واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: يادداشت ريشه يابى يك نقد در سياست خارجى
رضا صداقت
سياست خارجى به عنوان يك سيستم، برايندى از فرآيندهاى به هم پيوسته اى است كه در حوزه تأثير و تأثر اجزاى آن، در يك مجموعه، رابطه مستقيمى با هم دارند.
به عنوان مثال تحركات اخير طالبان و شايعه تغيير سياست غرب در مذاكره با آنها يك تحول اگر قلمداد شود اجزاى مختلفى در سياست خارجى در چارچوب عمل و نظر در حوزه تأثير و تأثر آن قرار مى گيرد.در حوزه عمل برخى كشورها كه نقش اساسى در تأسيس اوليه آن داشته اند مجدداً فعال شده و ميدان دار سياست نو كه طرح طالبان در قالب مذاكره با آنها است، مى گردند در حوزه نظر هم سياستمداران طرفدار طالبان بعد از اين تحول براساس تأثير و تأثر در حوزه سياست خارجى فعال شده و نقد سياست هايى كه تأثير منفى بر طالبانيسم دارد را آغاز مى نمايند.
با اين مقدمه به اصل موضوع يعنى نقدى بر نقد معاون وزير امور خارجه دولت قبلى پيرامون سياست خارجى دولت نهم كه در گفت وگو با برنامه سياسى راديو گفت وگو انجام شد و يكى از روزنامه هاى صبح نيز آن را منتشر كرد مى پردازيم.
حسب اظهارات نامبرده، ايشان پس از سال ها عدم شركت در برنامه هاى صدا و سيما با هدف تقدس زدايى!! از بحث هسته اى در برنامه شركت مى نمايد و در حقيقت نقد ايشان اعتراض به روند جارى درخصوص فعاليت هاى صلح آميز هسته اى جمهورى اسلامى ايران است.اولين نكته قابل توجه در اين گفت وگو عدم اطلاع ايشان از سير واقعى همكارى هاى جمهورى اسلامى ايران با آژانس انرژى اتمى و استفاده از منابع غربى به عنوان منابع اطلاعاتى است.نكته دوم تعصب در مخالفت با سياست هاى دولت نهم است كه ايشان را در اين نقد بارها دچار تناقض گويى مى نمايد اما چون هدف مخالفت است تناقض گويى هم توجيه مى گردد.
نكته سوم نگرانى ايشان از شايعاتى است كه منابع غربى در احتمال برقرارى روابط ايران و امريكا منتشر مى نمايند. زيرا ايشان در سفر به افغانستان كه به منظور كارهاى اقتصادى انجام گرفت و در ملاقات با برخى سياستمداران افغانى و شنيدن تحليل آنها مبنى بر اين كه طالبان تلاش امريكا براى مقابله با نفوذ ايران بوده و اگر ايران و امريكا روابط برقرار نمايند، كليه بحران هاى منطقه از جمله طالبان در يك پروسه جديد براى هميشه حذف و محو خواهند شد، او را به واكنش نسبت به روابط امريكا و ايران كشانده است.
اين روزها وزير امور خارجه جمهورى اسلامى ايران به كرات درخصوص سياست گفت وگو با طالبان هشدار داده است و با توجه به نگاه آقاى معاون سابق به موضوع طالبان، بايد ريشه نقد ايشان را در اين رابطه بررسى كرد، اما چرا مستقيم وارد بحث اصلى نشدند، اين است كه دفاع از طالبان پذيرفته نيست لذا بايد نقد را به حوزه ديگرى كشاند كه موفقيت دولت محسوب مى گردد. اى كاش نامبرده در اين نقد به جاى استفاده از منابع مغرض غربى در بحث هسته اى، حداقل اين روند را در چارچوب مداليتى ايران- آژانس كه يك همكارى كاملاً شفاف و پاسخ به همه ابهامات در يك مقطع زمانى توافقى و نتيجه آن هم تأييد پاسخ هاى جمهورى اسلامى ايران و بستن پرونده ۶ ابهام مطروحه بود را اساس تحليل قرار مى دادند بعد نگاه خاص خود را در آن دخيل مى كردند تا حداقل از پايه مايه رسوايى نشود.
سؤال ما اين است: آقاى تحليلگر و منتقد! اگر امريكا در يك جاده بى انتها مدام به دنبال ايجاد ابهام باشد، آيا بايد تا تشكيك بى پايان امريكا ما تا بى نهايت پاسخگو باشيم
جنابعالى حتماً به عنوان يك تحليلگر روند ارجاع پرونده به شوراى امنيت را بررسى كرده اى آيا اين گونه همسو شدن با تحليلگران افراطى جناح محافظه كار امريكا در اين خصوص منصفانه است
بله قبول داريم شما مخالف و منتقد دولت هستيد، ما تغيير نظر شما را توصيه نمى كنيم بلكه صرفاً دعوت به انصاف در برخورد با مسائل را از شما انتظار داريم كه انتظار زيادى نيست.صرف مخالفت آن هم با تعطيلى عقل در نقد آيا شيوه مناسبى است
مى گويند در دوران جنگ يكى از وزراى مخالف نخست وزير وقت در ديدار با يكى از روحانيونى كه در آن مقطع در حاكميت بودند بعد از موشكى كه صدام به دزفول زد گفته بود: آقا من مى گويم اين نخست وزير لياقت ندارد، ببينيد صدام به دزفول موشك زد، ايشان گفته بود صدام به دزفول موشك زده چه ربطى به نخست وزير دارد
حالا امريكا با قلب واقعيت فعاليت هاى صلح آميز جمهورى اسلامى ايران را مشوه جلوه مى دهد چه ربطى به سياست خارجى ما دارد آيا پيگيرى حقوق طبيعى حاصل از عضويت در آژانس كه بر عكس شما، غرب هم به آن اعتراف مى نمايد خطاى سياست خارجى است. حكايت نقد شما مصداق كسى است كه به اتهام دزدى به زندان افتاد بعد كه معلوم شد دزد نيست به او گفتند منبعد دزدى نكند. شما به خوبى مى دانيد كه ريشه مخالفت امريكا در پوشش و بهانه هسته اى چيست، اما باز هم تحليل ديگرى ارائه مى دهيد.
در دوران مديريت شما بر سياست خارجى همه گونه تمكينى صورت گرفت تا آنجا كه وقتى امريكا ايران را در دولت قبلى محور شرارت قرار داد نامه به دولت امريكا نوشته شد و در آن محورهاى اصلى سياست خارجى كه مورد اعتراض امريكا بود قول تجديدنظر داده شد. آيا تأثير داشت آيا مذاكرات ژنو با امريكا در دوران دولت قبلى به صورت پنهان انجام گرفت نتيجه اى به دنبال داشت
كاش جنابعالى كه درجريان امر بوديد در مقاله اى جملاتى را كه رئيس جمهور قبلى بعد از ناكامى مذاكرات ژنو درخصوص امريكا به كار برد ذكر مى كرديد. قطعاً كمك بزرگى به سياست خارجى بود. همه آن تلاشها در قالب ديپلماسى لبخند و تمكين دستاوردى نداشت، اما جهت اطلاع شما كه كمتر از منابع اصلى اطلاعات بهره مندى مى گويم كه نتيجه ديپلماسى تهاجمى (البته تهاجمى با تعريفى كه دارد يعنى قرار گرفتن در جايگاه مدعى) اين بوده كه بارها وزير امور خارجه امريكا اعلام كرده است آماده مذاكره با همتاى ايرانى در هر كجا و هر زمان است. موضوعى كه بارها با قبول تعديل همه اصول در مديريت شما پيگيرى پنهان و آشكارى شد و نتيجه نداد.
به نظر كدام ديپلماسى موفق بوده است
سه شنبه 7 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]