تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 5 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):كسى كه براى زنده كردن حق يك مسلمان، شهادت حقّ بدهد، روز قيامت در حالى آورده مى‏...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

دانلود رمان

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812670587




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تحليل جامعه شناختي فرآيند تشكيل دولت - مروري بر انديشه نوربرت الياس


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: نويسنده: محسن ناصري راد
منبع:روزنامه اعتماد شماره ۱۶۷۹




به عقيده نوربرت الياس حتي در ابتدايي ترين و مقدماتي ترين وجوه هستي انساني هيچ چيز و هيچ وجهي را نبايد «معلوم» و «ثابت و لايتغير» فرض كرد بلكه همگي را بايد بخشي از مجموعه «فرآيند»هاي درازمدت به شمار آورد. فرآيند، روابط و تركيب درگيري هاي ذهني الياس و كانون توجه اوست. او به طور فزاينده يي از تضاد بين ديدگاه هاي «زيستي و اجتماعي»، «عامليت و ساختار» و «فرد و جامعه» ناخرسند بود. مقاله حاضر در تلاش است ضمن بررسي و تحليل جامعه شناختي فرآيند متمدن شدن، گامي در جهت رشد و توسعه نظريه جامعه شناختي تشكيل دولت بردارد.

جامعه شناسي فرآيندی

الياس تحليل بديعي از اشكال كنش متقابل اجتماعي ارائه مي دهد(وان كريكن، 2002: 3) كه ويژگي هاي جامعه شناسي فرآيندي او را مي توان برشمرد.

نخست اينكه انسان ها حاصل يك كنش به هم پيوسته اند. برآيند تركيب كنش هاي انساني وابسته به شبكه هاي روابط اجتماعي متفاوتي است كه از روابط آنها شكل مي گيرد و قابل تقليل به كنش هاي فردي نيست. اين شبكه هاي روابط اجتماعي مدام در حال تغييرند. (لايال و كويلي 2004: 5)

دوم اين است كه انسان ها تنها از طريق وابستگي هاي متقابل خود با ديگران به عنوان بخشي از شبكه هاي روابط اجتماعي قابل شناخت هستند. الياس معتقد است ما ذاتاً اجتماعي هستيم و تنها از طريق روابط خود با ديگران موجوديت مي يابيم و «طبيعت ثانوي» خود را گسترش مي دهيم. يك اصل مكمل مهم در اينجا اين است كه مطالعه فرآيند توسعه و تحول اجتماعي كه الياس آن را «تكوين اجتماعي» مي نامد ضرورتاً با تحليل «تكوين رواني» يعني فرآيند توسعه روانشناختي و تحول و تغيير در ساختار شخصيتي كه مبنا و همگام تغييرات اجتماعي است مرتبط است. سوم اين است كه زندگي اجتماعي انسان ها از طريق بررسي دوره هاي ارتباطي آنها و نه دوره هاي دولت ها فهم و درك مي شود. براي مثال الياس معتقد است به جاي تلقي قدرت به عنوان چيزي يا عاملي كه اشخاص، گروه ها يا نهادها در مراتب بالايا پايين در اختيار دارند بايد به دوره ها و دايره هاي روابط مربوط به قدرت با تغييرات مداوم «تعادل ها»ي قدرت ميان افراد و واحدهاي اجتماعي بينديشيم. چهارم اينكه جامعه هاي انساني تنها بايد از طريق تلقي آنها به عنوان تركيب هايي از فرآيندهاي درازمدت تغيير و توسعه درك و فهم شوند. او در اين زمينه از «عقب نشيني جامعه شناسان به محدوده زمان حاضر» سخن مي گويد. جامعه شناسي الياس به رغم انكار او قبل از هر چيز يك جامعه شناسي تاريخي است. او معتقد است كه جامعه شناسي بايد از جنبه تاريخي مورد توجه قرار گيرد. (مجدالدين 1383: 148-131) پنجم اينكه رشد و توسعه دانش انساني (دانش جامعه شناختي) در درون چنين فرآيندي رخ مي دهد. جامعه شناسي فرآيندي الياس پيوند نزديكي با جامعه شناسي دانش(معرفت) دارد. (لايال و كويلي 2004: 5) بايد توجه داشت كه هيچ يك از اين مفاهيم و نكات در انحصار الياس نبوده اند و مي توان آنها را در آثار ساير جامعه شناسان نيز يافت. اما چيزي كه رهيافت او را چنين مستحكم ساخته تركيب و سنتزي است از آنچه به طور پراكنده در رهيافت هاي مختلف ساخت گرايي، كنش متقابل نمادين، تضاد، جامعه شناسي تاريخي و نظريه هاي مربوط به دولت و شكل گيري آن وجود داشته است. نكته مهم ديگر آنكه همه اين اصول و خطوط بحث و استدلال در آثار الياس را بايد در ارتباط با يكديگر و در يك مجموعه در نظر گرفت كه فهم و درك هر يك از آنها بدون توجه به بافت ارتباطي كه آن را با اصول و نكات ديگر متصل مي سازد بسيار دشوار است. (مجدالدين 1383: 148-131)

فرآيند متمدن شدن

الياس معتقد است متمدن شدن نوعي فرآيند آموزش «غيرارادي» براي نوع بشر است كه در نخستين روزهاي بشري آغاز شده و به رغم پسگردهاي بسيار تا به امروز ادامه يافته است. غايت اين فرآيند نامعلوم است اما «جهت» آن معلوم و مشخص است. (الياس 1377: 246-209) ذكر اين نكته ضروري است كه به عقيده الياس جهت كلي و عمومي فرآيند متمدن شدن تحت تاثير قرار نمي گيرد. تاثير بر جهت تنها يك «ركود بسيار ناچيز» است. براي مثال در بحث از لباس هاي جديد حمام كردن زنان، در قرن نوزدهم زنان مي بايستي از اجتماع طرد شده باشند اما آنان تنها مي توانستند چنين لباس هايي را تحت شرايطي بپوشند كه يك «استاندارد خيلي بالاي كنترل سائقه جنسي» حفظ شود. آسودگي خاطر در چارچوب يك استاندارد خاص رفتار تمدن يافته باقي مي ماند. (الياس 1994: 153) هيچ جامعه و هيچ گروه يا قومي در جهان وجود ندارد كه درباره اش بتوان گفت «آنها متمدن اند». معهذا، معيارهاي مشخص و ملموسي وجود دارد كه مي توان با استفاده از آنها نشان داد برخي جوامع، از پاره يي جهات، نسبت به يك قرن قبل متمدن تر شده اند. به ياري مطالعات تطبيقي منظم ميان مراحل متفاوت تحول جامعه يي واحد يا ميان جوامع متفاوت، مي توان وجود فرآيند متمدن شدن را به صورتي واضح و روشن به اثبات رساند. اما مقوله تمدن،در بهترين حالت، صرفاً مبين آرماني خيالي است. (الياس 1377: 246-209) الياس معتقد است فرآيند متمدن شدن محصول برنامه ريزي دقيق و درازمدت نبوده است (جلايي پور 1386: 694: الياس 1377: 246-209) اما «نظم» مشخصي دارد. اساساً چگونه نظم هايي در جهان انساني ظهور پيدا مي كنند كه محصول برنامه ريزي و نيت هيچ يك از افراد بشر نيست؟ پاسخ الياس ساده است: رفتارها و گرايش هاي عقلاني و غيرعقلاني آدميان به شيوه هايي خصمانه يا دوستانه با هم عجين شده اند كه اين رشته درهم بافته مي تواند تحولاتي را به وجود آورد كه هيچ فرد خاصي آنها را طراحي نكرده است. فرآيند متمدن شدن نه امري «عقلاني» (اگر منظور از عقلاني اين است كه محصول تلاش هاي نيت مند و هدفمند آدميان باشد) و نه امري «غيرعقلاني» (اگر منظور از غيرعقلاني اين باشد كه شيوه پيدايش آن غيرقابل فهم باشد) است. اين فرآيند كوركورانه شروع مي شود و حركت آن از طريق پويايي دروني شبكه روابط و از طريق تغييرات معيني كه در وابستگي هاي متقابل افراد اتفاق مي افتد ادامه پيدا مي كند. (جلايي پور 1386: 697-694) الياس زندگي اجتماعي را به نوعي بازي تشبيه كرده است. الگوي بازي از نظر الياس نشان دهنده وارد شدن مردم در شبكه روابط است: روابطي كه مردم با يكديگر برقرار مي كنند صرفاً وابسته به اعمال آگاهانه آنها نيست بلكه وابستگي هاي متقابل غيرعمدي بنياد هر نوع كنش متقابل عمومي است. وي براي توضيح اين امر به بازي كاسپاروف و شرت شطرنج بازان معروف جهان اشاره كرده و معتقد است اگر مثلاً حركت دوازدهم آنها در اين بازي را مورد توجه قرار دهيم، بدون توجه به حركات قبلي و بازي هاي سابق آنها و سنتي كه در آن پرورده شده اند، نمي توانيم اين حركت خاص را تجزيه و تحليل كنيم. الياس مي نويسد: فقط در جريان حركت هاي درهم بافته قبلي در جريان بازي و نتايج آن- شبكه هاي روابط اجتماعي قبل از حركت دوازدهم- است كه مي توان حركت دوازدهم را تبيين كرد. (مجدالدين 1383: 148-131)
در فرآيند متمدن شدن، الياس گسترش تدريجي و رو به پايين تمدن درباري طرفدار استبداد را در سرتاسر جامعه مورد تحليل قرار مي دهد و معتقد است همان طور كه تا به حال از مردم خويشتنداري و خودكنترلي موكد انتظار مي رفت، آداب و نزاكت و طرز رفتار اجتماعي به طور فزاينده يي پيراسته تر شد. (الياس 1994: 115-11) او ديدگاه و مفاهيم جامعه شناختي اش را در زمينه تاريخي، به ويژه در انگلستان و آلمان، به كار برده است. (فلتچر 1997: 5) به اعتقاد الياس تاريخ يك جامعه در تاريخ درون هر فرد منعكس است. (هاينيش: 2007: 7) او با بررسي و تحليل كتاب آداب معاشرت نوشته اراسموس به سال 1530 كه به لحاظ تاريخي در مقطع زماني قرون وسطي و دوران مدرن قرار داشت و هم به گذشته و هم به آينده نظر داشت، نشان مي دهد كه چگونه آداب معاشرت دستخوش تغيير و تحول مي شود. به عنوان مثال در قرون وسطي دفع ادرار و مدفوع در انظار عمومي امري كاملاً شايع و رايج بود. (استونز 1385: 217) در اثر درخشان الياس، «فرآيند متمدن شدن»، «عادتواره» از مفاهيمي است كه در كانون توجه الياس قرار دارد. (فلتچر 1997: 3) او با استناد به كتاب آداب معاشرت اراسموس، عادات جديد حمام كردن، رقصيدن، گسترش ورزش ها، پياده روي و مسافرت، جداسازي اوليه مردان جوان از زنان و آداب و رسوم اخلاقي جنسي آزادتر را ذكر مي كند. (الياس 1994: 518-517) در اين زمينه، او افزايش آستانه احساس «شرم» و «انزجار» را عامل دگرگوني آداب معاشرت و رفتارهاي ناشايست، مطابق معيارهاي امروزي مي داند. (استونز 1385: 218: اباذري 1381: 25-19) بنابراين فرآيند متمدن شدن با قابليت اكتسابي مهار و تنظيم نفس مرتبط است: قابليتي كه شرط لازم بقاي هر انساني است. بدون چنين قابليتي رفتار آدمي تماماً تابع افت وخيزهاي سرنوشت يا غرايز و عواطف خويش خواهد بود. الگوي تنظيم نفس يعني نحوه پيوند آن با غرايز خود آدمي و غرايز ديگران، همپاي تحول نوع بشر در جهتي معين تغيير مي كند. مفهوم تمدن به درستي با جهت اين فرآيند مرتبط است. اما اين واقعيت كه تمدن واجد جهتي مشخص است به هيچ وجه حاكي از وجود هدف يا غايتي خاص نيست. (الياس 1377: 246-209) فرآيند متمدن شدن نشان مي دهد مفهوم فرويدي «فراخود» در طي زمان و در رابطه با الزامات ساختارهاي به هم پيوسته اجتماعي توسعه يافته است. (لايال و كويلي 2004: 3)






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 188]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن