واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: تعزيه، آيينه پژوهش در فرهنگ غني ايران زمين
ايران سرزمين فرهنگهاي گوناگون، سرزمين همزيستي فرهنگها، سرزمين كثرت و وحدت است. ايران به لحاظ گستردگي قلمرو و قرار گرفتن در موقعيت جغرافيايي خاص دچار گستردگي و پراكندگي فرهنگي و در نتيجة برخورد اين فرهنگها داراي فرهنگي پويا، رو به گسترش و در مسير تحول بوده است.صرف نظر از تغييراتي كه به دليل ظهور و سقوط حكومتهاي گوناگون و بروز جنگهاي مختلف در فرهنگ مردم ايران به وجود آمد، ايران و ايراني همواره داراي جايگاه خاصي در عرصه جهاني بوده است.تعدد عناصر فرهنگي در ايران فرصت مناسبي را در اختيار پژوهشگران ميگذارد تا در اين ميدان تحقيق به وسعت ايران زمين به بررسي ابعاد مختلف اين عناصر و سير تحول و تغييرات آن بپردازند.
يكي از اين عناصر ارزشمند فرهنگي، تعزيه و شبيه خواني است كه طي ساليان جايگاه خود را در فرهنگ ايرانيان حفظ كرده است.
تعزيه يا شبيهخواني، نوعي نمايش مذهبي و سنّتي ايراني شيعي، عمدتاً درباره شهادت امام علي و امام حسين(ع) و مصائب اهل بيت(ع) است.
واژه تعزيه (تعزيت) در اصل به معناي توصيه به صبر كردن، تسلّي دادن و پرسش از بازماندگانِ درگذشتگان و در برخي مناطق ايران مثلاً در خراسان به معناي «مجلس ترحيم» است. در ميان شيعيان غير ايراني(در عراق و شبهقاره هند) لفظ تعزيه با وجود ارتباط با شهادت حضرت علي(ع) و يا مصائب شهداي كربلا به معناي«شبيهخواني» به كار نميرود، بلكه آنان تعزيه را به آئيني نمادين اطلاق ميكنند كه در آن دستههاي عزاداري در طول اين آئين، شبيه ضريح يا تابوت ائمه(عليهالسلام) را بر دوش ميكشند و هم در پايان روز عاشورا ، اربعين و... آن را به خاك ميسپارند.
برخي محققان، پيشينه تغزيه را به آيينهايي چون مصائب ميترا، سوگ سياوش، و يادگار زريران باز ميگردانند و برخي پديد آمدن آن را متأثر از عناصر اساطيري بينالنهرين و آناتولي و مصر، و كساني نيز مصائب مسيح و حتي افسانههاي تاريخي فرهنگهاي هند و اروپايي و سامي را در پيدايي آن مؤثر دانستهاند. اما در هر حال از برپايي مجالس تعزيه به معناي امروزين آن تا پيش از پايان دوره صفويه اطمينان نداريم.
در سال هاي گذشته تعزيه به اين شكل بوده است كه ابتدا تنها دستههايي به كندي از برابر تماشاگران ميگذشتند و با سينه زدن و زنجير زدن و كوبيدن سنج و نظاير آن و حمل نشانهها و علمهايي كه بي شباهت به افزارهاي جنگي نبود و نيز هم آوازي و همسرايي در خواندن نوحه، ماجراي كربلا و شهادت امام حسين(ع) و گاهي نيز امام علي(ع) را به مردم يادآوري ميكردند. در مرحله بعدي آوازهاي دسته جمعي كمتر شد و نشانهها بيشتر و يكي دو واقعه خوان نيز به آنان اضافه شدندكه واقعه را براي تماشاگران نقل كرده و سنج و طبل و نوحه آنها را همراهي ميكرده است. چندي بعد به جاي نقالان، شبيه چند تن از شهدا را به مردم نشان دادند كه با شبيهسازي و نشانههاي نزديك به واقعيت ميآمدند و مصائب خود را شرح ميدادند. مرحله بعد گفتوشنيد شبيهها بود با هم و بعد پيدايش بازيگران.
تاورنيه (tavernier) يكي از مراحل تحول تعزيه را در يادداشتهايش نشان داده است:
«در محرم 1046 خورشيدي در حضور شاه صفوي دوم در اصفهان شاهد آييني بوده است كه پنج ساعت پيش از ظهر آغاز شده و تا ظهر ادامه داشته است. گفته او با مدركي درشبيه سازي تمام ميشود : در بعضي از اين عماريها طفلهايي شبيه نعش خوابيده بودند و آنهايي كه دور عماري را احاطه كرده بودند گريه و نوحه و زاري ميكردند. اين طفلان شبيه دو طفل امام حسين(ع) هستند كه بعد از شهادت امام ، خليفه بغداد آنها را گرفت و به قتل رسانيد.»
اوج تكامل تعزيه
اوج تكامل تعزيه در دوره ناصرالدينشاه (1264 ـ 1313) بود. چرا كه به تعزيه علاقه فراواني داشت.
تكيه دولت، كه به دستور ناصرالدينشاه ساخته شد، در ترويج تعزيه بسيار مؤثر بود. تعزيهخوانانِ آنجا كه در حقيقت تعزيهخوانِ دولتي بودند زير نظر «مُعين البُكا» در برابر شاه و درباريان تعزيه ميخواندند.
صرفنظر از تعزيههايي كه موضوع و محتواي آنها به زنان مربوط ميشد مثل مجلس بيبيشهربانو، در دوره قاجار مجالس تعزيه زنانه نيز برپا ميشد. كه همه تعزيهخوانان و تماشاگران، زن بودند.
تعزيه زنان، به سبب تنگناهاي عرفي، گسترش نيافت و به منازل ثروتمندان و شاهزادگان محدود شد.
تعزيههاي درباري در زمان قاجاريان، بهويژه در دوره ناصرالدين شاه، از يكسو شاه را سرگرم ميكرد و از سوي ديگر سبب عوامفريبي و ديندار نمايي او ميشد و شايد به همين دليل است كه از ديدگاه تاريخي شكوفايي تعزيه در اين دوران تنها مرهون توجه شاه و اشراف به تعزيه نبوده است ، بلكه بيشتر مديون وجود تعزيه گردانهايي است كه با ابتكار و خلاقيت خود لباس تازه اي را به قامت تعزيه دوختند؛ بدون آنكه در اصول آن تغييري ايجاد كنند. «خواجه حسينعلي خان» معاصر «فتحعلي شاه» و «محمد شاه»، «ميرزا محمد تقي» تعزيه گردان دوران «محمد شاه» و «ناصرالدين شاه» و پسرش «ميرزا باقر» ملقب به «معين البكا» و فرزند «معين البكا»، «ناظم البكا» از تعزيه گرداناني بودند كه در اين دوره معروف بودند.
در اين ميان «ميرزا محمد تقي» تعزيه گردان، ركود و يكنواختي را كه تعزيه با آن مواجه شده بود، از آن گرفت و به آن جنبه اي از تفنن و نمايش بخشيد.
پسرش «معين البكا» در ادامه راه پدر، سطح اجرايي تعزيه را بالا برد و تعزيه جديدي را پايهگذاري كرد.
او به همراه پسرش دستههاي بزرگ تعزيه را با اقتدار رهبري ميكردند و با اشارات و حركات خود بر همه عوامل اجرايي صحنه تسلط داشتند.براساس مدارك موجود معلوم است كه در دهه اول ما ههاي محرم عهد ناصرالدين شاه تقريبا سيصد مجلس «شبيه خواني» د ر نمايش خانههاي موقت و دائم يعني تكيهها و حسينيهها برپا ميشد. اما اوضاع به همين ترتيب باقي نماند.
تعزيه در چند دهه اخير
با افول سلطنت قاجار و روي كار آمدن «رضاخان ميرپنج»(1304 ـ 1320ش) ، به ويژه در دهه دوم سلطنتش، دوران شكوفايي تعزيه هم به سر آمد. سوگواريهاي ماه محرّم محدود شد و ممنوعيتهاي متعددي بهوجود آمد و بهتدريج برگزاري رسمي مجالس تعزيه متوقف شد، اما اجراي آن در روستاها كمابيش ادامه يافت. رضاخان به دلايل سياسي و شايد كينهاي كه به سنتهاي مذهبي ايران داشت، برگزاري تعزيه و هر نوع آيين مذهبي را در ايران ممنوع اعلام كرد تا تعزيه از تكيه دولت و ديگر حسينيهها و نمايشخانههايي با آن عظمت و شكوه به پهنه روستاها و شهرهاي كوچك رانده شود.
صرفنظر از كتابهاي تاريخ و مَقتَل، منظومههاي حماسي ـ مذهبي درباره شهادت امام علي(ع)، امام حسين(ع) و مصائب اهل بيت(عليهما السلام)، از مهمترين منابع تعزيهنامههاست. برخي از منظومههاي مهم حماسي ـ مذهبي را ميتوان نسخههاي زير نا م برد:
1. خاوران نامه از ابنحسم قهستاني خوسفي كه سرودن آن در 830 خاتمه يافت است،
2. حمله حيدري سروده ميرزا محمد رفيعخان باذل مشهدي(متوفي 1124)،
3. سرودههاي مذهبي محتشم كاشاني، وصال شيرازي شمسالدين محمدكاتبي.
ظاهراً مهمترين منبع تعزيهنامهها كتاب منثور روضةالشهداء نوشته كمال واعظ كاشفي سبزواري(متوفي 910) است، زيرا مطالب برخي از تعزيهنامهها شباهتهاي فراواني با مطالب اين كتاب دارد.
تعزيهنويسها در آغازِ كار اشعار تعزيه را در «بياض» مينوشتند. هر دفتر شامل يك يا چند «مجلس» تعزيه بود. تعزيهخوانان معمولاً به تناسب ايام براي هر روز موضوع و مجلس ويژهاي داشتند. در بعضي نقاط، براي امامزادههاي محلي نيز مجالس تعزيه نوشته و اجرا ميشده است. تعزيهگردانان براي اجراي تعزيه، متن هر يك از تعزيهخوانان را در نسخهاي جداگانه مينوشتند. اين نسخهها را «فرد» نيز گفتهاند.
در نسخههاي تعزيه، گاه شيوه گفتگو و نحوه ورود و خروج تعزيهخوانان به ميدان تعزيه مشخص شده است.
كاتبان تعزيهنامهها معمولاً نسخهها را با التماس دعا و طلب فاتحه از تعزيهخوان به پايان ميرساندند. گاه تعزيهنويس نام خود را بعد از عباراتي چون «سگ درگاه سيدالشهدا(عليهالسلام)»، «كلب آستان علي(عليهالسلام)»، «كاتب الحروف»، «حَرَّرَهُ...» و «رَقَمَ...» مينوشت.
تعزيهنامهها منظوم بوده و اشعار آنها در انواع قالبهاي شعري و بيشتر وزنهاي عروضي و به ندرت بحر طويل، سروده شدهاند. در آغاز، زبان اين متون گاه عاميانه و محاورهاي بود،اما بهتدريج ارزشهاي ادبي يافت.
خاورشناسان و نمايندگان دولتهاي اروپايي در ايران، بيشترين سهم را در شناسايي و گردآوري تعزيهنامهها داشتهاند.
برخي احتمال دادهاند كه «جُنگ شهادت» قديميترين تعزيهنامه تاريخدار است. اگر تاريخ مكتوب برخي از نسخ تعزيهنامهها قابل اعتماد باشد،ميتوان گفت كه يكي از كهنترين نمونههاي آنها در 1133 نوشته شده است.
تعزيه و موسيقي:
چون شيوه بيان حوادث در تعزيه مبتني بر آواز بود، معمولاً تعزيهخوانان با مقامها و گوشههاي موسيقي ايراني آشنايي داشتند.از اين رو تعزيه را يكي از مهمترين عوامل حفظ بخشي از نغمات موسيقي ايراني دانستهاند. در هر تعزيه ممكن بود اشعار در گوشهها و دستگاههاي متعددي خوانده شود، البته در سؤال و جوابها لازم بود كه تناسب مقامها رعايت شود.
ارتباط ميان تعزيه و موسيقي تنها از طريق آواز نبوده است، بلكه سازهاي موسيقي نيز در مجالس تعزيه بهكار ميرفت، چنانكه گاه پيش از آغاز تعزيه و به جاي «پيشخواني» با نواختن برخي سازها، مانند شيپور، طبل، دُهُل، كَرنا، سُرنا، نيلبك، ني، قرهني، نقاره و سِنج، تماشاگران را براي شنيدن و ديدن تعزيه آماده ميكردند.
در صحنههاي فاقد گفتگو، مثل صحنههاي مسافرت يا نبرد يا در وقفههاي ميان جريان نمايش(آكسيونها)، نيز از ساز استفاده ميشد. در تعزيه معمولاً هر يك از سازها كاربرد خاصي داشتند، مثلاً هنگام ورود اشخاص و شروع جنگها طبل ميزدند و هنگام وقوع صحنههاي حزنآلود شيپور و قرهني مينواختند.
موسيقي تعزيه موجب حفظ و تداوم بسياري از نغمهها و قطعات موسيقي سازي و آوازي ايران شد و از سوي ديگر، اين موسيقي را در مراتب مختلف تحتتأثير عميق موسيقي تعزيه وجود دارد.
غم نامه تعزيه:
اگر تعزيه غمنامه باشد، اين است غمنامه تعزيه، كه به سير عاميانه و مذهبي خود برگشت.
در دوران «محمدرضاشاه» نيز اگر چه تعزيه باز به ميان شهرهاي بزرگ بازگشت، ولي هرگز نتوانست جايگاه از دست رفته خود را بازيابد.
«تكيه دولت» در پي بازيهاي سياسي، ويران شده بود و مردم گرفتار سرگرميهاي تازه و پرهياهو شدند و ديگر تعزيه را از ياد بردند و اگرچه پس از پيروز ي انقلاب اسلامي ، اندكي تلاش براي اجراي اين نمايشها، در گوشه و كنار شهر به چشم ميخورد اما هرگز تعزيه به جايگاه بلند و شكوهمند گذشته خود باز نگشت. تعزيه خوانها ، يك به يك در تنهايي و فراموش شدگيو از همه مهم تر فقر شديد مالي، دار فاني را وداع ميگويند و تنها خاطره اي از گذشتههاي تاريخي اين هنر اصيل و روحاني آن درذهنها باقي ميگذارند. زيرا كه به گفته معينالبكاء تعزيه ايران، مرحومهاشم فياض:«اين حقيقت تلخي است كه خارجيها بيشتر به تعزيه ما اهميت ميدهند . در اين جا گويي تعزيهخوانان دشمن دارند. تعدادي ميخواهند اين هنر بومي را از بين ببرند و كوچكترين غفلتي باعث از دست رفتن آن خواهد شد».
چهارشنبه 8 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 156]