واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: بسم الله الرحمن الرحيـم
تقدیم به همه آنانی كه در پی حقیقت، خستگی ناپذیر همه جا را می پویند و اكنون برای یافتنش به شهر هزار تو در توی اینترنت آمده ای، ضمن عرض تشكر از شما همراه عزیزی كه برای یافتن نور خداوند متعال به وادی شعائر آمدی و پس از عرض خیر مقدم و آرزوی همراهی همیشگی توجه شما را به یكی از بحثهای مهم اسلام و شیعه یعنی بحث امام شناسی جلب می نماییم.
در فرهنگ شیعه دین دارای پنج اصل است. هر كدام از این اصول بیانگر معتقدات شیعه در برابر دیگران می باشد مثلاً اصل توحید در برابر آنان كه معتقد به وجود دو خداوند (خداوند نیكیها و خداوند بدیها) هستند و در برابر آنان كه معتقد به « خدا، پدر، روح القدس» می باشند. اصل نبوّت در برابر آن افرادی كه می گویند انسان نیازی به راهنما ندارد و اصل امامت در برابر آن افرادی كه معتقدند پس از پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم هر كسی می تواند زمامدار امور مسلمین باشد. نظر به اینكه این اصول مبانی اعتقادی شیعه است بنا به فتوای علماء لازم است انسان از طریق تحقیق با تك تك آنها آشنا شود.امامت یكی از بحثهای مهم اعتقادی است كه با روشن شدنش بسیاری از حقایق اسلامی روشن می گردد.
در این بحث شما خواننده عزیز ابتدا با بحث امامت و پس از آن با زندگی نامه دوازده امامی كه یكی پس از دیگری برای اجرای احكام خداوند آمده اندآشنا خواهید شد.
تعریف امامت
برای امامت تعاریف مختلفی آمده است كه به بعضی از آنها اشاره می نماییم:
شیخ مفید كه رحمت خدا بر او باد در كتاب « الافصاح فی الامامه» صفحه 27 می نویسد: «امامت یعنی جلوداری و رهبری خلق خدا در آن مسایلی كه اطاعت محض را از سوی پویندگان راه می طلبد». به عبارت واضحتر اینكه امامت یعنی بیان كردن دستورات الهی برای افراد دیگر كه این افراد وظیفه ای غیر از اطاعت از این فرمانها و احكام ندارند.
علّامه حلّی رضوان الله تعالی علیه در صفحه 62 نهج المسترشدین می نویسد: «امامت یك ریاست است، ریاستی كه بر تمام زوایای زندگی مردم است و متعلّق به یك شخص مشخص است كه این شخص بر امور دین و دنیای مردم ناظر است».
سید بهبهانی در كتاب مصباح الهدایه فی اثبات الولایه صفحه 48 امامت را چنین تعریف می نماید:
«امامت عبارت است از جانشینی خاتم الاوصیاء صلّی الله علیه و آله و سلّم در امور دین و دنیای مردم و اطاعت از جانشین در اوامر و نواهی بر تك تك افراد امری واجب است».
آنچه به عنوان یك تعریف جامع می توان از آن یاد كرد، تعریفی است كه در دائره المعارف شیعه جلد چهارم صفحه 245 آمده است. این كتاب امامت را این گونه تعریف می كند:
امامت یك منصب الهی است كه ریاست همه جانبه در امور دین و دنیای مردم را در پی دارد. این منصب و جایگاه و مرتبه رفیع را خداوند متعال برای آن دسته از افراد بشر در نظر گرفته است كه كامل خلق شده اند.
امام فردی است كامل كه قائم مقام پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و جانشین او در امر ارشاد و هدایت مردم است و پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم اطاعت از او را بر سایرین امر كرده است، این فرد كامل حجت خداوند بر جمیع ما سوی الله است.
با در نظر گرفتن روایات می توان امامت را مرتبه ظهور فیض بی منتهای الهی دانست و با توجه به این تعاریف امام را اینگونه تعریف كرد: «امام شخص معینی است كه از طرف خداوند تعیین و عهده دار منصب امامت می شود و پس از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم مقتدای خلق است و بر امت واجب است كه از او اطاعت محض نمایند».
شیخ طریحی در مجمع البحرین صفحه 503 در ماده « اُمُم » آیه شریفه 124 از سوره مباركه بقره را بیانمی كند و می گوید منظور از « جاعِلُكُ لِلنّاسِ إماماً » این است كه مردم باید تو را مقتدای خویش قرار دهند و از تو پیروی نمایند و از تو همه چیز را فرا گیرند.
پایان سخن در تعریف امام اینكه، امام در لغت به معنای پیشوا و جلودار است و در اصطلاح نزد شیعه امام فرد كاملی است كه از طرف خداوند بر منصب امامت تكیه می زند و مردم به قول و فعل او اقتدا می نمایند.
با دقّت در تعریف امام و امامت دو نكته زیر استفاده می شود كه این دو نكته را شیخ طبرسی رضوان الله تعالی در مجمع البحرین جلد 1 صفحه 201 این گونه بیان می دارد: امام كسی است كه در افعال و اقوال مقتدای دیگران است.
امام آن كسی است كه:
1ـ با تدبیر امور مردم را عهده دار است.
2ـ سیاست گزاری برای امت.
3ـ تنظیم امور دین و دنیای مردم.
4ـ ایجاد امنیت و توبیخ و تأدیب افراد جنایتكار.
5ـ اجرای حدود اسلامی بر افراد خطاكار.
6ـ محاربه با تجاوزكاران و آنهایی كه علیه اسلام و بلاد اسلام نقشه می كشند.
بیانی بالاتر
با رجوع به روایات و برخی از زیاراتی كه از ائمه اطهار علیهم السلام نقل شده است تعریف و برداشت بالاتری از آنچه كه بیان شد می توان كرد كه در اینجا به آن اشاره كوتاهی می نماییم:
امام علیه السلام یك وجود نورانی است كه واسطه فیض بین خداوند و مخلوقات است، او وسیله ارتباط با خداوند است و اگر وجودش در لحظه ارتباط لحاظ نشود ارتباطی صورت نمی گیرد و دعایی تحقق نمی پذیرد. اوست كه سبب اتصال بین آسمان و زمین می شود چنانچه در دعای ندبه می خوانیم:
« این السبب المتصل بین الارض و السماء»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 271]