واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: يكى از اساسىترين مواد رسالت كه اجرا و تقويت آن بعهده صاحبان رسالت است ، موضوع فطرت مىباشد .
كسانى هستند كه در انسان حقيقتى بنام فطرت [ كه در فارسى سرشت اولى ناميده مىشود ] سراغ ندارند و مىگويند : ما به اضافه غرايز معمولى و فعاليتهاى مغزى مانند انديشه و تعقل و تجسيم و تداعى معانى و تخيل . . . حقيقتى بنام فطرت نمىبينيم .
بعلاوه اينكه انسان از موقعى كه در مجراى حيات قرار مىگيرد ، هم از نظر عضوى و هم از نظر روانى در تحول دائمى است ، لذا چيزى بعنوان فطرت كه حقيقتى است دست نخورده ، نمىتواند با اين تحولات بوجود خود ادامه بدهد .
اشكال ديگر وجود فطرت اينست كه اين همه تضادها و اختلافات و تباينها در انديشهها و رفتارهاى فردى و اجتماعى كه در انسانها ديده مىشود ، چگونه با يك فطرت اولى مشترك سازگار مىباشد پس منكرين فطرت سه دليل ارائه مىدهند كه فطرتى وجود ندارد :
1 نيروها و فعاليّتهاى غريزى و روانى و مغزى بوسيله علوم گوناگون مشخص شده است و در ميان اين نيروها و فعاليتها حقيقتى بنام فطرت ديده نمىشود .
2 ضرورت تحولات و دگرگونىها در همه ابعاد موجوديت آدمى با وجود و ادامه فطرت سازگار نيست .
3 وجود اختلافات در انديشهها و رفتارهاى فردى و اجتماعى انسانها ،
عامل مشتركى را بنام فطرت نفى مىكند . بنظر مىرسد كه اگر ما بتوانيم فطرت را تعريف صحيحى نماييم ، اشكالات سهگانه مرتفع مىشود و ضمنا وجود فطرت هم ثابت مىشود . در تعريف فطرت اختلاف نظرهايى ديده مىشود و ما بتفصيل
[ 141 ]آنها نمىپردازيم . ما كوشش مىكنيم كه تعريف مناسبى براى فطرت بيان كنيم :
فطرت چيست ؟
فطرت عبارت است از جريان طبيعى و قانونى نيروهايى كه در انسان بوجود مىآيد . بنابراين براى هر يك از نيروهاى غريزى و مغزى و روانى فطرتى وجود دارد كه جريان طبيعى و منطقى آن نيرو مىباشد .
لفظ فطرت با نظر بمنابع معتبر لغت بمعناى خلقت اصلى است . عبارت ابن منظور لغت شناس معروف چنين است :
« فطره يفطره فطرا اى خلقه و الفطرة الابتداء و الاختراع » 1 ( ماده فطرت بمعناى خلقت است ) و بهترين شاهد اين معنى آيهاى است در سوره روم :
« فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتى فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ » 2 ( فطرت خداوندى است كه مردم را بر مبناى آن آفريده و هيچ عاملى نميتواند خلقت خداوندى را دگرگون بسازد . ) سپس ابن منظور مشتقات اين مادّه را در قرآن و بعضى احاديث مىآورد و همه آنها را بمعناى خلقت اولى مىگيرد از آن جمله :
« اَلْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ » 3 ( سپاس مر خداى را كه آفريننده آسمانها و زمين است ) .
« اِنّى وَجَّهْتُ وَجهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّماواتِ وَ الأَرْضَ » 4 ( من روى خود را بسوى آن خدا برگرداندم كه آسمانها و زمين را آفريده است ) .
-----------
( 1 ) لسان العرب ابن منظور ج 5 ص 56 چاپ بيروت 1375 .
-----------
( 2 ) الروم آيه 30 .
-----------
( 3 ) فاطر آيه 1 .
-----------
( 4 ) الانعام آيه 79 .
[ 142 ]بلى در سه مورد از آيات قرآنى در باب تفعل و انفعال بمعناى شكافتن آمده است :
مريم آيه 90 ، الانفطار آيه 1 ، المزمل آيه 18 و همچنين اين ماده در شكستن روزه ( افطار ) هم بكار رفته است . و با نظر به مضمون آيات مربوطه قطعى است كه مقصود از فطرت و فاطر و فطر بمعناى خلقت اصلى است كه در مجراى قانون الهى قرار مىگيرد . امير المؤمنين عليه السّلام در توصيف خداوندى ميفرمايد :
« فَطَرَ الخَلائِقَ بِقُدرَتِهِ » 1 ( مخلوقات را با قدرت خود آفريد ) .
« لَم يَشرَكهُ فى فِطرَتِها فاطِر » 2 ( در آفرينش مورچه هيچ آفرينندهاى با خدا شركت نكرده است ) .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 143]