده و از پشت به او ضربه میزند و بعدبا کالسکهای که وحشی، کالسکه رانی معروف آن را میراند، سریع از آنجا فرار میکند. این کار مخصوصا به این دلیل قابل توجه بود که دوروز بعد از اعدام کوالسکی توسط دولت انجام گرفت. 9 فوریه 1879 تاریخ تیراندازی گریگوری گلدنبرگ به فرماندار ژنرال دمیتری کروپوتکین، پسرعموی پیتر کروپوتکین، است. همچنین در فوریه همان سال یک پلیس نفوذی دیگر کشته شد و یک درگیری مسلحانه با پلیس رخ داد. دوم آوریل، تاریخ ترور تزار توسط آلکساندر سولوویف بود که پنج بار به تزار شلیک کرد و هر بار تیرش خطا رفت، تزار فقط پالتویش سوراخ شد. سولوویف در 28 می به دار آویخته شد. در هشت ماه بعدی سرکوب بسیار شدید بود و 16 نیهیلیست که 14 تای آنها از کیف بودند اعدام شدند. جالب این است که سه نیهیلیستی (پپکف، کراوچینسکی و گادنبرگ) که واقعا آدم کشته بودند، از چوبه دار جان سالم به در بردند. پپکف فرار کرد، کراوچینسکی به لندن فرار کرد (آنجا قطاری زیرش کرد و مرد) و گلدنبرگ بعد از اعتراف به جرایمش پیش یک هم سلولی (که در واقع پلیسی بود که مخصوصا در زندان او گذاشته بودند) و هم انقلابی، خود را به دار آویخت. در 20 فوریه 1880 نیهیلیستی به نام میودتسکی یه یکی از دو ژنرال مسئول سرکوب، ژنرال لوریس ملیکف، شلیک کرد اما تیرش خطا رفت و دو روز بعد اعدام شد. اما نیهیلیستها هرچقدر در تیر اندازی کم میآوردند، در اشتیاق به مبارزه جبران میکردند. سرکوب گسترده دولت موثر بودن استراتژی زمین و آزادی را زیر سوال برد. در ژوئن 1879 کنفرانسی برگزار شد تا روشهای خشونت آمیز گروه را ارزیابی کند. این منجر به انحلال زمین و آزادی و تشکیل توزیع سیاه شد. حزب توزیع سیاه چون به مبارزه مستقیم با حکومت عقیده نداشت، زود صحنه را ترک کرد. این حزب به دلیل اینکه جرج پلخانوف، برجسته ترین مارکسیست آن دوران، در آن بود حائز اهمیت است.
قبل از آخرین پرده نمایش نیهیلیستهای روسیه جا دارد توقفی کنیم. نیهیلیستها علاوه بر بی خدایی، چندهمسری، بانک زنی (چندبار از راه تونل) و جعل اسناد (مخصوصا در جعل پاسپورت که اولین مدرک شناسایی فرد در روسیه بود)، در آپارتمانهایی مشترک همراه با هم سن و سالانشان زندگی میکردند، چیزهایشان را به شراکت میگذاشتند و جانشان را فدای عقیده شان میکردند. دولت تلاش زیادی می کرد که به تشکیلات نیهیلیستها نفوذ کند، در عوض نیهیلیستها هم به دولت نفوذ کردند. قبلا فرار آنها را از زندان کیف ذکر کردم، اما چشمگیرترین نمونه در این زمینه نیکولای کلتوچنیکف بود که به پلیس مخفی (رکن سوم) نفوذ کرد و نام پلیسهای نفوذی به نیهیلیستها، برنامه حملات طرح ریزی شده به نیهیلیستها و کپی مدارک دولتی را افشا می کرد. محبوبیت جمعیت مخفی به نیهیلستها جدیت و اعتباری داد که اکنون در سبک زندگی «ضد فرهنگی» شان فاقد آن هستند، اما تلاش برای زیستن در نظم موجود و در عین حال مخالفت با آن تا کنون به همان اندازه محبوبیت دارد.
آخرین پرده نمایش نیهیلیستهای روسیه
بعد از انحلال گروه زمین و آزادی، گروه اراده مردم کمر به ترور تزار بستند. اما برنامهای برای مبارزه اجتماعی گستردهتری بعد از مرگ تزار نداشتند. آنها زیر ساختهای لازم، راه حل اجتماعی یا میل به کسب قدرت را نداشتند و معتقد بودند که نهاد استبداد روسیه سرجای خودش است. خواست آنها کودتا نبود، بلکه انتقام بود. نیهیلیستها همچنین به این نتیجه رسیده بودند که حالا که دولت کارهای مثبتشان را در تغییر اجتماعی (مانند سازمان دهی دهقانان) نادیده میگیرد، اقدامات منفی (مانند ترور) نتیجه بیشتری در تغییر اجتماعی خواهد داشت. در نهایت آنها بر این باور مرگبار و عمیق بودند که ویرانی نه به دلایل اجتماعی، سیاسی و انسان دوستانه، بلکه به خودی خود ارزشمند است. بعد از بررسی شکستهای قبلی تیراندازان، تصمیم گرفته شد که با مواد منفجره تزار را از بین ببرند. در نوامبر 1879 نیهیلیستها سعی کردند خط راه آهنی را که تزار از لیوادیا، در ساحل کریمه (نزدیک یالتا) به سن پطرزبورگ طی میکرد، در سه نقطه بمب گذاری کنند. اولی که نزدیک ادسا بود، ویرا فیگنر خود را جای سوزن بان جا زد، اما وقتی تزار از مسیر دیگری رفت، نقشه اش نقش بر آب شد. دومی در حومه آلکساندروسک بود که نیهیلیستی به نام آندری ژلیابوف (1850-1881|) نقشه پیچیدهای طراحی کرد که روزها دباغی میکرد و شبها دینامیت در مسیر کار میگذاشت تا مشکوک نشوند. وقتی قطار حامل تزار نزدیک شد، دینامیتها عمل نکردند. سومین نقطه را آلکساندر میخاییلوف نزدیک مسکو قرار بود بمب گذاری کند. نقشه شامل اجاره آپارتمانی در 50 متری خط آهن، حفر تونلی از آپارتمان تا زیر ریل و بمب گذاری زیر ریل بود. طبیعتا این نقشه روی کاغذ بهتر از دنیای واقعی کار میکرد. کار حفاری به نفرات زیادی نیاز داشت و همسایهها کم کم برایشان سوال پیش آمد که چرا این همه غذا برای یک مرد و یک گربه خیالی به این خانه میرود. مثل تمام سناریوهای حفر تونل، بیرون ریختن خاک تونل شامل فرآیند سخت انتقال خاکها از تونل به اتاقی در خانه و پخش کردن آنها شباهنگام در حیاط میشد. زمینی که هم تونل در آن حفر میشد شنی بود و راحت فرو میریخت و باید دوباره تونل را میکندند. با نزدیک شدن شان به ریل قطار و شنیدن صدای کر کننده قطارهای گذری وحشت برشان داشت که نکند تونل روی سرشان ریزش کنند و در تونل خودشان مدفون شوند. بمب را منفجر کردند، اما قطاری که از خط در رفت، قطار تزار نبود. تنها آسیبی که به تزار وارد شد این بود که مسافرتش لغو شد.
چون در این عملیات هیچ نیهیلیستی دستگیر نشد و انفجارها تقریبا عمل کردند، اتفاق عموم بر این شد که این شیوه مناسبی است. سوقصد بعدی در کاخ زمستانی تزار در 5 فوریه 1880 بود. قرار بر این بود که فردی را به کار در قصر بگمارند، او دینامیت را به سرداب قصر قاچاق کند و در زمان مناسب فتیله آنها را بسوزاند و در این میان مقر نگهبانان را هم منفجر کند. دوباره زمان بندی برنامه اشتباه بود. برنامه ورود تزار با تاخیر مواجه شد و بمبها قبل از ورود آلکساندر منفجر شدند. 11 نفر کشته و 50 نفر مجروح شدند. سوقصد بعدی جاسازی صدها کیلو مواد منفجره زیر پل کامنی روی کانال کاترین بود که تزار برای رسیدن به ایستگاه قطار باید از آن میگذشت، که این نقشه هم با تاخیر یکی از سوقصدکنندگان عملی نشد. تلاش دیگر، بمب گذاری جاده بندر تا ایستگاه قطار ادسا بود. وقتی برنامه مسافرت تزار عوض شد، این نقشه هم بی فایده شد. در بقیه دهه 1880، نیهیلیستها سرگرم تعقیب و پیدا کردن برنامه سفر تزار بودند. به این نتیجه رسیدند که یکشنبهها بهترین روز برای حمله است، چون در این روز تزار معمولا مسیر واحدی را برای سرکشی به پادگانهای نظامی میرود و بر میگردد. نیهیلیستها قرار بود سر چهار راه خیابانهای نوسکی و مالایا سادووایا حمله کنند. نقشه شامل اجاره آپارتمان، حفر تونل و رفتار عادی مانند شهروندان معمولی بود. اما نتوانستند همسایهها را بفریبند و همسایهها لوشان دادند و یک گروه تفتیش به ساختمانشان ریخت و دستگیرشان کرد. جالب این است که پلیسها توده خاک خیسی را که زیر کاه و زغال سنگ بود ندیدند. در 27 فوریه ژلیابوف، رهبر عملیات دستگیر شد و عملیات متوقف شد. در اول مارس، تزار بعد از سان دیدن از سربازان به خانه دخترعمویش گراند دوشس کاترین رفت. این یعنی اینکه تزار از تقاطی که نیهیلیستها حمله شان را بر آنجا متمرکز کرده بودند رد نمیشود و جای آن باید از نارنجکهای کوچک دست ساز استفاده کنند که برای چنین موقعیتی آماده شده بودند. چهار نیهیلیست وارد عمل شدند اما دو نفر موفق شدند نارنجکهای خود را پرت کنند که یک نارنجک تزار و ایگناتی گرینویتسکی پرتاب کننده اش را از بین برد. پنج عضو طرح ترور تزار در مراسم مفصلی در 3 آوریل به دار آویخته شدند و به گردنشان تابلوی «تزارکشی» آویختند. نام آنها که به دار آویخته شدند: آندره ژلیابوف، نیکولای ریزاکوف، سوفیا پرووسکی، نیکولای کیبالشیش و تیموتی میخاییلوف بود. اعدام آنها نوعی زجرکش کردن بود، چهارپایه را یکباره از زیرشان نکشیدند تا گردنشان بشکند و راحت شوند، بلکه آرام آنها را پایین آوردند که خفگی زجرشان دهد. مرگ آنها که در انظار عموم بود، آنقدر وحشتناک بود و آنقدر طول کشید که تا سالها چهره رژیم را منفور کرد.
اینگونه دوره نیهیلسم روسی پایان مییابد. وارث سلطنت روسیه، آلکساندر سوم (1884-1894) مستبدی به شیوه قدیم بود و نیهیلیستهای باقی مانده را قلع و قمع کرد. او معتقد بود امپراتوری را باید با «وطن پرستی، ارتدکس و استبداد» اداره کرد، که تا زمان مرگش در این کار موفق بود. در آن زمان نیکولای دوم تاج و تخت را به عهده گرفت تا انقلاب روسیه 1917 او را سرنگون کرد.
این نکته که نیهیلیسم شاخه فراموش شدهای از درخت سوسیالیست محسوب میشود، از محرکهای این حرکت بوده است. نیهیلیستها پشت رویکرد به تغییر اجتماعی، که بسیار بیش از سنت سوسیالیست تاثیرگذار بوده، راهی روشمند برای گسترش عقایدشان فراتر از مرزهای سیاست داشتند. با در نظر گرفتن شرایط سرکوبی که این ایدهها در آن شکوفا شدند، وسعت و عمق نیهیلیست روسیه هنوز هم به پرورش افرادی که بین عمل و نظر پل میزنند مشغول است
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 228]
-
گوناگون
پربازدیدترینها