محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845581655
كتاب - در سرزمين خدايان
واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: كتاب - در سرزمين خدايان
كتاب - در سرزمين خدايان
سيدمصطفي رضيئي:توضيح: در طول 9 ماه گذشته، شش جلد از سري زندگينامههاي ادبي نشر هرمس به بازار كتاب ايران راه يافتهاند. كتابهايي بزرگتر از قطع پالتويي، با جلد قهوهاي سوخته، كه طرح جلد عكس يا نقاشي نويسنده(ها) است. وقتي سري زندگينامههاي ادبي نشر هرمس را ميخوانيد، هم زندگي آن آدم را خواندهايد و هم ادبيات را، و هم به تماشاي يك گالري خيره كننده رفتهايد كه در آن تصويرهايي آشنا را براي اولينبار ميبينيد.
سرتاسر جهان در كلمات
جيمز جويس، چستر جي اندرسون، هوشنگ رهنما، چاپ اول: 1387، 3000 نسخه، 3000 تومان.
جيمز و برادر محبوب تمام عمر، استنيسلاس يك روز صبح از مدرسه گريختند و در حومه دوبلين وقت تلف كردند، به اينجا و آنجا سرك كشيدند و نزديكهاي عصر بود كه پيرمردي عجيب و غريب به تورشان خورد كه بدجوري آنها را ترساند، زندگينامه جيمز جويس، نويسنده مهمترين رمانهاي قرن بيستم، (تصوير هنرمند درجواني، يوليسس، شب زندهداري فينيگان،) در يكي از روزهاي اوايل ماه ژوئن 1895 شروع ميشود، روزي كه ولگردي او و برادرش، سرانجام داستان «يك برخورد» را ساخت؛ داستاني كه مجموعه داستان «دوبلينيها»ي او را شروع ميكند. آقاي اندرسون خواننده را به زندگي جويس ميكشاند، بدون توجه به انبوه موضوعات حاشيهاي، خواننده را درگير مهمترين اتفاقات رويداده زندگي اين نويسنده مغرور، ايرلندي، و واقعا خاص ميكند. انساني كه قدم به قدم از ايرلند گريخت، (اين را به ما نشان ميدهد و برايمان به نوعي توجيه ميكند كه چرا،) و تمام عمر عاشقانه در مورد ايرلند و دوبلين نوشت؛ شهري كه به كودكي و جوانياش شكل داد و هميشه او را تبدار در آرزوي روزهاي خوب گذشته نگه داشت. كتاب تنها زندگي جويس نيست، رنج جويس در شكل دادن به كتابهايش، از نوشتن اولين مقالهها (و سانسورشان) و شعرها، تا سالهاي نوشتن «دوبلينيها» و سالها كه كسي حاضر نبود كتاب را چاپ كند، (كسي كتاب را نميفهميد، كتاب پر بود از ارجاعهاي سياسي و فرهنگي كه كسي جرات نداشت در ايرلند و انگلستان از آن حرفي به ميان بياورد، كتاب عجيب بود، با كتابهاي ديگر نميخواند) در اين زمان است كه جويس زندگي خودش را به صورت يك رمان نوشت، «تصوير هنرمند در جواني» كه هر چند به سختي توانست منتشرش كند، اما اين اثر هم توانست خوب باعث آزار و رنجش او شود و رنج سالهاي بعد، در كنار زندگي پركشمكش خانوادگي و جامعه كه او را تا مرز خودباختگي پيش ميبرد. همه اين لحظات را به هم پيوند دادن و دنبال كردن جويس در اروپاي مركزي و تمام آدمهاي مهمي كه با آنها آشنا ميشود و تاثيرهاي متقابل آنها بر روي هم، كاري است بزرگ، وقتي كه بدانيم متن اصلي كتاب تنها 153 صفحه است و بقيه كتاب را صرف پيوستها و نمايههاي مهم كتاب ميسازند، (سالشمار زندگي، شرح تصويرها، كتاب براي مطالعه بيشتر و...) و كتاب پيش ميرود، مانند موجهاي بلند دريايي قدرتمند خواننده را در خود احاطه ميكند: جيمز جويس را ميشناسي، آثارش كه جهان را مبهوت خود ساخت و زندگياش، كه هميشه تركيبي بود از رنج و آرامش، روشنايي و تاريكي. آنچه كتاب را بهراستي دلپذير ميكند، عكسهاي آن است. اگر جيمز جويس را بشناسي و بيشتر آثارش را خوانده باشي، عكسهاي كتاب روحات را ميلرزانند. صحنههايي كه نوشتههاي جويس را ساختند و نوشتههاي او، مبهوت كننده، ويرانگر و آشكار كننده، حالا روبه رويت هستند: دنياي اين مرد لاغر و عينكي كه از ميانسالي از آب مرواريد، بيپولي، مهاجرت، درك نشدن، نابغه و خاص بود، واقعا از خاص بودن رنج ميبرد. از نوشتن رنج ميبرد و مينوشت. مردي كه كل تاريخ، فرهنگ، هنر و ادب جهان را طوري درون آثارش ريخت كه همچنان مبهوت آثارش ماندهايم.
در ميان ابرها
اسكار وايلد، ويوين هولند، عبدالله كوثري، چاپ اول: 1386، 3000 نسخه، 2800 تومان.
ابتدا شروع به خواندن ميكنيد، هيچ چيزي عجيب نيست، يك كتاب خوب كه در مورد يكي از محبوبترين نمايشنامهنويسها، رماننويسها و داستان و قصهنويسهاي ايرلندي را ميخوانيد؛ مردي كه به لودگي مشهور بود و زيبايي، و البته زندگي پر از هوسش كه در انتها او را به خاطر رابطهاي جنجالي به دو سال زندان و ترك انگلستان كشاند. زندگينامه را ميخوانيد و از عكسها لذت ميبريد و در آخرين خط كتاب مبهوت ميمانيد، ويوين هولند، پسر كوچك اسكار وايلد و تنها بازمانده اوست كه اين اثر را نوشته است، كتاب وايلد را به قلم كسي خواندهايد كه تمام عمرش را با اين مرد زيسته، هرچند خيلي كم موفق به ديدار او شده است. اسكار وايلد در خانوادهاي تقريبا ثروتمند در دوبلين زاده شد، در اواخر عصر ويكتوريايي، زماني كه سنتها، قوانين و تعصب انگليسي بر همه چيز احاطه داشت و وايلد، باهوش، نابغه و زبانباز، حداكثر استفاده را از اين فضا داشته و تا ميتوانست انگليسيها را جلوي چشم خودشان گذاشت، با بيرحمي تمام («اهميت ارنست بودن» تقريبا مشهورترين نمايشنامه او، نماد كاملي از حمله بيامان او به پايههاي سست فرهنگ سنتي انگلستان است). زندگي وايلد به اندازه نوشتههايش متنوع و تقريبا بيربط به هم است. او كارش را با سلسله سخنرانيهايي در ايالات متحده آغاز ميكند، جايي كه هم بسيار مسخره شد و هم به طرزي خارقالعاده مشهور، و البته محبوب زنان. در بازگشت به جزيره، به سبكي از زندگي خو گرفته بود كه تا پايان عمر با او ماند: هميشه در سفر، تجملات به حداكثر شكل ممكن و جنجال بيپايان. عادت كرده بود در مركز توجه همه باشد و به خاطر شهرت و پول، كه زندگياش هميشه از او طلب ميكرد، عالي مينوشت: از مقاله و داستان و قصه كودكان تا رمان («تصوير دوريانگري» الان از مشهورترين كلاسيكهاي ويكتوريايي جهان است،) تا شعر و نمايشنامه، كه اين آخري او را جاويدان ساخت، چهار نمايش موفق او كه هنوز هم دنياي تئاتر را با نور خود درخشان ساختهاند. جنجالي كه وايلد عاشق آن بود، آخرسر دامان خودش را گرفت: وقتي از زندان آغاز شد، تحقير شده و سرخورده، از انگليس گريخت و تا زمان مرگ، بيشتر به نوشتن شعر مشغول بود، در نوعي سكوت، با نام مستعار. وايلد جهان را ترك كرد اما جهان ادبيات هنوز آكنده از حضور اوست. مردي بود كه زبان را چيرهدست به كار برد و تصويرهايش هنوز در جهان زنده است («بلبل»، «شاهزاده خوشبخت» و...). اسكار وايلد در ميان تصويرها زيست و در تصويرها زنده ماند، و جاودان، يكي از بزرگترينهاي ادبيات است، اكنون روبه روي شما، براي خوانده شدن و بيشتر آشنا شدن.
پارهپاره در ميان دو قاره
هنري جيمز، هري تي مور، هوشنگ رهنما، چاپ اول: 1387، 3000 نسخه، . 3000 تومان.
سه نسل قبل از هنري جيمز بود كه زندگي خانواده از ايرلند ختم شد به زمينهايي كه بعدها شدند شهر نيويورك و پدربزرگ همان ابتدا بدل شد به يك آدم خيلي ثروتمند، (وقتي مرد سه ميليون دلار آن زمان از خود ارث گذاشت) و بچههايش در محيطي مذهبي (كالوينيستي) بزرگ شدند. نسل سوم در ناز و نعمت بزرگ شد، قرن نوزدهم بود و دنيا مرتب شكل عوض ميكرد. هنري، برادرها و خواهرهايش كودكي را با اقامت در بهترين شهرهاي اروپا، در بهترين محلهها و خانههاي اشرافي انگلستان و تقريبا هميشه در سفر گذراندند و در مدارس مختلف درس خواندند. هنري جيمز هنوز به جواني نرسيده بود كه تقريبا همه چيزهاي مهم دنياي غرب را ديده بود. تا پايان عمر پارهپاره باقي ماند، بخشي در اروپا و بخشي در خانههاي آمريكا. ميرفت و ميآمد و هر بخشي از عمرش را در جايي زيست. نتيجه گستردگي زندگياش، فضاي بازي بود كه فوقالعاده است براي نوشتن زندگينامه، هنري تي مور اين مهم را انجام داد و كتاب را با انبوهي از عكسها و نقاشي و طرحهاي تزيين شده به بازار فرستاد تا جيمز را از پنجرهاي جديد تماشا كنيم. هنري جيمز مرد توصيف بود، آدمي جدي كه مرتب، تا آخرين لحظههاي قبل از مرگ مينوشت و رمانها و داستانها و نوولهايش در زمان خود شناخته شده بودند (بيشتر به عنوان يك نويسنده عامهپسند). در تئاتر خيلي بد شكست خورد (و جا باز كرد تا نمايشنامههاي وايلد به روي صحنه بيايد) و در شهرت، آدمي جدي مرد. بعد از مرگ به سرعت فراموش شد و تنها پس از جنگ دوم بود كه دوباره چشمها به سويش بازگشت. زمان آنقدر گذشته بود كه جهان به درك آثار او نايل آيد و به سرعت بدل به غولي كلاسيك شد. زندگي هنري جيمز تلاش براي بودن در هرم تفاخر و ثروت است، كه البته در آن حد نبود و هميشه بيشتر مينوشت و كار ميكرد تا بتواند پول بيشتري در بياورد، و البته هربار اميدوار بود به عنوان يك نابغه معرفي شود. مرگش به نوعي، ناشي از سرخوردگيهاي مالي چاپ مجموعه آثارش بود، كه اصلا درآمدي برايش نداشت. او از كودكي ياد گرفته بود در ميان بهترينها باشد و زندگينامهاش بيشتر به دنبال كردن او در كشورهاي مختلف، بحث مهمترين آثارش، (از اولين نوشتهها تا «اروپايي ها» و «آمريكايي ها» گرفته تا «چرخش پيچ» و نمايشنامههاي شكست خوردهاش) و البته جايگاه او، از جواني كه اولين آثارش منتشر شد، دنبال ميشود و تا بعد از مرگ دنبالش ميكنيم. هنري جيمز از آخرين كلاسيكهاي جهان غرب بود كه تمركزش بر توصيف دقيق صحنهها بود. از رئاليسم صرف شروع كرد و رئاليسم را به حدا اعلاي خود رساند، تركيبشده با قدرت ذهن و خيالپردازي، آنچنان كه حتي رئاليسم را هم غريب ميكند، كه در هيچ فرم نوشتاري آشنايي نميگنجد. زندگينامهاش از او انساني ساخته جذاب، شيكپوش، و همراه زمان، (تمام قرن نوزدهم را با ريشي بلند گذراند و با آمدن قرن جديد، اصلاح كرد و چهرهاي كاملا جديد از او زاده شد) كه تمام سعي خودش را ميكند تا بهترين باشد. هنري جيمز شايد الان در ايران خواننده زيادي نداشته باشد، اما زندگينامهاش اثري خواندني، زيبا و جذاب است.
روياپردازيهاي كودكانه
اسكات فيتزجرالد، آرتور مايِزنر، هوشنگ رهنما، چاپ اول: 1387، 3000 نسخه، 3000 تومان.
صورتي كاملا معصوم و دخترانه، تمام عمر متعلق به انساني بود كه در هر چيز كه بود، آن را به اوج خود ميرساند: در تنهايي، در اندوه، در شادي، در مستي و در نوشتن. مردي كه همينگوي در «پاريس، جشن بيكران» خود، سخن از روح احساساتي، آسيبپذير و رنجورش ميآورد. يك آمريكايي اصيل، تحصيلكرده، (هرچند دانشگاه پرينستون اصلا او را نفهميد و تقريبا هميشه او را به خاطر اينكه نميتوانست در سيستم رسمي آموزش عالي باشد، تحقير ميكرد) و ثروتمند، (هرچند هميشه اداي خيلي ثروتمند بودن را در ميآورد، در اوج ميزيست و هميشه مقروض بود، بعد ديوانهوار مينوشت و درآمدي عالي به دست ميآورد، و باز هم مقروض بود) و تقريبا هميشه در سفر. هر از چند گاهي در جايي آرام ميگرفت و باز هم جابهجا ميشد. مدتي اروپا، مدتي آمريكا، و يك زندگي زناشويي ديوانهوار. و صورتي كه هميشه زيبا ماند حتي در اوج اندوه و شكست. نويسنده افسانهاي آمريكا، در 44 سال عمرش، بيشترين چيزي كه آفريد داستان كوتاه بود. او را نماينده عصر جاز ميشناسند. داستانهايش تصويري بود از زندگياي كه داشت، و از زندگي آرماني كه ميخواست داشته باشد. مشهورترين اثرش، «گتسبي بزرگ» روايت زندگي خود اوست، آنگونه كه گذشت، و دوست ميداشت. او راوي زندگي پرتجمل ثروتمندان بورژوا بود و در دهههاي نخستين قرن بيستم، عصر شكستهاي اقتصادي، جنگهاي جهاني، و رشد كمونيسم، چندان خواننده نداشت. داستانهاي كوتاهش عامهپسند بود و در بهترين مجلات منتشر ميشد، اما رمانها و فيلمنامههايش، هر دو يا حضوري معمولي داشتند، (تيراژ رمانهايش اغلب فقط 20 هزار تا بود،) يا شكستي ميخوردند فاجعهبار. تنها در نيمه دوم قرن بيستم بود كه نوشتههايش ديده شد، به عنوان مردي كه به اوج ميانديشيد، يك انسان كه فرو ريختنش، تمام نشانههاي روياي آمريكايي را در خود داشت. اثر آرتور مايِزنر، متمركز بر زندگي اوست. با دنبال كردن او در نوجواني و جواني، در خانواده و در جامعه و در دانشگاه، به فضايي ميرسيم كه اولين رمانش را ساخت، «اين سوي بهشت». وقتي زندگي فيتزجرالد را بشناسيم، يعني با خود آثارش آشنا شدهايم. اين دو اصلا از هم جدا نيستند. كتاب پيش ميرود تا با زنان گوناگون آشنا شود و سرانجام برسد به زلدا سِير، چند سالي طول ميكشد كه اين دو با هم ازدواج ميكنند و زندگيشان پر فراز و نشيب علاقه افراطي فيتزجرالد به سفر، زندگي تجملي و تقريبا هميشه مست بودن با بيماري زلدا كه سالها بعد خود را نشان داد، شيزوفرنيك بود و حدود 10 سال آخر عمر را در تيمارستانها گذارند، تا روزي كه آتشسوزي او را با خود برد. چند سال آخر عمر فيتزجرالد، ويراني بود و شكست، عاشقانه همسرش را دوست داشت و زن در تيمارستان بود، مشروب داغانش كرده بود و نميتوانست مثل قبل بنويسد، ديگر او را نميخواستند. در تلاش براي نوشتن آخرين رمانش، در حالي كه سعي ميكرد مشروب را كنار بگذار در اوايل ميانسالي درگذشت. فيتزجرالد نماد زندگي براي صرف زندگي است. هميشه سعي كرد چيزي باشد كه نبود، چه در دانشگاه كه سعي ميكرد توي تيم فوتبال باشد، كه در حد توان جسمياش نبود، تا سالهاي جواني كه سعي ميكرد مانند ثروتمندان زندگي كند، كه آنقدر پول نداشت، چه در هاليوود، كه هيچ وقت ايدههايش در آن نگرفت، اميد داشت كه سرانجام ديده ميشود. فيتزجرالد مردي است كه هيچ وقت افسوس كارهاي نكرده را نداشت. هر كاري كرد كه دلش ميخواست. با اين حال، چه در زندگي و چه در آثار، انساني است تنها، نابغه بودن رنجهاي خودش را دارد. و اسكات فيتزجرالد، نابغهاي بود كه با نبوغ خودش نابود شد.
بانويي در ميان سايهها
جين آستين، مارگانيتا لسكي، هوشنگ رهنما، چاپ اول: 1386، 3000 نسخه، 2800 تومان.
جين آستين را همه ميشناسند، هر كسي كه «غرور و تعصب» را نخوانده باشد هم يكي از نسخههاي سينمايي يا تلويزيويي ساخته شده از آن را ديده است. جين آستين نويسندهاي در سايه بود. ويرجينيا ولف «در اتاقي از آن خود» در توصيف او مينويسد كه در اتاق نشيمن مينوشت، طوري كه هيچكس، حتي خدمتكارها نميدانستند او مينويسد، هميشه تا كسي وارد اتاق ميشد روي كاغذهايش را ميپوشاند (نقل به مضمون). مارگانيتا لسكي هم به صورت سربسته نوشته كه چقدر نوشتن درباره خانم آستين سخت است. تنها نوشتههاي مكتوب موثق، خاطرات خواهرزادهاش كه 40 سال بعد از مرگ جين منتشر شد، (و به نوعي باعث شد آستين فراموش نشود) و نامههايي كه از او باقي ماند (نامههايي كه تصويري غريب از آستين به نمايش ميگذارد، حساس، تندخو و شايعه دوست). فقط 32 سال زيست، شش رمان نوشت (نشر ني آنها را با ترجمه رضا رضايي در چاپي تميز به بازار فرستاده است) همه در مورد عشق و زندگي جوانها. و هيچ وقت خودش ازدواج نكرد. زندگينامه او، كتاب غيبتهاست. از لابهلاي نامهها و يادداشتهاي اعضاي خانواده، خط سير كلي زندگي او ترسيم ميشود و از ميان يادداشتهاي ديگران، آثار خودش و نقدها و نوشتههاي ديگران، سعي ميشود تا به تصويري از جين آستين رسيد. تصويرهاي كتاب، نقاشيها و طرحهايي از آستين و آدمها و مكانهاي زمانهاش، و عكسها از مكانهايي است كه باقي ماندهاند. نويسنده تمام سعياش را كرده كه «جين آستين» را از ميان سايهها بيرون بكشد، و تقريبا اثري موفق را هم نوشته است و كاري با كيفيت به بازار فرستاده. زندگي جين آستين در جستوجو براي يافتن شوهر، سفرهاي متعدد، و جابهجايي در خانههاي گوناگون (فقير، متوسط و خيلي ثروتمند) بود؛ ازدواج دوستان و البته مسئله جايگاه خانواده (كه اول چندان چيزي نداشتند، هرچند فقير هم به شمار نميرفتند، و بعد وضعشان بهتر شد) و اين همان چيزهايي است كه در آثار او رخ ميدهد. «غرور و تعصب» (كه با نام «برداشتها» اولين رماني بود كه او نوشت و با نام مستعار براي ناشر فرستاد، ناشر كتاب را به 10 پوند خريد و هيچوقت چاپ نكرد، آستين بعدها كتاب خودش را خريد و بعد به ناشر گفت كه واقعا كيست) در حقيقت زندگينامه خود اوست، هر چند با پاياني خوش؛ پاياني كه خودش هيچ وقت نديد. آستين زني بود كه با نوشتن زندگي كرد، در زمان خود خوب مشهور شد و بعد نزديك بود فراموش شود، اما اين اتفاق هيچوقت نيفتاد. بعد از حدود 200 سال از انتشار «غرور و تعصب، هنوز كتابهايش در ليست پرفروشها قرار دارند، خوب شناخته شده است و بازهم و بازهم، نسخههاي سينمايي و تلويزيوني جديدي از نوشتههايش عرضه ميشوند. او از عشق نوشت، و جاودان شد.
دوشنبه 6 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 107]
-
گوناگون
پربازدیدترینها