واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: بخش نخست/بررسي ارتباط بين صفات و ذات خداوند
گروه خبرنگاران افتخاري / احسن ميرزايي : صفتهاي خداوند، نه عين ذاتند و نه غير ذات هستند كه جدا باشند از ذات او و اينكه صفات متعددند و ذات واحد است، گويا غير ذاتند، اما از آن جهت كه از همان ذاتند و جدا از ذات قديم او، وجود يگانه ندارند، پس عين ذاتند، بنابر اين نه عين ذات هستند و نه غير ذات.
خداوند را شي گفتن رواست، چنانچه خود تعالي فرموده است «ليس كمثله شيء»، اما مانند ديگر اشياء نيست و مثل و مانند ندارد. «تسمي الله شيئا لا كشيئا وذاتا عن جهات سته خال» (شرح قصايد آمالي)
شي چيزي را گويند كه هست و وجود او ثابت باشد، اما وجود خداوند از داشتن جهات ششگانه مثل بالاو پايين، جلو و عقب، سمت چپ و سمت راست، پاك و مبراست، زيرا كه هر وجودي كه داراي شش جهت باشد، محدود است، اما وجود الله تعالي را حدي نيست، چون خداوند جسم ندارد، زيرا هر جسم منقسم و هر منقسم، مركب و هر مركب، محدث و هر محدث، محتاج احداثكننده است و نيز هر جسم ممكن است و هر ممكن نيازمند به وجود واجبالوجود است.
خداوند عرض هم نيست، زيرا كه عرض قائم به ذات خود نبوده، بلكه محتاج به سوي محلي است كه بدان قائم ميشود. خداوند جوهر هم نيست، چون كه جوهر محل حوادث و اعراض است و خداوند منزه از آن است. خداوند ضد ندارد، يعني نه نظير دارد، نه مانند و نه مثل، يعني در نوع خود شريك ندارد، زيرا مماثلت به معني اشتراك است، در نوع و مانند و وقتي كه گفته شود ، اين دو چيز مماثلند، معني آن اين طور ميشود كه در ماهيت نوعي متفق است.
معني وحدانيت را از سوره مباركه اخلاص و درك معني آن ميتوان فهميد. «قل هو الله احد* الله الصمد*لم يلد و لم يولد* و لم يكن له كفوا احد»
كسانيكه ميپرسند الله چه سان است؟ به آنها بگو (اي محمد (ص)) كه وي يگانهاي است كه در ذات او هيچ نوع تعدي و تكثر و شراكت وجود ندارد و كسي با حضرت وي مقابل و شبيه نيست. اين آيت مباركه براي رد عقايد مجوس و هنود است، زيرا مجوسيان به دو آفريدگار معتقد بودند، يكي آفريدگار خير، يعني يزدان و دوم آفريدگار شر، يعني اهريمن و هنديها هم ميليون معبود را به خدايي سهيم ميدانند.
صمد، صفت پروردگار است. وي ذاتي است كه در تمام احتياجات به او رجوع ميشود، يعني خدا سرور و برآورنده اميدها و برطرفكننده نيازمنديهاست كه براي رفع حوايج و دفع مصائبتها به او رو كنند، زيرا همه را به او نياز است و او را به كسي نياز نيست. همه صفات كمالات و بزرگي و علو در وي موجود است. او ذاتي است كه بعد از فناي خلق باقي و پايدار است.
از صفت صمديت خداوند ، عقائد آن جاهلان رد ميشود كه غير الله تعالي ديگري را مختار و مستقل ميدانند. نه كسي اولاد خداست و نه او تعالي فرزند كسي است. اين بيان رد قول نصاري و يهود است كه حضرت عيسي(ع) و يا حضرت عزير(ع) را فرزند خدا و فرشتگان را دختران او جل واعلي ميدانند و يا حضرت مسيح يا يكي از افراد بشر را خدا ميشناسند، نعوذ بالله و همچنين رد قول فلاسفه در تولد عقل از ذات واجبالوجود است.
هيچ موجودي مثل خداوند نيست و او تعالي شبيه به هيچ شي از مخلوقات نيست و همه مخلوقات از اوست و از روي وجود هيچ موجودي به خدا شباهت ندارد و خداوند در ذات خود واجب است. الله تعالي واجبالوجود است و ديگري واجبالوجود نيست. (تفسير كابلي، تفسير نور) معني واجبالوجود اين است كه وجود او تعالي از ذات خودش است نه از غير و قائم به نفسه است، بطوريكه مبدأ و كمال وسعت حضرت ذاتش، خودش است.
تمام موجودات از كوچكترين ذره تا بزرگترين كرات آسماني، پيوسته در حال فرسودگي و از بين رفتي بسر ميبرند و هيچ موجودي نيست كه ثابت و يكنواخت باقي بماند و به هر كدام كه نگاه كنيم، وجود او را وابسته و مشروط به وجود و عناصر ديگري خواهيم يافت كه اين وابستگي بطور سلسلهاي ادامه دارد. مثلا انسان براي تغذيه و زنده ماندن به گياهان و حيوانات وابسته است و حيوانات به گياهان و گياهان هم به آب و هوا، نور و حرارت خورشيد و خاك نيازمندند.
بنابراين اين موجودات احتياج به شرايط بيشماري دارند كه باز هر يك از آنها نيز مشروط به عوامل ديگرند و آنها به نوبه خود محتاج به يك سري موقعيت، برنامه و شرايط ديگري هستند. اين است كه فقر و نيازمندي تمام وجود ما را فرا گرفته است و فقط مختار مطلق و غني حقيقي خداوند متعال است.
توحيد صفاتي، يعني اعتقاد به شناختن ذات حق، به يگانگي مطلق با صفاتش كه خداوند، از صفات مخلوقينش پك و منزه است و آنچه مشهور است بر لاهو و لا غيره. بدين معناست كه صفات عين ذات نيستند، زيرا كه مفهوم ذات و صفات از هم فرق دارد و غير او نيستند كه انفكاك و جدائي از ذات را قبول نميكنند.
«صفات الله ليست عين ذات و لا غيرا سوا ذوانفصال. صفات الذات و الافعال طرا قديما مصنونات الزوال»، (شرح قصائد آمالي)؛ يعني صفتهاي خداوند سبحانه تعالي، نه عين ذاتند و نه غير ذات هستند كه جدا باشند از ذات او و اينكه صفات متعددند و ذات واحد است، گويا غير ذاتند، اما از آن جهت كه از همان ذاتند و جدا از ذات قديم او وجود يگانه ندارند، پس عين ذاتند، بنابر اين نه عين ذات هستند و نه غير ذات. صفات ثبوتيه خداوند عبارتند از :حيات، علم، قدرت، سمع، بصر، كلام، اراده و مشيت.*
ادامه دارد ... .
*منابع:
1- كتاب «عرفان نظري و عملي طريقه نقشبنديه مجددي» تأليف جمالالدين رحيمي يازتپه.
2- شرح قصايد آمالي
3- تفسير كابلي
4- تفسير نور
سه شنبه 7 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 465]