تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833565945
كلهر: يك نفر رقيب احمدي نژاد است كه اسمش را نمي گويم/ در انتخابات گذشته تقلب شد والا 20 ميليون رأي داشتيم
واضح آرشیو وب فارسی:بازتاب آنلاین: كلهر: يك نفر رقيب احمدي نژاد است كه اسمش را نمي گويم/ در انتخابات گذشته تقلب شد والا 20 ميليون رأي داشتيم
گفتوگوي شهروند امروز با مهدي كلهر
مهدي كلهر مشاور رسانهاي احمدينژاد معتقد است كه وزيران دولت، مجري هستند و حق سياستگذاري در حيطه وظايف خود را ندارند. او در عين حال تاكيد ميكند كه در انتخابات رياست جمهوري سال 84 دولت سيد محمد خاتمي، آراي واقعي احمدينژاد را قرائت نكرد و آراي رئيس جمهور فعلي بيش از 20 ميليون بود. گفتوگو با كلهر به بهانه نقش مشاوران احمدينژاد و گسترش حيطه آنها در دولت انجام شد.
-براي كساني كه انتخابات رياست جمهوري سال 84 را پيگيري ميكردند، هميشه اين ذهنيت وجود داشت كه شما يكي از مردان كابينه آقاي احمدينژاد باشيد. اين تصور با پيروزي ايشان قوت گرفت. بالاخره يكي از مهمترين وظايف در تبليغات انتخاباتي بر عهده شما بود. اما عملاً اين اتفاق رخ نداد. چرا؟
من قبل از پيروزي اقاي احمدينژاد در دور دوم انتخابات، در يك سخنراني كه حدود 4 يا 5 هزار نفر جعيت حاضر بود، گفتم من براي ورود به اين عرصه، شرايطي داشتم. يكي از شروطي كه با آقاي احمدينژاد گذاشتم اين بود كه به هيچ عنوان پست اجرايي نخواهم گرفت.
-حتي وزارت؟
از همان اول تاكيد كردم و به آقاي احمدينژاد گفتم كه پست وزارت نخواهم گرفت.
-پيشنهادهايي وجود داشت؟
بالاخره عنوان ميشد. اولين گزينه وزارت ارشاد بود، دومين گزنهاي كه گمانهزني ميكردند، معاون اول رئيس جمهور بود. بعد معاونت ميراث فرهنگي بود. حتي وزارت مسكن نيز به علت تحصيلاتم و كارهايي كه قبل از انقلاب انجام ميدادم، گمانهزني ميشد. با اين حال قرار من اين بود پست اجرايي قبول نكنم.
-به علت مشكلات قلبي كه البته الان مشخص شده است؟
بله. من از سال 68 گرفتار اين بيماري شدم و با داروي قلب مدارا ميكردم تا اينكه سال گذشته مجبور به عمل باز قلب شدم.
-يعني از همان سال 84 نگران تشديد بيماري بوديد؟
بله. زماني كه با آقاي احمدينژاد پيمان بستيم، قرار شد روزي 18 ساعت كار كنيم.
-براي ستاد انتخابات رياست جمهوري آقاي احمدينژاد؟
بله. چون تعداد زيادي نبوديم قرارمان اين بود كه براي آن دوره بايد روزي 18 ساعت كار كنيم تا به نتيجه برسيم.
-و اين سنگين نبود براي شما كه بيماري هم داشتيد؟
بود. اما اين قراري بود كه با دكتر احمدينژاد گذاشتيم.
-شما قبل از اين كه در ستاد انتخاباتي آقاي احمدينژاد فعاليت كنيد، كمتر شناخته شده بوديد...
من مسووليتهاي مختلفي در اين سالها داشتم. من در دولت آقاي رجايي مسوول وزارت فرهنگ و هنر بودم كه آن زمان با تمام متعلقات آن به عنوان معاونت وزارت علوم درآمده بود. در واقع سه وزارتخانه در اين معاونت يكجا جمع شده بود. وزارت درباره منحله كه به من داده شد، آن را به كاخ موزه سعدآباد تبديل كرديم؛ دفتر فرح كه تقريباً يك وزارتخانه بود و خود وزارت فرهنگ و هنر.
-حكم شما چه زماني صادر شد؟
فكر كنم 27 شهريور 1359. يعني دو روز قبل از آغاز جنگ.
-اين اولين پست شما بود؟
نه. اولين پست من در جمهوري اسلامي مربوط به آغاز سال 58 است كه به عنوان مشاور هنري وزير آموزش و پرورش در دولت موقت منصوب شدم.
-كار اجرايي چطور؟
تا سال 68 كارهاي اجرايي مختلفي داشتم. خصوصاً سه سال آخر كه مسووليت موسيقي سازمان صدا و سيما را در زمان حضرت امام برعهده داشتم. در عين حال مدير مدرسه هنر و ادربيات سازمان و رئيس بخش فرهنگ و هنر تاريخ انقلاب بودم و در دو درسه عالي نيز تدريس ميكردم. بعد از سال 68 به دليل بيماري قلبم فقط عضو شوراي سياستگذاري سازمان صدا و سيما بودم. اما از سال 73 به علت اينكه مساله موسيقي دچار مشكل شده بود و آقاي لاريجاني نيز به صدا و سيما آمده بودند، من سه سال مجدداً رياست مركز موسيقي سازمان را بر عهده گرفتم. در اواخر سال 75 و اوايل 76 مشكل قلبي شديد پيدا كردم و از كار اجرايي منع شدم.
-در اين سالها چه ميكرديد؟
فقط مشاورت عالي داشتم. هيچ كاري تا سال 84 نميكردم. حتي تدريسم را به حداقل رسانده بودم.
-و از كجا با آقاي احمدينژاد آشنا شديد؟
سالها قبل.
-حدوداً چند سال؟
خيلي قبل. شروع آشنايي من با آقاي احمدينژاد به سالهاي پاياني تحصيلات ايشان در دانشگاه علم و صنعت برميگردد. دوستان مشتركي داشتيم كه در طي اين سالها، ارتباطات ما كم و زياد ميشد تا زماني كه ايشان شهردار شد.
-شما در شهرداري مسووليت داشتيد؟
هيچ مسووليتي نداشتم.
-اما ارتباط شما با آقاي احمدينژاد بيشتر شد. درست است؟
بله. در سال 83 ايشان تصميم گرفت در انتخابات رياست جمهوري شركت كند. طبيعي بود كه در اين زمان من براي برنامهريزي وارد عرصه شوم.
-برنامهريزي كل ستاد انتخابات ايشان بر عهده شما بود؟
من از اسفند 83 براي كل تبليغات، شروع به طراحي كردم. همه كساني كه تا زمان پيروزي آقاي احمدينژاد در مجموعه كار تبليغاتي بودند، زير مجموعه من كار ميكردند.
-تيم شما چند نفره بود؟
بيش از 20 نفر بود.
-و شما مسوول كل؟
بله. برخي از شاگردانم مثل آقاي سجادپور يا شمقدري نيز من را همراهي ميكردند.
-در آن زمان شما با يك شبكه ماهوارهاي صحبت كرديد و درباره خوانندگان لسآنجلس يا شادمهر عقيلي حرف زديد. اينكه ميتوانند برگردند. اين جملات از شما آن روزها نقل محافل بود. اين بخشي از تبليغات بود؟
من با شبكه ام.آي.تيوي صحبت كردم و مربوط به سه روز بعد از نتايج انتخابات دور دوم بود.
-اما ميگفتند اين مصاحبه قبل از انتخابات انجام شده است؟
نه. دروغ گفته شد. سايتها يا برخي نشريات زرد اين چيزها را ميزدند.
-بالاخره شما آن صحبتها را گفته بوديد كه خوانندگان برگردند؟
اصلاً دروغ بود. جريان مخالف آقاي احمدينژاد سعي ميكرد چنين وانمود كند. در حالي كه من به صورت تلفني در اين برنامه حاضر شدم. آن لاين با ايرانيان خارج از كشور اعم از ژاپن و مالزي و اروپا و آمريكا صحبت ميكردم. دو روز بعد نيز در برنامه تلويزيون جامجم آمريكا شركت كردم و همان صحبتها را بيان كردم.
-چه گفتيد؟
هدف برنامه اين بود كه آن چهره ترسناكي كه دشمن از ايران ترسيم كرده، از بين ببريم. من واقعيتها را در آن برنامه بيان كردم. به من گفتند كه آيا آقاي ايرج قادري اجازه دارد به ايران بيايد؟ گفتم ايشان ايران است. گفتند كه آقاي سعيد راد اجازه دارد به ايران بيايد. گفتم كه ايران است و جايزه هم براي فيلم دوئل گرفته.
-درباره خوانندگان هم سوال شد؟
از من سوال شد خواننده لسآنجلس اگر جرمي مرتكب نشده باشد، آيا ميتواند وارد كشور شود؟ گفتم بله ميتواند. همين. من قانون را گفتم. طبق قانون شما نميتوانيد شهروند خودتان را از ورود به كشور منع كنيد مگر اينكه با يك كشور ثالث قرارداد بسته باشيد او را تبعيد كنيد. در غير اين صورت محال است.
-اما تلقي اين بود كه آقاي احمدينژاد به دنبال جذب ايرانيان خارج از كشور خصوصاً ايرانيان آمريكايينشين است؟
اين بود. ما صحبتهايي كه با آقاي احمدينژاد قبل از انتخابات داشتيم، اين بود كه بايد ايرانيان را جذب كنيم. خود ايشان نيز در مصاحبهاي كه قبل از مرحله دوم انتخابات با شبكه العالم و شبكههاي جامجم خودمان داشت اين بحث را مطرح كردند. بعد از انتخابات نيز به اين سخن خود عمل كردند.
-چگونه؟
به تمام سفارتخانه ابلاغ شد كه هر ايراني، با هر تمايل سياسي اگر در يك كشور بيگانه گرفتار شد، كنسولگري و سفارت، موظف است براي او هزينه و از او دفاع كند. الان مسوولين حقوقي تمام سفارتخانههاي ما اين كار را انجام ميدهند. قبلاً اين كار انجام نميشد.
-پس در واقع به شعارشان در اين زمينه به نوعي عمل كردند.
بله. در آن مقطع خاطرم هست كه آقاي دكتر احمدينژاد مصر بودند حتي از خط و خطكشيهاي سياسي و مرزبنديها پرهيز كنند و وارد آنها نشوند و حتي اين مرزبنديها كه مرتب خرد ميشد، از بين برود. مثلاً راست ميانه، چپ مدرن،راست، تندروع محافظهكار ميخواستند اين مرزبنديها براي وحدت ملي كمرنگ شود.
-توانستند؟
طبيعي است كه با سه سال كسي نميتواند اين كار را بكند. اگرچه در سياستهاي كلان فرهنگي، دولت نهم بسيار موفق بوده.
-به چه دليل؟
دليلم اين است كه امروز، در مساجد، تكايا، شبهاي احيا، اعتكاف، تيپهايي را ميبينيد كه چهار سال پيش آنها را اصلاً نميديديد. اين نشان ميدهد مرزبنديهاي سياسي، به جاي آنكه تدين را زياد كند، كم كرده بود.
-از بحث اصلي كمي دور شديم. گفتيد زماني كه آقاي احمدينژاد شهردار تهران شدند مراودات شما بيشتر شد.
بله.
-و از زماني كه رئيس جمهور شدند، شما مشاور ايشان شديد؟
مشاور بودم اما براي رسانهها پشت مشاور نداشتم. نماينده ايشان در شوراي نظارت بر صدا و سيما بودم. فكر ميكنم 5 ماهي نيز طول كشيد.
چه زماني؟
پاييز 84.
-و بعد مشاور امور رسانهها شديد؟
به دليل آشفتگي سيستم اطلاعرساني در ساختار دولت كه البته ربطي به آقاي احمدينژاد نداشتع ايشان خواستند براي سروسامان دادن به اين وضعيت، مشاور رئيس جمهور شوم. آمدم ببينم چه ميشود كرد.
-مشكل كجا بود؟
يكي از مشكلات خود دولت بود. چون اين دولت، دولت كار است. طبيعت اينها تبليغ براي خودشان نيست.
-و آقاي احمدينژاد به تبليغ نياز داشت؟
كشور نياز داشت. آقاي احمدينژاد نياز ندارد. خودش شخصاً خبرساز و اطلاعرسان است. اما كشور نياز داشت كارهايي كه انجام شده و ميشود به اطلاعاش برسد.
-در واقع از اينجا وارد حلقه مشاوران رئيس جمهور شديد. اين حلقه مشاوران در حال ايفاي چه نقشي در دولت احمدينژاد است؟
شرح وظايف مشاوران رئيس جمهور روشن است. اين وظايف هيچ فرقي هم با دوره آقاي خاتمي و ديگران ندارد.
-البته كه متفاوت است.
نه. الان بسياري از مشاوران آقاي احمدينژاد قبلاً مشاوران آقاي خاتمي بودند.
-اما در دوره آقاي احمدينژاد، برخي از مشاوران بسيار برجسته و پررنگ شدند به همان نسبت نيز وزيران كمرنگ و بعضاً وضعيتشان متزلزل شد. آيا مشاوران، تعيين كننده سرخط وظايف وزيران و دولت هستند؟
در وظايف مشاور رئيس جمهور قيد شده است كه وظيفه يك مشاور، تحقيق درباره موضوعي است كه رئيس جمهور به او محول ميكند و سپس پيشنهادهاي خود را به رئيس جمهور ارائه كند. حالا رئيس جمهور يا اين نظر و پيشنهادها را ميپذيرد يا خير. به تشخيص خود ايشان است.
-اما الان به نظر ميرسد كه وظايف مشاوران بسيار پررنگ شده است.
شايد به علت اينكه در گذشته پست مشاورت جنبه تزئيني داشته اما در اين دوره هيچ مشاوري تزئيني نيست.
-اما به نظر ميرسد كه در بين خيل گسترده مشاوران رئيس جمهور، چند نفر مانند شما، آقاي ثمره هاشمي، زريبافان، محصولي و يكي دو نفر ديگر به رئيس جمهور نزديكتر هستيد.
من به لحاظ طبيعت كارم، اينگونه هستم. اگر مشاور دانشجويي رئيس جمهور بودم، شايد تعداد ديدارهايم با رئيس جمهور بسيار كمتر از وضعيت فعلي ميشد.
-الان برنامه ديدارهاي شما با رئيس جمهور چگونه است؟
زياد نيست. برخلاف تصور عموم كه فكر ميكنند من هر روز و هر شب با رئيس جمهور هستم، من اتفاقاً رئيس جمهور را زياد نميبينم.
-حتي هفتهاي يك بار؟
برنامه ثابت ندارد. گاه هر روز، گاه چند وقتي ميگذرد و ديداري انجام نميشود. بستگي به موضوع دارد. من شغلم ايجاب ميكند كه وقتي يك شبكه خارجي براي ديدار و گفتوگو با رئيس جمهور درخواست ميدهد، در كنار رئيس جمهور حاضر شوم. نبايد تصور كرد كه ما يك گروه خاص هستيم. بالاخره يا من، يا حتي آقاي جوانفكر وظايفي داريم. حتي آقاي زريبافان مسووليت ارتباطات مردمي آقاي احمدينژاد را بر عهده دارد. پس طبيعتاً با رئيس جمهور ارتباط نزديكي دارد. چون بايد نامههاي مردمي رسيدگي شود، جواب داده شود، خواستههاي مردم، برآورده و انجام شود. اين كار سختي است.
-آقاي كلهر، اين كه روي داستان است. پشت داستان چيست؟
چه پشت داستاني؟
-بالاخره همين حلقه، بسيار روي نظرات رئيس جمهور تاثيرگذار هستيد و ميتوانيد به رئيس جمهور جهت بدهيد. مثلاً شما در سفر به آمريكا با برنامه ميرويد، همين طور كه نميرويد.
من تا به حال با آقاي دكتر به آمريكا نرفتم.
-مثال زدم. كلاً ميخوام بگويم كه ميتوانيد جهت افكار رئيس جمهور را در برخي خطوط، كمرنگ يا پررنگ كنيد.
ببينيد آنچه كه جزو وظايف ما هست چيز مخفي ندارد، انجام ميدهيم. ما سعي ميكنيم در چارچوب وظايفي كه داريم رفتار كنيم. ممكن است كه شما بيبينيد كه مشاور اقتصادي رئيس جمهور در امور بازار با رئيس جمهور هر روز ديدار دارد. خب اين به مسائلي مربوط است كه وجود دارد.
-اين تصور كه مشاوران رئيس جمهور كارگردانان دولت نهم هستند، تصور غلطي است؟
به نظرم بحث كارگرداني دولت، يك بحث انحرافي است. هر رئيس جمهوري بالاخره بايد اطلاعاتش را از يك جاهايي به دست بياورد.
-اينكه وظيفه يك وزير است كه بايد بيايد و اطلاعات و تحليل خود را نسبت به يك اتفاق به رئيس جمهور بگويد.
نه. نه. اين وظيفه هميشه بر عهده هيات وزيران نيست. قطعاً نيست.
-چرا؟
به علت اينكه رئيس جمهور مشاور دارد. ما مشاوران هيات وزيران نيستيم. مشاوران رئيس جمهور هستيم.
-منظورم اين است، وقتي قرار باشد به رئيس جمهور طرحي ارائه شود، اين طرح بايد توسط وزير دستگاه مربوطه ارائه شود، نه توسط يك مشاور.
نه. ببينيد، وزير طرحي را به رئيس جمهور ميدهد. حالا رئيس جمهور ميخواهد اين طرح را بررسي و چك كند و ببيند كه از بين طرحهايي كه دارد، كداميك بهتر است. اينجا رئيس جمهور به وزير تكيه نميكند قطعاً اينجا بين دو سه گزينه، بايد خارج از حيطه آن وزير مشاوري اختيار كند و از او بخواهد كه بگويد كداميك از طرحها ترجيح دارد.
اما در گذشته طرحها توسط وزيران به رئيس جمهور ارائه ميشد و خود آنها نيز ميگفتند كه كداميك طرح زودبازده است، كداميك هزينهبر است. كداميك به صرفه است و كداميك را بهتر است انجام دهيم. در واقع وزير اختيار داشت.
نه. در گذشته وزيران حكم مشاور داشتند. اين غلط بود. در شرح وظايف اين نيست. وزرا مجري هستند. بين مجري و يك مشاور تفاوتهاي زيادي وجود دارد. مشاور اهل فكر، مطالعه، مداقه و نظر دادن است اما وزير مجري است. بين آنها اين رئيس جمهور است كه حق تصميم دارد. اگر بين رئيس جمهور و وزير اختلافنظر پيش آمد، رئيس جمهور به مشاوران خود مراجع ميكند و نظر آنها را جويا ميشود.
-ميتوانم سخن شما را اينگونه تعبير كنم كه شما زيردست رئيس جمهور و بالا دست وزيران هستيد؟
نه. نه. ما هيچ كاري به معناي بالا دست نداريم.
-منظورم از بالادست، تخفيف وزيران نيست...
نه. ما در كنار رئيس جمهور هستيم. به تعبير آقاي دكتر جوانفكر ما صفري هستيم كه در كنار آقاي رئيس جمهور معنا پيدا ميكنيم. صفر سمت راست هر عددي قرار بگيرد، آن را ده برابر ميكند.
-اين موضوع باعث اختلاف بين وزرا و رئيس جمهور نميشود؟
نه. چرا بايد محل اختلاف شود؟
-براي اينكه شما وزير را مجري ميدانيد. مثلاً آقاي صفارهرندي در حوزه فرهنگ آيا ميپذيرد كه فقط مجري باشد و نه سياستگذار؟ يا ايشان مثلاً طرحي براي سينما به رئيس جمهور ارائه ميكند اما آقاي شمقدري به رئيس جمهور توصيه ميكند اين طرح مثلاً ضعيف است بهتر است كه اجرا نشود.
ممكن است اين اتفاق بيفتد. در همه جاي دنيا اين وضع وجود دارد. در غرب اين موضوع جا افتاده است. رئيس جمهور نيز حق دارد كه هر كدام از اين نظرات را كه بخواهد، اجرا كند.
-البته در ايران نيز آقاي احمدينژاد نشان داده كه اعتمادش به مشاوران خود بسيار زياد است.
اگر اينگونه باشد، من بسيار خوشحالم.
-نشان دادند، در سه سال گذشته هيچ يك از مشاوران رئيس جمهور تغيير نكرد يا حتي نقشش كمرنگ نشد. اما وزيران بسياري تغيير كردند.
قاعده نيز همين است. مشاور بر اساس تجربيات و دانشاش انتخاب ميشود. مشاور براساس توان اجرايياش انتخاب نميشود. يك نفر كه مجري، ممكن است در عين خوب بودن، خسته شود. ما وزرايي داريم كه كار بسيار زياد آنها را فرسوده كرده است. دليل تعويض يك وزير، فقط عدم تفاهم نيست. ممكن است عدم توانايي اجرايي باشد.
-فكر نميكنيد اين باعث دلخوري وزيران شود كه وقتي قرار است سياستگذاري كنند، سطح آنها را به يك مجري تقليل بدهيم؟
نه. اينطور نيست وزير مجري است. من حتي قبل از انتخابات، وقتي با آقاي دكتر احمدينژاد صحبت ميكردم، ميگفتم اينكه ما سياستگذاري فرهنگي را تقليل داديم و آن را جزو دولت كردهايم كه با تغيير يك وزير كل سياستها تغيير ميكند، كاري اشتباه است.
-يعني به عقيده شما سياستگذاري در امر فرهنگ بايد خارج از وزارت ارشاد انجام شود؟
كاملاً همينطور است.
-الان اينگونه است؟
هست. الان فقط شوراي عالي فرهنگي سياستگذاري ميكند.
-يعني وزير فرهنگ هيچ طرح و نظري ندارد؟ يا نقشي ندارد؟
ايشان فقط بايد مجري باشد. اين را جدي عرض ميكنم. من به عنوان يك نويسنده تئاتر، نقاش، پيكرهساز، كارگردان سينما اصلاً دوست ندارم با تغيير يك وزير سياست نمايشنامهنويس، تغيير كند. اين بسيار بد است و ضربات بسياري بر فرهنگ ما در سالهاي اخير وارد كرده است. فرهنگ زير فصل سياست شده است. حيطه فرهنگ و هنر بالاتر از سياست است. يك وزير ارشاد نبايد هم پاسخگوي سياستهاي فرهنگي باشد و هم پاسخگوي آنچه اجرا ميشود. وجود شوراهاي عالي در كشور، به همين دليل است. اين شوراها نيز بايد پاسخگو باشند.
-حالا اجرا ميشود؟ يعني عيناً اجرا ميشود؟
قطعاً عيناً اجرا نميشود. قرار ما با آقاي احمدينژاد اين بود كه به آن سمت برويم. بسياري از اشكالاتي كه به دستگاههاي فرهنگي ما وارد ميشود، به همين دليل است. يعني اگر وظايف را بشناسيم، ميبينيم كه بسياري از ايراداتي كه گرفته ميشود، صحيح نيست. سرچشمه ايرادات بايد به شوراي عالي انقلاب فرهنگي برگردد.
-در صورتي كه اينگونه نيست و خود شوراي عالي انقلاب فرهنگي نيز پاسخگو نيست.
بيشتر از قبل پاسخگو شده است.
-اما در حال حاضر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي همچنان سياستگذاري ميكند.
من از منتقدين برخي از رفتارهاي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي هستم. اما بايد اينجا از آقاي صفار هرندي دفاع كنم. ايشان از روزي كه آمد، سعي كرد مجري باشد تا سياستگذار.
-در بحث مشاوره به رئيس جمهور، سوالي باقيمانده بود، آيا شما خودتان تيم داريد؟ چون شما كه در همه زمينهها آگاه نيستيد؟
در مسائل تئوري و نظري با مشورت گرفتن به حدي از يقين ميرسيم. زماني نيز پرسش اين است كه آيا كار انجام شده يا خير. يا كسي كه ادعا ميكند توانايي دارد يا ندارد. در اينجا تست عملي نياز دارد. دراينجا كه انطباق مصداق با يك نظريه است، ترجيح ميدهم با چشمان خودم به موضوع بنگرم.
-شما به وزيران هم مشاوره ميدهيد؟
به برخي كه با آنها دوست هستيم، مشاوره ميدهم.
-مشاوره راهبردي؟
من مشاور رئيس جمهور هستم. گاهي بوده كه رئيس جمهور برخي از وزيران و دستگاهها را از كاري منع ميكردند، من براي رسيدگي اين موضوع وارد عمل ميشدم.
-مثل چه موردي؟
رئيس جمهور به من گفتند كه هيچ وزارتخانه، دستگاه يا وزيري حق ندارد قبل از پاسخ به نشريهاي كه از او انتقاد كرده، شكايت كند. يعني بعد از انتقاد، وزير يا دستگاه مربوطه بايد به آن نشريه جواب دهد. نميتواند قبل از جواب و تكذيبيه يا پاسخ، از آن نشريه شكايت كند. خب اين را به من گفتند. من هم به وزرا موضوع را گفتم و كتبي به آنها ابلاغ كردم. حتي وقتي يك نشريه به ما گفت كه وزيري، قبل از پاسخ از ما شكايت كرده، با ارائه سند، موضوع را پيگيري كردم. ديدم به رغم آنكه آن وزير، از دوستان قديم ما بوده، تخلف كرده. گفتم بنا بر دستور رئيس جمهور، شما را توبيخ ميكنم. بعد رونوشت را براي آقاي دكتر احمدينژاد ارسال كردم.
-فقط همين مورد بود؟
بسيار بود. مثلاً يك بار رئيس جمهور از من خواستند كه روابط عموميها را نسبت به عملكرد دولت توجيه كنم. من سفرهاي مختلفي را آغاز كردم و در اكثر استانها با مسوولين روابط عموميها نشستم و وظايف آنها را گوشزد كردم و خواستم رفع شبهه كنند.
-از قرار معلوم يكي دو هفته پيش نيز جلسه مشابهاي برگزار شد.
بله. اين جلسات هست.
-ميخواهم اين جلسات را به انتخابات رياست جمهور گره بزنم.
خيلي زود است.
-اماالان بحث انتخابات در جامعه راه افتاده. ضمن آنكه از صحبتهاي اخير شما با روابط عموميها و توجيه آنها، اينگونه استشمام شد كه شما فعاليتهاي تبليغاتي آقاي احمدينژاد را آغاز كرديد.
من از سال گذشته اين سخنان را ميگويم و ربطي به انتخابات ندارد. اين وظيفه روابط عموميهاست.
-براي دور بعد رياست جمهوري آقاي احمدينژاد، همچنان كار تبليغاتي را بر عهده ميگيريد؟
شرايط خودم را بايد در نظر بگيرم. نسبت به چهار سال پيش خيلي فرسودهتر شدم. اما قطعاً اردوي احمدينژاد را ترك نخوام كرد و اگر روزي استعفا بدهم، ميآيم سر همين چهارراه پاستور ميايستم و ميگويم احمدينژاد دوستت دارم.
-فكر ميكنيم ديگران اردوي ايشان را ترك ميكنند؟
نميدانم. ما تعدادمان زياد نبود. خيلي از آقاياني كه بعداً آمدند و طلب سهم كردند، دوره انتخابات نبودند.
-شنيدم بعد از پيروزي آقاي احمدينژاد، دو تا ليست كابينه تعيين شد. ليست ابتدايي توسط همين حلقه رئيس جمهور كه در رقابتهاي انتخاباتي كنار احمدينژاد بودند. ليست دوم كه البته بعداً اعلام شد، توسط كساني تعيين گرديد كه هيچ نقشي قبلاً در دوره تبليغات نداشتند.
دوست ندارم اسم كسي مطرح شود. اما كار با تعداد افراد اندكي آغاز شد. آن تعداد همه ماندگار شدند ولي ديگران آمدند دنبال سهمخواهي.
-چرا آن حلقه اوليه كه الان امين رئيس جمهور هستند، هيچ سهمي نگرفتند؟
من نميدانم اين صفت «امين» درست است يا نه. چون اين را بايد از رئيس جمهور بپرسيد كه ما امين او بوديم يا نه.
-همين كه در سه سال گذشته، مقابل بيشترين فشارها مانديد، نشان از حمايت رئيس جمهور ميدهد.
شايد از دنده پهني ما باشد.
-اينكه آقاي مشايي به رغم تمام فشارها، همچنان ماندهاند و رئيس جمهور پشت ايشان را خالي نكرد، نشانه چيست؟
قطعاً آقاي احمدينژاد، آقاي مشايي را بهتر از من ميشناسند.
-با اين حال برخي از اصولگراها در اول رياست جمهوري آقاي احمدينژاد آمدند و به قول شما سهم گرفتند و حالا بحث عبور از احمدينژاد را مطرح ميكنند.
من توضيح بدهم كه نبايد به همه بگوييم اصولگرا. البته من به اصولگرايي معتقدم و تاكيد دارم كه هيچ تمدني بدون اصولگرايي رشد نكرده است. حتي اگر اين اصول، اصول درستي هم نباشد، اما اصولگرايي لازمه يك حركت درازمدت است و هيچ منافاتي هم با اصلاحطلبي ندارد.
-برخي تبليغ ميكنند كه اصلاحطلبي يعني ساختارشكني و اصولگرايي يعني دگماتيسم.
نه اين نيست. اصولگرايي در اسلام توضيح داده شده. در اسلام داريم كساني كه فروعات و متفرعات را به اصول ترجيح ميدهند گمراه هستند. اصول انقلاب اسلامي و ما كاملاً روشن است.
احمدينژاد را اصولگرا ميدانيد؟
به معناي واقعي.
-برخي ميگويند اصولگرايي يك دكان است.
من اصولگرايي را به عنوان دكان يا دسته سياسي قبول ندارم. كمااينكه اصلاحطلبي را نيز به عنوان يك دسته سياسي قبول ندارم. به مفهوم اصولگرايي علاقهمندم اما حزب و سرقفلي را قبول ندارم و رد ميكنم. آقاي احمدينژاد نيز قبول ندارد.
-پس به نظر شما اصولگراياني كه بحث عبور از آقاي احمدينژاد را مطرح كردند، دكاندار هستند؟
سهمخواه هستند. نه من و نه آقاي احمدينژاد و نه كساني كه در زمان تبليغات انتخابات رياست جمهوري با ما كار ميكردند، عضو هيچ حزب و دسته نبودند و نميخواستند باشند. اين تاكيد همه بود كه بعداً نيز گرفتار اين سهمخواهها نشويم.
-آقاي احمدينژاد به قول خود عمل كرد؟
به نظر من عمل كردند. ما به هيچ كس مديون و بدهكار نيستيم.
-يعني احمدينژاد از اصول اوليه خود عدول نكرد؟
نه. فكر ميكنم نكرده و همچنان پابرجا ايستاده است.
-آيا به همين دليل است كه اصولگرايان ميخواهند كانديداي ديگري جز آقاي احمدينژاد معرفي كنند؟
از خودشان بپرسيد.
-تحليل شما چيست؟
احمدينژاد نه سهمخواه است و نه سهمده. ما نه باج ميدهيم و نه باجخواهي را دوست داريم. خودمان را مديون هيچ حزب و گروه سياسي نميدانيم.
-خب رئيس جمهور تحت فشار نيست كه سهمي نميدهد؟
هست.
-ممكن است، رئيس جمهور را همين گروههاي قدرت كنار بگذارند و سراغ گزينه ديگر بروند؟
هيچ اشكالي ندارد. آرزوي ما اين است.
-كه دولت آقاي احمدينژاد را كنار بگذارند؟
حتي كنار فيزيكي.
-يعني آرزو ميكنيد احمدينژاد دور بعد رئيس جمهور نباشد؟
ما ميخواهيم پاي اين اصل بايستيم. برقرار عدالت سخت است ما از روز اول ميدانستيم كه عدالت شلاق دارد.
-شما و آقاي احمدينژاد اين شلاق را خورديد؟
بله. نوش جانمان. چون نميخواهيم نان هيچ گروهي را بخوريم. به همين جهت اگر روزي از خواب بلند شوم و ببينم كسي به ما فحش نميدهد، فكر ميكنم آن روز اتفاق بدي رخ داده است. ما بايد اين دوره را بگذرانيم تا از فرهنگ شاهنشاهي و فرهنگ هزار فاميل، فرهنگ آقازادگي و حاجيزادگي دور شويم تا به فرهنگ عدل دوره مهدويت برسيم.
-فكر ميكنيد كه مردم همچنان از آقاي احمدينژاد حمايت ميكنند؟
اگر مردم را عدهاي گول نزنند و درك و شعور مردم را با شايعه ندزدند، مردم حتماً آقاي احمدينژاد را انتخاب ميكنند. من به خاطر كارم مجبورم حتي به روستاهاي دور دست نيز بروم. آنچه كه ميبينم، بسيار دوست داشتني است.
-يعني پايگاه آقاي احمدينژاد از 17 ميليون سال 84، افزايش پيدا كرده است؟
فكر ميكنم اين اتفاق رخ داده. البته آراي آقاي احمدينژاد 17 ميليون نبود، 21 ميليون بود. حدود سه چهار ميليون آراي آقاي احمدينژاد را رد كردند.
-رد كردند؟
نخواندند.
-چه كسي نخواند؟ دولت آقاي خاتمي؟
اينها را بعداً ميگوييم. نزديك به 18 ميليون راي ايشان خوانده و قبول شد اما اين آراي واقعي نبود. آراي واقعي خيلي بالاتر از اين بود.
-فكر ميكنيد مشاركت مردم در انتخابات، بيشتر از سال 84 است؟
حتماً. مشاركت بالاي مردم باعث قوام جمهوري اسلامي است. خودمان نيز به دنبال آن هستيم.
-نگران رقباي آقاي احمدينژاد نيستيد؟
نه. چرا نگراني؟ مااز خدا بايد بخواهيم كه آقاي احمدينژاد رأي نياورد تا ما راحت شويم.
-منظورم نگراني نسبت به كانديداي واحد اصلاحطلبان است. مثل آقاي خاتمي يا كروبي.
اصلاً. من رفاقت قديمي با آقاي خاتمي دارم. از زماني كه در عرصه فرهنگ بود. اما در سياست بسيار آسيبپذير است و با آقاي كروبي نيز سابقه دوستي طولاني دارم. يكي از چهرههاي نظام هستند كه در انقلاب نقش داشتند.
-فكر ميكنيد كه از بين آقايان قاليباف، خاتمي و كروبي، كداميك رقيب اصلي آقاي احمدينژاد هستند؟
رقيب اصلي احمدينژاد هنوز به صحنه نيامده است.
-يعني چه كسي است؟
هنوز در صحنه نيست.
-يعني آقاي احمدينژاد رقيبي ندارد؟
او هنوز نيامده. آقاي خاتمي و قاليباف و كروبي را رقيب اصلي احمدينژاد نميدانم. يك نفر ديگر است.
-چه كسي؟
معلوم ميشود.
-فكر ميكنيد كه كساني كه تاكنون نامشان اعلام شده، روي صحنه هستند و صحنهگردان كس ديگري است كه بعداً ميآيد؟
اينگونه فكر ميكنم.
-گزينه مورد نظر شما در بين اصولگرايان است يا اصلاحطلبان؟
بعداً مشخص ميشود. اما قطعاً اين افرادي كه مطرح ميشوند، نيستند.
-دليلي داريد؟
بعد از انقلاب تاكنون نديدم كه مردم ما به گزينهاي كه يك بار از او عبور كردند، مجدداً برگردند. به همين دليل تمام كساني كه نامشان تاكنون مطرح شده و شما اسم برديد، نميتوانند رقيب جدي آقاي احمدينژاد باشند.
-تصميم فعاليت انتخاباتي آقاي احمدينژاد را آغاز كنيد؟
نه. نيازي نداريم. ايشان را همه در كشور ميشناسند. سال 84 ايشان را نميشناختند اما اكنون نيازي به كار تبليغي نيست.
سه شنبه 7 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بازتاب آنلاین]
[مشاهده در: www.baztabonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 175]
-
گوناگون
پربازدیدترینها