واضح آرشیو وب فارسی:مهر: گزارش مهر از سخنراني زماني/تنها راه فهم غزليات شمس رجوع به مثنوي است
كريم زماني گفت: ما به مقصود غزليات مولانا واقف نمي شويم مگر اينكه به مثنوي رجوع كنيم و معناي آن را به درستي دريابيم.
به گزارش خبرنگار مهر، كريم زماني در ابتداي اين نشست كه عصر ديروز در موسسه شهر كتاب مركزي برگزار شد گفت: ورود به دنياي غزليات ديوان شمس ورود بس دشواري است و خارج شدن از اين اقيانوس اگر نگوييم محال كه بسيار دشوارتر است. معناهايي كه در ابيات مولانا جا گرفته كثير المعاني است يعني از دل يك بيت يا يك غزل مي توانيم معاني مختلفي را بيرون بكشيم.
وي افزود: يكسري از نمادهايي كه مولانا به كار برده همان است كه ميان اهل ادب و شعر جاري است، اما او نمادهاي بي شماري هم دارد كه ساخته خودش است. اين نمادها كار تاويل را دشوار مي كند.
زماني اضافه كرد: مولانا اشعارش را به سبك شاعران حرفه اي و يا شاعراني كه با نيروي تامل و درنگ به ضرب معلومات و صرف وقتهايي طويل در گوشه اي مي نشينند تا چند بيتي سروده شود نمي سرايد. اشعار از او سرازير مي شده است.
مولانا ناچار به استفاده از نماد بود
اين مولوي پژوه گفت: غزليات او از شيدايي و بي خويشي اش نشات گرفته است اما تحت نماد و سمبل آنها را سروده است و اساساً كتابهايي كه آميخته يا مطابق با اشارات اند تفسيرشان دشوار است. مولانا براي انتقال مقصود ناچار بوده از استعاره و كنايه و زبان متفاوت استفاده كند. بيان نمادين يعني اينكه معاني بلند را در لباس محسوسات بيان كنيم، چرا كه الفاظي كه ما براي تفهيم و تفاهم به كار مي بريم توانايي اين را ندارند كه معاني قدسي را بيان كنند.
وي تاكيد كرد: تمام اين عالم از نظر يك عارف نماد است چون مبناي نمادگرايي ديد تاويلي به جهان هستي است يعني اينكه نبايد فقط به ظاهر جهان اكتفا كنيم. سمبليسم عرفاني ازسمبليسم اروپايي قرن نوزدهمي متفاوت است. آن نمادگرايي به جهان ناسوت محدود است، حال آنكه نمادگرايي عرفاني ما را به حقيقت هستي رهنمون مي شود. از نظر نمادگرايي عرفاني در مقام آيت بودن و آئينگي هيچ فرقي ميان فيل و پشه نيست.
براي فهميدن اشعار مولانا بايد مجهز به علم دروني بود
زماني افزود: البته همه غزليات مولانا نياز به توضيح و توصيف ندارد براي اينكه اگر قرار بود هر كتابي از باي بسم الله تا تاي تمت نياز به توضيح مي داشت ديگر ان كتاب كتاب هدايت نبود. حتي همه آيات كتب آسماني هم سمبليك نيست.
وي با اشاره به " تاويل متن" كه در نظريه "مرگ مولف" نمود يافته است گفت: اينكه مي گويند هر چه خواننده درك كرده معناي متن است غير ممكن است. چرا كه گوينده همواره مقصود و معنايي را براي كلام اش در ذهن دارد و اين معناي متن را تغيير مي دهد. اگر بگوئيم متن صاحب هيچ معنايي نيست و اين خواننده است كه به آن معنا مي بخشد دچار همان سخن سوفسطائيان شده ايم. ما در متن حتماً معنايي مركزي داريم ولو اينكه مولانا در بي خويشي خود آن را گفته باشد. فردي كه مي خواهد به معناي غزليات نزديك شود، بايد تجربه دروني هم داشته باشد. بايد مجهز به دانش و علم و تجربه دروني باشد.
چهارشنبه 8 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 194]