واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: ترجمه : حسين غلامي/ هدف از آموزش موسيقي به کودکان، تقويت درک و تخيل و شکوفايي استعدادهاي آنهاست
بهترين سن براي آموزش موسيقي
اغلب افراد از موسيقي لذت ميبرند و آن را شکلي از سرگرمي گذرا ميدانند، اما براي افرادي که به طور جدي از دوران کودکي به تعليم نواختن يک ساز ميپردازند، تجربه موسيقي ممکن است چيزي بيشتر از اين باشد....
پژوهشهاي اخير نشان ميدهد که ميان آموزش موسيقي در دوران کودکي و تقويت برخي تواناييهاي ذهني ديگر ارتباط محکمي وجود دارد.در يکي از اين تحقيقات در موسسه موسيقي و ذهن در دانشگاه مکمستر در کانادا، پژوهشگران گروهي از کودکان در سنين پيش از مدرسه را که درس موسيقي ميگرفتند با کودکاني که به کلاس موسيقي نميرفتند، مورد مقايسه قرار دادند.کودکاني که آموزش موسيقي ديده بودند، پاسخهاي مغزي قويتري به شماري از آزمايشهاي تشخيص صدا نشان دادند.
اين پژوهش بيانگر اين بود که ظاهرا آموزش موسيقي باعث تغيير بخشي از قشر مغز ميشود که مسوول شنوايي در کودکان است، اما آيا ممکن است آموزش موسيقي درکودکي تاثير گستردهتري بر مغز داشته باشد و نحوه تفکر و شناخت را تغيير دهد؟ بررسي فوق روي کودکان نشان داد حتي يک يا دو سال آموزش موسيقي براساس آزمايشهايي که تکانههاي الکتريکي و مغناطيسي در مغز را ثبت ميکنند، باعث تقويت حافظه و توجه ميشود. بنابراين تصور بر اين است که آموزش موسيقي (نه لزوما گوش دادن منفعل به موسيقي) بر توجه و حافظه اثر ميگذارد و از طريق همين ساز و کار ممکن است باعث يادگيري بهتر در شماري از حوزههاي شناختي شود. دليل اين تاثير آموزش موسيقي بر افزايش توانايي مغزي ممکن است اين باشد که مهارتهاي حرکتي وشنوايي مورد نياز براي نواختن يک ساز در يک ارکستر با ديگر افراد به شدت نياز به توجه، حافظه و توانايي مهار ساير کنشها دارد. تنها گوش دادن ساده به موسيقي موتسارت، يا هر موسيقيدان ديگري باعث بهبود توانايي توجه و حافظه نميشود. در يک بررسي ديگر که در دانشگاه هاروارد انجام شد، رابطه ميان آموزش موسيقي در ابتداي کودکي و تقويت مهارتهاي حرکتي و شنوايي و همچنين بهبود در توانايي گفتاري و استدلال غيرشفاهي مشاهده شد.
دانشمندان همچنين کشف کردهاند که تعليم سازهاي متفاوت باعث تاثيرگذاري بر نواحي متفاوتي از مغز ميشود. تغييرات در مغزهاي آوازخوانان در محلهايي اندکي متفاوت نسبت به تغييرات مغز نوازنده سازهاي زهي يا کيبرد رخ ميدهد. در يک بررسي ديگر که در دانشگاه اوهايو انجام شد، پژوهشگران نشان دادند که آموزش موسيقي به کودکان باعث ميشود که پاسخدهي شنوايي آنها به حد کودکي 2 تا 3 سال بزرگتر از آنها برسد. هرچند که لزوما ضريب هوشي يا خلاقيت آنها افزايش نمييابد.
به گفته اين پژوهشگران هنگامي که فردي مرتبا به صدايي گوش ميدهد، بهخصوص صدايي که مانند موسيقي يا گفتار، هارمونيک يا معنادار است، سلولهاي مغزي مربوط در پاسخدهي ترجيحي به اين صداها در مقايسه با صداهاي ديگر تقويت ميشوند. بر اساس يافتههاي اين پژوهشگران تغييرات ناشي از گوش دادن مرتب موسيقي با بالارفتن سن افزايش مييابد.
يک بررسي ديگر در دانشگاه تورونتو مستقيما به اين موضوع پرداخت که آيا کسب توانايي موسيقيايي ميتواند کودک را باهوشتر کند يا نه. انجام چنين ارزيابيهاي هميشه مشکل است زيرا کنترل ميزان تاثير ساير عوامل موثر بر هوش مانند ميزان درآمد يا تحصيلات والدين مشکل است. با اين وجود اين تحقيق نشان داد صرفا گوش دادن به موسيقي دست کم در کوتاهمدت به توانايي فرد در انجام برخي از آزمونهاي شناختي کمک ميکند. همچنين آموزش واقعي موسيقي در کودکان به موفقيت طولانيمدتتر آنها در انجام اين آزمونها ميانجامد.
موتسارت هم از 5 سالگي شروع کرد
موتسارت موسيقيدان نابغه اتريشي در دوران کودکي استعداد فوقالعاده موسيقيايياش را نشان داد. او از 5 سالگي ساختن موسيقي را با پيانو و ويولن شروع کرد و در دربارهاي اروپايي اجراي موسيقي را ادامه داد. در 17 سالگي موسيقيدان شهير دربار سالزبورگ شد. او در طول سالهاي بعدي عمرش که 35 سال بيشتر ادامه نيافت، شمار بسياري از شاهکارهاي موسيقي را آفريد. پدر موتسارت يک معلم حرفهاي موسيقي بود و از همان سنين پايين به آموزش موسيقي کودکاناش ميپرداخت. هنگامي که خواهر 7 ساله موتسارت از پدرش درس پيانو ميگرفت، موتسارت 3 ساله مجذوب آن شده بودوبه قول خواهرش، اغلب وقتاش را با کليدهاي کلاويه ور ميرفت و وقتي صداي خوبي از آن در ميآورد خوشحال ميشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 69]