واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: درباره تعريف ناسخ و منسوخ مطالب فراوانى در كتب تفسير و مقدمات آنها نوشته شده است ، بلكه بنا به نقل اهل تتبع ، در اين مسئله ، رسالههاى مستقلى هم تأليف شده است . آنچه كه در تعريف نسخ مورد اتفاق نظر است ، اينست كه حكم وارد در آيهاى مرتفع گردد و خود آيه به عنوان جزئى از آيات قرآنى كه به پيامبر اكرم ( ص ) وحى شده است ، ثابت بماند . بعضى از علماء وقوع نسخ را در قرآن منكر شده مواردى را كه مفسرين و فقها ناسخ و منسوخ دانستهاند ، تاويل نمودهاند . براى امكان نسخ و يا وقوع آن در قرآن ، به
چهار آيه استناد شده است :
1 ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ اَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها اَوْ مِثْلِها 1 .
( ما اگر آيهاى را نسخ كنيم يا آن را به فراموشى مردم بياندازيم ، بهتر از آن يا مثل آن را مىآوريم ) .
2 وَ اِذا بَدَّلْنا آيَةً مَكانَ آيَةٍ وَ اللَّهُ اَعْلَمُ بِما يُنَزِّلُ 2 .
( و موقعى كه آيهاى را به آيه ديگر تبديل نموديم ، و خداوند به آنچه كه مىفرستد داناتر است ) .
3 يَمْحُو اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ اُمُّ الْكِتابِ 3 .
( خدا آنچه را كه بخواهد محومى كند و آنچه را كه بخواهد اثبات مينمايد و كتاب اصل در نزد او است ) .
4 فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذينَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ طَيِّباتٍ اُحِلَّتْ لَهُمْ 4 .
( و به جهت ستمى كه يهوديان مرتكب شدند ، مقدارى از پاكيزهها را كه براى آنان حلال بود تحريم كرديم ) .
با نظر به آيات چهارگانه موضوع نسخ در آيات قرآنى امكانپذير است .
باضافه رواياتى كه از هر دو گروه شيعه و سنّى بطور فراوان در وقوع نسخ وارد شده است .
ممكن است اين سئوال مطرح شود كه اگر لازم بوده است كه منسوخ با آمدن ناسخ از بين برود ، چه فايدهاى براى آمدن منسوخ وجود داشته است ؟ پاسخ اين سئوال چنين است كه ما دو نوع نسخ داريم :
نوع يكم نسخ بعضى از احكام دين گذشته با احكام دين فعلى
اگر چه متن اصلى و عناصر اساسى همه اديان الهى يكى است ، ولى اختلاف شرايط و محيطها در جوامع ايجاب مىكرده است كه بعضى از احكام خاص براى آن جوامع بوسيله پيامبران آورده شود . و در موقع ظهور پيامبر جديد كه آن شرايط
-----------
( 1 ) البقرة آيه 106 .
-----------
( 2 ) النحل آيه 101 .
-----------
( 3 ) الرعد آيه 39 .
-----------
( 4 ) النساء آيه 160 .
اختصاصى از بين مىرفت ، احكام تازهاى جانشين آن احكام منسوخه مىگشت . و چنانكه مسلم است احكامى كه در مجراى نسخ قرار مىگرفت ، بهيچ وجه مربوط به متن و عناصر اصلى اديان نبوده است تا اعتراضى كه دنىديدرو بر اديان وارد مىكند ، منطقى بوده باشد ، زيرا هيچ دين الهى منسوخ نمىشود . به اضافه اينكه ديدرو خيال كرده است كه خداوند مانند قانونگذاران بشرى از قانونى كه وضع مىكند و سپس ناشايست بودن آن آشكار مىگردد ، پشيمان مىشود و آن قانون ناشايست را با قانون صحيح كه بعدا بنظرش ميرسد ، نسخ مىكند ديدرو اطلاعى از معناى نسخ ندارد . نسخ بمعناى آن نيست كه وى گمان كرده است ، نسخ عبارت است از ابراز سپرى شدن مدت حكم مقرر بجهت مرتفع شدن علّت واقعى آن حكم ، نه اينكه علت حكم استمرار داشته باشد و با اينحال خداوند بىجهت يا بجهت پشيمانى آن حكم را منسوخ نمايد .
نوع دوم عبارت است از نسخ يك حكم از احكام دين موجود .
مانند :
وَ الْلاَّتى يَأْتيْنَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ اَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَاِنْ شَهِدُوا فَاَمْسِكُوهُنَّ فىِ الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ اَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبيْلاً .
وَ اللَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ اَصْلَحا فَاَعْرِضُوا عَنْهُما اِنَّ اللَّهَ كانَ تَوَّاباً رَحيماً 1 .
( كسانى كه از زنهاى شما مرتكب فحشاء مىگردند ، از چهار نفر از خودتان استشهاد كنيد ، اگر شهادت دادند ، آنها را در خانهها نگهداريد ، تا مرگشان فرا رسد يا خداوند راه ديگرى براى آنان قرار بدهد . و مرد و زنى از شما كه مرتكب فحشاء مىشوند ، آن دو را اذيت كنيد ، اگر توبه كردند و اصلاح شدند ، دست از آنان برداريد ، خداوند پذيرنده توبه و مهربان است ) .
اين آيه داراى حكمى است كه پيش از اسلام در ميان عرب رايج بوده است ،
خداوند متعال چنانكه بعضى از رسوم و آداب پيش از اسلام را تدريجا مرتفع ساخت ، حكم مزبور را هم پس از شيوع و استقرار اسلام در جامعه با آيه زير نسخ
-----------
( 1 ) النساء آيه 15 و 16 .
فرمود :
اَلْزَّانِيَةَ وَ الْزَّانى فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ 1 .
هر يك از زن و مرد زنا كننده را صد تازيانه بزنيد ) .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 215]