تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):اگر در عُمرت دو روز مهلت داده شدى ، يك روز آن را براى ادب خود قرار ده تا از آن بر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820060545




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نگاهي به زندگي و آثار فريدريش ويلهلم نيچه


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: دوره باستان، دوران باشكوه فلسفه بود، نزد افلاطون و ارسطو فلسفه به اوج خود رسيده تا اينكه با ظهور مسيحيت، فلسفه به حاشيه رانده شد. در قرن هفدهم، دكارت نظريه شناخت خود را مطرح نموده و فلسفه را از خواب قرون وسطايي بيدار كرد. او كوشيد آگاهي و شناخت را برپايه عقل استوار سازد. در نيمه قرن هجدهم كانت و هگل هر يك نظام فلسفي عظيمي را بنيان نهادند و شوپنهاور فلسفه شرق را با تفكر كانتي در آميخت. تفكر شوپنهاور نيز نيچه را به انديشه واداشت. فريد ريش ويلهلم نيچه در 15 اكتبر 1844 در پروس متولد شد. پدر و نيز اجداد مادري و پدرياش از روحانيان پروتستان بودند. نيچه در ميان زنان متدين خانواده كه شامل مادر، خواهر، دو عمه و مادربزرگش ميشد، پرورش يافت. در هجده سالگي تصميم گرفت براي تحصيل در رشته علوم ديني به دانشگاه بن رفته، سپس وارد شغل روحاني شود. ولي يك سال بعد به دانشگاه ديگري در لايپزيگ رفت و در آنجا به تحقيق و تحصيل در فقه اللغه (فيلولوژي) كلاسيك پرداخت. يكي از اتفاقاتي كه زندگي نيچه را دگرگون كرد هنگامي بود كه به طور تصادفي با نسخهاي از كتاب شوپنهاور بنام «جهان به مثابه اراده و بازنمود» مواجه شد.


در اين دوره از زندگي نيچه با واگنر آشنا شد كه موسيقي دادن معروفي بود و علاقه عميقي هم به شوپنهاور داشت. واگنر هم متقابلا از تيزهوشي نيچه به وجد آمد و رابطه صميمانهاي بين آنها به وجود آمد. در 1869 نيچه در دانشگاه بازن سوئيس به تدريس فيلولوژي و فلسفه مشغول شد. او قصد داشت از تلفيق فلسفه و فيلولوژي ابزاري نوين براي تحليل خطاهاي تمدن مغرب زمين بسازد. در جولاي 1870 بين فرانسه و پروس جنگ در گرفت. نيچه كه از عرق ملي آكنده بود، داوطلب پرستاري در بيمارستان ارتش شد. با تماشاي رژه صفوف منظم سوار نظام در خيابانها گويي پردهاي از برابر چشمانش فرو افتاد. در اين زمينه نوشت «براي اولين بار احساس كردم كه قويترين و والاترين خواست در زندگي تلاش براي بودن نيست، بلكه همانا خواست قدرت يعني ميل به جنگ و تسلط است.» در اينجا «ميل به قدرت» متولد شد و نيچه بعدها آن را گسترش داد. نيچه هر روز بيشتر از سه ساعت در ييلاقهاي سوئيس پيادهروي ميكرد و در حين همين پيادهرويها بود كه بديعترين و بهترين ايدههاي فلسفياش به ذهنش خطور كرد. نيچه بيمار بود و براي درمان بيمارياش مدت ده سال در ايتاليا، فرانسه و سوئيس زندگي كرد، چشمانش به شدت ضعيف شده بود و از سردردهاي فلج كنندهاي رنج ميبرد. ژانويه 1889 نقطه اوج بيمارياش بود. نيچه كاملا ديوانه شد و هرگز بهبود نيافت. بعد از مرگ مادر در 1897 نيچه تحت پرستاري خواهرش (اليزابت فورلستر نيچه) قرار گرفت. سرانجام در 25 اوت 1900 نيچه بدون آگاهي از هويت و زمان و مكان خود درگذشت.





آثار نيچه


زايش تراژدي: اين كتاب را نيچه در 1871 نگاشت. موضوع آن سير تحول تراژدي يونان و سرچشمه گرفتن آن، از آيين رقص هم سرايان مذهب ديونوسوس بود و اثبات اين نظر كه تراژدي دو شيوه متفاوت زندگي را در هم ميآميزد. در واقع در زايش تراژدي نيچه داستان رويارويي خويشتنداري آپولون (ربالنوع فرهنگ و تمدن) با نيروهاي تاريك و غريزي ديونوسوسي (خداي نباتات) را با توجه به فرهنگ يوناني بيان نموده و فرهنگ دنياي يونان باستان را به چالش كشيد. تاملات نابهنگام: سالهاي 1873 تا 1876 را نيچه به نوشتن اين كتاب اختصاص داد كه ميتوان آن را تلاشي جهت اصلاح و توجيه زايش تراژدي دانست. تاملات نابهنگام به نوعي الگوي بازسازي فرهنگ آلمان براساس تصويري از خود نيچه بود كه با سرمشق قرار دادن او اين فرهنگ را احيا ميكرد. انساني، تماما انساني: نگارش اين كتاب بين سالهاي 1878 تا 1880 صورت گرفت. نيچه در انساني، تماما انساني فهم حقايق اصيل را نشانه فرهنگ والا ميداند. در اين كتاب اميدوار است، دانش انگيزههاي خشونتآميز ديرين خود را رها نموده بدون ارزشگذاري به ياري آدمي بشتابد.


دانش طوبناك: در 1881 نيچه دانش طربناك را تاليف كرد. شخصيت اصلي اين اثر ديوانهاي است كه با چراغي در دست و در روز روشن به دنبال خدا ميگردد و مدام فرياد ميزند «خدا را ميجويم. » «خدا مرده است» و «آيا كليسا چيزي جز مقبره و آرامگاه خدايان است.» نيچه معتقد است خدانشناسي در غرب كه سرچشمه آن را بايد در اخلاق مسيحي و اراده معطوف به حقيقت ناشي از آن جستجو كرد يكي از نيروهايي است كه مرگ ارزش ها را سبب شد.


چنين گفت زرتشت: (1883 تا 1884) نيچه در اين اثر، صريحا اعلام ميكند كه اين تصادف نيست كه باز ميگردد بلكه لحظههاست. ماهيت بازگشت در چنين گفت زرتشت، متضمن تكرار چيزي است كه قبلا وجود داشته است. در اين كتاب نيچه از شيوه ديالوگ افلاطوني بهره گرفته و تمثيل غار افلاطون هم به نوعي در آغاز كتاب زرتشت تصوير شده است.


دليل انتخاب نيچه كه زرتشت را به عنوان شخصيت اصلي يكي از معروفترين آثارش برگزيد اين است كه زرتشت بنيانگذار كهنترين آيين ثنوي آريايي است و به جدال هميشگي خير و شر و پيروزي نهايي خير اعتقاد دارد.


فراسوي نيك و بد (1884 تا 1885: ) نيچه در اين كتاب اذعان دارد حقايق دروغهايي بيش نيستند كه ما به خود ميگوييم تا ما را قادر سازند با گفتنشان زندگي كنيم. ما انسانها محصول همان دروغهاييم، دروغهايي فراسوي حقيقت و كذب. اين گرايش به دروغ زندگي را ممكن ميسازد و هويت ماست. مسئله اساسي اين است كه دريابيم براي زندگي به چه دروغهايي نياز داريم و بفهميم كه به آنها نيازمنديم.


تبار شناسي اخلاق (1887: ) در تبار شناسي اخلاق، نيچه به بررسي دودمان اخلاق پرداخته، تفاسير چندگانه از آن ارائه ميدهد. اين كتاب در سه جستار خلاصه ميشود جستار اول «نيكي به معناي فضيلت» نام دارد. در جستار دوم حق به معناي وظيفه نيچه، سرچشمه گناه را در قلمرو معاملات تجاري ميداند. به نظر وي گناه وقتي احساس ميشود كه انسان بدهكاري و دين خود را به حوزه وجدان بيمار تسري دهد كه نتيجه آن پيدايش احساس گناه است. عنوان جستار سوم، فهم كلي ارزش است كه در آن نيچه آرمانهاي زاهدانه را مطرح ميكند. زهد و ايي به نظر او روي برگرداندن از دنيا و ماديات است.


شامگاه بتان: (1888) نيچه در اين كتاب تراژدي را در مقابل نظر بدبينانه شوپنهاور مطرح نمود. تراژدي به اين معنا نمودي است از تاثير حيات در دشوارترين شرايط. در اينجا نيچه خود را آخرين فرزند فلسفه ديونوسوس و آموزگار بازگشت جاودانه معرفي كرده و ميگويد: براي شناخت شادماني جاودانه ناشي از دگرگوني بايد زندگي را حتي در دشوارترين اوضاع مورد تائيد قرار داد.»آثار ديگر نيچه عبارتند از: سپيده دمان (1881)، بازانديشي همه ارزشها (1882 تا 1888) ضد مسيح، تلاشي در نقد مسيحيت (1888) آنك! آن! انسان (1888) و اراده معطوف به قدرت، كه مجموعه يادداشتهاي پراكنده نيچه است در ارتباط با سقوط و بياعتباري ارزشهاي مسيحيت قرون وسطي. اين اثر در 1904 توسط اليزابت نيچه انتشار يافت.





منابع:


-1 شرح افكار و آثار برگزيده نيچه. استنلي مكدانيل. ترجمه محمد بقايي (ماكان. ) انتشارات اقبال 1383


-2 زندگي و آثار نيچه: ايو فرنتسل. ترجمه فرشته كاشفي. انتشارات آگاه 1387


-3 آشنايي با نيچه. پل استراترن. ترجمه مهرداد جامعي ندوشن


-4 زايش تراژدي. نيچه. ترجمه رويا فجم


-5 انساني، تماما انساني. نيچه. ترجمه ابوتراب سهراب. محمدمحقق نيشابوري


-6 نيچه پس از هايدگر، دريدا و دولوز. محمد ضيمران، انتشارات هرمس 138






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 218]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن