واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: « خير و شر »يكي از مسائلي كه ذهن بشر را از بدو تولد به خود مشغول داشته است مسئله خير و شراست. در ميدان مبارزه اين مساله چه صاحبان انديشه هايي كه زمين خوردند و پشتشان شكست و تا ابد نتوانستند قد علم كنند.
شرح مسأله بسيار ساده است. ما به مرور زمان كه بزرگ مي شويم با يك سري حوادث روبه رو مي شويم. حوادثي كه گاه به كاممان تلخ است و اين تلخي گاه آنقدر گزنده مي باشد كه سوزي جانكاه از نهادمان برمي خيزد. به عنوان مثال كلبه اي آتش مي گيرد و تمام اعضاي يك خانواده را مي سوزاند. گاهي زمين حركت مي كند و اين حركت دهكده اي را با تمام موجودات زنده اش به كام خود فرو مي برد يا زلزله اي رخ مي دهد يا بيماري مسري در يك منطقه پيدا مي شود مثل وبا، مالاريا، حصبه و گاه سرطاني بلاي جان انساني مي شود و يا كودكي مفلوج از پدر و مادري سالم، متولِّد مي شود و ... اينها از جمله عواملي است كه در اذهان بشر به شر معروف است و سوالاتي در ذهن او ايجاد مي كند.
سوالاتي كه هر گاه او را از مرز دينداري و خداپرستي خارج و به ورطه هولناك بي ديني سوق داده و پرتاب مي نمائد.
اما آيا روي گرداندن از دين، جواب اين مساله است؟ يا رويارويي انديشمندانه با اين مساله و مسائل ديگري كه در زندگي روزمره گريبانگير بشر مي شود؟
پرواضح است كه با روي گرداندن از دين، نمي توان به اين مساله پاسخي وجدان پسند داد. به هر حال براي پاسخگويي به مسئله خير و شر، انسانها راههاي گوناگوني را پيموده اند كه در ذيل به برخي از آنها اشاره مي شود:
1ـ برخي براي پاسخ به مسئله خير و شر راه دوگانه پرستي يا « ثنويت » را برگزيده اند مثلاً دين زرتشت نمونه بارز اين راه است. اينان عقيده دارند كه شر خالقي دارد و خير نيز خالقي جداگانه! اين پاسخ مبتني بر پذيرش شر است. يعني در اين عالم، همانگونه كه خير، موجود است، شر نيز وجود دارد.
2ـ گروهي ديگر چون نتوانسته اند جوابي براي شر بيابند بكلي دست از دين شسته اند. با اين توجيه كه شر نه با خير بودن خداوند مي سازد و نه با قدرت او. اگر خداوند خير محض است و قدرت مطلقه دارد چرا شرور را ريشه كن نمي سازد؟ و چرا دنيايي ساخته است كه در آن شر نيز در كنار خير وجود دارد. بنابراين نظريه شر، نه تنها با قدرت او سازگار نيست و خير بودن او را مخدوش مي كند بلكه با حكمت او نيز در تعارض است.
سوال بنيادين اين است كه:
آيا واقعاً در جهان شري وجود دارد؟ آيا مي توانيم واقعاً دست به دسته بندي موجودات بزنيم و آنها را در دو گروه خير و شر قرار دهيم؟ به گونه اي كه هيچ كدام در دسته ديگري جايي نداشته باشد و مختص به دسته خود باشد؟
با اندكي تأمل، در مي يابيم كه دست روي هر موجودي بگذاريم نمي توانيم او را منحصر به گروه شر و خير نماييم. چرا چنين است؟ يعني چرا نمي توانيم دست به گزينش بزنيم؟
همانگونه كه مي دانيم ، دنياي امروز « دنياي ژنتيك » و ارتباطات است. امروز, نقش d.n.a در انسان مطرح است و كامپيوتر حاكم مطلق دنيا شده است، به طوري كه امروزه « حكومت كامپيوتري » به زبانها جاري است. مگر نه اين است كه براي حفظ اين حكومت, آخرين تكنولوژي در خدمت بشر قرار دارد با وجود اين حد از ضريب ايمني, اما ويروسي به سراغ كامپيوتري مي رود و تمام وجود آن را آلوده مي كند. دنيا نيز همين گونه است. اين دنيايي كه ما در آن به سر مي بريم بر وجه احسن آفريده شده است و غير از اين دنيا، نمي شد دنيايي ساخت ولي اين دنيا با همه نيكوئيش دنياي « ماده» است. ماده نيز فعل و انفعال، تأثير و تأثّر دارد. اگر در جايي سرماي جانفرسا باشد سنگ مي تركد و اگر هوا گرم باشد بر همان سنگ مي توان تخم مرغ پخت و ميل نمود. دنيا، دنياي زايش و مرگ است و مرگ، يعني از دست دادن.
اما گاهي انديشه هاي نابالغ اين از دست دادن ها را شر مي پندارند. به راستي اگر از اول تاريخ تا امروز هيچ كس نمرده بود، اكنون وضع و حال ما چگونه بود؟ آيا جايي براي ايستادن و ساقه اي علف براي خوردن داشتيم؟ اگر من و شما دم و بازدم داريم، چرا زمين دم و بازدم نداشته باشد؟ به كدام دليل دم و بازدم من و شما خير است ولي دم و بازدم زمين را زلزله و شر مي نامند؟ خاصيت آتش سوزاندن است چه در بخاري باشد تا ما را گرم كند و چه در جنگل و يا شهري كه تبديل به تلي از خاكستر شود. آتش بدون سوزاندن مانند آبي مي ماند كه رفع تشنگي نكند و به ناني مي ماند كه موجب سيري نشود.
كل كلام اين است كه اگر ما انسانها خود را ملاك خوبي و بدي، خير و شر قرار ندهيم بلكه به موجودات آنگونه كه هستند بنگريم، ذره اي شر نخواهيم يافت. اين ما هستيم كه از آنچه را كه به سود ماست خير مي پنداريم و آنچه كه به نفع ما نيست، شر مي دانيم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 212]