تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):هرگاه صبح مى‏شد پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله دست نوازش بر سر فرزندان و نوه هاى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826597276




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

رسالت انسانی از دیدگاه تاریخ(علامه جعفری)


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: رسالت انسانى از ديدگاه تاريخ

اين مسئله كه براى عالم انسانيت رسالتى وجود دارد و هيچ راهى براى تفسير وجود و هدف‏هاى آرمانى انسانى جز بوسيله رسالت قابل پيمودن نيست ،
نبايستى مورد ترديد قرار بگيرد . با حذف اصطلاحات حرفه‏اى و رويدادهاى محاسبه نشده تاريخ ميتوان اين حقيقت را كه رسالت انسانى اساسى‏ترين و نيرومندترين محرك او در گذرگاه تاريخ بوده است ، پذيرفت .
ما ميتوانيم جريان و استمرار دائمى اين نيرومندترين عامل محرك را در طول تاريخ ، در دو شكل عمده مشاهده نماييم :
شكل يكم آثار و علامت‏هاى گوناگون و نوشته‏هاى صريح و قاطعانه فراوانى كه نشان ميدهد : نوع بشر از آغاز زندگى رسمى و قابل بررسى‏اش تا به امروز عقايد و اعمال و انديشه‏ها و آرزوهاى روشنى را درباره آرمان‏هايى كه بايستى آنها را بدست بياورد ، دارا بوده است . اين فعاليت‏هاى عقيدتى و فكرى و عملى بعنوان يك بعد اساسى در مقابل بعد طبيعى محض انسان كه كوشش‏هاى متنوع درباره بدست آوردن و تنظيم زندگى معمولى است ، بشمار ميرود . هر مؤرخ و انسان شناسى كه انسان را بدون در نظر گرفتن بعد آرمانى ميشناسد ، مانند آن است كه انسان را بدون بعد دوم شناخته است .
شكل دوم صورت مستقيم خود مسئله « براى بشر رسالتى لازم است » ميباشد . البته مسلم است كه جمله مزبور در يك شكل معين و با همين كلمات كه گفتيم ، در همه دوران‏ها و جوامع بعنوان شعار عمومى بعد آرمان گرايى ديده نميشود ، ولى مفهوم اساسى اين جمله را كه عبارت است از « بايستى بهتر از آنچه هستم ، بشوم » در همه زمان‏ها و اقوام و ملل ميتوان سراغ گرفت . اصطلاحات و رموزى كه براى اين بعد آرمانگرايى بكار برده شده است ، بسيار متنوع است [ 1 ] .

( 1 ) مقصود ما از آرمان در همه مباحث اين كتاب ، معناى آرزوهاى بى‏سر و ته و خيالات بى‏اساس نيست ، كه تنها در مغز مردم محروم از واقعيت‏ها شكوفان ميشوند ، بلكه منظور ما آن هدف‏هاى عالى است كه ميتوانند زندگى گذران و تاريك و روشن و پر از خوشى‏ها و ناخوشى‏ها و دانايى و نادانى‏ها را تفسير و توجيه نمايند و انسان را كه جزئى از تاريخ و كره خاكى مربوط به كيهان بيكران است مشتاق و عاشق زندگى نمايند .
[ 5 ]اگر از جملات بسيار ساده و عمومى مانند « انسان‏هاى خوبى باشيم » ،
« وظيفه‏مان را انجام بدهيم » ، « راست بگوئيم » ، « ستم نكنيم » گرفته ، تا جملات پر معناى امروزى را مانند « انسان را نجات بدهيم » ، « كارى كنيم كه از دوران ما تاريخ انسانى شروع شود » ، « وجدان جهانى را بيدار كنيد » ، « از ملل ناتوان دفاع كنيم » ، « اقتصاد انسانى جهانى را شالوده‏ريزى كنيم » . . . مورد دقت قرار بدهيم ، خواهيم ديد : اين اصل كه « براى بشر رسالتى وجود دارد كه هرگز كهنه نميشود » حقيقتى است كه از ماهيت انسان سر بر ميآورد و در گفتار و كردار و انديشه‏هايش گسترده ميشود .
علت تحول جملات ساده و ابتدايى باستانى ، نه بآنجهت بوده است كه ماهيت انسان بكلّى دگرگون شده است ، بلكه گسترش شناسايى‏هاى انسان درباره خويشتن و درباره جهانى كه او را احاطه نموده و ارتباطات متنوعى كه ميان افراد و گروه‏ها و جوامع بوجود آمده است ، عامل اصلى تحولات آن مفاهيم ساده به مفاهيم والاتر گشته است [ 1 ] . اين ماهيت پايدار انسانى در عين دگرگونى‏ها است كه
( 1 ) ما بعنوان نمونه روشن ، مقدارى از مواد رسالت انسانى را از قديمى‏ترين اساطير آفريقايى كه بقول آقاى يولى باير محقق معروف در اسطوره‏هاى آفريقايى : مانند رگه‏هاى الماس در انبوه معدن ذغال سنگ ديده ميشود نقل مى‏كنيم :
« الف ارزش‏هاى مثبت : » 1 فرزند 2 اندرز و نصيحت 3 مهمان نوازى 4 جادو 5 غيبگويى 6 رحم 7 زيبايى 8 دانايى 9 هوشمندى 10 شرم 11 احترام به بزرگان 12 احترام به معلولان ( دردمندان و ساير مستمندان ) 13 احترام به مردگان 14 قناعت 15 زهد 16 جبران بدى با نيكى 17 دوستى 18 احترام به زن باردار .
« ب ارزش‏هاى منفى : » 1 آزمندى 2 هوسبازى 3 تأخير در اجراى وظيفه 4 حسادت 5 تنهايى 6 جنگ 7 غرور ( تكبر ) 8 خيانت 9 زن بارگى ، شهوت رانى 10 قتل 11 دزدى 12 مستى 13 نفاق 14 پرخاشگرى 15 ظلم 16 تجاوز به بيگناه 17 آزار ديگران 18 اسراف 19 كفران نعمت 20 فريب ،
نيرنگ ، حيله 21 ناشكيبايى 22 زور آزمايى با زنان 23 نوشيدن شراب خرما 24 اسراف در مصرف مواد حياتى .
« ج ارزش‏هاى دو جنبه‏اى : » 1 ثروت 2 قدرت 3 شهرت .
آفريقا افسانه‏هاى آفرينش يولى باير .
ترجمه ژ . آ . صديقى ص 218 تا 220 چاپ اول
[ 6 ]از اصل ساده « انسان‏هاى خوبى باشيم ، به اصول عالى زير ميرسد :
« ما بايستى به نداى وجدان گوش فرا بدهيم ، با همه اختلافاتى كه در اصطلاحات و واژه‏هاى « ما » « بايستى » ، « ندا » ، « وجدان » ، « گوش فرا دادن » وجود دارد ، مورد درك و آرمان انسانى تلقى ميگردد . بهمين ترتيب جملاتى مانند :
« انسان تنها شكم و زير شكم و باز كردن موقعيت براى زندگى بى‏هدف نيست . » « قضايا بر دو قسم است : حق و باطل . ما همواره بايستى جانب حق را بگيريم ، نه باطل را . » « زندگى ما بايستى هدفى داشته باشد . » « احترام ذات انسانى ضرورت دارد . » « ما انسان‏ها كه جزئى از عالم هستى ميباشيم ، بايستى تكليف خود را با اين كل مجموعى روشن نماييم . » « ما عدالت فردى و اجتماعى ميخواهيم . » « آزادى و اختيار مطلوب ما است . » « دانش و بينش آرمان سازنده ما است . » « احساس تعهد و ايفاى آن جوهر حيات آدمى است . »
[ 7 ]« تنازع در بقاء كشنده انسان و ارزش‏هاى او است ، كه همواره ناتوانان را بكام نيستى سپرده است ، ولى تعاون عامل بقاء و تكامل انسانى است . » مقدارى ديگر از همين اصول و فروع آنها وجود دارد ، كه پس از مراحل ساده و ابتدايى زندگى انسانى در اشكال عالى و جدّى تا امروز مطرح شده است .
در دورانهاى اخير كه متأسفانه انسان بوسيله مديريت ماشينى مهار شده و آگاهى‏هاى خود را بدست ماشين سپرده است ، جملات و اصول فوق ، چنانكه متذكر شديم ،
به شكل « انسان را نجات بدهيم » ، « كارى كنيم كه تاريخ انسانى از دوران ما شروع شود » ، « وجدان جهانى را بيدار نماييد » . . . در ميآيد ، و پايدارى ماهيت انسان را در مجراى دگرگونى‏هاى اساسى و خيره كننده اثبات ميكند . در عبارات زير دقت شود :
« انديشه‏هاى لطيف فلسفى ، و باور داشت‏هاى متعالى مذهبى ، پا بپاى خرافه گرايى و گمانهاى ساده لوحانه و كودك پسندانه ، عموما در افسانه‏ها منعكس‏اند .
اسطوره‏ها همانند كان‏هاى ذغال سنگ ، انبوهى از ذغال و رگه‏هاى الماس را با هم و درهم دارند . از اين روى تا اسطوره كاوى ، نسج افسانه‏ها را از شكل قصّه گونه آنها به واحدهاى اوّليه فكرى ، به نخستين ياخته‏هاى تشكيل دهنده عقيدتى آنها ، باز پس نكاود ، ما هرگز به گوهرهاى مكنون و پايدار لطايف انديشه بشرى در بطن اسطوره‏ها پى نخواهيم برد .
در حقيقت صرف نظر از جنبه تفريحى و لالا گويانه افسانه‏ها ، آنچه كه مطالعه در اسطوره‏ها را براى پژوهندگان تاريخ رشد فكر فلسفى ، براى تجلّى جويان وجدان عام بشرى ، براى مردم شناسان ، براى جامعه شناسان ، براى كار شناسان مقايسه‏اى اديان ، براى آرمان شناسان و ديگر انديشمندان علوم انسانى و ادبيات عاميانه ، اجتناب ناپذير ميسازد ، انعكاس وجود همين ديرين‏ترين ذخاير فكرى و ناآگاه اقوام مختلف در اسطوره‏ها است . » 1 امّا وضع تمدن‏ها و جوامعى كه اديان الهى و فلسفه‏ها و اخلاق و مسائل
-----------
( 1 ) آفريقا افسانه‏هاى آفرينش پولى باير ترجمه ژ . آ . صديقى ص 177 و 178 .
[ 8 ]اجتماعى بطور رسمى در آنها جريان داشته است ، بقدرى روشن است كه براى ما جاى ترديد نميگذارد در اينكه موادّ فراوانى بعنوان آرمان‏هاى تكاملى همواره مطرح بوده و موجب بروز رسالت‏ها در اشكال مختلف گشته است . امروزه كه اواخر دهه هشتم قرن بيستم است ، به نسبت پيشرفت‏هاى متنوع در مسائل علوم انسانى و تكنيك و طبيعت شناسى و جهان بينى ، با رسالت‏هاى متنوعى از قبيل : رسالت در حقوق جهانى بشر ، رسالت در بيان هدف زندگى ، رسالت براى آزادى ، رسالت هنرى ، رسالت فلسفى . . . روبرو هستيم .
آشكارترين و حياتى‏ترين رسالت‏هاى دوران ما ، كوشش براى پيدا كردن بهترين سيستم‏هاى تلفيق ميان آرمانهاى اعلاى بشرى و پيشرفتهاى ماشينى كنونى است .
پس اين جمله كه : « براى بشر رسالتى وجود دارد » جرس خوش صدايى است كه با راه افتادن كاروان انسانى در اين كره خاكى ، در گردن اوّلين مركب طنين انداخته و تنها با توقف نهايى كاروان بخاموشى خواهد گراييد .






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 157]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن