واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: دانش - انسان ديگر تكامل نمييابد
دانش - انسان ديگر تكامل نمييابد
كوروش پيربازاري:به گفته يك ژنتيكدان انگليسي مشهور، به خاطر كمبود پدران مسنتر در غرب، تكامل انسان به تدريج متوقف شده است. به گفته پروفسور استيو جونز (S.Jones)، ژنتيكدان يونيورسيتي كالج لندن، احتمال آنكه پدران بالاي 35 سال جهش منتقل كنند، بيشتر است. پروفسور جونز در سخنراني خويش در يونيورسيتي كالج لندن با عنوان «تكامل انسان تمام شد» گفت كه تكامل سه جزء دارد؛ انتخاب طبيعي، جهش و تغييرات تصادفي. به عقيده او «ما به شكل كاملا غيرمنتظرهاي نرخ جهش در انسان را با تغييري كه در الگوهاي توليدمثل پديد آوردهايم، كاهش دادهايم. تغييرات اجتماعي انسان اغلب آينده ژنتيكي ما را تغيير ميدهد.» او درباره اين تغييرات به الگوهاي ازدواج و شيوههاي ضدآبستني اشاره كرد. اگرچه آلودگي شيميايي و راديواكتيو ميتواند ژنتيك را تغيير دهد، يكي از مهمترين عوامل مولد جهش بالا بودن سن در مردان است. اين به خاطر آن است كه تقسيمات سلولي در مردان با بالا رفتن سن افزايش مييابد. جونز ميگويد «هر بار كه سلولي تقسيم ميشود احتمال اشتباه وجود دارد، يك جهش يا يك خطا. درمورد يك پدر 29 ساله ــ كه متوسط سن توليدمثل مردان در غرب است ــ بين اسپرمي كه او را به وجود آورد و اسپرمي كه او به نسل بعد منتقل ميكند، نزديك به 300 تقسيم رخ داده است. در هر يك از اين تقسيمها فرصتي براي اشتباه وجود دارد. درمورد يك پدر 59 ساله اين رقم از هزار هم بيشتر است. بنابراين افت تعداد پدران مسنتر تاثير چشمگيري روي نرخ جهش خواهد گذاشت.» پروفسور جونز افزود «در روزگاران كهن، ميديديد كه يك مرد صاحب قدرت صدها فرزند دارد.» او در اين رابطه به ملا اسماعيل مغربي اشاره كرد كه در قرن هجدهم درگذشت و معروف است كه در زمان مرگ، پدر 888 بچه بود. گفته ميشود كه اسماعيل براي نائل شدن به اين مقصود و انجام اين شاهكار به مدت بيش از 60 سال، روزانه با 2/1 زن آميزش داشت. عامل ديگر تضعيف انتخاب طبيعي است. به گفته جونز «در دوران باستان نيمي از بچهها پيش از رسيدن به 20 سالگي ميمردند. اكنون در غرب، 98 درصد آنها تا 21 سالگي زنده ميمانند.» عامل تاثيرگذار ديگر كاهش تصادفي بودن است. جونز ميگويد «جمعيت انسان، طبق قوانين سلسله جانوران، 10 هزار برابر چيزي است كه بايد باشد و اين را مديون كشاورزي هستيم. بدون كشاورزي و دامداري، جمعيت جهان تاكنون احتمالا به نيم ميليون نفر ميرسيد، يعني به اندازه جمعيت امروز گلاسكو. جمعيتهاي كوچك جداافتاده درنتيجه حذف اتفاقي بعضي ژنها ممكن است در مسيرهاي تصادفي تكامل يابند. اكنون جمعيتهاي سرتاسر جهان با هم در ارتباط هستند و امكان تغيير تصادفي رفتهرفته از بين ميرود. تاريخ در رختخواب ساخته ميشود و امروزه رختخوابها مدام به هم نزديكتر ميشوند. ما داريم با هم مخلوط ميشويم و به شكل يك توده جهاني درميآييم. آينده قهوهاي است.»
The Times, Oct.7, 2008
مو قرمزهاي جهان متحد شويد
قرمز بودن رنگ طبيعي مو صفتي است كه از اروپا به ساير نقاط جهان رسيده است. بسياري از ستارگان سينماي جهان از جمله نيكول كيدمن موقرمز هستند. اما دانشمندان بنياد موي انگلستان وابسته به دانشگاه آكسفورد معتقدند كه اين ويژگي تا سال 2100 منقرض ميشود و ديگر موقرمزي در جهان نخواهد بود. در اسكاتلند كه بيشترين موقرمز را دارد 13درصد افراد اين ويژگي را نشان ميدهند و 40درصد حامل ژن آن هستند. اما فقط 2درصد از جمعيت اروپا موقرمز هستند و كمتر از 4درصد ژن آن را حمل ميكنند و از آنجا كه اين ژن مغلوب است گمان ميشود از تعداد موقرمزها به تدريج كاسته ميشود تا آنكه سرانجام منقرض شوند. دانشمندان آكسفورد معتقدند كه با مهاجرت اين افراد به مناطقي كه اين ژن در آنجا وجود ندارد، ژن موي قرمز در اختلاط با ژنهاي ديگر به قدري رقيق ميشود كه ديگر فرصت بروز نمييابد. اما استيو جونز با اين نظر موافق نيست و ميگويد اگرچه ممكن است براي مدتي از تعداد موقرمزها كاسته شود اما در بلندمدت مقاومتر از اين هستند كه منقرض شوند. با آنكه انسان اكنون بيشتر از قبل مهاجرت ميكند اما كافي است دو فرد حامل اين ژن همديگر را جذاب بيابند تا بار ديگر موقرمزي متولد شود.
چرا توقف تكامل چيز خوبي است؟
به گفته ژنتيكدان مشهور، استيو جونز، ما دست از تكامل يافتن برداشتهايم. كاهش ميزان جهش و تضعيف اثر انتخاب طبيعي به معناي آن است كه تا جايي كه به انسان مربوط ميشود، آينده تفاوت چنداني با امروز نخواهد داشت، نه بالي، نه دستقيچي و نه چشم سومي براي هيپنوتيزم. عموما با اين به عنوان خبري نااميدكننده برخورد ميشود، اما در توقف تكامل نكتههاي مثبت بسياري وجود دارد. يعني دستكم اين چهار تا وجود دارد:
1. به عقب بازنخواهيم گشت. اگر حركتي در تكامل ما نباشد پس دستكم يعني آنكه هرچهقدر هم شواهد بيپايه و اساس عليه آن جمع كرده باشيد، ما از نردبان تكامل پايينبرو نيستيم. اين خبر خوبي است. اگر ناگهان تكامل در جهت عكس آن شروع ميشد و به سرعت شتاب ميگرفت، ممكن بود همه ما سرانجام به آدمسانان كوچك پشمالويي تبديل شويم كه در لابي ساختمانها روي هر چهار دست و پا ايستادهاند و منتظرند كسي از راه برسد كه قدش برسد دكمه آسانسور را فشار دهد.
2. به شمپانزهها فرصت خواهد داد خودشان را به ما برسانند. بدون آنكه بخواهيم القا كنيم شمپانزهها به نوعي ناقص تكامل يافتهاند، فقط فكرش را بكنيد كه اگر سرانجام بتوانند فهرست خريد ما را بخوانند، چقدر به دردمان ميخورند. عاقبت يك طبقه كامل از خدمتكاران نخستي براي خودمان خواهيم داشت كه درست مانند فيلم «فرار از سياره ميمونها» ميتوانيم مجبورشان كنيم خردهفرمايشهاي ما را انجام دهند و خودمانيم، همه ميدانيم اين چقدر حال ميدهد.
3. اگر اتفاقا سري به آينده بزنيم، بهراحتي همرنگ جماعت خواهيم شد. يعني اگر زماني مسافرت در زمان امكانپذير شود، ميدانيم كه نخستين داوطلبان ميتوانند در ميان انسانهاي فردا قدم بزنند بدون آنكه كسي از بين آن همه جمعيت يقه آنها را بگيرد و فرياد بزند «آهاي دماغدراز! زيرماسكات چي قايم كردي؟»
4. ميتوانيم با آنكه جلوتر از بقيه هستيم انصراف بدهيم. وقتي دلفينها دور هم جمع ميشوند تا درباره زندگيشان روي زمين تاكنون تعمق كنند، فكر ميكنيد چقدر طول بكشد تا سرانجام يكي از آنها جيغزنان به زبان دلفيني بگويد «اگر ميتوانستم همه چيز را از نو شروع كنم، خيلي مطمئن نيستم كه اين بار هم ميخواستم به آب بازگردم»؟ اگرچه آنها اين حرف را به صداي بلند بر زبان نميآورند، اما بايد به طور مبهمي آگاه باشند كه از نظر تكاملي اشتباه نسبتا سرنوشتسازي مرتكب شدهاند. در مقايسه با آنها ما تاكنون خوششانس بودهايم و حالا ميدانيم تا روزي كه اين سياره را به خاك سياه بنشانيم، دقيقا هميني كه هستيم باقي ميمانيم.
Guardian, Oct.8, 2008
يکشنبه 5 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 145]