تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):مبادا اعمال نیک را به اتکاى دوستى آل محمد (ص) رها کنید، مبادا دوستى آل محمد (ص) ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826062176




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

وابستگی زیاد همسرم به من مرا دیوانه کرده است!


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: ماریه می‌گوید:من فکر می‌کنم در رابطه ی ما من جای مرد هستم و شوهر من بجای زن ، زیرا من به دنبال فضای شخصی خود هستم و او همیشه نیازمند توجه و مهربانی .   ماریه به شدت از بی نظمی و آشفتگی زندگی اش رنج می‌برد و معتقد است همسرش نه تنها باری از روی دوش او بر نمی‌دارد بلکه مجبور است وظایف همسرش را هم انجام ‌دهد و جای آنها در زنگی شان با هم عوض شده.آیا این زندگی دوام می‌آورد؟   گفته‌های زن (ماریه می‌گوید):من یک وکیل مدافع هستم و اغلب اوقات بسیار تحت فشار هستم ، زیرا باید مسیر طولانی را از محل کارم تا شهر خانه طی کنم . مجید در مدرسه ی شهر ما معلم هنر است و به طور معمول ساعت 3 بعدازظهر کارش تمام می‌شود و به خانه می‌رود و باقی روز را با کار کردن روی نقاشیش سپری می‌کند عادلانه این است که او شام درست کند ولی غالبا آشپزخانه را درهم و برهم رها می‌کند و او نمی‌داند که من هنگام بازگشت به خانه به آرامش نیاز دارم تا از فشار وارده بر من کاسته شود ولی او مدام من را از اتاقی به اتاق دیگر دنبال می‌کند و دائم پشت سر هم سخن می‌گوید .      من فکر می‌کنم در رابطه ی ما من جای مرد هستم و شوهر من بجای زن ، زیرا من به دنبال فضای شخصی خود هستم و او همیشه نیازمند توجه و مهربانی .   آخر هفته‌ها از همه روزها بدتر است . او می‌خواهد همه کارها را به همراه من انجام دهد . از خریدهای بیرون گرفته تا خریدهای داخل منزل و هرچه او به من علاقه بیشتر نشان می‌دهد من بیشتر او را از خود می‌رانم . من فکر می‌کنم او بچه ی من است او خیلی باهوش و با استعداد است ولی همیشه باید قرارهای ملاقاتش را به او یادآور شوم ، او همچنین همه کارها را نیمه کاره رها می‌کند . هر چیز باید تعمیر شود، من تعمیر می‌کنم . قبض‌ها را من می‌پردازم و هرجا که بخواهیم برویم من رانندگی می‌کنم چرا که رانندگی او را عصبی می‌کند . او حتی در روابط زناشویی هم موفق نبود و هیچگاه تمایلی از خود نشان نمی‌داد با اینکه من راه حل‌هایی هم اجرا کردم ولی نیز کاری از پیش نبرد .من قبل از ازدواج این مشکلات را پیش بینی نمی‌کردم .من در ازدواج خود به یک مرد مهربان و شیرین (مجید) روی آوردم .مجیدمعلم بود و من با او در یک جلسه مهمانی ، از یکدیگر خوشمان آمد . ما تقریبا هر روز قرار ملاقات می‌گذاشتیم سه ماه بعد با یک حلقه ای که خود آنرا ساخته بود از من خواستگاری کرد. ما دوران ماه عسل را به خوبی گذرانیدم و در کنار ساحل قدم می‌زدیم و خیلی لحظات رمانتیکی را سپری کردیم. اما مشکلات از روزی که ما برگشتیم آغاز شد، مجیددر تعطیلات تابستانی به سر می‌برد ولی من باید به دفتر کارم می‌رفتم . و هنگام بازگشت با جورابهای کثیف روی زمین ، ادویه‌های ریخته شده بروی میز آشپزخانه و قابلمه و بشقابهای نشسته ، روبرو می‌شوم. من باید علیرغم کار در بیرون ، کارهای منزل را نیز انجام می‌دادم. در آغاز من عاشق چهره و کارهای رومانتیک او شده بودم، اما اکنون از وابستگی او در عذاب بودم و هر روز آرزو می‌کردم به زندگی قبلی خود باز گردم.   گفته‌های مرد: " آیا من می‌توانم ذهن را بخوانم"مجید می‌گوید: " من همیشه می‌ترسیدم که ماریه مرا ترک کند زیرا من نمی‌توانستم او را راضی کنم . ما برای بهبود روابط زناشوییمان روش‌هایی را امتحان کردیم ولی من دچار وحشت و اصظراب می‌شدم.ما سه سال است که ازدواج کردیم ولی من فکر می‌کنم هیچ کاری را درست انجام نداده ام. بطور مثال سعی می‌کنم غذایی برای شام درست کنم ولی هنگامیکه ماریه به خانه بر می‌گردد از من بازخواست می‌کند که چرا ادویه‌ها هنوز روی میز آشپزخانه است. خوب من فکر می‌کنم جا گذاشتن ادویه‌ها به روی میز نمی‌تواند جرم بزرگی باشد. قبل از ازدواج ماریه مرا می‌ستود ولی حالا بودن مرا نمی‌تواند تحمل کند. اگر سر صحبت را باز کنم او طفره می‌رود و مکان را ترک می‌کند. و اگر او را دنبال کنم نگاه غضبناکی به من می‌اندازد. خوب من مرد آماده به خدمتی نیستم، چه کار می‌شود کرد؟ در دوران مجردی به پسر همسایه پول می‌دادم و او برایم خرید می‌کرد و اگر دستشویی نقصی پیدا می‌کرد ، لوله کش را خبر می‌کردم اما در این مدتی که ماریه مستقل از خانواده اش دوران دانشجویی و تحصیلی اش را میگذرانیده همه کارهایش را خودش انجام می‌داده . تقریبا دو هفته ش پیش بود که من در حال آشپزی بودم که تلفن زنگ زد و مادر یکی از شاگردانم بود و پس از پایان مکالمه فراموش کردم کارم را به پایان رسانم و ظرفها و مواد غذایی همه در آشپزخانه  باقی ماند. هنگامیکه ماریه به خانه آمد و با این وضعیت مواجه شد شروع به سرزنش من کرد که تو هیچگاه کارها را به اتمام نمی‌رسانی و تو درست مثل یک بچه هستی، همه مسئولیتها برگردن من است. من باید قبضها را پرداخت کنم، رانندگی کنم و تو تنها ایستاده ای و مرا نگاه می‌کنی . من با خود فکر کردم آخر من از کجا  بدانم انجام این کارها او را آزار می‌دهد ؟ آیا من می‌توانم ذهن او را بخوانم ؟" من با این موقعیتها بیگانه بودم زیرا والدین من عاشق یکدیگر بودند و به یکدیگر احترام می‌گذاشتند و مرا می‌پرستیدند زیرا من تنها فرزند آنها بودم ، هر هفته مرا به بازی فوتبال می‌بردند، برای یادگیری درس هنر مرا به کلاسهای متعدد میبردند و من فقط نقاشی ام را در سر می‌پروراندم. من با خانم‌های زیادی  در ارتباط بودم  ولی هیچگاه فکر نمی‌کردم روزی دوباره ازدواج کنم.ولی روزی یکی از همکارانم ، قرار ملاقات من و ماریه را ترتیب داد و فردای آن روز دسته گلی برای ماریه فرستادم و ما ساعتها با یکدیگر صحبت می‌کردیم و من عاشق او شدم و او نیز عاشق من شد و ما قرار ازدواج گذاشتیم سه ماه بعد از او با حلقه ای ساخته ی دست خود ، خواستگاری کردم، او خیلی از دیدن حلقه شگفت زده شده بود، همه چیز به خوبی پیش رفت و ما ازدواج کریم . اما وضع بدین منوال نگذشت ما از همان ابتدا مشکل داشتیم . او شبها کتابی در دست می‌گرفت و به رختخواب می‌آمد من هم به تبعیت از او کتابی بر می‌داشتم و کنار او می‌خوابیدم ولی او پس از‌اندکی رو از ی من می‌گردانید و به خواب می‌رفت و بزرگترین مشکل ما روابط زناشویی بود. من نمی‌خواستم ماریه را از دست بدهم .   گفته‌های مشاور: " ترس از واماندگی " همانطور که ماریه اشاره کرد نقشهای این دو زوج در خانواده با یکدیگر جابجا شده است. ماریه که زنی بود مستقل ، آموخته بود همه کارها را به تنهایی انجام دهد و کاملا متکی به خود باشد ومجیدهم که به تنهایی زندگی می‌کرد احتیاج به مهر و محبت و آغوش خانواده داشت،مجیدنه در کودکی و نه در دوران تجرد یاد نگرفته بود چگونه کارهایش را انجام دهد و کارهای منزل را انجام دهد. بنابراین وظایف کنونی خود را به خوبی نمی‌توانستم به پایان ببرم و این موضوع او را مشوش می‌کرد و این اضطراب و تشویش در هنگام خواب به خاطر ترس از شکست و واماندگی است و این ترس با رفتار ماریه مبنی بر استفاده از راههای دیگر برای روابط زناشویی تشدید شده است. من به آنها پیش نهاد کردم هنگام رفتن به رختخواب ، مطالعه نکنند و خیلی ریلکس بخوابند و یکدیگر را در آغوش بگیرند. یک اتفاق جالب که هر دوی آنها را به گریه‌انداخت . راه کار جدید من بود. من از آن دو خواستم بطور جداگانه که سه مشکل خود را بر حسب اولویت به روی تابلویی دفتر من یادداشت کنند. هر دو آنها خندیدند حتی دریافتند یادداشتها هر دو مثل هم است. مشکل اول ماریه حاکی از آن بود که مجیدهمیشه به دنبال اوست و یک لحظه او را تنها نمی‌گذارد و مجیدنوشته بود، ماریه همیشه از او فرار می‌کند و حاضر به صحبت با او نیست . مشکل دوم ماریه تمیز نکردن آشپزخانه پس از پخت غذا بود و در یادداشت مجید تشویق نشدن از طرف ماریه پس از پختن غذا بود. سومین مشکل ماریه این بود که مجیدکارهایی را که مربوط به مرد خانه است انجام نمی‌دهد و سومین مشکل مجیداین بود که ماریه از او انتظار دارد کارهایی را که تا به حال انجام نداده انجام دهد. وقتی آنها نوشته‌ها را با صدای بلند خواندند ، آنها متوجه شدند که چقدر مشکلاتشان کم ارزش است . من به آنها گفتم که در نظر دارم در جلسه‌های آینده به آنها روش برخورد با یکدیگر را یاد بدهم. بطور مثال ماریه به جای خرده گیری از مجید به مسائل شخصی خود بپردازد ومجید نیز به دلایل ماریه  برای تنها بودن گوش کند و به او فرصت دهد تا ماریه هم مجیدرا نرجاند. ماریه اذعان داشت من هیچگاه قبل از ازدواج با مجید فکر نمی‌کردم همه مسئولیتها بر دوش من باشد و دچار کمر درد شوم. در این هنگام مجید دستانش را به معنای حمایت دور شانه ی ماریه گره کرد و به او گفت : عزیزم من همیشه پشتیبان تو هستم و از این به بعد هر دو با هم کار می‌کنیم. من از این تغییر بسیار شگفت زده شدم. من به ماریه یاد دادم به جای اینکه هنگام صحبت کردن ناگهان مجیدرا ترک کند به او بگوید الان وقت خوبی برای صحبت کردن نیست و تقابلا مجیدمی بایست درک می‌کرد و اگر سخن مهمی برای گفتن داشت، بصورت موجز و کوتاه آنرا ارائه می‌کرد. مشکل اداره ی امور منزل هم حل شد زیرا ماریه با گرفتن شخصی برای انجام امور منزل موافقت کرد و اظهار کرد : " من علیرغم شکایت از انجام کارهای مالی خانه از اینکار لذت می‌برم و دوست دارم متصدی امور مالی خانه باشم." در قبال این مسوولیتها نیزمجیداعلام آمادگی جهت تهیه شام کرد که هر دو مثل یک خانواده ای خوشبخت با هم شام صرف نمایند.آخرین مرتبه ای که این زوج را دیدم ،مجیداز نمایشگاه انفرادی که در حال آماده سازی آن بود بسیار خوشحال بود و می‌گفت بالاخره رویای من به واقعیت پیوست و همه چیز عملی است و به همین دلیل من خالق آثار خوبی شدم.و ماریه مغرور اعلام کرد:" این‌ها بهترین نقاشی‌های او بود که تا به حال کشیده است. و من ترجیح می‌دهم او به کار نقاشی بپردازد تا کارهای منزل.   تهیه و تدوین:گروه سبک زندگی - نعیمه عارفی زاده /lifestyle اختصاصی   مطالب پیشنهادی: همسرم هیچ گاه انتظارهای مرا برآورده نمی‌کند! ما همیشه در حال مجادله هستیم توصیه هایی به خانمها برای زیباتر شدن زندگی زناشویی! چه نوع انتظاراتی باعث بهبود روابط همسران می‌شود؟ چرا شوهرم کم حرف شده ؟  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 809]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن